eitaa logo
برای‌ امام‌ زمانم‌ چه‌ کنم‌ ؟ 🇮🇷
5.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
136 فایل
برای‌امام‌زمانم‌چه‌کنم؟🕊 کپےباذکړپنج‌صلوات‌بہ‌نیت‌فرج تبلیغ‌نداریم.تبادل‌باکانال‌مذهبی لفت‌نده‌رفیق،اینجا‌مهمونه‌آقایی💞 لینک‌ناشناسمون https://harfeto.timefriend.net/17431936702426 @emamamm مدیر @boshra_1 http://eitaa.com/joinchat/2734358548Caf1aa11a1d
مشاهده در ایتا
دانلود
برای امام زمانم چه کنم؟ 0⃣2⃣ هیچکس به من نگفت: که در دوران غیبت شما، وظایفی دارم از جنس عشق، که با عمل کردن به آن وظایف، راهی به سوی شما برایم گشوده خواهد شد. مگر نه این است که مؤمن باید در فراق شما قلبش میزبان غم باشد و اندوه در دلش خانه سازد هر چند ظاهرش شاد و پر تبسم جلوه می کند. مخفی بودن و نرسیدن دست کوتاه ما بر آن مهربان، گرفتن حق امام از ظالمانی که از خلافت و حکومت جهان، حضرت را محروم کرده اند و همچنین سختی پیمودن راه راست و سخت شدن راه رسیدن به خدا به خاطر آن یگانه دهر، همه و همه عواملی است که غم را در دل میهمان می کند. اگر در نوجوانی، جرعه ای از شربت شیرین محبت به امام راچشیده بودم اکنون در فراق آن محبوب، اینگونه بی خیال ننشسته و در فکر دنیای خویش، گذران عمر نمی کردم. @emamamm
برای امام زمانم چه کنم؟ 1⃣2⃣ هیچکس به من نگفت: که در زمان غیبت نباید ازشما دور شوم، جدا شوم وراه راگم کنم.من نمی دانستم که امام، امام است؛ چه ظاهر باشد، چه غایب.وتو منی وخدا وعده داده هرکس در قیامت با امامش محشور می شود.(1) من نمی دانستم که عرض ارادت و بندگیم با دعا برای صحت وسلامتی شما، کامل می شود. حال دعای « …» را در تمام لحظات عمرم، از یاد نمی برم که این دعا،نه ضامن شماست که خداوند ضمانت داده است که بمانی تا جهان را پر از عدل و داد کنی؛ اما این ضمانت الهی چیزی از وظیفه عاشق نسبت به معشوق، کم نمی کند که خود شما در سفارشی به آیت بصیرت، آیت خدا بهاءالدینی فرمودید که در قنوت نمازهایش، اللهم کن لولیک را زمزمه کند. 1- ((یوم ندعوا کل اناس بامامهم)) (اسراء 71). چرا من از همان اول تکلیف نفهمیدم که نمازم را با یاد و دعا برای شما، زینت بخشم و معطر سازم. کسی به من نگفت که تمامی امامان، برای شما دست به دعا بلند کرده اند و از خدا سلامتی و شما را عاجزانه خواسته اند.(1) 1) سخنان معصومین علیهم السلام در مورد امام زمان علیه السلام (کمال الدین و تمام النعمه). نمی دانم؛شایدکمی دیرشده باشد. با این حال، توفیق نصیب کن زین پس، دستانم برای آنکسی که دوستم دارد و دوستش دارم، به سمت آسمان افراشته شود و دعای سلامتیش را نه در قنوت که در تمام لحظاتم زمزمه گر باشم. @emamamm
. .: ✨﷽✨ برای امام زمانم چه کنم؟ ✅دعوت کردنِ مردم به زمان و شناساندنِ حضرت ✍️هر کس به میزان و دانش خود، باید مردم را به سوی امام دعوت نماید و مردم را به ایشان نزدیک نماید و نشر معارف مهدویت از جمله این کارهاست. شخص دعوت کننده باید علاوه بر حکمت علمی، دارای حکمت عملی بوده و بصورت عملی مردم را با آشنا نماید زیرا تاثیر بیشتری دارد. امام میفرماید: همانا عالِمی که به مردم معارف دینشان را یاد میدهد و ایشان را به امامشان دعوت میکند، از هفتاد هزار عابد، برتر است. 📚 مکیال المکارم ج ۲ ص ۲۷۴ آیت الله موسوی اصفهانی نویسنده کتاب ارزشمند مکیال المکارم میفرماید: (وظیفه ما در زمان غیبت) دعوت کردنِ مردم و هدایت آن ها به سمت زمان است و این کار از "مهمترین" طاعات و "واجبترین" است 📚 مکیال المکارم بخش ۸ 🔺مبادا مولایمان را چشم به راه بگذاریم ‌ @emamamm
👆👆👆 💞 💞 😘 ⃣ ــ آقاى ! چقدر مرا در اين راه مى برى؟ ــ حوصله كن، ! ــ من مى خواهم به خانه (ع) بروم، ساعتى است كه مرا در اين مى چرخانى. ــ اينجا يك شهر است، ما به راحتى نمى توانيم به خانه برويم. دارد، مى فهمى! كشته شدن! تو از شنيدن اين من تعجّب مى كنى. هر گونه رفت و آمد به خانه را بازرسى مى كنند، آنها و (ع) را در شرايط بسيار قرار داده اند. @emamamm ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
👆👆👆 💞 💞 اكنون ما به محلّه مى رسيم. اينجا يكى از محلّه هاى بالاشهر است. حتماً مى دانى در زبان عربى به معناى است، در اين محلّه فقط فرماندهان لشكر زندگى مى كنند. كرده اى كه چرا تو را به اينجا آورده ام! مگر نمى دانى كه در همين محل زندگى مى كند. آيا تا به حال فكر كرده اى چرا به مشهور شده است❓ علّت اين نامگذارى اين است كه در همين زندگى مى كند. عبّاسيان، و خانواده اش را مجبور كرده اند در اينجا باشند تا بتوانند همه رفت و آمدها را به او زير نظر بگيرند. نمى دانم آيا شنيده اى از مردم خواسته است كه به او نكنند؟ آرى، در اين شهر كردن به جرم است‼️ حتماً شنيده اى وقتى كسى را به جايى مى كنند او بايد در وقت هاى معينى به نزد دولتى رفته و حضور خودش در آن را اعلام كند. در روزهاى و بايد به نزد برود. ... @emamamm ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
💞💞 ⃣ وقتى كه از خانه خارج مى شود تا خود را به برساند عدّه اى از از فرصت استفاده مى كنند و در راه مى ايستند تا را ببينند. به آنها پيغام داده است كه هرگز به او نكنند... زيرا اين كار براى آنها بسيار است و جز شدن ندارد. مى دانم كه باور كردن آن است، چرا بايد كردن به فرزند جرم باشد❓ اين همان است كه تا به حال كسى به آن نكرده است❗️ هر چند (ع) در روز غريب و مظلوم بود; امّا وفادار داشت كه تا آخرين لحظه بر گرد وجودش همچون مى چرخيدند. امّا جانم فداى غربت كه در اين شهر تنهاست، هيچ و و آشنايى ندارد، دوستان او هم و ! ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @emamamm
👆👆👆 💞💞 ⃣ آيا دوست دارى قصّه چوب شكسته شده را برايت بگويم تا با مظلوميّت خود بيشتر آشنا شوى؟ در اين هر خانه نياز به هاى زيادى دارد تا با آن بپزند و در فصل خانه را با آن گرم كنند. شخصى به نام _بن_اسود براى خانه هيزم تهيّه مى كرد. يك روز او را صدا زد و به او چوب بزرگى داد و گفت: "اين چوب را بگير و به برو و به من در آنجا تحويل بده". خيلى تعجّب كرد، آخر شهر بزرگى است و هيزم هاى زيادى در آن وجود دارد، چه است كه از او مى خواهد اين همه راه برود و اين را به ببرد. به هر حال سوار بر خود شد و به سوى حركت كرد. در ميانه راه به برخورد كرد، او خيلى داشت. جلوىِ راه او را بسته بود، با آن چوب محكم به زد تا كنار برود و راه باز شود ولى شكست. شكسته شدن چوب همان و ريختن نامه ها همان❗️ گويا در داخل اين نامه هايى را مخفى كرده بود و از آن خبر نداشت. واى! اگر مأمور اطلاعاتىِ اين صحنه را ببيند چه خواهد شد❓ همه كسانى كه در اين ها آمده است ريخته خواهد شد. سريع از پياده شد و همه ها را جمع كرد و با عجله از آنجا دور شد. در اين ها، جواب سؤال هاى نوشته شده بود; ولى براى ارسال آنها با فراوانى روبرو بوده است. فكر مى كنم با شنيدن اين با گوشه اى از شرايط كه بر مى گذرد آشنا شده اى. ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @emamamm
👆👆👆 🎀 🎀 ⃣ اكنون، ما آرام آرام در محلّه قدم برمى داريم، من مى خواهم درِ خانه را به تو نشان بدهم. از تو مى خواهم وقتى به آنجا رسيديم بى تابى نكنى! نگويى كه مى خواهم را ببينم. گفته باشم اين كار است❗️ قدرى راه مى رويم. میوزد، بوى به مشام مى رسد، آنجا خانه است. با بى قرارى و وجدى كه دارى مى كنى: بر آقا و من! بر نور در زمين! تو مى خواهى به سوى بروى، من دست تو را مى گيرم! مى روى؟ تو به خود مى آيى و سپس مى گويى: دستِ خودم نبود❗️ بعد از يك عمر ، به اينجا رسيده ام، من در چند قدمى من است و من نمى توانم او را ببينم❗️ آنجا چند ايستاده اند. آنها به ما مى كنند. زود چشمانت را پاك كن! بايد بكنيم. شما كجا مى رويد! ما به درِ خانه شهر مى رويم. چرا رفيقت كرده است؟ بعضى از ، همه سرمايه ما را گرفته اند. وقتى اين را مى گويم، آنها مى دهند كه برويم. بيا تا به درِ خانه برويم كه حرف من نباشد خانه آنجاست. تو به من نگاه مى كنى و مى گويى: چقدر جواب دادى! اين نامردها، همه ما را گرفته اند . ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨ @emamamm
👆👆👆 🎀 🎀 ⃣1⃣ ناراحت نباش، ما بايد براى روزگارى كه (ع) از ديده ها پنهان مى شود پيدا كنيم. من شنيده ام ما، طولانى خواهد داشت اگر همه مى توانستند به راحتى خود را ببينند و با او ارتباط داشته باشند در دوران فرزندش نمى دانستند چه كنند; امّا الآن كم كم براى روزگار آماده مى شوند تو اكنون تا درِ خانه آمدى، ولى نتوانستى او را ببينى، تو مى توانى در روزگار هم دوام بياورى! بيا به شهر برويم تا در آنجا بخوانيم. كجاست؟ اين كه ديگر سؤال نمى خواهد. در كنار برج واقع شده است. آن آن قدر بلند است كه به راحتى مى توانى آن را ببينى چه بزرگى! چقدر با صفا! چند نهر از ميان آن عبور مى كند. اين چقدر شلوغ است. مردم در صف هاى مرتّب نشسته اند و آمدن مى باشند با آمدن همه از جا بلند مى شوند. آنها اعتقاد دارند كه اين ، نماينده بر روى زمين است آنها خيال مى كنند همه در اين جلوه كرده است. هر كس با مخالف باشد با مخالف است! امروز اين ، ادامه است و همه بايد آن را تأييد كنند! آنها فراموش كرده اند كه اين ، بسيارى از فرزندان را كرده است امروز خليفه، فرزند را در خانه اش زندانى كرده و را از او گرفته است كسى ندارد به اين چيزها كند. فكر كردن در اين روزگار است❗️ ... ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨ @emamamm
⃣1⃣ تعجّب مى كنى كه چگونه نفر پشت سر يك ستمگر مى خوانند؟ مگر نمى دانى سال هاست كه اين ، پشت هر كس و ناكسى مى خوانند⁉️ فقط ما هستيم كه مى گوييم بايد ، عادل باشد. بيا جلو برويم تا را ببينم. نگاه كن! اين كه خيلى است. برپا مى شود، من و تو، پشت سر خليفه مى خوانيم. اين براى اين است كه در امان باشد و كسى به ما شك نكند🕊🎀🕊 به مى روم، از مى خواهم يك آشنا در اين پيدا كنيم تا بتوانيم چند روزى در اين بمانيم به طرف درِ حركت مى كنيم. همين كه از بيرون مى رويم، به سوى ما مى آيد. به دلم افتاده كه او از است. او فهميده است كه ما در اين غريب هستيم. از ما مى كند و ما را به میبرد خيلى زود همه چيز مى شود حدس من درست بود. او از (ع) است. نام او است. به هر حال ما مى توانيم چند روزى در اين بمانيم. تو رو به او مى كنى و مى گويى: چگونه مى شود به خانه برويم؟ من مى خواهم آن را ببينم. اين كار بسيار است، پسرم! من همه آن را به جان مى خرم. عزيزم! با رفتن ما به خانه (ع) براى آن دردسر درست مى شود. چند مدّت پيش عدّه اى از به خانه رفتند، وقتى خبر به رسيد را براى مدّتى كرد. آيا حاضر هستى براى مشكلى پيش بيايد⁉️ و تو به فرو مى روى. تو هرگز نيستى كه به خاطر رسيدن به ، مشكلى براى پيش بيايد. . ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨ @emamamm
👆👆👆 🎀 🎀 ⃣1⃣ طلوع مى كند، شهر زير نور مى درخشد، مى دانم كه اين زيبا ديگر براى تو جلوه اى ندارد، دلت گرفته است. طورى نگاهم مى كنى گويى كه پشيمان هستى شده اى: ــ تو ديگر چه اى هستى❓ ــ مگر چه شده است❓ ــ مرا به اين آوردى كه بيشتر دلم را بسوزانى و فقط را به من نشان بدهى❗️ من ديگر در كه سلام به جرم است نمى مانم. ــ حق با توست. من نمى دانستم كه در اين ، اين قدر است. تو خودت را جمع مى كنى و مى خواهى مرا بگذارى و بروى. تمام غم هاى به سراغم مى آيد، من تازه به تو كرده ام. از همه دنياى به اين بزرگى، دلخوشى من فقط تو بودى❗️ تو هم كه مى خواهى بگذارى❗️ مى روى و مرا همراه خود مى كشانى. من دارم تا _شهر همراهت بيايم. مى كنم. تو به جاى اين كه به سوى بروى به سوى محلّه مى روى. فكر مى كنم مى خواهى درِ خانه را براى بار ببينى. من هم تو مى آيم. چند آنجا ايستاده اند. تو مى ايستى و مى زنى. بايد دوباره به رفتن به خانه از اين عبور كنيم. دوباره در كنار هم هستيم. از كوچه عبور مى كنيم. عطر بال ها را مى توان حس كرد، بوى باران، بوى ، بوى به مشام مى رسد. ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @emamamm
👆👆👆 💞 💞 ⃣1⃣ كاش مى شد فقط يك دقيقه به خانه مى رفتيم. كاش مى شد بر درِ خانه بوسه اى مى زديم و مى رفتيم. آرام آرام از كنار خانه عبور مى كنيم و سپس از كنار مى گذريم. از خمِ كه عبور مى كنيم نفس راحتى مى كشيم. آنجا را كن! آن را مى گويم كه كنار ايستاده است، گويا شده است. مقدارى همراه خود دارد. تو جلو مى روى مى خواهى به اين پير كمك كنى. مى كنى و از او مى خواهى تا اجازه بدهد را به خانه اش ببرى. او مى كند و خيلى مى شود. من جلو مى آيم و از مى خواهم مقدارى از آن را به من بدهى نمى كنى و مى گويى تو برو همان را نگه دار‼️ معلوم مى شود كه هنوز از من هستى. قدرى مى رويم. مى گويد كه خانه من اين جاست. تو وسايلش را مى گذارى. اكنون او نگاهى به مى كند و مى گويد: ! اجر تو با ، ! با شنيدن نام اشك در چشمانت حلقه مى زند. به تو مى شود مى فهمد كه تو ! نيستى! ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @emamamm