مداحی_آنلاین_دلتنگتم_شدید_حسن_عطایی.mp3
3.19M
متن وصوت: #شور
کربلایی #حسن_عطایی
#امام_زمان(عج)
#حضرت_مهدی(عج)
دلتنگم شدید
یا طلعت الرشید
به منم نامه بده
شبیه شیخ مفید
صاحب عزای ما روحی فداک
سیدی متی ترانا و نراک
انقدر نیومدی که از غمت…
پدرامون همه رفتن زیر خاک
"افتاده دل از غصه به شاید شاید
شاید که همین جمعه بیاید شاید"
موندم دل بی قرار
از درد انتظار
منو هم بخر مث
علی ابن مهزیار
باید فکری برا دلم کنی
با بدی هام تحملم کنی
من بدم ولی تورو خدا آقا
نکنه یه وقت بخوای ولم کنی
"افتاده دل از غصه به شاید شاید
شاید که همین جمعه بیاید شاید"
دیدن تو آرزوم
دوریت بغض گلوم
دعا کن بشم مث
سید بحرالعلوم
به خیال تو خوشم مجبورم
تو جلو چشامی و من کورم
خوب میدونم آقا تقصیر منه
اگه از خیمه ی سبزت دورم
"افتاده دل از غصه به شاید شاید
شاید که همین جمعه بیاید شاید"
https://eitaa.com/emame3vom/25911
.
#شب_سوم_محرم
نوحه وزمزمه شب سوم(حضرت رقیه)
سه ساله ام اما کمر خمیدم من
کودکم واما موی سپیدم من
ندیده ام خیری، زبعد تو بابا
درد غم وهجران سخت کشیدم من
وای حسین بابا، وای حسین بابا، وای حسین بابا،وای حسین بابا2
________________
بشد حرم غارت،رفت زکف چاره
به دست نامردی،گوش شده پاره
زناقه افتادم، روی زمین گرم
زضرب یک سیلی، دیده ی من تاره
وای حسین بابا....
__________________
سخت مرا می زد، دشمن مجنونم
پناه من بوده،عمه ی محزونم
به جای من خورده،عمه بسی شلاق
به خواهرت بابا همیشه مدیونم
وای حسین بابا....
________________
اسیری ام بابا، مرا گران آمد
دخترت از دست،عدو به جان آمد
برسر بازار، یهودیان رفتیم
ز دیده ام بابا اشک روان آمد
وای حسین بابا...
______________
به کنج ویرانه خوش آمدی بابا
چرا کمی زودتر نیامدی بابا
کودک شامی گفت پدر نداری تو
خوب شده برما تو سر زدی بابا
وای حسین بابا....
شعر :اسماعیل تقوایی
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
.👇
.
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_زینب سلام الله علیها
#سبک_ای_مجاهدشهیدمطهر
نوحه جوانان حضرت زینب(س)
جان من جانا فدایت
هدیه آوردم برایت
کرده ام دو پسر را مهیا
تا کنم نذر جانِ تو اینجا
ای حسین ای حسین ای برادر4
________________
این دو بهرت خانه زادند
سهم زینب در جهادند
ده اجازه تو بر این پسرها
تافدایت کنند جان خود را
ای حسین..
________________
بعد اکبر بیقرارند
طاقت ماندن ندارند
قسمت هر دو کن این سعادت
نوشش از شرب پاک شهادت
ای حسین....
________________
کارشان آمد به آخر
این دوگل هم گشته پرپر
حال در خیمه اش مانده خواهر
تا نباشد خجل یک برادر
ای حسین...
شعر:اسماعیل تقوایی
👇
.
#شور #شب_پنجم_محرم (عبدالله بن حسن)
بوده از زمونی که یادم میاد
سایه ی روی سرم عموحسین
پدرم حسن شهید دین شده
بوده سالها پدرم عمو حسین
عمو عمو عمو عمو جانم3
_____________
دستمو داده به عمه زینبم
تا بلا نیاد سرم عمو حسین
عمو یار میخواد بذار عمه برم
شده تنها پدرم عمو حسین
________________
بمیرم توان نمونده تو پاهاش
عموی بی لشگرم عمو حسین
دوره کردن عمو رو گرگا ببین
مظلومه برابرم عمو حسین
__________________
داره میگه به اونا،نا نجیبا
پسر پیغمبرم عموحسین
یکی با نیزه،یکی تیغ، یکی سنگ
می زنن تاج سرم عموحسین
_________________
انگاری داره نگاهم می کنه
میگه من منتظرم عموحسین
بذار عمه تا برم فداش بشم
آخه بوده دلبرم عموحسین
__________________
برم و بگم عمو جون اومدم
من برات یه لشگرم عمو حسین
دوست دارم شهید راه توبشم
مثل قاسم بپرم عموحسین
شعر :اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/emame3vom/25916
👇
.
#شب_پنجم_محرم
#زمینه و #زمزمه شب پنجم(عبدا...ابن حسن)
ببین ای عمه، عموجانم،مانده بی یار ونا توان باشد
دل او بهرحرمها وکودکان آن ناگران باشد
عمو جان من شده خسته
بمیرم بر خاک بنشسته
عمو جانم ای عمو جانم..عمو جانم ای عمو جانم2
_________________
چو بابا پیش خدا پر زد،بوده او در دنیا امید ما
نوازش ها کرده او ما را،بوده بر خوشبختی نوید ما
ببین عمه او شده تنها
رهایم کن تا روم آنجا
عمو جانم....
__________________
ببین عمه دورش از هرسو، گرگ خونخواری،رو به او آید
از آنها شمشیر و تیر وسنگ،بیشمارانه،بر عمو آید
نگاهش افتاده سوی من
ندارد یاری عموی من
عمو جانم ای...
__________________
عمو جانم آمدم میدان، بار دیگر گیرم،در آغوشت
سرم روی سینه ات بگذار،تا شوم از عطر تو مدهوشت
جداگردد دستم از پیکر
فدای تو ای مه انور
عموجانم ای...
شعر:اسماعیل تقوایی
#شبانگاهان
👇
.
#شب_پنجم_محرم
#زمزمه و #نوحه شب پنجم(عبدا..ابن حسن)
عمه زینب، بین عمویم،مانده تنها،بین میدان2
دیده گریان،با تنی زار بر لبش نام شهیدان2
ای عمو جان،ای عمو جان، ای عمو جان، ای عمو جان2
________________
سایه ی او،بعد بابا،هر زمان رو،ی سرم بود
وقت سختی،پدرانه، همچو بابا، در برم بود
ای عمو جان....
_______________
یک نفر باشد عمویم دشمنان دو رش فراوان
طاقت ماندن ندارم کن رهایم سوی میدان
ای عمو جان...
_________________
ای عمو جان آمدم که،چون سپر باشم برایت
تا کنم هم،چون برادر، جان نا قابل فدایت
ای عمو جان....
________________
بر روی صدر عمویش، جان او از، تن رها شد
آخرین سرباز دینش این یتیم مجتبی شد
ای عمو جان...
شعر:اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/emame3vom/25921
👇