#بیانات_گفتاری
🌷 مرحوم آیت الله حق شناس (ره)
⚜ باز شدن قفل دل به برکت نام امام حسین علیه السلام است.
⚜ در قلب های غافل ما چیزی فرو نمیرود
⚜ قفل را پروردگار به برکت ابا عبدالله الحسین علیه السلام باز میکند و یقین و راستی را در آن می گذارد
⚜ قلبش را سالم و زبانش را صادق و گوش قلب را و چشم قلب را باز میکند
⚜ از اباعبدالله الحسین علیه السلام این ها را بخواهید
📔 یک قدم تا خدا ، صفحه19
.
.
#امام_حسین
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#محرم
#شعر_روضه
نزدیک ترین حالت مخلوق به خالق
وقتی است که مخلوق به دنبال حسین است
خوشبخت غلامی که به اخلاص و تباکی
در پای علم قامتِ او دالِ حسین است
گردد به خدا عاقبتش خیر کسی که
آمال دلش روی به آمال حسین است
از محشر و از روز قیامت نهراسد
هرکس که امیدش به نخ شال حسین است
در خانه ی ما رونق و خیر است فروان
بی شک برکات رُخ و تمثال حسین است
دیوانه ی یاریم به ما خرده نگیرید
ما هر چه که داریم فقط مال حسین است
در لحضه ی اکران عمل ها به قیامت
بر پرده ی دل مصحف سریال حسین است
در ماه محرم همه در جوش و خروشند
این آتش عشقِ غم و احوال حسین است
بر زخم سر و صورت ما طعنه مَگویید
اینها اثر روضه ی گودال حسین است
از بهر مواسات تنم زار و کبود است
این لطمه ز آن قامت پامال حسین است
بر نیزه ی اعدا سر شش ماهه و سقا
اشک بصرم بر غمِ اطفال حسین است
بی صاحبی ماست که دنبال گناهیم
گر یار بیاید ، همه دم سال حسین است
/عبدِ کریم/
.
.
#زنجیر_زنی
#شب_هفتم_محرم
نوحه حضرت علی اصغر به سبک سه پنج روزه که بوی گل نیومد
خبر اومد تو خیمه ، مشک عمو دریده
از شرم روی اصغر ، رنگ رباب پریده
تو خیمه ها به جز صبر ، چاره کسی نداره
عموت رفته عزیزم ، این دفعه آب بیاره
علی لای لای علی ، لای لای علی لای لای
یه قطره آب نمونده ،تو مشک پاره پاره
غصه نخور علی جون ، شاید بارون بباره
از گرمیه تن تو ، گهواره هم میسوزه
لب از لبت میگیرم ، اما لبم میسوزه
چطوری پیکرت رو ببرم سوی خیمه
خدا رو شکر رقیه ، بیهوشه توی خیمه
علی لای لای علی ، لای لای علی لای لای
.
#امام_حسین
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#محرم
تا این نفس بر آید، ما بنده ی حسینیم
مدیون دست های بخشنده ی حسینیم
از بس به ما عطا کرد، ما آبرو گرفتیم
ما در میان محشر شرمنده ی حسینیم
رویش جمال داور،مصباح عاشقان است
مجنون رویِ ماه و تابنده ی حسینیم
ما نان خود به نرخِ ،دلبر همیشه خوردیم
ما در پی نگاه و آن خنده ی حسینیم
ماهِ غمش محرم ، ما را نجات داده
با افتخار گوییم، ما زنده ی حسینیم
بی شک نگاه عباس، پشت و پناه ما شد
در طاعت اباالفضل، رزمنده ی حسینیم
روضه،عزا و مشکی،اینها وظیفه ی ماست
رهبر فقط حسین و ما بنده ی حسینیم
مهدی همان حسین است،انوار واحدند و
در فکر آن قیامِ، کوبنده ی حسینیم
حسین جانم حسین۳جانم حسین جان
/عبدِ کریم/
.
◾نوحهی سینهزنی شب سوم
◾سبک جدید محرم۱۳۹۸
◾بنداول
طفل سه ساله کجا سیلی و کعب سنان
طفل سهساله کجا طعنه و زخم زبان
کوچه و بازار شام هلهله برپاشده
راس شهیدان همه به رو نی بر سنان
شام کجا
دام کجا
آتش از بام کجا
آه واویلتا آه و واویلتا(۲)
◾بنددوم
کنج خرابه پدر بدیدنم آمده
عمه بیا از سفر بدیدنم آمده
لعل لب انورش مثل عقیق یمن
عمه بین دیده تر بدیدنم آمده
ماه من
آه من
یوسف این چاه من
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
◾بندسوم
عمه بپرس از پدر شاه علمدار کو
عمه بپرس از پدریوسف بازار کو
زادهی لیلا علی شبه پیمبر کجاست
بپرساز باب من شمع شب تار کو
خواب من
باب من
گوهر نایاب من
آه و وایلتا آه و واویلتا(۲)
#مرتضی_محمودپور
👇👇
.
#مادر
#ترحیم_خوانی
چهلمین روز مـــادر
یک اربعین گذشته ای مادر عزیزم غم بر دلم نشسته از جای بر نخیزم
یک اربعین گذشته آتش زدی بجانم بی تو توان ندارم ای مادر جوانم
یک اربعین گذشته خانه صفا ندارد شادی بخانه ی ما گویی که جا ندارد
یک اربعین گذشته ای ماه آسمانی مانند گوهر پاک از دیده ها نهانی
یک اربعین گذشته اشکم ز دیده آید این سینه جز نوایت چیزی نمی سراید
یک اربعین گذشته بین آه آتشینم نشسته ام که شاید روی ترا به بینم
یک اربعین گذشته در حسرت وصالم از غصه ی تو مادر چون مرغ شب بنالم
یک اربعین گذشته تنها و بی شکیبم شد از جهان هستی رنج و الم نصیبم
یک اربعین گذشته هستم بیاد رویت همچو نسیم گیرم بوسه ز خاک کویت
یک اربعین گذشته قلبم نگیرد آرام از دیده آید اشکم با سینه ی پر آلام
یک اربعین گذشته شیدا زند صدایت
هر شب چو شمع سوزان می گرید از برایت
#چهلم
.
⇦• #قسمت_اول روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
نه در توصیف شاعرها نه در آواز عشاقی
تو افزون تر از اندیشه فراوان تر از اغراقی
وفاداری و شیدایی علمداری و سقایی
ندارند این صفت ها جز تو دیگر هیچ مصداقی
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی
*همه میگن رشید بودی .. بلند بالا بودی .. بچه ها یادشون می افتاد روی دوش عمو سوار می شدند .. تصور بچه ها میدونید که همین بود ، تا آخر هم همین بود ، عمویِ ما بلند بود .. چقدر خوب شد بچه ها هیچوقت کنار علقمه نیومدند ...*
چنان رفتی که حتی سایه ات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری می شود در عرصه ی میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست می آیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قِبراقی
به سوی خیمه ها یا ” عُدَّتی فی شِدَّتی ” برگرد
که تو بی مشک سقایی که تو بی دست رزاقی
*تو مظهر رزاقیّت خدایی .. تو جلوه ای از رزاقیّت خدایِ متعالی .. دیگه به سمت خیمه ها یا عُدَّتی فی شِدَّتی برگرد! .. بچه ها منتظرتند .. دخترها نگرانت اند .. سکینه مضطربه .. آب نمیخوایم برگرد .. برگرد .. عمو که تو بی مشک سقایی ..*
شنیدم بغضِ بی گریه به آتش می کشد جان را
بماند باقی روضه درون سینه ام باقی
#شاعرسیدحمیدرضابرقعی
____
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
Shab09Moharram1397[01]-1.mp3
2.69M
⇦• #قسمت_اول روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
⇦• #قسمت_دوم روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
*شب تاسوعا رسید، دهه ی اول تموم شد، دیگه کی زنده هست سال بعد برات گریه کنه؟! یادش بخیر قبل از محرم چی میگفتیم؟!*
این اشکِ پا گرفته فقط دست گرمی است
ما گریه را برای محرم گذاشتیم ..
*دهه اول داره تموم میشه .. ولی چقدر خوبه! که ما هنوز یک امید داریم ..
کنار قدم هایِ جابر،سویِ نینوا رهسپاریم
ستون هایِ این جاده را ما به شوق حرم می شماریم
شبیه رباب و سکینه برای شما بی قراریم
از این سختی و دوری راه به شوق تو باکی نداریم
فداییِ زینب ، پر از شور و عشقیم
اگر که خدا خواست ، به زودی دمشقیم
لبیک یابن الحیدر ، یابن الحیدر ...*
همه ی اصحاب رفتن ، دوتا برادر تو خیمه ها موندن ؛ تو تشییع همه ی شهدا کنارِ برادر بود .. حالا دیگه حسین تنها شده، نه قاسمی، نه علی اکبری، نه اصحاب باوفایی!! یه علی اصغر مونده براش، یه عبدالله مونده ، زین العابدین هم که به امر خدا بیمارِ روز عاشورا ...
مرحوم مجلسی روایت کرده در بحارالانوار ، ان العباس لما رأى وحدته.. وقتی دید برادر تنها شده .. چی بهت گذشت؟ یادت کجا افتادی ای علمدار!؟ تو این خانواده روضه ی تنهایی مرسوم بوده.. شنیدی هر وقت روضه ی عباس میخونی مدینه باید بری؛ بخاری مهم ترین کتاب اهل سنته یه جمله داره: و کانَ لِعَلِی مِنَ الناسِ وَجْهٌ حَیاةَ فاطِمَة .. تا زهرا زنده بود علی بین مردم یه آبرویی داشت! فَلَما تُوُفیتْ .. وقتی زهرا از دنیا رفت ، علی تنها شد ..
وقتی دید برادر تنها شده، اومد محضر برادر يا أخي هَل مِن رُخصة؟ اجازه میدی برم جوونمُ فدات کنم؟ اولین جواب امام حسین چی بود؟! فبكى الحسين بكاء شديدا .. شروع کرد مثل ابر بهار گریه کردن، چی به این دوتا برادر گذشت؟ شروع کرد گریه کردن، عباس اجازه ی میدان گرفته بود، میخواست بره میدان بجنگه ..
عباسم، برو برا بچه ها آب بیار .. فقال الحسین: فَطلُب لِهؤلاءِ الأطفال قَلیلاً مِنَ الماء .. عباسم برو برا بچه ها آب بیار .. رسم روزگارُ ببین یه عمری خودشُ آماده کرده بود، یه عمری رزم یاد گرفته بود .. بابای مهربونش وصیت کرده بود، عباسم نکنه باشی و حسین تنها بمونه .. حالا که میخواست بره میدون، بازهم حسرت به دلش موند .. امتحان خدا رو به جان خرید؛ یه موقعی شنید : فَسَمَعَ الأطفال یُنادونَ العَطَش العَطَش .. صدای الطعشِ بچه ها بلند بود .. فركب فرسه ، سوار بر مرکب شد، و أخذ رمحه و القربة .. نیزه برداشت، مشک برداشت، وَقَصَد نَحو الفُرات رفت به سمت نحر آب.. دشمن چه میکرد؟! فأحاطَ به أربعة آلاف مِمَن كانوا مُوكِلينَ بِالفرات چهار هزار نفر موکلین فرات عباس رو احاطه کردند، بعید مبدونم تاحالا اینجا رو دقت کرده باشی، و رموه بالنبال .. چهار هزار نفر قبل از اینکه به نحر آب برسه شروع کردند یک نقطه رو زدن، همه با تیر میزدنش، بدنش رو سوراخ سوراخ کردند .. تیر بارونش کردند .. فَكَشفهم .. همه رو کنار زد و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا .. با همان بدن خونی هشتاد کافر رو به جهنم فرستاد.. وارد آب شد، بدن زخمی آدمِ زخمی جنگ آور هم که باشه تشنه تره..
یه نگاه به آب کرد، دست ها رو پر کرد، و ذَكَر عَطش الحُسين .. یاد تشنگی برادر افتاد، آب نخورد .. و ملأ القربة .. مشک رو پر از آب کرد؛ چقدر تیر به بدنش زدند ولی خوشحاله!! وَ حَملها على كِتفه الأيمن مشک روی دوش راستش انداخت وَتَوجه نَحوَ الخِيمة .. راهِ خیمه هارو در پیش گرفت..
امام زمان منو ببخش، آمدند راه رو بستند ..
____
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄
Shab09Moharram1397[02]-1.mp3
3.56M
⇦• #قسمت_دوم روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•