YEKNET.IR - shoor - shabe 4 moharram1399 - mehdi rasouli.mp3
1.75M
#حاج_مهدی_رسولی 🎤
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴خیال کن امسال سال 61 هجریه
🌴خیال کن بین انتخاب حق و باطلی
🎤 #مهدی_رسولی
YEKNET.IR - shoor - shabe 2 moharram1399 - narimani.mp3
4.85M
🔳 #شور #حماسی #محرم
🌴خیال کن امسال سال 61 هجریه
🌴خیال کن بین انتخاب حق و باطلی
🎤 #سید_رضا_نریمانی
.
#امام_حسین
سجده آخر زیارت عاشورا
می سوزد از غمت جگرم..،گریه می کنم
با ناله های شعله ورم گریه می کنم
مانند شمع آب شدم ذره ذره..،با
پروانه های دور و برم گریه می کنم
کنج قفس نشسته ام و آه می کِشم
دارم برای بال و پرم گریه می کنم
حتی زمان پخت و پز نذری شما
تا فیض کاملی ببرم گریه می کنم
با یاد موی سوخته ی کودکان تو
تا شانه می زنم به سرم گریه می کنم
یاد سجود آخر تو بین قتلگاه
در سجده های هر سحرم گریه می کنم
آنقَدر کِیف می کنم آن لحظه ای که من
در روضه ی تو با پدرم گریه می کنم
کاری به غیر گریه بلد نیستم حسین
تنها همین شده هنرم..،گریه می کنم
از خواهرت مپرس کجا مانده دخترت
از شرم عمه با خبرم..،گریه می کنم
بردیا محمدی
.
.
#امام_زمان
منتقمِ خونِ پدر
عاقبت این شبِ تاریک سحر خواهد شد
به رُخِ حضرتِ خورشید نظر خواهد شد
می رسد نوبتِ آن روز که با وعده ی حق
پسری منتقمِ خونِ پدر خواهد شد
ای به قربان تو که با نظرِ مهدوی ات
خاک هم پای قدم های تو ، زر خواهد شد
دلِ غمدیده ی ما گر به وصالت برسد
سینه ی سنگی ما ، دُر و گُهر خواهد شد
آه ، از اینهمه سالی که بدون تو گذشت
این چه عمریست که در فاصله سر خواهد شد
تو بیا ، دیده ی آلوده پس از دیدنِ تو
عاشقانه به سر راهِ تو ، تر خواهد شد
هستی محرابی
#شعر_فراق_امام_زمان
.
.
#شهادت_امام_سجاد #علیه_السلام
من سلاحم گریه و با گریه طوفان می کنم
سنگ را حتی به وقت گریه ، گریان می کنم
مثل زهرا مادرم ، مثل رقیه خواهرم
دودمان ظلم را با اشک ویران می کنم
زندگانی مرگ تدریجی است بعد از کربلا
کنج غربت درد را با درد درمان می کنم
بی اراده ذکر لب عجل وفاتی می شود
هر زمان که یاد از شام غریبان می کنم
گاه یاد قاسم و گاهی به یاد اکبرم
هر زمان که قصد رفتن بر گلستان می کنم
حرمله داد مرا بدجور در آورده است
تا توانم لعن بر آن نامسلمان می کنم
هر کجا که حرف "کفن و دفن" آید در میان
بی اراده یادی از آن جسم عریان می کنم
تا صدای قاری قرآن به گوشم می رسد
یاد از آن مجلس و آن چوب و دندان می کنم
خواهرم آن شب جلوی چشم من دق مرگ شد
شرم از آن ماجرای کنج ویران می کنم
شاعر : محمد حسین رحیمیان
.
.
#امام_زمان
یا این دل شکسته ی ما را صبور کن
یا لا أقل به خاطر زینب ظهور کن
دیگر بتاب از افق مکه ، ماه من!
این جاده های شب زده را غرق نور کن
با ذوالفقار حضرت مولا ، بیا و بعد
دلهای شیعه را پرِ حسّ غرور کن
با کوله بار غربت و اندوه خود بیا
از کوچه های سینه زنی مان عبور کن
امشب بیا که روضه بخوانی برایمان
امشب بساط گریه ما را تو جور کن
یا چند صفحه مقتل کرب و بلا بخوان
یا خاطرات عمه تان را مرور کن
هم از وفای ساقی لب تشنگان بگو
هم یادی از مصیبتِ سرخ تنور کن
یوسف رحیمی
#تنور_خولی
.
#شعر_فراق_امام_زمان
.
.
« #یک_اربعین_هجران»
زینب ای در هر خطر یار امام
کربلا خوش آمدی خواهرسلام
السلام ای یار چندین ساله ام
باغبان یک گلستان لاله ام
ای که زهرا و علی را دختری
سرفرازم چون تو دارم خواهری
ای گرفته از رخ دشمن نقاب
خوش درخشیدی بسان آفتاب
گر نبودی کوفه و شام بلا
دفن می شد نام من در کربلا
خواهرم ممنونم از یاری تو
مرحبا بر این علمداری تو
آمدی خواهر فدای مقدمت
ای بقربان قدِ از غم خَمَت
آمدی خواهر دوباره کربلا
تو مگرکم دیده ای اینجا بلا؟
آمدی آنجا که دل خون کردنت
درغم مرگم پریشون کردنت
ای ز هر سو بردلت باریده درد
این چهل روز دوری ام باتوچه کرد؟
ای رشیده ، سرو قدِ تو خم است
صورتت چین وچروک و درهم است
جان مادر نیست زینب باورم
اینقدر تو پیر گردی خواهرم
آمدی با اشک وآه ای دل غمین
خیرمقدم گویمت ای نازنین
اولین باراست خواهر ما دوتا
این چنین گردیده ایم ازهم جدا
توسلامم کرده ای ای دل کباب
سر ندارم تا تو را گویم جواب
ای سراپا ناله و اندوه و درد
این چهل روزه غمم با تو چه کرد؟
آمدی درگلشنی که یاس نیست
خواهرم اینجا دگر عباس نیست
یاد داری زینبم آن جمع را؟
آن همه پروانه دور شمع را؟
در کنار خود برادر داشتی
قاسم و عباس و اکبر داشتی
بادل خون آمدی ای دل کباب
نیست عباسم دگر گیرد رکاب
تاکه دیدم غصۀ جانکاه تو
آمدم من با سرم همراه تو
گرچه از نیزه نگاهت کرده ام
گوش بر افغان و آهت کرده ام
گریه کردم تا که برسر می زدی
ناله های ای برادر می زدی
کاش می شد آیم استقبال تو
تابپرسم چون همیشه حال تو
چشم من روشن رسیدی ازسفر
از سفرخواهر چه آوردی خبر؟
هرچه می گردم میان کاروان
از رقیه نیست خواهرجان نشان
خواهرم روح و روان من کجاست؟
دخترشیرین زبان من کجاست؟
خواهرم ازمن مگرافسرده است؟
یامگر از دوری من مُرده است؟
دارد اینک خواهشی از توحسین
ازگلوی خسته ات برگو، حسین
شد دلم تنگ برادر گفتنت
دوست دارم روی زانو خفتنت
خواهری که بوده ای چون مادرم
همچو مادر کن دعایم خواهرم
درد دلهای مرا «مداح» گفت
بیت بیت از سوز دل با آه گفت
علی اکبراسفندیار«مداح»
#زبانحال #امام_حسین با #حضرت_زینب در زیارت #اربعین
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
حرم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
در این دنیا دگر مانند من مضطر نمی آید
رسانید این خبر را بر سر آشفته روی نی
که خار رفته در پای رقیه در نمی آید
نمی دانم چه باید کرد کار خواهر تو نیست
میان دیده ی انظار بی معجر نمی آید
عقیقی از تو غارت رفته و خلخال هم از ما
به دست و پای اولاد علی زیور نمی آید
بیا آرام کن قلب ربابت را بگو بانو
رها کن فکر آن قنداقه را اصغر نمی آید
خبر بردن به لیلا از علی اکبر بود مشکل
خودت هر طور می خواهی بگو اکبر نمی آید
تو را هر طور باشد می برم آخر به جایی که
دگر نعل سُتوری بر تن بی سر نمی آید
سری را که به روی دامن زهراست جای او
تنور خانه ی خولی و خاکستر نمی آید
#مهدی_جلالی
#اسارت #غارت
.
.
با #امام_زمان (عج) در عزای #امام_سجاد (ع)
...........
ماییم و داغ شعله ی هجران به جان هنوز
ماییم و اشک ، آتش فصل خزان هنوز
آن گونه هجر ، شعله به قلبم زده کز آن
می ریزد آه بر لب آتش فشان هنوز
تن را زدم به آتش وصلت بیا ببین
هم در عیان بسوزم و هم در نهان هنوز
شد تیره از فراق دو چشمم بیا بیا
دارم ز داغ قامت همچون کمان هنوز
در انتظار توست اگر دل به خون نشست
وز هجر توست این همه دارم فغان هنوز
می دانم ای امید جهان گریه می کنی
بر زخم های مانده به قلب جهان هنوز
زخمی که خورد بر تن زین العباد آه
زخمی که هست بر دل خونش نشان هنوز
ای دل بسوز بر غم جان سوز آن امام
او بی قرار ، رأس پدر بر سنان هنوز
بر ناقه می برند امام زمان خود
این مردم شکسته ی نامهربان هنوز
بر طایری که سوخت پر و بالش ز شعله ها
گرید ز داغ "یاسر" بی آشیان هنوز
محمود تاری
.
.
#امام_سجاد
#دفن_شهدا
نماز عشق
آن گل که دین ومکتب ازاو آبرو گرفت
گل های باغ عشق از اورنگ وبو گرفت
بهر نماز عشق به محراب معرفت
ازچشمه سار چشم ترخود وضو گرفت
وقتی که خواست جسم پدر را نِهد به خاک
با اشک بوسه ها ز رگ آن گلو گرفت
چون شمع سینه سوخته ای آب شدتنش
ازبس که همچو فاطمه با گریه خوگرفت
رسوانمود دشمن دین رابه نزد خلق
با خطبه ای که خواند توان ازعدوگرفت
پیراهنی که فاطمه ازمهررشته بود
تا آن که دست خصم نماند ازاو گرفت
بایاد تشنگان لب آب خون گریست
هرگه که دیدآب وبه دستش سبو گرفت
با کثرت گناه«وفایی » به اشک وآه
امید خود ز آیه ی" لا تقنطو "گرفت
#حاج_سید_هاشم_وفایی
.
.
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_اربعین #نوکری
گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین(ع)
تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین(ع)
می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک
تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین(ع)
پای کارت ایستادم! چون بدون فوتِ وقت-
آمدی! تا که گره افتاد در کارم حسین(ع)
دست هایت را رها کردم، زمین خوردم! ببخش...
بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین(ع)
جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است
جا نمانم اربعین! مشتاقِ دیدارم حسین(ع)
مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود
دعوتم کن کربلا! خیلی گرفتارم حسین(ع)
جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت:
راهیِ دروازۂ ساعات و بازارم حسین(ع)
سنگباران بود و نامحرم! خدا صبرش دهد
گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین(ع)!
مرضیه_عاطفی
#امام_حسین
.
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد
#مهدی_مقیمی
▶️
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد
شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد
خیال کن هدف سنگهای کوفه و شام
به روی نیزه سر دو برادرت باشد
فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست
و جملههای "حواست به معجرت باشد"
خیال کن حرمت بیپناه مانده و بعد
به روی نی سر سردار لشگرت باشد
کنار عمهی سادات، یکطرف شمر و
سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد
خیال کن که علی باشی و به مثل علی
دو دست بسته کماکان مقدرت باشد
خیال کن همهاینها که گفتهام هستند
علاوه بر همه توهین به مادرت باشد
یزید باشد و بزم شراب باشد و وای
به تشت زر سر بابا برابرت باشد
و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب
نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد
و باز از همه بدتر که مدت سیسال
تمام آن جلوی دیدهی ترت باشد
به اشک حضرت سجاد میخورم سوگند
که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد
⏹