eitaa logo
اخبات
203 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
760 ویدیو
36 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که می‌خوانم را اینجا به اشتراک می‌گذارم. صحبت‌های مهم آقا و امام را هم در اینجا سعی می‌کنم مرور کنم. @m_karimi_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
اخبات
مقصد بعدی یهودیان بعد از فلسطین؛ از خرید زمین در جنوب #آرژانتین تا خودزنی و بمب‌گذاری در مراکز یهودی
خاویر میلی، اقتصاددان و سیاستمدار محبوب آرژانتینی، بیشتر به‌خاطر چهره، فن سخنرانی و شخصیت کاریزماتیک و جذاب سلبریتی‌طورش محبوب شده و البته در دوران سیاستمداریش بر محبوبیتش هم افزوده و اکنون توانسته با نامزد سوسیالیست آرژانتین به دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری برود. ریاست‌جمهوری آرژانتین سال‌هاست که به دست جریان سوسیالیست است اما شاید میلی بتواند با شخصیت کاریزماتیک خود کاری کند. و نکته حساس ماجرا این است که او چندسال پیش می‌گفت اگر شدنی بود، دوست داشت یهودی باشد. دیروز هم گفته اگر رییس‌جمهور شود، طرف آمریکا و اسرائیل خواهد ایستاد و سفارت‌های آرژانتین در ایران و ونزوئلا را خواهد بست. اگر پیش‌بینی شیخ احمد یاسین درست باشد و اسرائیل تا سال ۲۰۲۷ وجود نداشته باشد، این بهترین فرصت برای یهودیان است که خاویر میلی رییس‌جمهور آرژانتین شود و زمین‌های پاتاگونیا(جنوب آرژانتین) را به آنان ببخشد. همان‌طور که تئودور هرتزل صد و اندی سال پیش می‌خواست سرزمین یهودیان را در جنوب آرژانتین برپا کند. @MajKarimi
اخبات
خاویر میلی، اقتصاددان و سیاستمدار محبوب آرژانتینی، بیشتر به‌خاطر چهره، فن سخنرانی و شخصیت کاریزماتیک
و عجیب و جالب آن‌که پاتاگونیا سرزمینی پیوسته در جنوب آرژانتین و شیلی است؛ که البته بخش بزرگش در آرژانتین واقع شده. اما در همسایگی دیوار به دیوار با شیلی قرار دارد. حالا شیلی کجاست؟! جایی که بیشترین مهاجران فلسطینی خارج از غرب آسیا را در خود جای داده؛ چیزی بیش از ۵۰۰هزار فلسطینی در شیلی حضور دارند. چه دنیای عجیبی...
تازه تازه داشتیم از دست نژادپرست‌ها و ملی‌گراهایی که با شعار «امت عربی، نژاد عربی، خاک عربی» باعث بدبختی مسلمین فلسطین شدند، راحت می‌شدیم، اما جدیدا نداهای ملی‌گرایانه از ایران بلند می‌شود. اینکه تفکری در این میان بگوید: «ما نباید به‌جای اهالی غزه بجنگیم» به معنای آن است که این تفکر نگاهش «ملی» است. مثل تفکر ایران‌شهری... وگرنه اگر جنگ غزه را اُمّی ببینی، چه فرقی می‌کند که ما بجنگیم یا غزه بجنگد یا یمن و...؟ مگر بین دو برادر مسلمان، فرقی هست؟ و فقط در یک صورت بین دو برادر مسلمان فرقی هست؛ آن هم اینکه این دو برادر، به قول دکتر شریعتی، خدا را فراموش کرده باشند و خاک و زمین را مبنا قرار داده باشند. این ملی‌گرایی و قبیله پرستی کثیف، چندصد سال است که مسلمانان را پاره پاره کرده و در چند دهه اخیر جلوی مشتی صهیونیست خوار و ذلیل کرده. اگر اعراب با تکیه بر نژاد عربی به جایی رسیدند، ما ایرانی‌ها هم می‌رسیم. خداوند قضیه فلسطین را پیش آورد و ایرانِ غیرعرب را تنها حامی واقعی فلسطین قرار داد تا همه اعراب را به‌خاطر رهاکردن دین و تکیه بر نژاد و زبان‌شان تحقیر کند. حالا این وسط بعضی ایرانی‌ها می‌خواهند راه رفته و شکست‌خورده اعراب را تکرار کنند. @MajKarimi
اخبات
تازه تازه داشتیم از دست نژادپرست‌ها و ملی‌گراهایی که با شعار «امت عربی، نژاد عربی، خاک عربی» باعث بد
محاصره ۷۰ساله‌ی غزه، سند بی‌آبرویی مکاتب قبیله‌گرایانه است؛ از خوب‌شان که حافظ اسد(رحمت الله علیه) بود بگیر تا بدبخت‌شان که انور سادات بود. همگی با تکیه بر شعار نژاد و سرزمین عربی می‌خواستند برای فلسطین کاری کنند اما روز‌به‌روز رژیم صهیونسیتی پیشرفت کرد. مکاتب قبیله‌گرایانه، همواره با نقابی زیبا می‌آیند؛ اخیرا در جهان با نقاب «میهن‌پرستی» و «ناسیونالیسم»؛ جدیدا در ایران با نقاب «ایران‌شهری»
اگر مشتاق اخبار آمریکای لاتین هستید، این دو کانال را داشته باشید: اخبار فرهنگی اجتماعی آمریکای لاتین eitaa.com/culturalatina تحولات آمریکای لاتین eitaa.com/americalatina این تبلیغ نیست چون کانال بنده بیشتر تحلیلی هست، این دو کانال برای کسانی که دنبال اخبار هستند، مناسب‌تر است.
چند ماه پیش در یکی از خبرگزاری‌ها خوانده بودم که طبق آماری که نماینده بومیان(سرخ‌پوست‌ها) برزیل گفته است، رشد جمعیتی سرخ‌پوست‌های برزیل نسبت به ۲۰۱۰، ۹۰ درصد بوده ولی رشد جمعیت کل برزیل، ۱۰درصد بوده. یعنی حداقل رشد جمعیت سرخ‌پوست‌ها ۹برابر دیگر اقشار بوده است. علتش هم احتمالا زندگی سنتی بومیان و فرزندآوری بیشتر و زندگی مدرن دیگر مردم و فردگرایی بیشتر آن‌ها و روابط جنسی آزاد و عدم تشکیل خانواده باشد. داشتم فکر می‌کردم سرنوشت سرخ‌پوست‌ها چه بسا شبیه ظاهر سرنوشت فلسطینی‌ها باشد. سرخ‌پوست‌ها نیز چندصدسال توسط اروپایی‌ها نسل‌کشی ‌و تبدیل به اقلیتی منزوی شده‌اند. و شاید کسی فکر نکند که باز هم اکثریت آمریکای جنوبی و مرکزی را سرخ‌پوست‌ها تشکیل دهند. اما بنظرم، روند رشد جمعیت این قشر از آمریکای لاتین و کاهش جمعیت دیگر اقشار، این آرزوی زیبا را محقق خواهد کرد. سرخ‌پوست‌ها تاکنون نیز وقتی در عرصه سیاست معاصر وارد شده‌اند، خوش درخشیده‌اند؛ اوو مورالس کاملا سرخ‌پوست است و چاوز هم یک رک سرخ و یک رگ آفریقایی دارد. @MajKarimi
اخبات
نمی‌دانم پی‌گیر هستید یا نه؛ اما ارنستو چه‌گوارا کمابیش به سبب شخصیت و چهره کاریزماتیکش، در میان غیر حزب‌اللهی‌های ایران هم طرفدار دارد. حزب‌اللهی‌ها که به سبب ضدامریکایی‌بودن «چه»، به او علاقه دارند. اما دیگران به دلایلی دیگر... مثلاً عده‌ای ژست‌های مارکسیستی و کاریزماتیک چه گوارا را دوست دارند. عده‌ای دیگر مخالف جمهوری اسلامی بوده ولی آن استحکام مبارزاتی و قهرمان‌پروری را در مکتبِ شُل و گوگولی لیبرالیسم درنمی‌یابند و به همین جهت، به مارکسیسم و سوسیالیسم پناه می‌آورند تا در آغوش قهرمانی مثل «چه» آرام بگیرند. مصداق بارز این عده، بعضی دانشجویان مارکسیست دانشگاه تهران هستند که هیچ‌وقت اندازه بسیجی‌ها در برابر سیاست‌های سرمایه‌داری امثال حسن روحانی نایستادند و روحیه مبارزاتی خود را صرف تقابل با جمهوری اسلامی کردند. این روزها اگر به صفحات این‌گونه افراد سر بزنید، چندان خبری از مبارزه با اسرائیل را نمی‌بینید. مگر تک و توک پستی! از آن انسانِ عشق چه گوارا که یک گالری به نام «کوبا» در تهران راه انداخته تا آن کافه‌ای که در اصفهان، نام مجموعه خود را «کافه چه‌گوارا» گذاشت. شاید همین، دلیلی باشد بر گفته‌یِ نشریهِ چندسال پیشِ بسیجی‌های دانشگاه تهران، که خطاب به دانشجوهای عشق مارکسیسم، تیتر زده بودند: «چپ هم نیستید!» علت آن که به عدم تمایل این قشر به مبارزه با اسرائیل اشاره کردم، تصویر بالا بود؛ چه گوارا در فلسطین و در میان چند چریک و مبارز فلسطینی... وگرنه نشانه‌های عدم پیروی این جریان ایرانی از اشخاصی مثل چه گوارا، فراوان است. @MajKarimi
آخرین صحبت‌های سالوادور آلنده، هنگام حملات کودتایی هواپیماهای جنگی آمریکایی را می‌خوانم و به این فکر می‌کنم که آیا نباید قبول کنیم که آمریکای لاتین در سده بیستم، از استثمار کمپانی‌های آمریکایی به ستوه آمده بود و در این تاریکی، تنها راه نجات موجود را کمونیسم و سوسیالیسم می‌دید و به آن پناه برد؟! وقتی مکتب چپ در قلب جهان اسلام که خود بهترین مکتب برای مبارزه را داشت، جا پیدا کرده بود، چطور نباید برای انسان آمریکای لاتین جذاب نمی‌بود؟ پس شاید بتوان به انسان آن منطقه بابت گرویدن به سوسیالیسم در دهه‌های پیش حق داد. چون تنها مکتب برجسته و مقابل امپریالیسم، همین بود. الآن هم اگرچه دین‌ستیزی و دین‌گریزی‌های چپ‌ها معروف شده، اما معتقدم باز هم همین چپ‌ها هستند که اشتراک بهتری با ما دارند و فرهنگ جامعه‌شان را در آینده با کمک مسلمانان درست می‌کنند. مگر غیر از این است که در هر جامعه‌ای که یک پیشوای معنوی یا نبی ظهور کرده و مردم به او پناه آوردند، ابتدا به ساکن برای مقابله با حاکم ظالم دور آن پیشوا جمع شدند و بعدا مفاهیم معنوی و فرهنگی و اجتماعی را از او آموخته‌اند؟! مگر بسیاری از یاران پیامبر را ضعفا و بردگانی تشکیل ندادند که از ظلم حکام(سلطه‌گران غربی امروز) و ثروتمندان(کمپانی‌های چندملیتی امروز) به ستوه آمده بودند؟! آیا از ابتدا آن ضعفا دنبال این بودند که بدانند پیامبر چگونه صله رحم می‌کند و خانواده نگه می‌دارد؟ بنابراین معتقدم، کسی می‌تواند در آمریکای لاتین، بیشتر با ما کار کند و پله‌پله فرهنگ و جامعه این منطقه را به نقطه مطلوب ببرد، که در ابتدا در مسائل کلان سیاسی جهت مبارزه با سلطه، با کلیت نظر ما هم‌فکر باشد. وگرنه اگر به خانواده و صله رحم پایبند باشد ولی یک سنگ به طرف آمریکا پرت نکند، فایده‌ای ندارد. هر جامعه‌ای که دین آن را نجات داده، مثل زمان بعثت پیامبر، ابتدا باید از جریان سیاسی و اقتصادیِ کلانِ سلطه‌گر متنفر باشد تا بعد از شروع حرکت و سپردن کار به دست مدیران مستقل، فرهنگ خود را درست کند. جامعه‌سازی، پس از دولت‌سازی است... پ‌ن: منظور صحبت بنده، تقابل با آن ویدیویی که از آقای اسعد منتشر شده نیست؛ چراکه ممکن است خود اقای اسعد در ادامه کلاس به این مواردی که گفتم اشاره کرده باشند؛ بلکه فقط خواستم آن فرضیه که می‌گوید: «چپ‌ها فقط یک اشتراک نظر با ما دارند و نیاز نیست اینقدر جدی بگیریم‌شان» را نقد کنم. @MajKarimi
از آنجایی که «تا خوب‌ها خوب‌تر نشوند، یدها خوب نمی‌شوند»، برای علاج جامعه آمریکای لاتین، باید دولت‌ها و جوامع پیشرو را بیشتر به سمت حق کشید در حال حاضر، حکومتی که بیشترین نزدیکی را با جمهوری اسلامی دارد، دولت بولیواری ونزوئلاست و بعد از این، کوبا نیز هست که البته به‌خاطر ماهیت جزیره‌ای‌اش، قدرت الهام‌بخشی ونزوئلا را ندارد. اگر دولت ونزوئلا در همین سطحی که هست، بماند، مابقی دولت‌های آمریکای لاتین هم در سطح خودشان می‌مانند و نتیجتا اتفاق خاصی در جهت بهبود جوامع منطقه رخ نمی‌دهد. اما اگر دولت ونزوئلا کامی به جلو در ماهیت ضدامپریالیستی خود بردارد، بقیه نیز دنبال او می‌آیند و می‌شوند «ونزوئلای ده سال پیش». ونزوئلا، لوکوموتیو قطار آمریکای لاتین است که هرچقدر در ضدامریالیستی بودنش پیشروی کند، بقیه هم پیشروی خواهند کرد. چگونه پیشروی کند؟ - با میدان‌دادن به اعراب در عرصه فرهنگ، جهت ترویج فرهنگ خانواده (ونزوئلا بیش از ۱.۵ میلیون عرب دارد) - کمک به دولت ونزوئلا در فهم این جمله امام خامنه‌ای که «اگر مردم آمریکای لاتین فرهنگ غربی پیدا کنند، ایالات متحده دیگر نیازی به کودتا در این منطقه ندارد.» این کار، از طریق نمایش آثار فرهنگ غربی در منحط‌کردن جوامع به خوبی صورت می‌گیرد که جمهوری اسلامی در این ۴۰سال، استاد آن شده. - معرفی قهرمان‌های این سر دنیا؛ آمریکای لاتین(از جمله ونزوئلا) به‌خاطر شخصیت کاریزماتیک چه گوارا، به‌شدت تشنه قهرمان است و در این وانفسای دنیای مدرن، قهرمانان کم‌اند؛ شاید به‌خاطر همین بود که ملت‌های منطقه، عاشق چاوز بودند. از طرفی دیگر، معمولا هر مکتبی ابتدا با شناساندن قهرمان‌های خود محبوب می‌شود و نه بحث فکری و فلسفی! @MajKarimi
امروز وزیر امور خارجه ونزوئلا در روسیه بود و از «نظم جدیدِ عادلانه جهانی» سخن گفت. در میان ملل و تفکرات برجسته‌ای که حرف برای آینده دارند، مبحث «عدالت» ویژه تمدن اسلامی و مدعیان آن است. نه این‌که عدالت برای دیگران مطرح نباشد، بحث این است که معمولا مواردی مثل صلح، برابری و... را دیگر قدرت‌های نظم فعلی یا آینده مورد تاکید قرار می‌دهند و عدالت را ذیل این مفاهیم تعریف می‌کنند. بعید می‌دانم این حرف و تفکر، از کانال جمهوری اسلامی به ونزوئلا نرسیده باشد... در هر صورت، «عدالت»، مبحث جدیدی‌ برای آمریکای لاتین خواهد بود. مردمان این منطقه در دوران باستان گرفتار درگیری‌های قومی و خرافه‌ها بودند و عدالت را ندیدند، سپس پس از ۳۰۰سال تجربه نابرابری در استعمار اروپایی‌ها، به استقلال دست یافته و به سمت برابری رفتند اما هنوز گمشده خود را پیدا نکردند. مثلاً: خانم فاطمه دلاوری در مورد تجربه سفرش به بولیوی، می‌نویسد در دیداری کوتاه که با دو دختر سرخ‌پوست بولیویایی داشت، آن دو گلایه کردند که در اینجا، اگر بخواهیم برویم دانشگاه و سرکار و در جامعه فعال باشیم، باید قید داشتن همسر و فرزند و زندگی شخصی را بزنیم. اگر هم نرویم، به اجبار مردان سرخ‌پوست باید در گوشه‌ای از جامعه یا صحرا، در پستوی خانه بمانیم. این یعنی توازن به شکل عجیبی در آن منطقه وجود ندارد؛ توازنی که می‌تواند زن را هم فعال در اجتماع و هم دارای خانواده کند؛ چیزی که بسیاری از زنان انقلابی در ایران آن را تجربه می‌کنند. این عدم توازن ناشی از چیست؟! ندیدن عدالت... آن دختر اگر در شهر برود، چون شعار، «برابری» است، باید مثل مردان باشد و وقتی مثل مردان شد، باید قید لذت مادری و همسری و خانه‌داری را بزند. اگر در قبیله خود برود، با خرافه‌ها روبرو می‌شود. پ‌ن: راستی، دقت کردید حرف از عدالت به‌عنوان مسئله محوری نظم جدید را، پس از نظام دینی جمهوری اسلامی، یک کشور آمریکای لاتینی و چپ سر دست گرفت؟! درحالیکه معروف است که چپ‌ها، به‌خصوص در آمریکای لاتین، با دین مشکل دارند. این مورد را به آن بحثی که گفتم ونزوئلا موج جدیدی از انقلاب را در منطقه شروع کرده، اضافه کنید. @MajKarimi
ما و سرخ‌پوست‌ها یکی از طرح‌هایی که می‌توان درمورد چگونگی نجات یک جامعه داشت، این است که اگر میتوانی بخش فعال و مرکزی آن جامعه را از انحراف نجات دهی، باید این کار را بکنی. اما اگر در آن حد نیرو و بازو نداری، سراغ بخش‌های بِکر جامعه برو؛ چون افکار بکری که خیلی حرف درست یا غلط به آن‌ها نرسیده، بهتر از افکار انحراف‌یافته و تحریف‌شده می‌توانند حق را تشخیص دهند. و بعد از ساختن و پروراندن آن افکار بکر، حالا بازو و نیروی لازم را پیدا می‌کنی تا بتوانی افکار انحراف‌یافته نجات دهی و بازگردانی. این، یکی از طرح‌هایی بود که ائمه در دو مرحله انجام دادند: ۱. امیرالمومنین در زمان حکومت خود، مرکز تربیت جامعه را از منطقه حجاز که اسلامش تحریف شده بود، به عراق برد؛ بردن مرکز به عراق دلایل متعددی دارد ولی به نظرم یکیش، همین «بِکرتر بودن» زمینه افکار عراق نسبت به حجاز بود. ۲. پس از تنها ماندن جریان حق و افتادن حکومت به دست منحرف‌ها، تا حدودی، عراق هم جای تمرکز نبود، برای همین از بعد از امام موسی کاظم، فرزندان ایشان که حدود ۳۸دختر و پسر بودند به سمت ایران رفتند؛ افکار ایران، بِکرتر از عراق و حجاز و شام بود و بهتر می‌شد در آنجا بذر حق را کاشت. و حال می‌بینیم که ائمه از اصل و مرکز توجه اسلام که عراق و حجاز بود اما انحراف یافته بود، فاصله گرفتند تا با استفاده از زمین بِکری مثل ایران، بازو و نیرو بسازند تا بار دیگر عراق و حجاز را از باطل پس بگیرند و حکومت مهدوی در آنجا برقرار شود. دیروز که دیدم سرخ‌پوست‌ها زمین را مادر انسان می‌دانند و یاد حدیث امام صادق افتادم که «زمین مادر شماست، آن را حفظ کنید»، داشتم به این فکر می‌کردم که ما با سرخ‌پوست‌ها چه رابطه‌ای می‌توانیم داشته باشیم؟! و این به فکرم رسید که اگر یکی از طرح‌های ائمه را دورشدن از نقاط محل تمرکز و رفتن سراغ زمین‌های فکری بِکر و ساختن بازو از آن‌ها برای نجات کل یک جامعه بدانیم، در آمریکای لاتین، فقط سرخ‌پوست‌ها هستند که می‌توانند مصداق آن زمین بکر باشند؛ به دلیل دوری‌شان از بعضی هیاهوهای دنیای مدرن و بعضاً زندگی دور از جامعه. و صد البته که این تنها راه نیست، یکی از راه‌هاست... @MajKarimi