eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات 2 🔸آقا سلام ماه محرم شروع شد 🔸بازاین چه شورش است و چه ماتم شروع شد یابن الحسن... ممنونتم آقا... محرم امسال... بازم منو دعوتم کردید... بازم بهم آبرو دادید... الحمدلله بعد یک سال... بازم عزا خانه اربابم حسین ... منو راه دادید... الحمدلله ... نمردم و دوباره لباس سیاه هیئت رو به تن کردم... 🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید امام زمان... آقا... 🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید 🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد آقا... شما این روزها... برا جد غریبتون خون گریه میکنید... میشه یک عنایتی هم به چشم من کنید... 🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد پیغمبر فرمودند: كُلُّ عَيْن باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامَة فاطمه جان... دخترم... قیامت، همه ی چشم ها گریونند... إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَين... (بحار الانوار، ج 44، ص .293) غیر از اون چشمی که ... در عزای حسین تو گریه کنه امشب منو اومدم پیش مادرم زهرا آبرو پیدا کنم... 🔸آقا سلام نیت گریه نموده ام 🔸شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد (شاعر: رحمان نوازنی) دلت آماده شد حالا از همین شب اول... امام زمانت رو دعوت کن... با امام زمان هم ناله بشیم... 🔸یا بن الحسن کجایی ... 🔸ای وای از این جدایی... -
مناجات 3 🔸جانم فدای تو یا صاحب الزمان یابن الحسن... 🔸قربان آن مقام تو یا صاحب الزمان امام زمان... آقای خوبم... 🔸جان می دهم به خاطر یک لحظه دیدنت ببین حرف دلت هست یانه... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان کجایی آقا جانم... امام زمان... یعنی میشه وقتی شما بیایید... من زنده باشم... درمقابل شما بایستم... دست ادب روی سینه بگذارم ... بگم السلام علیک یا بقیه الله... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم یواش یواش دلتونو آماده کنید... 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم 🔸کی می رسد قیام تو یا صاحب الزمان آقا... کی میشه شما بیایید... انتقام جد غریبت حسین رو بگیریید.. شب اول محرم دلت رو کجا ببرم... بذار اینطوری بگم... آقا... کی میشه بیای... انتقام غریب کوفه (مسلم بن عقیل) رو بگیری... بمیرم چه کردند با آقامون مسلم بن عقیل... -
متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم... در خانه ی غریب کوفه... آقامون مسلم بن عقیل... ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه... 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله درد دل میکنه حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من.. 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدازد... خانوم... میشه برام آبی بیاری.. (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیره زن صدا زد آقا مگه نمیگم... این روزها شهر کوفه امنیت نداره ... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه مسلم صدازد... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم من توی این شهر... غریبم... این پیره زن... به سیمای نورانی مسلم نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید فرمود... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیره زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه.. صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه...، خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیره زن معرفت می داشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبر دار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد، خیلی ازاین نانجیبها رو به درک واصل کرد... ، اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... آقا رو بردن بالای دارالإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه... دارند نگاه می کنند هر کسی یه حرفی میزنه. .. یکی میگه حتما آقا رو آزاد می کنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت می رسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند ای وای... ای وای... غریبانه .. بدن بی جان مسلم را از بالای دارالإماره به زمین انداختند...  یاصاحب الزمان... می خوام ... بگم اینجا سر از تن مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتونو نعل تازه بزنید... 😭 آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند تمام استخوان ها شکست .. 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست الا لعنت الله علی القوم الظالمین. -
4_5807528402533482897.mp3
4.08M
متن روضه 1حضرت ع
متن روضه 2 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا ... اگه میخواهی بیای بیا، اما دیگه زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها منتظر علی اصغرت نشستند...آقا بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸زکربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... الا لعنت الله علی القوم الظالمین صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله -
4_5834685858703213076.mp3
3.26M
متن روضه 2 حضرت ع
▪️☘▪️☘▪️☘▪️☘▪️☘▪️☘▪️ از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند حتم دارم با غلاف و تازیانه ریختند یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست * نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند ریسمان‌ها می‌کشند و فکر بالش نیستند بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم پیش طفلانش مَکِش نامرد می‌ریزد بِهَم * باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد باز هم صد شُکر در ، آئینه‌اش را خط نزد در میانِ شعله میخی سینه‌اش را خط نزد * در میانِ کوچه‌ها با زور او را می‌کِشند بر زمین می‌اُفتد و بدجور او را می‌کِشند روی مرکب میروند از دور او را می‌کِشند پیرمرد شهر با هر زحمتی پا می‌شود آه می‌گوید فقط " یا عَمَّتی" پا می‌شود * دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده حرمله وقتی که می‌آید پریشان می‌شوم پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان می‌شوم * کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند شامیان نان خشک‌ها را پیش مهمان ریختند دختران تَه ماند‌ه‌ها را پای طفلان ریختند عمه جان حس می‌کنم مژگانِ بابا کم شده خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده ▪️🍃▪️
. دل من گرفته میخام مثل بچه گی دوباره یادی از مادر کنم با اشک و آه و پر شراره سرم و میزاشت رو زانو لالائی میخوند و مادر تا بخواب ناز برم من ناز میکرده هی مکرر آغوش پر مهر مادر هرگز از یادم نمی ره هر زمان یادش می افتم خدایی دلم میگیره مادر خوب و قشنگم الهی برات بمیرم کی چنین بوده گمانم که عزای تو بگیرم ای بهشت خونهٔ من بی تو خونه سوت و کوره بیار برگرد گل نازم دلم از غصه ناسوره شمع رویت چه قده زود گشته خاموش وای و مادر داغ تو زده دل من بخدا شعلهٔ آذر هرکسی مادر نداره سایه اش به سر نداره خونه اش اون لونه ای است که در و هم پیکر نداره (صفا ) میدونی که مادر یک فرشته تو زمینه الهی کودکی هرگز داغ مادرش نبینه شاعر حاج قاسم جناتیان
عمریست هرجمعه به جای حرفی از یاری آورده ام من کوله باری از طلب کاری هر کار کردم تا فقط ؛ حاجت ؛ روا گردد حتی شده باچند قطره اشک اجباری سرد است دلهامان ز پای عهد ها ماندن گرم است سر هامان به این ابیات تکراری در روضه ها؛گریان (هل من ناصریم) اما کردیم حسین وقت را کوفی وفا داری چشمانمان مهدی زهرارا نمیبینند خوابیم؛!! یا با چشم بسته مست بیداری؟؟ شرمنده ایم آقا اگر غیر از شما کردیم از اِسمو رَسمو رَنگها تنها هواداری شرمنده ایم آقا هزارو چند صدسال است چشم انتظار سیصدو اَندی نفر یاری!!! من آمدم باری ز دوشت کم کنم امّا فهیده ام با این همه بار گنه کاری یک نقطه در ظاهر؛ ولیکن فرق ها دارد از زیرپا تا عرش ؛ سربازی و سر باری