.
#شور #گودال
#لطمه_زنی
#یک_سپاه_و_بدنی
🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
یک سپاه و بدنی پر از خون
امان از گودال
ته گودالِ حسینم بی جون
امان از گودال
روی ماهش شده از خون گلگون
امان از گودال
نیزه زد تو دهنش یک ملعون
امان از گودال
شمر لعین؛ تا که رسید
با خنده هاش؛ قلبم درید
رو سینه ی؛ آقام نشست
چَن ضربه زد؛ سر رو برید
صلو علیک ملیک السماء
ای کشته یِ فتاده به هامون
صلو علیک ملیک السماء
زخم از ستاره بر تنش افزون
😔ای وااای حسین😔
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
مبر آب به سمتِ گودال هِلال
امان از گودال
که شکسته اند از او پر و بال
امان از گودال
آخ حسینم داره میره از حال
امان از گودال
الفِ قامتِ زینب شد دال
امان از گودال
راس تو رفت؛ بر نیزه ها
جسمت زیرِ ؛ آفتاب رها
یه عده پست؛ با مرکبا
بر پیکرت؛ کردن جفا
صلو علیک ملیک السماء
ای صیدِ دست و پا زده در خون
صلو علیک ملیک السماء
از خونِ تو زمین شده جیحون
ای واااای حسین
#شور_امام_حسین
•┈┈••✾❀❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#علیرضا_عباس_بیگی
👇
.
#زمینه
#عاشورا ۱۴۴۴ ه. ق
#شام_غریبان
ای حسین من
ریخته لشگری سرت داداش جلو چشای من
تو رو با عصا و سنگ و چوب و نیزه می زنن
زیر چکمه های شمر اینقده دست و پا نزن
ای حسین من
ای حسین من
خولی و شمر و سنان و حرمله تو رو زدن
اون سنان بی حیا با نیزه می زد توو دهن
جای سالمی نمونده واسه ی بوسه ی من
ای حسین من
ای حسین من
وقتی خسته شدن از غارت شال و پیرهن
تازه ده نفر به اسبا نعلای تازه زدن
تو خودت بگو باید چکار کنم با این بدن
ای حسین من
ای حسین من
تو بگو چجوری نیزه بکشم از این بدن
بعدِ غارت تنت به سمت خیمه اومدن
سرِتو جلو چشام به روی نیزه ها زدن
ای حسین من
ای برادرم
داره میرسه صدای گریه های مادرم
پاشو فکری کن برای غربت اهل حرم
افتاده توو دستای یه مُش حرومی معجرم
ای برادرم
جون من فدات
واسه خشکی لبات به سینه می زنه فرات
پاشو که دوباره آب آورده دخترت برات
کشته خواهرت رو خاک مونده روی گونه هات
جون من فدات
ای فدا سرت
اگه که میره اسیری خواهرت فدا سرت
اگه ناله زد تو گودی مادرت فدا سرت
اگه پاره شد گوشای خواهرت فدا سرت
ای فدا سرت
ای فدا سرت
اگر ریخته لشگری روی سرم فدا سرت
اگه دس به دس میگرده معجرم فدا سرت
اگه که کبوده کل پیکرم فدا سرت
ای فدا سرت
ای فدا سرت
اگه موندم با رباب و گریه هاش فدا سرت
غُصه ی رقیه و زخمای پاش فدا سرت
کوفه و شام و تموم سختیاش فدا سرت
ای فدا سرت
ای فدا سرت
اگه بستن منو بین سلسله فدا سرت
اگه بینمون میفته فاصله فدا سرت
اگه همسفر میشم با حرمله فدا سرت
ای فدا سرت
وحید محمدی✍
۲۱ تیر ۱۴۰۱
#الوعده وفا #الوعده_وفا
#سبک_الوعده_وفا
👇
.
#مرثیه
#امام_حسین
#امام_زمان
امان از بادها... سوزان وزیدند
امان از تیغ ها برّان رسیدند
ألا یا اهلَ العالم جد من را
به روی خاک ها عریان کشیدند
ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه
سرش را با لب عطشان بریدند
سواره ده نفر ناپاک زاده
به روی آن تن بی جان دویدند
جسارت بر تنش کردند اما
فقط از رأس او قرآن شنیدند
سرش را داده اند و با بهایش
نمیدانم چقدری نان خریدند؟!
محمد جواد شیرازی
#روضه_امام_زمان
#عاشورا #شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#شام_غریبان
#مناجات با #امام_زمان (عج)
.
.
#شام_غریبان_امام_حسین
قد غم دال بوده ساعتِ سه
وقت جنجال بوده ساعتِ سه
لشکر مست های کوفه نشین
دور گودال بوده ساعتِ سه
خواهری در پی برادر خود
بی پر و بال بوده ساعتِ سه
آنقدر که دویده در مقتل
خسته، بی حال بوده ساعتِ سه
دیده افتاده دست شمر، حسین
دیده پامال بوده ساعتِ سه
سختی هر دقیقه کشتن او
قدر صد سال بوده ساعتِ سه
ذوالجناح آمده بدون حسین
خون، روی یال بوده ساعتِ سه
چشم غارتگر سپاه یزید
پی خلخال بوده ساعتِ سه
گیسوی دختری پریشان را...
آه! بی شال بوده ساعتِ سه
#امام_حسین_ع
#عاشورا
#شام_غریبان
#رضا_دین_پرور ✍
.
#نوحه
#عاشورا
#شام_غریبان
این زینب و این نور دو عین اش
بر نیزه رفته رأس حسین اش
پیکری بی سر - همچون گل پرپر
افتاده در گودال - پیش رخ خواهر
ای حسین جانم حسین حسین جانم
قاتل به مقتل آذر کشیده
بر حنجر او خنجر کشیده
حنجری در خون - با جلوه ای گلگون
گوید سخن یارب - با خواهری محزون
ای حسین جانم حسین حسین جانم
افتاده هستی در تاب و در تب
آید صدای زهرا و زینب
مادری خسته - با اشک پیوسته
بنشسته در گودال - با قلب بشکسته
یا حسین جانم حسین حسین جانم
در خون فتاده تا دین بماند
اسلام و قرآن آئین بماند
مردی آزاده - جان بهر حق داده
مانده از او بر جا - شمشیر و سجاده
ای حسین جانم حسین حسین جانم
فرزند زهرا خورشید دین است
مانند حیدر حبل المتین است
نهضتش یاران - از بهر حق جویان
گردیده در هستی - احیاگر قرآن
ای حسین جانم حسین حسین جانم
در مقتل اکنون خون است و تقدیر
تنهای صدای تیغ است و شمشیر
گشته در میدان - دل بی سر و سامان
قاتل به مقتل شد - با خنجری بُران
ای حسین جانم حسین حسین جانم
**
محمود تاری «یاسر»
٠١ / ۵ / ١٧
.👇
.
#عاشورا
#شام_غریبان_امام_حسین
#گودال
غروب بود که آهسته دوره ات کردند
غروب بود که از هر طرف کمین خوردی
غروب بود که نایی به پیکر تو نماند
غروب بود که از اسب بر زمین خوردی
غروب بود که در پیش چشم اهل حرم
به زیر هجمهی تیغِ سپاه می رفتی
یکی عبای تو را،آن یکی رَدای تو را...
کشان کِشان به تهِ قتلگاه می رفتی
بگو دروغ شنیدیم..،آب خوردی حسین
بگو ز فرط عطش هِی نرفته ای از حال
بگو "سنان" به لب خشک تو لگد نزده
بگو که نیزه به حلقات نرفته در گودال
هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید
تو مانده بودی و شمر و دوازده ضربه
دُرُست لحظه ی آخر که مادر تو رسید
تو مانده بودی و شمر و دوازده ضربه
به پیش مادر پهلوشکسته ی تو حسین
شکستهبال تو را بی حیا زمین کوبید
میان کاکُل تو پنجه را فرو می برد
وَ چند مرتبه راس تو را زمین کوبید
چِقَدر وقت گرفت است ذبح تو از شمر...
تمام این همه مدت تو دست و پا زده ای
به زیر ضربه ی خنجر..،سنان به خولی گفت:
شنیده مادر خود را فقط صدا زده ای
به جان پیرهن کهنه ی تو افتادند
لباس پاره ی تو دست این و آن افتاد
تن تو زیر سم مرکب عَدو له شد
سر بُریده ی تو بر سَرِ سِنان افتاد
پس از تو پای حرامی به خیمه ها وا شد
نگاه حرمله ها بر ربابها افتاد
به دستِ پستِ هزاران حراملُقمه..،غروب
ز آیه های حریمات نقاب ها افتاد
غروب بود که شمر از تن تو دست کشید
غروب بود که در خیمه ی زنان آمد
غروب بود که انگشت های تو..،ای وای
غروب بود که از راه ساربان آمد
#محرم۱۴۰۱
#امام_حسین
#بردیا_محمدی✍
.