.
#بازگشت_به_مدینه
#روضه_بازگشت_به_مدینه
🔸بشیر آمد و شهرِ مدینه بر هم ریخت
🔸مدینه بر سرِ خود خاکِ غصّهوغم ریخت
بشیر بن جذلم میگه: هنگامى که به مدینه نزدیک شدیم، على بن الحسین دستور داد که ، خیمه ها را برپا کنند و بمن فرمود: اى بشیر! خدا پدرت رو که شاعر بود رحمت کنه، تو هم مى تونى شعر بگى؟
گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، منم شاعرم.
فرمود: وارد مدینه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما رو به مردم مدینه برسان
🔸مدینه از غمِ کـرب و بلا به سر میزد
🔸صدایِ قاصدِ غم شعله بر جگر میزد
بشیر میگه به مسجد النبى رسیدم و صدامو به گریه بلند کردم و گفتم:
«یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ»
(اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، آخه حسین [آقاى شما] کشته شد و اشک من این گونه سرازیره.
پیکرش در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد).
🔸آهای شهرِ مـدینه... حسین را کشتند
🔸تمـامِ آبـرویِ عالـَمـین را کشتند
على بن الحسین(علیه السلام) با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند
🔸عزیزِ فاطـمه را تشنه سَر بریده ستم
🔸 به یادِ فاطمه و فاطمیّه سوخت حرم
بشیر میگه:، حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر صورت هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند. (هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و بعد از وفات رسول خدا، روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)
🔸بگو به حضرتِ امُّ البنـین چه شد پسرهایش
🔸دو دست و چشم و علمدار و مشکِ سقّا پَر
بشیر اومد محضر #حضرت_ام_البنین
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
بگو از حسین چه خبر .. ؟
🔸 نشسته است سرِ شاهِ دین رویِ نیزه
🔸 تـَنی به زیرِ سمِ اسبها شـده روضه
مردم به سرعت به مکانى که کاروان در آنجا بود، رفتند
دیدم على بن الحسین بیرون آمد، در حالى که پارچه اى در دست داشت که با آن اشک هایش را پاک مى کرد. کسى چارپایه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى که پیوسته اشک هایش جارى بود و نمى توانست جلوى گریه اش را بگیرد.
مردم که این صحنه ها را دیدند، صداى گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست؛
🔸 بـِبار تا به قیامت که حرفِ غارت شد
🔸نصیبِ دخـترِ زهرا چرا اسارت شد؟!
اما بشنو از عبدالله جعفر شوهر حضرت زینب
آه از ان دم که کاروان امید
دم دروازه مدینه رسید
سوی آن کاروان به صدها آه
بادلی خسته آمد عبدالله
اشک حسرت زدیدگانش سفت
تسلیت برامام چارم گفت
بعد ازآن هرطرف نظر انداخت
زینبش را درآن میان نشناخت
عبدالله بن جعفر هم اومده و داره دنبال خانمش میگرده
،یک به یک محمل ها رو داره سر میزنه،رسید به محمل زینب،نشناخت خانومش و ،پرسید: خانوم من زینبُ ندیدی ؟بی بی یه نگاه کرد به عبدالله،وگفت: عبدالله، حق داری منو نشناسی آره من اون زینبی نیستم که از پیش تو رفتم:
🔸 آنشب که از مدینه سفر کردم اختیار
🔸 همراه بود؛ قاسم و عباس و اکبرم
🔸 مویم سیاه بود ولی معجرم سپید
🔸مویم سفید شد، سیه گشت معجرم
عبدالله جلو چشایِ من سر حسین رو بریدند ...
هی روضه خوند و هی عبدالله گریه کرد
،همه حرفا که تموم شد گفت بی بی یه گلایه دارم ازت ... شنیدم برا علی اکبر زودتر از داداشت رفتی ... بالا سر قاسم رفتی،بالا سر شهدای بنی هاشم رفتی،...
مگه بچه های من قابل نبودند،چرا نرفتی بالا سرشون؟!
گفت عبدالله تو دیگه چرا از من این سوال و میکنی؟بحق داداشم قسم،ترسیدم نگاش به نگاه من بیفته ازمن خجالت بکشه،گفتم حسین ،خجالت زد ام نشه
حسین...
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
،.
کامل الزیارات باب زیارت الحسین علیهالسلام.pdf
1.11M
📗کتاب کامل الزیارات
🕌بابهای مربوط به زیارت امام حسین علیه السلام
💠مناسب برای مطالعه در گوشی با امکان انتخاب باب مورد نظر برای مطالعه سریعتر
۲۶
(ورود اهل بیت ع به مدینه)
مدینه آمدم من،سفیر کربلایم
ز داغ پور زهرا،بود بر لب نوایم
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،به چشم خود بلا را
بدیدم ماجرای،غم کرب و بلا را
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،گل بستان لیلا
تن پاک علی شد،ز کینه اربا اربا
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،ز کینه علی اصغر
به تیر حرمله او،بگشته پاره حنجر
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،شده پرپر گل یاس
جدا گشته ز کینه،دو دست از تن عباس
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،حسینم شده تنها
فتاده بر روی خاک،میان جمع اعدا
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،دل او را شکستند
میان مقتل خون،روی سینه نشستند
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،حسین افتاده بر خاک
میان جمع دشمن،تن بی سر و صد چاک
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،سوی حسین دویدند
ز کین خنجر کشیدند،سر او را بریدند
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،حرم را بی نظیرند
به دست دشمن دین،ز ظلم و کین اسیرند
امان از این مصیبت۲
مدینه برده ما را،به شهر کوفه و شام
به سنگ کینه مردم،زدند بر ما ز هر بام
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،غم شام بلا را
یزید و چوب خزران،سر و تشت طلا را
امان از این مصیبت۲
مدینه دیده ام من،حسین دم زد ز محبوب
ز ظلم و جور و کینه،یزید زد بر لبش چوب
امان از این مصیبت۲
#رضا_یعقوبیان
#ورود_اهل_البیت_ع_به_مدینه
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#بازگشت_به_مدینه
@yaghubianreza
👇👇
.
#امام_حسن
گرچه خاکی ست، ولی مرقد او کعبه ماست
نام آن گرچه بقیع است، ولی عرش خداست
حرم کرب و بلا، جلوه بیت الحسن است
حسنیّه است به هرجا که حسینیّه به پاست
طالع هر که حسینی ست یقینا حسنیست
که حسین بن علی هم، حسن دوم ماست
حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟
که سر و کار غلامان حسن، با زهراست
#شهادت_امام_حسن_علیه السلام
#بیست_و_هشتم_صفر
#علی_اکبر_لطیفیان✍
#سبک_کربلامنتظرماست_بیاتابرویم
.
گویا توی این مملکت همه با جوِ روانی جامعه ،موضع گیری می کنند (چپ و راست هم نداره همه اینجوری هستند و دنبال تسویه حساب سیاسی).
اما مهم اینه که ؛مرگ یک نفر هم وطن ما ، چه مطرح بشه و چه نشه ... باعث تاثر عمومی است.
لطفا از فوت #مهسا_امینی برای تسویه حساب با همدیگه استفاده نکنید. بزارید این یه ذره اعتماد مردم بهتون باقی بمونه.
ان شاالله
.
.
💥سبک: #شور
🎤مداح: #بنی_فاطمه
🏴 #اربعین (س)
غمش در نهانخانه ی دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریه ام ناقه در گل نشیند
خلد گر به پا خاری، آسان برآرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند؟
پی ناقه اش رفتم آهسته، ترسم
غباری به دامان محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست، مشکل نشیند
عجب نیست خندد اگر گل به سروی
که در این چمن پای در گل نشیند
بنازم به بزم محبت که آن جا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
طبیب، از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل، نشیند؟
.
@madahi_۲۰۲۲_۰۹_۱۹_۱۲_۴۸_۴۷_۴۲۵.mp3
15.01M
"غمت در نهانخانه دل نشیند...
حاج سید مجید #بنی_فاطمه
#شور ۱۴۰۱