15.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #ماه_محرم
🎬 #امام_حسین عليهالسلام که از #مکه به #کوفه میخواستند بروند چگونه از #کربلا سر در آوردند؟
💡 #پاسخ_شبهه
🔊 #استاد_توحیدی
💥ببینید و انتشار دهید
📌 #جانفشانی در لیله المبیت....
ربیع الاول که #مصادف با #هجرت رسول الله(ص) از #مکه به #مدینه است، امیرمؤمنان #علی علیه السلام به امر پیامبر(ص) جای ایشان خوابید.
در آن شب،
#جبرئيل بالاى سر آن حضرت و #ميكائيل پايين پای آن حضرت نشستند و جبرئيل می گفت:
به! به!
چه كسى مثل تو است اى پسر ابیطالب؛ که خدا به تو در برابر ملائكه مباهات و افتخار می كند!
و خداوند در شأن على(ع) اين #آيه را نازل كرد:
﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾
📚بقره: ٢٠٧.
و از ميان مردم كسانى هستند كه جان خويش را براى كسب رضا و خشنودی خدا می فروشند و خدا نسبت به بندگان مهربان است.
📚ابن شهرآشوب، مناقب آل أبي طالب، ج٢، ص٦٤- ٦٥؛
📚کلینی، كافي، ج٨، ص١١٩؛
📚طوسی، أمالي، ص٤٦٩؛
📚یعقوبی، تاريخ، ج٢، ص٣٩.
📌 #جانفشانی در لیله المبیت....
ربیع الاول که #مصادف با #هجرت رسول الله(ص) از #مکه به #مدینه است، امیرمؤمنان #علی علیه السلام به امر پیامبر(ص) جای ایشان خوابید.
در آن شب،
#جبرئيل بالاى سر آن حضرت و #ميكائيل پايين پای آن حضرت نشستند و جبرئيل می گفت:
به! به!
چه كسى مثل تو است اى پسر ابیطالب؛ که خدا به تو در برابر ملائكه مباهات و افتخار می كند!
و خداوند در شأن على(ع) اين #آيه را نازل كرد:
﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾
📚بقره: ٢٠٧.
و از ميان مردم كسانى هستند كه جان خويش را براى كسب رضا و خشنودی خدا می فروشند و خدا نسبت به بندگان مهربان است.
📚ابن شهرآشوب، مناقب آل أبي طالب، ج٢، ص٦٤- ٦٥؛
📚کلینی، كافي، ج٨، ص١١٩؛
📚طوسی، أمالي، ص٤٦٩؛
📚یعقوبی، تاريخ، ج٢، ص٣٩.
#تاریخ_اسلام
🔻 نقش علی علیه السلام در فتح صلح آمیز مکه
✅حاطب بن ابیبلتعه از صحابه رسول خدا بود که مسلمان شد و به مدینه مهاجرت کرد. خانواده او در مکه باقی مانده بودند و قریش از آنها خواستند که به وی نامهای بنویسد و بپرسد که آیا محمد میخواهد به مکه حمله کند یا نه. همسرش نامه را نوشت و برای او فرستاد. وی نیز در حالی که اجازه چنین کاری را نداشت و افشای اسرار مسلمانان محسوب میشد، نوشت که آری، محمد میخواهد چنین کند. (این واقعه نزدیک به واقعه فتح مکه رخ داد) سپس آن را به زنی به نام ساره داد تا به مکه برساند.(پنهانی)
در این هنگام جبرئیل نازل شد و پیامبر را آگاه فرمود. پیامبر نیز امیرمومنان و چند تن دیگر را فرستاد.
〽️عمار، مقداد و عمر، هرچه کاوش کردند، نامه را نیافتند.
آنان قصد بازگشت کردند.
اما امیرمؤمنان علی(ع)- با ایمانی محکم- فرمود:
به خدا سوگند تا به حال دروغی از رسول خدا(ص) نشنیده ام.
علی(ع) شمشیر از نیام کشید و به ساره گفت:
نامه را بیرون بیاور.
آن زن ترسید و نامه را که لای موی سر خود قایم کرده بود درآورد و به امام تحویل داد.
📌لذا اگر #ایمان_علی(ع) نبود، #مکه با صلح #فتح نمی گردید.
✒️ دکتر محمد جواد یاوری سرتختی (دکتری تاریخ تشیع)
📚منابع اهل سنت :
ابن هشام، سیره پیامبر، ج۴، ص۳۹۹
واقدی، مغازی پیامبر، ج۲، ص۷۹۸
🛑نشر حداکثری
#داستان_نماز
💓 خاطره ای تکان دهنده 💓
🌳 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه #جشن_تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچه ها داشت و تنها معلمی بود كه سر وقت در مدرسه با بچه ها نماز می خواند،
🌳 به کلاس ما آمد و گفت: «بچه ها برای دوشنبه ی هفته ی آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكلیف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
🌳 من همان جا غصه دار شدم چون در خانه ما به این چیزها بها داده نمی شد و خبری از نماز نبود.
روزهای بعد، بچه ها یکی یکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه می آوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟»
🌳 من گریه کنان از دفتر بیرون آمدم. فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر #نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من می دانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🌳 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوش کلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچه ها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خدای خود هر چه بخواهید خدای مهربان به شما می دهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🌳 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجاده ام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهی به #سجاده كرد و با حالتی خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
من كه تازه به سن تكلیف رسیده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گیرم كه این گونه نشد.
🌳 اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را دید، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشه ای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.
🌳 #اذان صبح از حسینیه ای که نزدیک خانه ما بود به گوش می رسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریه ام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
پدر و مادرم هر دو مرا صدا می کردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کرده اند،
🌳 با نگرانی پرسیدم: چه شده؟!
كه یك دفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیده ایم.!
خواب دیدیم ما را به طرف پرتگاه #جهنم می برند، می گفتند شما در دنیا نماز نخوانده اید و هیچ عمل خیری ندارید و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانیت سؤال می كردند و ما هم گریه می کردیم،
🌳 جیغ می زدیم و هر چه تلاش می کردیم فایده ای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم. خیلی وحشت كرده بودیم. ناگهان صدایی به گوشمان رسید كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه دارید، دیشب در خانه ی این ها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
🌳 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزه های خود را بجا آوردند و در یك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آن ها را مورد عنایت قرار داد.
🌳 این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به #مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
🌳 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را می گذراند.
🌳 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچه ای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفته اند.
یک هفته ای می شد که به رحمت خدا رفته بود.
🌳 خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
حال من مانده ام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسی از آن مدیر نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدایی هستم و در جشن تكلیف دانش آموزان، یاد مدیر متعهد خود را گرامی می دارم و هر سال که می گذرد برکت را به واسطه ی #نماز_اول_وقت در زندگی خود احساس می کنم.
🌳 خدا همه خادمین نماز را موفق بدارد و آنانی كه برای اقامه نماز تلاش كردند و به رحمت خدا رفته اند را بیامرزد و ما را هم جزو نمازگزاران واقعی قراردهد.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 اصغر آیتی و حسن محمودی، پر پرواز ؛ ص ۱۲۲.
36.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #غدیر
🎬پاسخ #استاد_یزدانی به شبهه عجیب #مولوی_قلندرزهی
👈اگر مقصود پیامبر از #حدیث_غدیر امامت #امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود چرا در #مکه اعلام نکرد؟
💥ببینید و انتشار دهید
پاداش محبت به اهلبیت علیهمالسلام
محمد بن وليد کرماني میگويد:
به #امام_جواد عرض کردم: دوستان شما را بابت محبتی که به شما دارند چه پاداشی است؟
حضرت فرمود: #امام_صادق عليهالسلام خدمتکاری داشت که روزی هنگامی که امام به #مسجد رفته بود به نگاهبانی استر نشسته بود.
(در همان زمان) عدهای از #اهل_خراسان به ديدن امام آمدند.
يکی از آنها به خدمتکار گفت: من مال و ثروت زيادی در خراسان دارم. برو از امام اجازه بگیر و جای خودت را با من عوض کن؛ هر چه من دارم از آن تو و اين نگهبانی استر امام از آن من.
خدمتکار خرسند از اين پيشنهاد، گفت: بگذار از امام رخصت بگيرم.
سپس پيش امام آمد و عرض کرد: فدايتان شوم اگر خداوند خيری برای من پيش آورده باشد، شما از آن ممانعت میکنيد؟
امام فرمود: من که خود به تو #احسان میکنم، چگونه ممکن است مانع احسان ديگران شوم؟
خدمتکار پيشنهاد #مرد_خراسانی را عرض کرد و از امام رخصت رفتن گرفت.
امام فرمود: اگر تو از مصاحبت ما سير شدهای و او به اين مصاحبت راغب است، او را به جای تو قبول میکنيم.
خدمتکار، خرسند از اين رخصت، برخاست که برود. امام او را صدا کرد و فرمود:
از آنجا که مدت مصاحبت ما با هم زياد بوده است، دوست دارم تو را نصيحتی کنم و آنگاه انتخاب را به خودت واگذارم.
خدمتکار عرض کرد: بفرماييد.
امام فرمود: روز قيامت، #پيامبر_اکرم به #نور_خدا چنگ میزند، #اميرالمؤمنين به نور رسولالله متوسل میشود و #ائمه به نور اميرالمؤمنين و #شيعيان ایشان با #توسل به نور ائمه وارد #بهشت میشوند.
خدمتکار پس از شنيدن اين سخن امام عرض کرد: يابن رسولالله! من در خدمت شما میمانم و #آخرت را بر دنيا بر میگزينم.
خدمتکار وقتی برگشت مرد خراسانی از حال او ماجرا را دريافت، گفت: برگشتی ولی نه با آن حال که رفته بودی.
خدمتکار، فرمايش امام و علت انصراف خود را براي مرد خراسانی باز گفت.
#امام_صادق علیهالسلام، اما از #اخلاص و #محبت آن مرد خراسانی تقدير کرد و دعايش فرمود و هزار دينار نيز به خدمتکار فهيم خود هديه کرد.
محمد بن وليد کرمانی میگويد: به امام جواد عرض کردم: اگر زن و فرزندانم در #مکه نبودند، دوست داشتم مدت زیادی در خدمت شما میبودم.
امام جواد فرمودند: من هم علیرغم اندوه دوری با رفتنت موافقم.
محمدبن ولید میگوید پولی را که متعلق به خود حضرت بود به ایشان تقدیم کردم.
حضرت فرمودند پیش خودت بماند.
عرض کردم: اجازه بدهيد باشد.
امام با لبخندی شيرين فرمودند: بردار! به آن احتياج پيدا میکنی.
وقتي به #مکه بازگشتم، ديدم که بخش بزرگی از دارايیام از بين رفته است و به آن پول محتاج شدهام.
بحارالانوار،ج۵۰ ص۸۸
هدایت شده از حقیقت ناب
📌پاسخ به یک شبهه
اخیرا در فضای مجازی یک سخنرانی از خانم مرضیه محمدی پخش شده است که در آن فساد اخلاقی یزید تبرئه شده و بیان شده که قیام امام حسین(ع) ربطی به فساد اخلاقی یا دین ستیزی یزید ربطی ندارد، بلکه قیام امام تنها به خاطر ظلم و کشتار مردم بوده است.
پاسخ:
قیام امام حسین (ع) برای آن بود که یزید پایبند به شریعت نبوده و الان که حاکم شده است، فاتحه اسلام خونده شده است. هم ظلم می کند و هم دین را تغییر داده و هم فسق و فجور دارد، چنانکه
⬅️ #ذهبی می نویسد:
#یزید ناصبی و بداخلاق بود.
#شراب می خورد و منکر انجام می داد.
#حکومت خود را با کشتن #حسین(ع) آغاز کرد.
⬅️ #مسعودی می نویسد:
#فساد یزید به اطرافیان و کارگزاران وی سرایت کرد.
ساز و #آواز در #مکه و #مدینه آشکار گردید و مردم #آشکارا شراب می خوردند.
⬅️امام #حسين(ع) در منزل #بیضه، در مقابل سپاه حربن یزید ریاحی فرمود:
هركس #حاکم_ستمگري را ببیند كه #حرام خدا را #حلال كرده،
پیمان خدا را شکسته، با #سنّت پيامبر خدا(ص) مخالفت ميكند و در ميان مردم #گناه و ستم می کند، سپس با حرف و عمل بر ضد او #قیام نکند،
سزاوار است كه خداوند آن كس را نيز به #کیفر آن حاکم دچار سازد.
📚ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج4، ص38.
📚مسعودی، مروج الذهب، ج3،ص91.
📚 طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۳
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤* 🏴🏴کانال حقیقت ناب🏴🏴
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@sajadi43
┈┈••✾•✨🏴✨•✾••┈┈•~~~