eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
ࢪیحان.m4a
590.2K
ࡆ⸾⸽ 🌱 صل علۍ محمدۖ ابن رضا خوش‌آمد '! عطر نفس هاے امامِ هادۍ آمد . . -نوازندھ زیارٺ🎶
ای ماه سامرا روحی لک الفداء 🌺میلاد امام هادی(ع) مبارک🌺 🌷کلیپ و عکس استوری مناسبتی مذهبی ─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
پارت جدید تقدیم نگاهتون🌹 لطفا برای عاقبت به خیری ما و نابودی حسودان و بددلان ما دعا کنید روزتان نیک🌸🍃
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞 💞❣💞 ❣💞 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس وا
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞 💞❣💞 ❣💞 💞 (رمان انلاین بر اساس واقعیت) احساس کردم ایلزاد هم داره حرف های احسان رو میزنه اون هم منو به رسمیت نمی‌شناخت انقدر این صیغه چوب شده بود توی سرم که احساس می کردم چقدر بی ارزش شدم ولی ایلزاد ادم این حرفا نبود میدونستم که تحت تاثیر جو و بیماریش قرار گرفته نباید خودم را می باختم و کم می آوردم سعی کردم اشکایی که هجوم آورده بود به چشمام رو پس بزنم و دوباره باهاش حرف بزنم سرمو کج کردم و مظلومانه گفتم _دلت میاد مگه من چیکار کردم که اینجوری میگی بهم؟ کلافه بود انگار دوست نداشت این جوری باهاش حرف بزنم جواب داد _یادم نرفته که تا لحظه آخر بهم میگفتی این فقط یک اجباره برای فرار از دستورات ملیحه خانم پوزخندی زد و گفت راستی ملیحه خانم خوشحال شد به این حال افتادم؟ کمی اخم کردم و گفتم آقا ایلزاددحق نداری درباره مامانم اینجوری صحبت کنیا اون بنده خدا چند بار اومده دیدنت ولی خوب حالش خوب نبود نمی تونست بیشتر بمونه هرچند داشتم دروغ میگفتم ولی برای خوش کردن دلش نیاز بود دوباره پوزخندی زد و گفت _خوبه حداقل من چند روز مردم برای همه عزیز شدم انگشتاشو توی دستم فشردم و گفتم _ میشه این حرفو نزنی چرا اینجوری میگی تو که اینقدر بچه نبودی تو خیلی عاقل تر از این حرفا بودی منطقی‌تر بودی چرا انقدر بی منطق حرف میزنی همه ما نگران تو بودیم هیچ کس حق نداره به تو ترحم کنه اصلا مگه برات چه اتفاقی افتاده که ترحم کنن چرا اینجوری صحبت می‌کنی من سه هفته با جون و دل شب و روز پشت این شیشه ها موندم که تو چشماتو باز کنی البته امیدوار بودم که وقتی چشماتو باز کنی باهام خوب برخورد کنی نه اینجوری کم محلم کنی دیدم داره با علاقه بحرفام رو گوش میده سعی کردم احساساتش رو بیشتر تحریک کنم برای همین لبام رو دادم جلو و گفتم _ ولی نه تحویلم گرفتی و نه بهم محل دادی چرا اینبار لبخندش کمی زیباتر شد و از حالت پوزخند خارج شد و گفت _ چرا مثل بچه ها حرف میزنی! کمی خم شدم سمت تختش و دستم رو گذاشتم روی سینش و گفتم _ آخه تو عسن باباها توبیخ می کنی اعصاب تم خرابه اخماش و برد توی هم و گفت _ فکر می کنم اعصاب من برنگرده سر جاش دست خودم نیست یه لحظه خوبم یه لحظه بد شنیدم دکتر داشت به آقا سهراب میگفت برای همینه که بهت میگم تو اجبار به تحمل نیستی ما یه اتفاقی بینمون افتاده صرفاً برای این بوده که تا بتونی درستو ادامه بدی قرار نیست به پای من بمونی 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️ ⛔️ 💞 ❣💞 💞❣💞 ❣💞❣💞 💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞❣💞
پارت جدید تقدیم نگاهتون🌹 لطفا برای عاقبت به خیری ما و نابودی حسودان و بددلان ما دعا کنید شبتان نیک🌸🍃
•|بِسمِ‌اللھِ‌‌الذۍخَݪق‌الْمَھد؎💚‌•.
-به‌ علی ‌شناختم ‌من ‌به‌،خدا ‌قسم ‌خدا را- 💚 ❥︎• ˹ ˼𖥸 ჻ 🌹برای ظهور آقا صلوات یادتون نره🌹
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞 💞❣💞 ❣💞 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس وا
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞 💞❣💞 ❣💞 💞 (رمان انلاین بر اساس واقعیت) با حرفهای ایلزاد انگار دلم داشت پاره پاره میشد دوست نداشتم مرد مغروری روزهای گذشته و این چنین آشفته و کلافه ببینم دستش رو میون دستم فشردم و جواب دادم _این چه حرفیه کدام بیماری موندگار بوده که بیماری تو موندگار بشه هر چند که نمیشه اسمشو گذاشت بیماری تو حالت خوبه این اثراتی که میبینی داره بروز میده اثرات داروهاست اثرات سه هفته بیهوشی درست میشه چرا الان حرفی میزنی که منو ناراحت کنی و بعد خودت پشیمون بشی ابروهاشو بالا انداخت و مثل گذشته با بدجنسی گفت _ مگه قرار من پشیمون بشم لبخندی زدم و گفتم _ نمی دونم اگه آدم مهربون سابق باشی شاید پشیمون بشی البته تو بعد از این تصادفات انگار مخت تاب برداشته دیگه به مهربونی قبل نیستی بیچاره الهه چقدر داشتم سیاه بازی در می آوردم تا کمی حالش بهتر بشه الحمدالله کمی رو به راه تر شد و می خندید عمو ناصر از پشت شیشه اتاق نگاهمون می کرد و با شیطنت سرش رو تکون می داد ایلزاد لبخندی زد و گفت _چقدر مهربون از آب در اومد این عموی تازه از راه رسیده خندیدم و سرمو تکون دادم و گفتم _ کاش زودتر کشفش کرده بودم شاید اون موقع انقدر غصه نمیخوردم دوباره پرسید _ مگه الان غصه میخوری؟ جواب دادم _ اگه تو خوش اخلاقی کنی نه اگه کم محلم نکنی خوبم به خدا خوبم این بار انگار بهش برخورد با تخسی جواب داد _اینقدر نگو من کم محلت می کنم این به اون در یادته وقتایی که من عاشقی میکردم تو کم محلی میکردی حالا داره تلافی میشه بلند خندیدم و جواب دادم _ اگه تلافی میشه و حالت بهتر میشه باشه این دفعه من عاشقی می کنم تو کم محلی کن اخماشو تو هم کشید و گفت _قصدم این نیست دست خودم نیست دیگه دیگه نشد جوابش رو بدم چون عمو ناصر یا اللهی گفت و وارد اتاق شد 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️ ⛔️ 💞 ❣💞 💞❣💞 ❣💞❣💞 💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞❣💞
17.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 کلیپ 🔴 شماره 6⃣ همین که گفته شد اسمت،🌸🍃 عبادتِ محض است همیشه و همه‌جا‌‌ بر زبانمان افتاد...🌸🍃 حقا که حقیقتا "علی" حق باشد... حق با "علی" و "علی مع الحق" باشد🍃🌸 🌸🍃 (ع) 🌸🍃
<🌻> گل‌نرگس‌ز‌شمیم‌سحرٺ‌مست‌شدم عطر‌جانبخش‌طُ ا‌زجآن‌معطـر‌نرود...ツ🍃•° 🦋 ..✨ 🌹برای ظهور آقا صلوات یادتون نره🌹
پارت جدید تقدیم نگاهتون🌹 لطفا برای عاقبت به خیری ما و نابودی حسودان و بددلان ما دعا کنید روزتان نیک🌸🍃