eitaa logo
محبان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
18.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
17 فایل
🌹بِٮـــمِ‌اللّھِ‌‌الرح‌ـمن‌الرح‌ـیم🌹 اینج‌ـٰآ‌درڪنـٰار‌هم‌تلـٰاش‌مۍ‌ڪنیم‌زمینھ‌ٮــــٰآز ظہور‌حضرـٺ‌یـٰار‌بـٰآشیم❥ّ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر http://6w9.ir/Harf_8923336?c=emam_zmn
مشاهده در ایتا
دانلود
‌چہِ‌انتظـٰاࢪعجیبیست! نه‌ڪوششے... نه‌دعـٰایۍ... فقط‌نشستہ‌ایم‌ ومی‌گوییم‌خداڪُندڪه‌بیایـۍ . . !💔🥀 ...💚 🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
√ تنها مانع رسیدنت به امام زمانت، خودتی! 🫵🏻از خودت پیاده شو! الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "✨ 🌷@emam_zmn🌷
دل ز داغ غم تو ای دوست رها خواهم کرد گره از مشکل دیدار تو وا خواهم کرد در دلم نیست به جز شوق نگاهت لبریز گر که فیضم بدهی رو به خدا خواهم کرد ز طفولی به رهت مست و هوادار شدم بعدِ لطف تو دگر عهد وفا خواهم کرد  من جفا دیده ی دورانم و دل خون شده ام با همین جور و جفا بین که چها خواهم کرد  نادم از کرده ی خود شرم و حیا بنموده تا شود عفو کنون رو به شما خواهم کرد 🌷@emam_zmn🌷
❤️‍🔥 راه افزایش محبت به امام زمان علیه السلام؛ ♥️🌺 به درگاه مقدسش هدیه‌ای تقدیم کنیم... برای سلامتی ایشان صدقه دهیم، ثواب کارهای خیری را که می‌کنیم به محضر ایشان هدیه دهیم. 🌹هرچند آن بزرگوار هیچ نیازی به این هدیه‌ی ما نداشته باشد،‌ 👈 ولی موجبات جلب توجه و عنایت بیشتر آقای جهان را به خود فراهم نموده‌ایم. ⁉️شاید بگویید من چیزی برای هدیه دادن ندارم!😔 💚💚میگویم سلام کردن یک کار بسیار ارزشمندی است😊 [ثواب سلام هایی] که تا ۲۴ ساعت [یک صبح تا شب] می نمایید را به مولا و صاحب اختیارمان هدیه نماییم! الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "💌 🌷@emam_zmn🌷
پیش آقا امام زمان عج بودمـ... آقا داشت ڪارامو... گناهمو.... میدید و گریھ میکرد....😣 گفتم :آقا..... گفت :جان آقا....:) بھ من نگو آقا بگو بابا!!!.... سرمو انداختم پایین و گفتم :)↯ بابا شرمندم از گناه....💔 آقا گفت:)↯ نبینم سرت پایین باشھ ها...!👀 عیب ندارھ بچھ هر کاری کنھ،... پاۍ باباش مینویسن.....🙃💔 #ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝ‌ߊ‌ܢߺ߭ܣ اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🌷@emam_zmn🌷
🔥سرباز🔥 💚🍀 میخواست بره که افشین گفت: _تو مرام شما بخشیدن چطوریه؟ باکسی که میبخشین میتونین ازدواج کنین؟ فاطمه عصبانی برگشت،بدون اینکه بهش نزدیک بشه،گفت: _من از این شیوه ی پیشنهاد ازدواج دادن اصلا خوشم نمیاد.. -ولی من قبلا پیشنهاد ازدواجم رو گفتم. با گل و شیرینی اومده بودم خونه تون... -پدرم هم جواب تون رو دادن. افشین با ناراحتی نفس شو بیرون داد. -اینطوری نمیشه حرف زد،میشه آروم باشید؟ فاطمه محکم تر گفت: -نه. در ماشین رو باز کرد که سوار بشه. -خانم نادری،من میدونم لیاقت شما رو ندارم..اینکه این همه مدت چیزی نگفتم.. بخاطر همین بوده..ولی..حالا که همه چی رو شده،میخوام تا تهش برم..الانم اینجام که یه سوال از شما بپرسم...شما هنوز از من متنفر هستید؟ فاطمه چیزی نگفت.افشین گفت: _من فقط در یک صورت از اصرار برای این ازدواج منصرف میشم،اونم وقتیه که شما از من متنفر باشید. فاطمه با مکث گفت: _من شما رو بخشیدم ولی هر تنفر نداشتنی معنیش رضایت برای ازدواج نیست. افشین در همین حد هم راضی بود. -میدونم..رضایت شما مرحله ی بعد از راضی کردن خانواده تون هست..من یاد گرفتم آدم صبوری باشم. یه پاکت از جیبش بیرون آورد. چند قدم نزدیک رفت و پاکت رو روی کاپوت ماشین فاطمه گذاشت. -گفته بودم تمام هزینه هایی که اون شب برای من کردید،بهتون برمیگردونم. عذرخواهی میکنم دیر شد،بازهم تشکر میکنم..خدانگهدار. و رفت. فاطمه هم سوار ماشینش شد. افشینی که این اواخر باهاش رو به رو میشد،با افشینی که قبلا میشناخت،زمین تا آسمون فرق داشت.ولی اونقدر نمیشناختش که مطمئن باشه میخواد باهاش ازدواج کنه. خیلی فکر کرد که چکار کنه بهتره. تصمیم گرفت .تا اگه نخواست باهاش ازدواج کنه، هم افشین برای راضی کردن حاج محمود و بقیه به زحمت نیفته، هم خانواده ش بی دلیل از دیدن افشین بیشتر ناراحت نشن. با حاج آقا موسوی درمورد افشین صحبت میکرد و سوال هاشو جزئی تر میپرسید.حاج آقا هم با دقت و حوصله جواب میداد. چند بار افشین رو از مغازه تا خونه ش تعقیب کرد.گاهی دخترهایی سعی میکردن بهش نزدیک بشن ولی افشین اصلا بهشون توجه نمیکرد.اگرهم خیلی پیشروی میکردن،قاطع و محکم باهاشون برخورد میکرد.چندبار هم وقتی مغازه بود،از دور رفتار هاشو زیر نظر داشت. حتی وقتی آقای معتمد مغازه نبود هم افشین به خانم ها نگاه نمیکرد و رسمی باهاشون برخورد میکرد. یه روز وقتی افشین خونه نبود..... 🌷@emam_zmn🌷
🔥سرباز🔥 💚🍀 یه روز وقتی افشین خونه نبود، پیش پدربزرگ،صاحبخانه افشین،رفت و سوالات زیادی پرسید.پدربزرگ که هم فاطمه رو شناخته بود و هم متوجه قضیه شده بود،خیلی دقیق و بامهربانی به سوالهاش جواب میداد. بالاخره بعد از چهار ماه تحقیقات، به نتیجه رسید.افشین واقعا سعی میکرد آدم خوبی باشه و فاطمه هم مطمئن شده بود.اگه خانواده ش راضی میشدن، جوابش مثبت بود. اون مدتی که فاطمه تحقیق میکرد، افشین چندبار به فروشگاه حاج محمود رفت.ولی هر بار حاج محمود عصبانی میشد و بیرونش میکرد.اما افشین ناامید نمیشد و بازهم میرفت. حاج محمود تا چشمش به افشین افتاد، اخم کرد و گفت: _چند وقت از دستت راحت بودیم.دوباره مزاحمت هات شروع شد. ناراحت و شرمنده سرشو انداخت پایین و گفت: _آقای نادری،من واقعا قصد مزاحمت ندارم.... -ولی عملا داری اینکارو میکنی. -شما بفرمایید من چکار کنم تا منو ببخشید؟ -برو.دیگه هم اطراف من و خانواده م پیدات نشه.اون وقت میبخشمت. -آقای نادری،شما که میدونید من نمیتونم... -دور و بر تو که دخترهای جور واجور زیاد هست.برو سراغ یکی دیگه. -ولی من فقط به دختر شما... حاج محمود عصبانی وسط حرفش پرید و بلند گفت: _برو. افشین دیگه چیزی نگفت و رفت.از مغازه رفتن های افشین به فاطمه هیچی نمیگفت. فاطمه عملا از دانشگاه فارغ التحصیل شد.دوره کارآموزی هم تمام شده بود و بخش نوزادان بیمارستان مشغول به کار شد. موقع شام حاج محمود به فاطمه گفت: _خانواده مظفری،همسایه سر کوچه برای پسرشون از تو خاستگاری کردن.نظرت چیه؟ فاطمه یه کم سکوت کرد،بعد گفت:باباجونم،من فعلا نمیخوام ازدواج کنم. -چرا؟! -..خب....من تازه رفتم سرکار.میخوام روی کارم تمرکز کنم. زهره خانوم گفت: _قبلا صبح تا شب کار میکردی ولی گفتی خاستگار بیاد! امیررضا گفت: _گفتی نباید کار خیر رو به فردا انداخت.. زهره خانوم گفت: _حالا چیشده میگی فعلا نه؟! فاطمه نمیدونست چی بگه.ساکت بود. حاج محمود گفت: _فاطمه به من نگاه کن. سرشو بالا آورد و به پدرش نگاه کرد.حاج محمود گفت: _اون پسره اومد سراغت؟ امیررضا عصبانی به فاطمه نگاه کرد. فاطمه گفت: -بله. -تو چی گفتی بهش؟ -گفتم هرچی پدرم بگن. همه سکوت کردن.فاطمه بلند شد،بره اتاقش که.... 🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ روزی دیگر ، چشم براه و منتظر ،طلوع کرد و آفتابش را بر گلدان های ایستاده در اضطراب مسیر انتظار، گسترانید . هزار فوج شاپرک ، هزار طاق رنگین کمان ، هزار هزار جوانه و هزاران دیده ی مشتاق ، به راهت خیره مانده اند ... الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "🤍 🌷@emam_zmn🌷
 (عج) 💥1. : هنگامیکه امام زمان (عج) ظهور می فرماید اولین لطفی که به مردم می کنند این است که  عقلها را کامل می کنند . امام باقر (ع) فرمودند:هنگامیکه قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان می گذارد و عقل و خرد های انان را جمع می آورد اخلاقشان را کامل می گرداند و به وسیله ی او مردم به رشد و کمال می رسند. ☀️2. : پیامبر خدا(ص)فرمودند:امت من در زمان مهدی (عج)آنچنان از نعمت های الهی بهرمند میشوند که هرگز نظیر آن دیده نشده است,آسمان باران رحمتش را به صورت   آسا برآنها فرو می ریزد, زمین چیزی از گیاهانش را در خود باقی نمی گذارد و همه را می رویاند در آن روز ثروت به روی هم انباشته می شود به طوریکه هرکس بگوید:ای مهدی به من عطا کن می فرماید (آنچه خواستی) بگیر. ☀️3. : پیامبر خدا (ص) فرمودند:در آن هنگام زمین گنجینه های خود را برای او آشکار می سازد و برکت هایش را بیرون می ریزد انسان برای صدقه دادن و بخشش کردن جائی را نمی یابد زیرا بی نیازی همه ی مومنین را دربر می گیرد.باز پیامبر اکرم (ص)فرمودند:ایشان ثروت را به فراوانی در بین مردم می بخشد   کسی که درصدد صدقه دادن باشد اموالی را برداشته و بر مردم عرضه می کند اما به هرکس عرضه می کند می گوید من نیازی ندارم. 🌟4. : امیر مومنان(ع)فرمودند:اولین چیزی که از عدالت مهدی ظاهر می گردد این است که در سرتاسر جهان اعلام می شود هر کس از شیعیان ما بستانکار است یاد آوری کند اگر کسی به اندازه ی یک دانه سیر و یا خردل بستانکار باشد به او عطا می کند تا چه رسد به کسانیکه هزاران هزار درهم و دینار طلبکار باشند هرکس   هرچقدر طلبکار باشد به او عطا می فرماید. ⚡️5. : امیر مومنان (ع)فرمودند:راه ها امن می شود به طوریکه یک زن  از عراق به شام می رود و پای خود را جز بر روی گیاه نمی گذارد جواهرش را بر سرش گذاشته از هیچ درنده و درزنده خوئی نمی ترسد امنیت و آسایش از هر نظر تمام دنیا را فرا می گیرد و جائی در کره ی زمین باقی نمی ماند مگر اینکه تمام آن از گل و گیاه سبز و خرم می شود. ⛅️6. : در آن زمان هیچ نوع گرفتاری و بیماری نخواهد بود امام باقر (ع)فرمودند:هرکس قائم اهل بیت ما را درک کند اگر بیمار باشد بهبودی می یابد و اگر ناتوان باشد نیرومند می شود. 🌤7. : بر خلاف آنچه دشمنان بر ما تلقین کرده انداو همچون پدری  مهربان می باشد که همه به او پناه می برندو به او عشق و مهر می ورزند.رسول خدا(ص) فرمودند:امت اسلام به مهدی مهر می ورزند و به سویش پناه می برند چنانکه زنبوران عسل به ملکه ی خود پناه می جویند او  عدالت را در پهنه ی گیتی می گستراند صفا و صمیمیت صدر اسلام را به آنها باز میگرداند خفته ای را بیدار نمی کند خونی را نمی ریزدمردم در زمان ظهور حضرت همچون قبل از ظهور نخواهند بود که خون یکدیگر را به راحتی و مثل زمان جاهلیت بریزند . درآن هنگام   پرندگان در آشیانه های خود شادمانندو ماهیان در قعر دریا ها به سرور می پردازند چشمه سار ها سرازیر شده و زمین چندین برابر محصول خود را می رو یاند ساکنان زمین و آسمان به او عشق می ورزند آسمان بارانش را فرو می ریزد و زمین گیاهانش را می رویاند.او هفت یا هشت یا نه سال در میان مردم زندگی می کند زندگان آرزو می کنند که ایکاش نیاکانشان زنده بودند و آن عدالت و آرامش را مشاهده می کردندو می دیدند که چگونه خداوند برکات خود را بر اهل زمین نازل فرموده است . ☀️8. : امیر مومنان (ع) فرمودند:مهدی شرق و غرب عالم را تحت سیطره خود در می آورد در آن زمان گرگ و گوسفند در یک مکان زندی می کنند کودکان خردسال با مارها و عقرب  ها بازی می کنند و آسیبی به آنها نمی رسد شر  از  جهان رخت بر می بندد و تنها خیر و نیکی باقی می ماند. 🌟9. : امام صادق (ع) فرمودند:علم 27 حرف است و تا زمان مهدی بیش از 2 حرف کشف نمی شود ولکن حضرتش هر 27 حرف از علوم را پرده بر میدارد. ⭐️10. : امام صادق (ع) فرمودند:همه ی ادیان و مذاهب از روی زمین برداشته می شوند و جز دین خالص( اسلام) باقی نمی ماند.به خدا سوگند که همه ناهماهنگی ادیان و مذاهب از بین می رود و فقط یک دین در سرتاسر جهان حکومت می کند چنان که خداوند(در قرآن) می فرماید: ان الدین عند الله الاسلام فقط دین در نزد خدا اسلام است و بس .(آل عمران/19) 📚(بحارالانوار ج52 ص 336 - بشارهالاسلام ص 265 - منتخب الاثر ص 486 - مسند احمد حنبل ج 2 ص 52 برگرفته از کتاب اسرار آفرینش . 🌷@emam_zmn🌷
چرا هنگام شنیدن نام امام زمان عج دست بر روی سر می گذاریم؟! 🕍 قم‌، حرم‌ مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🌷@emam_zmn🌷
🔥سرباز🔥 💚🍀 فاطمه بلند شد،بره اتاقش که حاج محمود عصبانی گفت: _چرا صراحتا بهش نگفتی نه؟ -باباجونم!وقتی کسی رو خوب نمیشناسم بگم نه؟!! -نمیشناسیش؟!! -بابا،من از خودتون یاد گرفتم که چطوری آدم ها رو بشناسم..شما هم میدونید که آقای مشرقی تغییر کرده. امیررضا بلند گفت: _آقای مشرقی؟!!! حاج محمود هم منتظر جواب بود. -بابا،من احترام گذاشتن به آدما رو هم از شما یاد گرفتم. امیررضا دوباره بلند گفت: _آدم؟!!! -باباجونم،همیشه نظر من بعد از نظر شما مهمه،تا شما اجازه ندید،تا شما موافقت نکنید،تا شما راضی نباشید،من با هیچکس ازدواج نمیکنم،هیچکس...با اجازه. به اتاقش رفت.حاج محمود به زهره خانوم گفت _به خانواده مظفری جواب رد بده. چند روز بعد، افشین رفت مغازه حاج محمود.حاج محمود بااخم ساکت نگاهش میکرد. افشین یه کم صحبت کرد،بعدخداحافظی کرد و رفت.زیر نگاه سنگین حاج محمود حتی نمیتونست نفس بکشه. دیگه نمیدونست چکار کنه. روز بعد پیش حاج آقا موسوی رفت.حاج آقا وقتی افشین رو دید،رفت سمتش و گفت: _سلام داداش جان،از این طرفا؟!! -سلام حاج آقا..بازم زحمت دارم. -خیره ان شاءالله.بیا بشین. باهم روی صندلی نشستن. -خب افشین جان درخدمتم. -راستش..میخوام اگه براتون زحمتی نیست،یه لطفی بهم بکنید. -چکار کنم افشین جان؟ راحت بگو. -میشه لطف کنید..با..آقای نادری صحبت کنید؟... من چندبار رفتم باهاشون صحبت کردم ولی ایشون اصلا باورم نمیکنن.البته حق دارن..حتی حس میکنم هربار میرم بدتر میشه.فکر میکنن من قصد مزاحمت دارم. حاج آقا یه کم سکوت کرد.بعد گفت: _نه به اون بی نمکی،نه به این شوری...نه به قبلا که میگفتی نریم خاستگاری،نه به الان که چندبار تنها رفتی. -اون موقع فقط من و شما میدونستیم. بااینکه برام خیلی سخت بود ولی سعی میکردم بهش فکر نکنم.اما وقتی همه فهمیدن دیگه میخوام تا تهش برم.هرچی بشه بدتر از الانم نیست. حاج آقا چند دقیقه ای مکث کرد.به افشین نگاه کرد و گفت: _اجازه بده ببینم چطوری میتونم بهت کمک کنم. افشین دیگه چیزی نگفت ولی تو دلش گفت خدایا،تو هرچی بخوای همون میشه.خودت کمکم کن. حاج آقا میخواست بدونه نظر فاطمه بعد از تحقیقاتش چی هست.نمیخواست افشین بعد از تلاش زیاد،نه بشنوه.اون موقع براش سخت تر میشد. دو روز بعد فاطمه به خواست حاج آقا به مؤسسه رفت. -خانم نادری،شما درمورد افشین به نتیجه رسیدید؟ -بله. -خب نظرتون چیه؟ 🌷@emam_zmn🌷
🔥سرباز🔥 💚🍀 -خب نظرتون چیه؟ سرشو انداخت پایین و با شرمندگی گفت: _...اگه خانواده م راضی باشن...منم موافقم. حاج آقا نفس راحتی کشید. -شما میتونید راحت خانواده تونو راضی کنید. -من نمیخوام مقابل خانواده م بایستم. خود آقای مشرقی باید راضی شون کنن..اگه پدرم نظر منو بپرسن،نظرمو میگم ولی اینکه اول خودم ورود کنم، اینکارو نمیکنم..آقای مشرقی باید خودشونو به خانواده م ثابت کنن. _افشین تا حالا چندین بار با حاج نادری صحبت کرده ولی بی فایده بوده..ازم خواست من باهاشون صحبت کنم.نظر شما چیه؟ -شما تا الان هم خیلی لطف کردید.اگه نخواید بیشتر درگیر بشید هم حق دارید.اما اگه صلاح میدونید،اگه باعث بی حرمتی و کدورت نمیشه،لطفا اینکارو انجام بدید. -بهش فکر میکنم. حاج آقا بعد از دو روز فکر کردن، به مغازه حاج محمود رفت.حاج محمود وقتی حاج آقا رو دید،متوجه شد برای چی اومده.ولی بخاطر احترام چیزی نگفت.حاج آقا بعد احوالپرسی سر صحبت رو باز کرد. از خوبی های افشین گفت. مثال هایی که توبه ش واقعی بوده،از اخلاق و منشش گفت.حاج محمود رو قانع کرد که بیشتر درموردش تحقیق کنه.بهش گفت پیش آقای معتمد کار میکنه و آدرس خونه ش و خونه پدرش هم به حاج محمود داد. حاج محمود چند روز با خودش فکر کرد.بالاخره به این نتیجه رسید که بیشتر درمورد افشین تحقیق کنه. فاطمه بعد از ساعت کاری، از سالن انتظار بیمارستان رد میشد که بره خونه.یکی صداش کرد. -خانم نادری. گذرا نگاهش کرد.... 🌷@emam_zmn🌷
✨ راه دیدار امام زمان ارواحنافداه فقط یک چیز است: عاشق امام زمانت بشو امام هم عاشقت می‌شود. یک مقدار این حجابها و این گرفتاریها و مشغولیّتهای فکری را کنار بزن. یک مقدار دلت را به امام زمان ارواحنافداه بده ببین امام زمانت با تو چکار می‌کند. 🌱استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "🩵 🌷@emam_zmn🌷
🚨شما چه میخواهید که از   امام زمان(عج) نمیشودخواست!؟ 🔹من کسی را میشناسم که روزی ۳۰ مرتبه زیارت آل یاسین رامیخواند وهربار یک معضل علمی براوآشکارمیشد حالا نمیگویم ۳۰ بار!نه!  روزی یکبار یا هفته ای یکبار یا ماهی یکبار آل یاسین رابخوانید و بعد باامام پنج دقیقه نه دو دقیقه به فارسی صحبت کنید و از امام زمان عجل الله تعالی حاجت بگیرید! 🚨یادمان باشد که سلام مستحب است و جوابش واجب. وقتی به وجودمقدس قطب عالم امکان سلام میدهیم سلام ما درشان خودمان ست و جواب سلام که بر امام. واجب میشود درشان ومرتبه امام زمان است عجل الله تعالی فرجه الشریف. ♥️🌱هرگاه دلتان فشرده شد از غم بی درنگ بگویید: سلام علی آل یاسین و. تاثیر جواب سلام امام را حس کنید، ببینید. 🌷@emam_zmn🌷
طوری تلاش کنـید که اگر روزی امام زمـان فرمــودند یک سرباز مـتخصص می‌خواهم بفرمایند،فلانــی بیاید.. سربازی که هیچ کارایــی نداشته باشد ، به درد آقا نمـی‌خورد..! -شهـید حسـین معزغلامـی 🌷@emam_zmn🌷
اندکۍصبرفرج‌نزدیڪ‌است 🌷@emam_zmn🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ... 🌱رگ خشک احکام الهی جز با خون گرم حضور تو جان تازه نمی گیرد! 🌱سلام بر تو ای گنج ودیعه شده در خزائن الهی. و سلام بر روزی که به یُمن جاری شدن احکام خدا، درخت شادی انسان شکوفه خواهد زد. 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس 🌷@emam_zmn🌷
🥀 فرا رسیدن ایام اول 🥀تسلیت باد 🖤 🌷@emam_zmn🌷
🏚 اثری از مشرکین جز اقامتگاهشان نخواهد ماند ✅ از امام باقر (ع) در مورد تفسیر آیه شریفه: 📜 «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّهً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّهً»: 📃 (با همه مشرکان بجنگید، چنانکه آنان همگی با شما می‌جنگند) (۱) سؤال کردند، فرمود: 🔸 «هنوز تأویل این آیه نیامده است، هنگامی که قائم ما پس از ما قیام کند، آنانکه زمان او را درک کنند، تأویل این آیه را خواهند دید. که بی‌تردید آئین محمّد (ص) به هر نقطه‌ای که شب و روز می‌رسد، خواهد رسید و دیگر اثری از شرک روی زمین نمی‌ماند؛ چنانکه خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: 📜 [فَأَصْبَحُوا لا یُری‌ إِلَّا مَساکِنُهُمْ‌] 📃 [دیگر نشانی از آنها به جز اقامتگاههایشان دیده نمی‌شود] (۲)، 🌱 زمین به وسیله مهدی (عج) آباد، خرّم و سرسبز می‌شود، و به وسیله او چشمه‌سارها روان گردد، فتنه‌ها و چپاولگری‌ها از بین رود و خیرات و برکات بسیار باشد». (۳) ⬅️ روزگار رهایی، ج‌۲، ص: ۶۰۳ (۱). توبه: ۳۶. (۲). احقاف: ۲۵. (۳). ینابیع المودّه جلد ۳ صفحه ۷۸ و ۱۳۲، الامام المهدی صفحه ۴۱، و ... 🏷 (عج) 🌷@emam_zmn🌷