eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. قال الامام المهدي (عجل الله فرجه): أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فإن ذلك فرَجَكم. زیاد دعا کردن بر فرج، گشایش امورِ خود شماست اي مردم! (بحار الانوار ج53 ص181) حَیَّ عَلىٰ مودّت ِ بر ساحت ِ امام حَیَّ عَلىٰ توجّه ِ بر غیبت ِ امام حَیَّ عَلىٰ تفکّرِ در غربت ِ امام حَیَّ عَلىٰ اطاعتِ از حاجت ِ امام باید که داشت دائماً اصرار در دعا حَیَّ عَلىٰ اقامه‌ی " اِکثار " در دعا وقتی خلوص، چاشنیِ ندبه ها شود مشمول، بنده به کَرَم ِ کبریا شود باشد اگر چه درد، حقیقی، دوا شود حاجاتِ بندگان، همه حتماً روا شود... با حال زار و عجزِ پدیدار در دعا حَیَّ عَلىٰ اقامه‌ی " اِکثار " در دعا هم جلوه‌ای ز شدّت عشق و محبت است هم جلوه‌ای ز صدق کلام و صداقت است این راز استجابت و راز اجابت است اِکثار در دعای فرج، امر حضرت است باید که داشت ناله‌ی بسیار در دعا حَیَّ عَلىٰ اقامه‌ی " اِکثار " در دعا بیچاره‌ایم ما همه، مولایمان کجاست؟ صبح غدیر، وقت طلاییّ ِ ندبه‌هاست صبح غدیر، موسم اکثار در دعاست روز غدیر، نوبت تجدیدِ عهد ِ ماست با قلب‌های تشنه و تب‌دار در دعا حَیَّ عَلىٰ اقامه‌ی " اِکثار " در دعا با سوز و آه، خَتم ِ حُجج را صدا زنید روح نماز و روزه و حج را صدا زنید پایان ظلم و کُفر و عِوَج را صدا زنید با روضه‌ی حسین، فرج را صدا زنید باید که اشک داشت به اَنظار در دعا حَیَّ عَلىٰ اقامه‌ی " اِکثار " در دعا چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۱ .
. صلّى‌اللّه‌علیک‌یاصاحب‌الزّمان! دارم برای نوکری اَت نقشه می‌کِشَم دارم به فتحِ یاوری اَت نقشه می‌کِشَم فرمانروای اَرض و سما! صاحب الزّمان! دارم برای افسری اَت نقشه می‌کِشَم اوقات من به فکر به تو در گذر بُوَد بر جلبِ بنده پروری اَت نقشه می‌کِشَم دارم برای درک ِ صَباح ظهور تو... در قامت پیمبری اَت نقشه می‌کِشَم دارم برای بوسه زدنْ زیر پای تو... درک ِ وجود حیدری اَت نقشه می‌کِشَم دارم برای میثم تمّار گشتنت... دارم برای قنبری اَت نقشه می‌کِشَم بر سازه‌ی اطاعت ِ جامع ز امر تو در روزگارِ سروری اَت نقشه می‌کِشَم سی سالِ من گذشته و سی سال مانده‌است دارم برای نوکری اَت نقشه می‌کِشَم ✍ پنج شنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۱ .
. . سحر بود و به شوق چشم هایش ماه کامل بود سحر بود و ضریحی آسمانی در مقابل بود سحر بود و دو رکعت رو به ایوان نجف خواندم اگر چه این نماز از دیدگاه شرع باطل بود خودش در کفر غرقم کرد و بعد از آن نجاتم داد خودش کشتی و کشتی بان خودش دریا و ساحل بود جنون و عقل را دَرهَم می آمیزد تب عشقش کسی که واله و مجنون او گردید عاقل بود همیشه بین ابیات من و وصف کمالاتش هزاران کهکشان راه شیری حدفاصل بود زمان مدح او دست قلم پیوسته می لرزید که درک قطره از ژَرفای اقیانوس مشکل بود چگونه می توانستم غزل خوان کسی باشم که حتی فاصله تا قنبرش هفتاد منزل بود تفرج گاه او عرش معلا بود از آغاز همانجا که فرشته عاجز از طی مراحل بود علی استاد اسرافیل بود و یار میکائیل خوده او در میان مرگ و عزرائیل حائل بود خبر دارند اهل آسمان ها هم از این موضوع که جبریل از ازل در مکتب مولا محصل بود علی شد ناخدای کشتی نوح و در آن طوفان فقط نام ولی الله حلال مسائل بود علی دنیای ابراهیم را غرق گلسان کرد علی در ذبح اسمائیل مشغول نوافل بود عصای حضرت موسی زمانی اژدها گردید که از اعجاز ذکر یا علی فرعون غافل بود مسیحا بودن عیسی که رمزش ذکر یا مولاست فقط یک شمه کوتاه از شرح فضائل بود علی جان پیمبر جان زهرا جان قرآن شد علی تفسیر نحل و آل عمران مذمل بود حدیث قدسی لولاک یعنی اینکه در عالم فقط با خلقت آل علی مقصود حاصل بود شبیه رشته کوهی سَدِ راه دشمنان میشد کسی که از رکوعش آبشار اشک نازل بود بپرس آوازه شیر خدا را از لب مرهب که در جنگآوری اسطوره کل قبائل بود بنازم ضربه شمشیر او را در دل خندق که با کل عبادت های انس و جن معادل بود غروب از سمت نخلستان که بر می گشت میدیدند که دستانش پر از پینه که پایش غرق تاوِل بود مسیرش را جدا کرد از خدا هرکس که بی او رفت کسی که راهی میخانه او کشت واصل بود دل بیت المقدس مثل کعبه از همان آغاز به سمت قبله گاه چشم عین الله مایل بود برای او که غیر از او امیرالمومنینی نیست چه نامی می توان زیباتر از این نام قائل بود زمان سجده تیر از پای او بیرون کشیدند و به هنگام رعوعش در پی اکرام سائل بود جوانمردی نگر همت ببین غیرت تماشا کن که حتی لحظه جان دادنش در فکر قاتل بود شهادت ارث فرزندان مولا بود می دانست چه فرقی بین اَحلی مِن عَسل ها و هَلاهِل بود نمازی را که بی حب علی خواندند بعضی ها نماز بی طهارت بود و از هر حیث باطل بود از انوار الیقین خود به کام تشنه ام نوشاند مضامین عمیقی را که در جان وسائل بود به دنبال علی گشتم تمام عمر در ذهنم فقط تصویری از آن دلبر نیکو شمائل بود .
. یک عده می گویند رب، یک عده انسانش یک قوم عبدش خوانده و یک قوم سبحانش از کعبه می دانم که آدم در نمی آید حیدر خدائی می کند با دین و ایمانش مولا به دور فاطمه مست طواف است و زهرا میان عرش ، پیچیده علی جانش احمد شب معراج با حیدر سخن گفته هر جا خدا را دیده بود از قبل و الآنش هر شب دم میخانهء او مست می کردم یک شب سپرد ارباب، دستم را به سلمانش خرما فروشی هم‌ برای دوستش کرده میثم نرفت امروز ... او رفته به دکانش شوق نجف دارم ولی آلوده دامانم امشب قرار غسل دارم زیر بارانش حیف است ذکری غیر یا الله و یا حیدر وقتی که می آیم حرم در زیر ایوانش جانم به قربان علی و چار فرزندش جانم به قربان ضریح و چار گُلدانش حیدر به روی شانه اش انداخت مَشْکَش را عباس اما مشک را دارد به دندانش آن سمت عمو در پشت نخلی گیر افتاده این سمت، گفتند العطش لب های طفلانش بر حرمله لعنت که از نزدیک تیر انداخت برحرمله لعنت که مسموم است پیکانش بر روی سرنیزه سر عباس می چرخید وقتی که زینب در حرم میسوخت دامانش ✍ .
کانال سبک شعرباب الحرم 4_5956259692610063339.mp3
زمان: حجم: 1.55M
ملاک بندگی ولایته راه علی راه سعادته بگو علی علی فرموده مصطفی ذکر علی عبادته ولای علی تکیه گاهه نباشه عبادت تباهه ثواب بدون ولایت گناهه گناهه گناهه باحیدر میشه دین معنا یامولا علی یامولا یامولاعلی یامولا اسم علی برام مقدسه کیه امام من مشخصه برا حساب کتابِ... ...روز محشرم فقط یه یاعلی بسه کعبه بی علی بی فروغه حتی اگه دورش شلوغه تولا بدون تبری دروغه دروغه دروغه منم دشمن اون دوتا یامولا علی یا مولا علی علی امام الاولیا علی علی عماد الاصفیا خدا دوسش داره نبی دوسش داره من احَبَّ علیا محبت حیدر کماله به سینه ی شیعه مداله بی علی به جنت رسیدن محاله محاله محاله بهشتی میشم با مولا یا مولا علی یا مولا
. 📝 🖊 | 🖊 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ " غدیر است و به لب جز ذكر یا حیدر نمی‌آید فراوانی انگور است و مستی سر نمی‌آید غدیر است و به جز آوای «اكملت» نمی‌جوشد غدیر است و به لب جز سوره‌ی كوثر نمی‌آید چه ذوقی می‌کنم مضمونی از نام تو می‌چینم چه زجری می‌کشم وقتی كه بیتم در نمی‌آید چه بنویسم ز مضمونی كه در عالم نمی‌گنجد چه بنویسم ز اورادی كه در دفتر نمی‌آید قلم خشک است و دفترخشک و دستم خشک و ذهنم خشک كه انگور ضریحت نیست ...شعرِ تر نمی‌آید همان‌گونه كه سیب از کُنده‌ی عریان نمی‌روید همان‌گونه كه صید از پنجه‌ی لاغر نمی‌آید نجف گفتم به انگشتر فروشان: ذكر می‌خواهم همه گفتند: بر دُر غیر یا حیدر نمی‌آید بجوی از ریشه‌ی این بیت‌ها در الغدیری كه به اثبات غدیر از آن سند بهتر نمی‌آید خدا رحمت كند  علامه را ... -با من بگو آمین- دعایش می‌کنم كاری ز دستم بر نمی‌آید چه رَشكی می‌برم بر خاک نعلینش كه می‌بینم نشسته بر سر آن كفش و بر این سر نمی‌آید مساوی دیده دولت را و آب بینی بز را كز او رنجاندن موری به كاهی بر نمی‌آید علی كه از علی بودن نمی‌افتد به غفلت‌ها طلا كه در كنار خاک و خاكستر نمی‌آید علی جز از برای حفظ دین رزمی نكردست و سخن جز از عدالت بر سر منبر نمی‌آید برادر خواند حیدر را پیمبر... خوب می‌دانست كه از آن نابرادرها برادر در نمی‌آید ( ) سخن جایی تمایل كرد كه قافیه شد سختش اگر حقی زما خورده شده باشد سر وقتش كنون در مثنوی باید برقصانم قلم را چون غزل « قافیه محدود » است و از او بر نمی‌آید: به گردابی در افتادم كه پایانش نمی‌بینم شباشب خواب اگر بینم جز ایوانش نمی‌بینم بنازم در مصاف كفر برق ذوالفقارش را بنازم با یتیمان پلک‌های بی قرارش را " بیات ترک " می‌بالد به خود شأن و مقامت را مؤذن‌زاده وقتی می‌برد با شوق نامت را نمی‌خوانم نمازی كه اذانش بی علی باشد علی بود و علی بود و علی هست و علی باشد خدا وقت وداعش با محمد یا علی گفته خدا الحق والانصاف گل گفتست و در سفته چه خوشبختیم كه مستیم جامی از ولایش را خدا از ما نگیرد سایه‌ی تُرد عبایش را نگاهش زَهره می‌تَرکاند از دم عبدودها را به رقص ذوالفقارش جوی خون كَردَست صحرا را بنازم از همه رنگی و قومی خیل عشاقش یكی شد حضرت سلمان یكی شد جُرج جُرداقش به هرسنگی كه ابراهیم بر كعبه بنا می‌کرد عرق از چهره می‌اَفشرد و حیدر را صدا می‌کرد ( به به ) عصای موسیِ عمران كه آن بوده ست و این بوده دمی با ذوالفقار حیدر ما همنشین بوده میان مثنوی گفتن غزل می‌جوشد انگاری حماسه از تغزل جامه‌ای می‌پوشد انگاری به هر در می‌زنم آیینه را هایی كند  امشب كه عین الله ما را هم تماشایی كند امشب تماشا می‌کنم اوج بلندای كلامش را به حیرت می‌نشینیم شیوه و راه و مرامش را چه می‌آید زمن غیر از غلامی غلامانش چه می‌آید زمن غیر از به لب تكرار نامش را به ما هم گوشه‌ی چشمی می‌اندازد شب عیدی كه مولا دوست دارد گاه گاهی هم غلامش را اگر با بچه سیدها رفیقی خوش به احوالت صراطی هست و روز اعمالی نگه دار احترامش را سبویی گر تعارف كرد ساقی كه چه اندازه ؟ بگو با عدل یك جام و كرم داری تمامش را ... " ۱ سخت نتوان گرفت دنیا را سخت باید گرفت دامن تو... شاعر: قالب‌شعری: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
حاج محمود کریمی4_5971842053003281977.mp3
زمان: حجم: 31.43M
«غدیراست وبه لب جز...» خم، سال ۱۳۹۸ مــداح: هیئت رایة العباس"علیه السلام"
. با حیدر اگر عهد نبستی کفر است بیعت کردی، اگر شکستی کفر است؟ در روز غدیر خم پیمبر فرمود بی شرط علی خداپرستی کفر است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ای وارث غدیر، چه سخت است انتظار ای وارث غدیر، بیا مَـردِ اقتدار ای وارث غدیر، بیــا جان فاطمه در انتظارِ دستِ تو مانده است ذوالفقـار ای وارث غدیـر، بیا چون که گفته‌اند با اولین حضـور تو، عالـم شـود بهار ای وارث غدیـر، بیا زودتر بیـا ای دلخوشیِ عالم و آدم زِ انتظـار ای وارث غدیـر، چه کردند با علـی افسوس گشته خانه نشین، وجهِ کردگار بر دست‌های حبلِ متین، ریسمان زدند این است اوجِ صبرِ علــی، شیـرِ کارزار بیست‌وسه‌سال خونِ جگر خورد و خون گریست تا دیـنِ حـق، شـود ابدُ الدهر استوار آری قسم به ذاتِ خدا، همچو بوتراب مظلـوم‌تر ندیده دو چشمـانِ روزگـار آقا بیا که شیعه در این روزگارِ سخت تنها به عشـقِ دیدنِ تو، مانـده پایـدار آقا بیا حدیثِ مفصّل خودت بخـوان از اشک‌های نیمه شـب و حالِ احتضار عید غدیر با فرجت ناب می‌شود آن روز تازه شیعه شدن باب می‌شود. علی رشید ترابی✍ ....................................................... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا