eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
یدالله.mp3
8.59M
جنگ علی (ع) یدالله ایو الله... شاعر:ملتمس✍ مداح:کربلایی مجتبی دسترنج
. مولا علی علیه السلام اسدالله، حیدر کراری ولی الله، حضرت سرداری وجه الله، صورتِ داداری سیف الله، فاتح پیکاری «ضربه‌ی شمشیر کیست، بر تن بسیارها چرخش تیغِ دو دَم، کرده تلنبارها وقت فرار است وای ، آمده کرارها لشکری از عمرو عاص، لشکر سردارها رفت و بجا مانده است، از همه(دستارها)* زیر قدمهای او، کوه کمر بشکند»** علی امیر و دلاور و.. علی صفی و غضنفر و.. علی کَننده ی خیبر و.. حیدر حیدر علی شکوهِ شجاعت و.. علیست معنی غیرت و.. علیست کوه اُبُهَت و.. حیدر حیدر مظهر العجائب.. علی بن ابی طالب.. شاهِ مردان، قادر و قهاری شیرِ یزدان، میر و پرچمداری مثل طوفان، ضربه هاته کاری بینِ میدان، مرد بی تکراری «آی جماعت نظر، بر در خیبر کنید ضرب یدالله را، خورده و از بر کنید ضربه‌ی عباس را، چند برابر کنید یا‌که همه در رَوید، مقنعه بر سر کنید یا‌که همه خویش را، بنده‌ی قنبر کنید قبل رجز خوانی‌اش، هرچه سپر بشکند» علی خروشِ مع الحق و.. علی حقیقت مطلق و.. علی دلاورِ خندق و.. حیدر حیدر علی به شیر مُلقب و.. علیست قاتلِ مرحب و.. علیست الگوی زینب و.. حیدر حیدر مظهر العجائب.. علی بن ابی طالب.. نَفْسِ طاها، والی و والایی جانِ زهرا، سید و مولایی جانم آقا، سرور دنیایی سروِ رعنا، شاه مَه سیمایی «از ازل آوازه‌اش،از همه دوران گذشت بر لب نوح آمد و، نوح زِ طوفان گذشت گفت علی یوسف و، از شب زندان گذشت کرد توسل به او، محنت کنعان گذشت جان پیمبر شد و، آمد و از جان گذشت دوش نبی رفت تا ، بُت به تبر بشکند» علی امیر دوعالم و.. علی ولیِ مُعظم و.. علی معلم آدم و.. حیدر حیدر علی قیامت اکبر و.. علیست خواجه قنبر و.. علی خلاصه که حیدر و.. حیدر حیدر مظهر العجائب.. علی بن ابی طالب.. *در شعر اصلی (شلوارها) هست، که با اجازه شاعر تغییر کرد. **تضمین شعر جناب حسن لطفی 👇
620cc39e3af818a561143583_-5126507400960559768.mp3
4.52M
(ع) 🎤 دارم آروم ‌آروم آب میشم آخه اجلم نزدیکه شب و روزا بی‌تاب میشم شب و روز من تاریکه باهر آه من مهتاب ناله میزنه به حال دلم دل سیر گریه میکنه شبایی که من دارم سجده میکنم روی گردنم زنجیر گریه میکنه دیگه نفسم بند اومد آخه جیگر من خونه توی نفسای آخر قتلگاه من زندونه 😭وای از غربت، وای ازغربت چه‌جوری بگم دردامو به خدا سراپا دردم با چشای تارم دارم دنبال عصا میگردم تازیونه وقتی رو بال من نشست فهمیدم چرا دست مادرم شکست سرخه گونه‌هام مثل مادرم شدم آخه دست سنگینی چشم من رو بست دمِ آخری دلتنگم حال و روز من ‌معلومه چی میشه دم جون دادن باشه کنارم معصومه 😭وای از غربت، وای ازغربت صورتمو که میذارم غریبونه روی خاکا غروبا میخونم من از دم غروب عاشورا ذکر عمه جانم شد وامحمدا وقتی بچه‌ها بودن زیر دست و پا من فدای اون شاه بی‌سپاهی که رأسشو زده دشمن روی نیزه‌ها چه‌جوری بگم میبردن سر آقا رو نامردا جلوی چشای زینب کوچه به کوچه واویلا 😭وای از غربت، وای ازغربت ‌
rasoli-Haftegi950209-vahed.mp3
7.95M
📢 حاج مهدی رسولی ◀️شمع قرآن پروانه یَم من... شمع قرانه پروانیم من ملک غربتده زندانیم من گوزلریم یولدادی گل رضا جان جانیمین خسته قربانیم من من فرزند حیدرم من دلبند مادرم من موسی بن جعفرم خانه ی غمدی غملی اوتاقیم گوش کیمی باقلیدی ال ایاقیم زهر خرما اثر ایلیوبدی خشک اولبدی عطشدن دوداقیم یوخ گلایم قضا و قدر دن راضیم رحمت دادگردن گلسن اما گوررسن بی بیم تک قولاریم نیلیدور غمچی لردن من فرزند حیدرم من دلبند مادرم من موسی بن جعفرم باخما زندانیده باغری قانم من اوزوم مظهر لامکانم افتخار ایله اوغلوم اولونجک منده جدیم کیمی قهرمانم ایمدیم باشیمی اهل زوره ناری دن یوخ دیدیم صدمه نوره چکسلر شیری زنجیره هرگز اعتنا ایلمز مار و موره من فرزند حیدرم من دلبند مادرم من موسی بن جعفرم عالیمه آه شبگیریم اغلار الصلاة اوسته تکبیریم اغلار باش گویان وقتیده سجده گاهه بوینومون اوسته زنجیریم اغلار هر گجه سجده ده قلبی یاره اغلارم بی کفن شهریاره خلعتین اولماسا کفن و دفنه بوک حصیره منی گوی مزاره یاحسین جان گل سرخ زهرا ما گدای سر کوی عشقیم وتصدق علینا حسین جان آه دین و قرآن ما آه روح و ریحان ما آه جان جانان ما https://eitaa.com/emame3vom/57681
. از پیمبر یا خدا درباره‌ی حیدر بپرس یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس گل به خوبی می‌شناسد باغبان خویش را وصف ساقی نجف را از میِ کوثر بپرس معنی مرد خدا را نیمه‌شب از نخل‌ها معنی شیر خدا را روز از لشکر بپرس هیچ دیواری نمی‌شد مانع راه علی از شکاف کعبه و دروازه‌ی خیبر بپرس در دل تاریخ آوای "سلونی" زنده است مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس نه! فرار از جنگ هرگز در مرام شیر نیست قصه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس گاه برتر می‌شود یک نوکر از صد پادشاه این تناقض علتی دارد که از قنبر بپرس بین شعله با علی یا در گلستان بی علی؟ شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرس جمع خواهد شد محمد با علی در یک بدن؟ ما نمی‌فهمیم این را از علی اکبر بپرس .
. ‍ زیبا _ویژۀ حَضرتِ خَتمی مرتَبت محمدِ مُصطَفی صلوات الله علیه _ حاج محمد یزدخواستی ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ {(از حرا به آسمون نور میباره از زمین به کهکشون نور میباره)۲ شبی که آسمون غرقِ ناز و نعمتِ تو چشم عاشقا دریایِ محبتِ محمد اومده تا عالمی بگه پیام مبعثم نعمتِ ولایتِ۲ یا سیدی مولا رسول الله یا نورَعَینی یا رسول الله لا سیدی اِلّا رسول الله۲}۲ جبرییل میخونه از عرشِ اعلا ۲ اقرا باسم ربک یا مصطفی ... تو رویِ قلۀ اِنّما عَلَم زدی با تیغِ رحمتت فتنه رو قلم زدی خدا که آفریده ت بِت نفس دادو تو روحِ زندگی بِ گِلِ عَدَم زدی ۲ تو آمدی تا زندگی باشه تا انتهایِ بردگی باشه تا دنیا جایِ بندگی باشه ... یا سیدی مولا رسول الله یا نورَعَینی یا رسول الله لا سیدی اِلّا رسول الله۲ *عموما شب مبعث دلا علاوه بر حرم رسول الله میره کجا؟! حرم امام رضا ...* نور میگیره آفِتاب از گنبدت ۲ حجّ اکبرِ فقیراست مشهدت ۲ سجیةِ کرم،عالَمه گدایِ تو هزار تا جبرییل خادم سرای تو تموم آسمون صحن کفترایِ تو پَرِ ملائکست فرش زائرای تو ۲ تویی تمامِ آیه ی قرآن منم کویر و تویی باران یا ضامن آهو مدد سلطان .... 👇
. ای نوبهار اصلی دل ها ظهور کن شاه غریب، رهبر تنها ظهور کن عیدی نمانده است بدونت برای ما بی تو همیشگی شده شام عزای ما دیگر بیا که شیعه ز دنیا بُریده است ظلم و ستم به حدّ نهایت رسیده است فصل ظهور توست فقط نوبهار ما آقا تویی قرار دل بی قرار ما از شرّ فتنه نوکر خود را مصون بدار آقا خبر بده دگر از صبح انتظار حالا که داغدار ابوطالبیم ما یک دم بیا به روضه ی ما صاحب العزا روضه بخوان برای یتیمی مرتضی بنگر به درد هجر پدر گشته مبتلا حامی و یار دین نبی رفته از جهان شد اشک احمد از غم بی یاوری روان با یک نظر به پیکر زیر ِ سَریر او فرمود: رفتی ای همه ی هستی ام،عمو رفت و زمان هجرت احمد فرا رسید رفت و طناب، بر روی دست علی ندید رفت و ندید آتش و مسمار و سینه را بر ماه روی یار علی ردّ کینه را شکر خدا که غسل و کفن گشته پیکرش دیگر نرفته بر سر سرنیزه ها سرش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. تقدیم به پدر هستی السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَید البَطحا السَّلاَمُ عَلَيْكَ یا وارثَ الکعبة بَعد تأسیسها السلام عَلیکَ یا مُعینَ المصطفی یا ابوطالب علیه السلام الحق که عالم درسرایش مستکین است زیرا که او بابای نسل برترین است دنبال جای پای او باید بگردیم هر جا قدم بگذاشته راه یقین است او در غدیر ِ عالم زر کرده بیعت پس شیعه ی ناب امیرالمؤمنين است طبق حدیث هشتمین معصوم هستی هرکس که شک کرده به ایمانش لعین است باید شود معیار و میزان عبادت چون کفه ی ایمان او والاترین است آیینه ی وصف پدر گردیده فرزند پس او شبیه حیدرش حبل المتین است بوجهل ها و بو لهب ها خوار هستند وقتی که او بهر نبی یار و معین هست بحثی نمی ماند برایش از شجاعت وقتی که او جدّ یل ام البنین است سالی که رفته سال حزن مصطفی شد یعنی غمش برقلب احمد آتشین است باید خلایق در عزایش خون ببارند وقتی که احمد در غمش چین برجبین است بوده عموی مصطفی دیگر نگفتند روی سرش جای عمود آهنین است سخت است افتادن برای راکبی که دست جدا از پیکرش روی زمین است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. سید محمد جوادی نام تو را همینکه صدا می‌زند رباب آتش به جان کرب و بلا می‌زند رباب مثل دل پدر گلویت پاره پاره است اما دوباره حرف شفا می‌زند رباب شد سینه پر ز شیر؛ ولی شیرخواره نیست مادر بیا که باز صدا می‌زند رباب چون در خیال خویش بغل می‌کند تو را بوسه به زخم حلق شما می‌زند رباب زحمت برای مادر و خلعت برای غیر دیگر نگو که ناله چرا می‌زند رباب قلب سکینه از غم تو تیر می‌کشد در هرکجا که حرف تو را می‌زند رباب حسن لطفی تو و تاول و گرمی آفتاب من و فکر دلشوره های رباب لبت تا به هم تا به هم می خورد تمامی لشگر به هم می خورد زبان بسته ای یا ادب کرده ای بمیرم برایت که تب کرده ای زدم بوسه بر صورتت جمع شد چرا اینقدر صورتت جمع شد به دستان بابا عرق کرده ای به جای عمو آب آورده ای نفسهات هر لحظه کم می شود سرت بر سر شانه خم می شود به چاک لبت خشک شد خون تو چرا مانده خون زیر ناخون تو چرا گردن مادرت زخمی است و یا گونه ی مادرت زخمی است به لبهای خشکت زبان میزنی زبان را به سقف دهان میزنی تو گفتی و گهواره جنبان شدی شنیدی که رفتم رجز خوان شدی تو گفتی:که اهل حرم نیستی تو شیری کم از اکبرم نیستی پدر روی دوشت علم می کشم عمو نیست، بار حرم می کشم اگر پلکهایم تکان می خورد زمین بر سر آسمان می خورد مگر بعد عباس علمدار نیست برایم به میدان زدن کار نیست دَمِ دوٌم ذوالفقار علیست دلت قرص باشد کنار علیست خیال تو راحت از این کار زار که من آمدم تا در آرم دمار کمی صبر کن تا که من پر کنم کجا هست خیبر که خیبر کنم تو گفتی و گهواره جنبان شدی شنیدی که رفتم رجز خوان شدی ببین دست غربت به زانو زدم و خیلی برای لبت رو زدم چه ها با تو این تیر ولگرد کرد تمام سرت تا تنت درد کرد نیاورده همراه خود شیر را رها کن پر ساقه ی تیر را تو را روی این سینه خواباند و ماند تو را گرد خود تیر پیچاند و ماند علی آرزویم بر آورده ای سه دندان شیری در آورده ای چنان ضربه ای روی حلقت نشاند که یک لحظه گفتم سرت را پراند شنیدم صدایی،دهانت شکست گلو پیچ خورد استخوانت شکست فقط از تو بیرون پَرِ تیر بود تمام تو قدِ سرِ تیر بود تو را بعد از این خنجر نی زنند تو را با لهد بر سرِ نی زنند .
. قاسم صرافان تا طفلی می گه آب گریه‌م میگیره من از اسم رباب گریه‌م می‌گیره همیشه وقتی «بابا آب داد»و میخونم تو کتاب گریه‌م میگیره تا می‌بینم که بانویی به بچه‌ش میگه: مادر بخواب! گریه‌م میگیره اگه مردی جلو روی عیالش بمونه بی‌جواب گریه‌م میگیره حساب تا می‌کنم آبی که نوزاد می‌نوشه، بی حساب گریه‌م میگیره گلوی طفل شش ماهه چقدره؟ می‌پرسم، از جواب گریه‌م میگیره همین که مادرم دنبال چیزی می‌گرده با شتاب گریه‌م میگیره اگه دیدم زنی رد میشه ظهری به زیر آفتاب گریه‌م میگیره جنوب وقتی میبینم خانوما رو با روبند و نقاب گریه‌م میگیره نشون مستیه تو شعر اما تا مینویسم شراب گریه‌م میگیره به سقاخونه حساسه دل من تو صحن انقلاب گریه‌م میگیره تا طفلی گم شده باباشو می‌خواد اونم با اضطراب ... از حال می‌رم .