eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید تنورِ سرد کمی خاکِ شعله‌ور دارد کشید شانه‌ای و گفت شانه هم مادر برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد تو را به معجرِ خود پاک میکنم اما چقدر کُنجِ لبت لخته‌یِ جگر دارد هنوز جای تَرَکهای تشنگی پیداست هنوز رویِ لبت زخمهایِ تر دارد از این به بعد گلویت نمی‌چکد از نِی به بند آمدنش شعله هم اثر دارد به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد حسن لطفی✍ .
. . سلام الله علیها ای آسمون خون گریه کن -زینب غریبه  جون میده و باهر نفس_یاد حبیبه ای غم کشیده زینب   قامت خمیده زینب واویلتا واویلا میگه کجائی یا حسین_سالار زینب لحظه جون دادن بیا _دیدار زینب  شامم سحر شد ای یار وقت سفر شد ای یار واویلتا واویلا  کجائی ای دلدار من _با بی قراری مونده برام پیراهن _تو یادگاری میلرزه دستم ای یار   یاد تو هستم ای یار  واویلتا واویلا لحظه های جون دادم _دیده به راهم رو به سوی کرب و بلا _مونده نگاهم  ای کربلا ئی ای یار   آخه کجائی ای یار واویلتا واویلا   خاطرهای قتلگاه _یادم نمیره ناله زدم با سوز و اه _یادم نمیره  بر خاک صحرا ای وای  افتادی از پا ای وای واویلتا واویلا پیش نگام غارت شده _بال و پر تو  دیدم همه میچرخونن  _رو نی سر تو دیدم غمینی ای وای   نیزه نشینی ای وای واویلتا واویلا  دیدم کنار قتلگاه _آشفته گیسو  میشه با نیزه جسم تو _پهلو به پهلو  تا قاتل امد ای وای  مادر صدا زد ای وای واویلتا واویلا .👇
. علیه السلام به رنج و بلا مبتلایم       عزادار کرببلایم      من احیاگر راه خون خدایم بر ماتم کربلا روز وشب گریه کردم بر غربت آن شه تشنه لب گریه کردم بر بی کفن پیکر شهریار عرب گریه کردم آه و واویلا    واویلا(۴) به همراه یک قوم بدنام        شدم راهیِ کوفه وشام در کوچه سنگ کین خورده ام از روی بام خاکسترو آتش از هر طرف جلوه گر شد عمامه همراه موی سرم شعله ور شد دستان برای من و عمه دردسر شد آه و واویلا    واویلا(۴) غمی کهنه در سینه دارم        زداغ پدر بی قرارم عدو کرده غارت به یک روزه دارو ندارم صاحب بکایم من و وارث ذبح اعظم در بوریا چیده ام پیکری را منظم ببوسه زدم بر گلوی بریده شده با قدی خم آه و واویلا    واویلا(۴) ✍ .👇
. (س) غروب عمرت زوال زینب سرت رو نیزه هلال زینب دلم رو خون کردی بسکه داداش خون گریه کردی به حال زینب مثل زلفت همه ی هستی مو دادی ای برادرم بر باد باورم نمی شدش رو نیزه غرق خون ببینمت ای داد... مونس نی شدی عاقبت ای برادر از غم تو به این چوب محمل زدم سر یاحسین 3 جان ای کاش که همرات منم می بُردی ببین سر من چی ها آوُردی! سنان و شمر و خولی و اَخنَس... منو به دست کی ها سپردی؟ تا نفس به سینه دارم داداش نیزه دارتُ نمی بخشم اون که با لگد منو از کینه زد کنارتُ نمی بخشم خواهرت قربون این سر خونیِ تو پیش چشمام زدن سنگ به پیشونی تو یاحسین 3 جان ✍بهمن عظیمی ....................... . علیه السلام هنوزم از غصه میرم از حال تو ذهنمه خاطرات گودال یه آب خوش از گلوم به پایین نرفته واللّهْ تو این چهل سال عمر من شد سپری با روضه... روضه های غربت بابام یه چِشَم گریونِ گوداله و  اون یکی خونْ واسهْ شهرِ شام آه از اون روز که تنها و بی یار و مظلوم از قفا می بُریدن سرش رو جلو روم وای حسین ۳ وای یه عمر ازین داغِ جاودانه... زدم زیر گریه بی بهانه زخمی که مونده رو دل تا حالا زخمِ اسیریِ عمه جانه سخته گفتنش برام این روضه   ما کجا و کوچه و بازار با دو دست بُردن ای وای عمّه مون و وسط انظار حتی فکرش برای من عین عذابه جون سپرد خواهر بی کَسم تو خرابه  وای حسین ۳ وای ✍ 👇
56457_1398530134659_803534-۱.mp3
803.5K
مشابه این سبک خوانده می‌شود 👆 غروب عمرت 👇
👆 ‍ . مسیر عمرم حکایت عشق میون قلبم حرارت عشق سلام نوکر با چشمای تر به کربلا و به حضرت عشق عمریه دارم ازت میخونم تا که زندگیم حسینی شه سخته رو به راه بشم من امّا فاطمه دعام کنه میشه در هوای شب روضه ها پر می‌گیرم من براتِ زیارت رو آخر می‌گیرم یا حسین ۳ جان سبک حمید رمی🎼 شعر عبداله‌ باقری✍ . . (س) غروب عمرت زوال زینب سرت رو نیزه هلال زینب دلم رو خون کردی بسکه داداش خون گریه کردی به حال زینب مثل زلفت همه ی هستی مو دادی ای برادرم بر باد باورم نمی شدش رو نیزه غرق خون ببینمت ای داد... مونس نی شدی عاقبت ای برادر از غم تو به این چوب محمل زدم سر یاحسین 3 جان ای کاش که همرات منم می بُردی ببین سر من چی ها آوُردی! سنان و شمر و خولی و اَخنَس... منو به دست کی ها سپردی؟ تا نفس به سینه دارم داداش نیزه دارتُ نمی بخشم اون که با لگد منو از کینه زد کنارتُ نمی بخشم خواهرت قربون این سر خونیِ تو پیش چشمام زدن سنگ به پیشونی تو یاحسین 3 جان ✍بهمن عظیمی ....................... . علیه السلام هنوزم از غصه میرم از حال تو ذهنمه خاطرات گودال یه آب خوش از گلوم به پایین نرفته واللّهْ تو این چهل سال عمر من شد سپری با روضه... روضه های غربت بابام یه چِشَم گریونِ گوداله و  اون یکی خونْ واسهْ شهرِ شام آه از اون روز که تنها و بی یار و مظلوم از قفا می بُریدن سرش رو جلو روم وای حسین ۳ وای یه عمر ازین داغِ جاودانه... زدم زیر گریه بی بهانه زخمی که مونده رو دل تا حالا زخمِ اسیریِ عمه جانه سخته گفتنش برام این روضه   ما کجا و کوچه و بازار با دو دست بُردن ای وای عمّه مون و وسط انظار حتی فکرش برای من عین عذابه جون سپرد خواهر بی کَسم تو خرابه  وای حسین ۳ وای ✍ مشابه سبک فوق خوانده می‌شود .
56457_1398530134659_803534-۱.mp3
803.5K
مسیر عمرم حکایت عشق
. علیه_السلام روز عزای سَیّد الساجدین سوز دل فلک بُوَد بی قرین یادگار حسین،غصه دار حسین راویِ قد های خمیده شاهد سر های بریده واویلا واویلا واویلا... به سوز تب زِ پرده ی خیمه ها دیده سرِ امام بر نیزه ها دشمنان یک طرف بانُوان یک طرف امان ز طعنه و جسارت شمر و سَنان و ظلم و غارت واویلا واویلا واویلا ✍ .
1. ای کوه صبر.mp3
4.45M
( علیه السلام ) ای کوهِ ، صبر و دین ای ماهِ ، بی قرین ( دارم بر لب ذکرِ یا زینُ العابدین ) 2 دارم داغ ، تو در سینه ( رفته دل سو یِ مدینه ) 2 ( واویلتا واویلتا ... ) تکرار فدایِ چشم تو دریایِ چشم تو ( میگریم هر لحظه برایِ چشم تو ) 2 اشکت جاری ، با هر نوا ( با یاد دا غِ کربلا ) 2 ( واویلتا واویلتا ... ) تکرار ( یاد کر بُ بلا ، آتش و خیمه ها ) 2 میگریم هر لحظه برای چشم تو یاد خیمه ، یاد غارت کوفه و شام اسارت ( واویلتا واویلتا ... ) تکرار مسموم وا اماما شهید وا اماما ... .
. 🏴سبک زمینه روضه ای سوم امام و دفن ابدان مطهر امام حسین و حضرت عباس و حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر علیهم السلام و شهدای کربلا 🏴بند اول سرت به روی نیزه و تنت میون خاک گرم کربلا بیارید ای بنی اسد برام جای کفن یه قطعه بوریا سرت تو شهر کوفه و تنت شده پامال سم مرکبا بیارید ای بنی اسد برام جای کفن یه قطعه بوریا با گریه،میبوسم اون رگهای حنجرت و میمیرم با اشکام،میشورم هر قطعه ی پیکرت و میمیرم واویلا واویلتا ۳ حسین 🏴بند دوم میریزه اشکم و میرم آروم آروم کنار نهر علقمه بیاید کمک بنی اسد هنوز داره میاد صدای فاطمه یه قبر کوچیک بِکَنید آخه نمونده چیزی از عموی من توی حصیر بذارید اون دستایی که جدا شده از این بدن با گریه،میبوسم اون دستای قلم رو من میمیرم با اشکام،میشورمش سقای حرم رو من میمیرم واویلا واویلتا ۳ حسین 🏴بند سوم اگر که منقلب شدم کناره پیکر علیِ اکبرم بنی اسد کمک کنید که ارباً اربا شده این برادرم اگر که بی توون شدم کناره پیکر علیِ اصغرم بنی اسد کمک کنید علی رو تا مزار بابام ببرم با گریه،میبوسم هر قطعه ی اکبر و من میمیرم با اشکام،میشورمش حنجر اصغر و من میمیرم واویلا واویلتا ۳ حسین 🏴بند چهارم جدا یه قبری میکَنم برای هفتادو دو یاران غریب اون طرفم یه قبری رو حفر میکنم برای پیکر حبیب برید وهب رو بیارید پیکر بی سرشه بر روی صلیب برید زُهیر و بیارید که رحمت خدا بهش شده نصیب با گریه،خبر کنید قبیله ی حر رو تا که بیان مینْویسم،رو قبر بابام هٰذٰا قَبْرُ ذبیح العطشان واویلا واویلتا ۳ حسین ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی .👇👇
1401.05.16_2.mp3
4.79M
🔻 🎤حجت الاسلام 🔊 نوحه 📆روز نهم محرم الحرام ۱۴۴۴ 🕌هیئت کف العباس قم .
1401.05.16_4.mp3
9.85M
🔻 🎤حجت الاسلام 🔊 روضه 📆روز نهم محرم الحرام ۱۴۴۴ 🕌هیئت کف العباس قم .
بسم الله الرحمن الرحیم آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار  به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها ... می‌دید لحظه‌ی  پایکوبی سواران بود ناله‌ی دختران به او  فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت  ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد  فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم  نفس زنان آمد عمه  فریاد می‌زند  که نزن چکمه بردار احترامش کن چقدر کُند می‌بُرد تیغت زیر و رویش نکن تمامش کن * * خیمه‌ای که نگاهبانش بود ناگهان سوخت بر سرش اُفتاد بعد از آن سی و پنج سال آقا ناله می‌زد که مادرش اُفتاد.... (حسن لطفی ۴۰۰/۰۶/۱۲) .
. دخیلک یا ابالفضل العبّاس! همدرد زین العابدین! ای در وفا و در ادب، دریا! اباالفضل! عمرم فدای خاک پایت یا اباالفضل! از روی نی، همدرد ِ زين العابدينی... هم‌ناله‌ای با ناله‌ی زن‌ها اباالفضل! گر جاهلم یا فاسقم هستم گدایت من را مکن رَد از درت آقا اباالفضل! وقتی امان‌نامه، عدویت داد، ارباب... گفتا جوابش را بده آنجا اباالفضل! از شمر بدتر نیستم الحمدلله پس می‌دهی حتماً جوابم را اباالفضل! من آمدم، سر از گناهانم بِبُرّم با گوشه‌ی چشمان تو حالا اباالفضل! در دستگیری ها تو صاحب‌ْدست هستی دستم بگیر ای دستگیر ما! اباالفضل! آیا شود با یک نظر، پروانه سازی؟ من را به گِرد مهدیِ زهرا، اباالفضل! چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
. آجرك الله يا صاحب‌الزّمان " أعظَمَ اللّه ُ اُجورَنا بِمُصابِنا بِالحُسَينِ ، و جَعَلَنا و إيّاكُم مِنَ الطّالِبينَ بِثارِه مَعَ وَلِيِّهِ الإمامِ المَهدِيِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السّلام " به قصد فرج... اشک‌ها را به پای ندبه بریز روضه را خرج کن برای فرج بعدِ هر مرثيه براى حسين... با دل و جان، بخوان دعای فرج گوش کن روضه‌‌های مقتل را پای غمهای بی‌کران بنشین " فَ سَقَطَ الْحُسَینُ مِنْ فَرَسِه " شاه، از مرکبش فتاد زمین " فِرْقَةٌ بِالسّیوفِ " ، یعنی که: با دَم ِ تیغ‌های خود، اعدا... آن قَدَر، بر تنِ شريف زدند... لقبش شد مُقَطّعُ الْاَعضا " فِرْقَةٌ بِالرّماحِ " یعنی که: بد، جسارت، عدو به او کردند بچّه‌های سقیفه در گودال... بر تنش نیزه‌ها فرو کردند " فِرْقَةٌ بِالْحِجارَة ِ " یعنی: بی سلاح آنکه بود در صحرا دست‌ها را ز سنگ، پُر مى‌کرد سنگ می‌زد به سیّدالشّهدا " فِرْقَةٌ بالْخَشَب "، به این معنیست: گرگ‌‌های پلید کرب و بلا... حمله‌ور، سوی قتلگاه شدند آه... با چوب می‌زدند او را " فِرْقَةٌ بِالْعَصا " به اين شرح است: پیر ها با عصا رسيدند و... با عصا ضربه مى‌زدند به او ای خدا! شاهدی به این غم، تو حقّ مظلوم را ز ظالم ها حقّ حق را ز سرکشان بِسِتان فَرَجِ حجّتِ خدا مهدی... ربّنا! انتقام را برسان دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ .