.
#مرثیه
#حضرت_زینب
یا ام المصائب زینب الکبری(س)
در زانوی زینب توانی که نمانده
در زیر کعب نیزه جانی که نمانده
در زیر چوب خیزران ای وای ای وای
دیگر برای تو دهانی که نمانده
در زیر نعل اسبها رفتی و دیدم
در پیکر تواستخوانی که نمانده
حتی به آن پیراهنت رحمی نکردند
درپیکرت دیدم نشانی که نمانده
هجده گلم را نیم روز از من گرفتند
دیگر برای من جوانی که نمانده
اینجا پراز زهرا شده دور و بر من
رویی نباشد ارغوانی که نمانده
دیگر برای دختر شیرین زبانت
از سیلی دشمن زبانی که نمانده
درچشم های خواهر تو بعد گودال
جز گریه های خونفشانی که نمانده
قبل سفر دیدی رشیده بود زینب
حالا به جز قدکمانی که نمانده
کو غیرت اله حرم پس کو علمدار
روی سر من سایبانی که نمانده
ابوذر رئیس میرزایی (بهار)
...............................
.
زبان حال حضرت زینب(س)
مرا در قتله گاهت پیر کردند
اسیرم در غل و زنجیر کردند
خودت دیدی که ناموس خدا را
سربازارشان تحقیر کردند
ابوذر رئیس میرزایی
..............
.
زبان حال حضرت زینب کبری(س)
از دیدن رویش مرا تحریم کردند
پیراهنش را بین خود تقسیم کردند
عشق مرا با خنجر کندی گرفتند
یک پیکر بی سر به من تقدیم کردند
#ابوذر_رییس_میرزایی (بهار)
.
.
#فاطمیه
#حاج_منصور_ارضی 🎤
وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد
لفظ بیا ببند به زخمت روا نشد
صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت
مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد
قدری غذا بخور جگرم ریش ریش شد
شاید که ماندی و سفرت از قضا نشد
در خانه روسری به سرت قاتل من است
قتل کسی به پارچه ای نخ نما نشد
قحط طبیب ، شرم علی را مضاف کرد
قحطی چنین پر آب عیان هیچ جا نشد
جان خودم قسم که همین چند روز پیش
گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد
پهلوی و روی موی و وضوی جبیره ات
چون من بساط قتل کسی رو به را نشد ..
#حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا
#محمد_سهرابی✍
.👇
.
#رسول_اکرم
دو امانت ؛ قرآن و عترت
نبی به تارک ما تاج افتخار گذاشت
برای امت خود فخر و اقتدار گذاشت
نخواست اجر رسالت ولی دو گوهر پاک
میان ما دو امانت به یادگار گذاشت
دو گوهری که عزیزند چون نبوت او
یکی کتاب خدا و یکیست عترت او
از این دو، مقصد و مقصود او هدایت بود
همه هدایت او نیز در ولایت بود
مودتی که ز ما خواست بر ذوی القربی
از او به ما کرم و عزت و عنایت بود
خطاب کرد که این هر دو اعتبارِ هماند
هماره تا ابد الدهر در کنار هماند
به حق که این دو همانند نور و خورشیدند
که از نخست به قلب بشر درخشیدند
چهارده سده بگذشته همچنان شب و روز
ز هم جدا نشدند و فروغ بخشیدند
چنان که نور و چراغاند لازم و ملزوم
یکیست مکتب قرآن و چارده معصوم..
سوای قرآن، مؤمن فنا بُوَد دینش
بدون عترت هرکس خطاست آیینش
کسی که گفت کتاب خداست ما را بس
کند هماره خدا و کتاب نفرینش
به آیه آیۀ قرآن قسم، بُوَد معلوم
که دین شیعه کتاب است و چارده معصوم
چهارده مه تابنده، چارده اختر
چهارده صدف نور، چارده گوهر
چهارده یم توفنده، چارده کشتی
چهارده ره روشن، چارده رهبر
چهارده ولی و چارده مسیحا دم
که هم مؤیِد هم بوده، هم مؤیَد هم
هزار حیف که امت ره وفا بستند
پس از رسول خدا عهد خویش بشکستند
هنوز جسم حبیب خدا نرفته به خاک
به دشمنان خدا دسته دسته پیوستند
به بیت فاطمۀ او هجوم آوردند
به جای گل همه هیزم برای او بردند
مدینه دستخوش فتنهای عجیب شدهست
بهشت وحی محیط غم حبیب شدهست
کجا روم؟ به که گویم؟ چگونه شرح دهم؟
علی که بود وصی نبی غریب شدهست
سقیفه گشته به پا و غدیر رفته زِ یاد
چه خوب اجر نبی داده شد، زهی بیداد!..
چه روی داد که بستید دست مولا را؟
رها ز بند نمودید دیو دنیا را؟
چرا رسول خدا را ز کینه آزردید؟
چرا به بیت ولایت زدید زهرا را؟
طریق دوستی و شیوۀ وفا این بود؟
جواب آن همه احسان مصطفی این بود؟
عدو به آتش اگر جنت الولا را سوخت
شرارهاش حرماللهِ کربلا را سوخت
نسوخت چادر دخت حسین را تنها
پَرِ ملائکه و قلب انبیا را سوخت
بُوَد به قلب زمانها فرود آن آتش
بلند تا صفِ حشر است دود آن آتش
قسم به فاطمه و باب و شوی و دو پسرش
که هرچه آمده اسلام تا کنون به سرش
خلافِ خلق، همان اختلافِ اول بود
که شد جدا ره امت ز خط راهبرش
هماره «میثم» طیِ رهِ کُمیت کند
به نظمِ تازه، حمایت ز اهلبیت کند
#پیامبر_اعظم_صلوات_الله_علیه
#بعد_از_رحلت_پیامبر
#کنار_قبر_پیامبر
#غلامرضا_سازگار
............
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 زبانحال حضرت زهرا(س) با پیامبر(ص) 💢
اسیرِ بسترم بابا...ندارم قوّتی دیگر
پُر از دردم! به این دنیا ندارم رغبتی دیگر
پس از تو میروم از حال؛ لحظه لحظه با سردرد
سه ماهی میشود پایم ندارد قدرتی دیگر
سرم پایین بود و بیهوا خوردم چنان سیلی
که در چشمَم ندارم هیچ خوابِ راحتی دیگر
لگد زد بیهوا، خوردم زمین، شش ماهه ام را کشت
ندیدم محسنم(ع) را و ندارم حاجتی دیگر
نفسگیر است وقتِ سجده بازویِ ورم کرده
برای دخترت بابا!...نمانده طاقتی دیگر
از این پهلو به آن پهلو شدن با درد؛ دشوار است
ببَر پیش ِ خودت امشب مرا تا ساعتی دیگر
حسن(ع) با ذکرِ "یا شافی"* شبانه اشک میریزد
ندیدم با خدا زیباتر از این خلوتی دیگر
کجایی تا ببینی بی رمق افتاده پهلویم
همان دستی که بوسیدی ندارد حرکتی دیگر
برایم ساخت تابوت و دعایش کردم و گفتم
علی(ع)جانم حلالم کن اگر شد زحمتی دیگر
پدر! تنهاییِ حیدر برایم بدترین درد است
سلام ِ بی جوابش شد برایم غربتی دیگر!
* از اسماء الهی: ای شفا دهنده
✅مرضیه عاطفی آبان ماه۱۴۰۳
#بستر_بیماری
#حضرت_زهرا_سلام_الله
#زبانحال_حضرت_زهرا
.
#نوحه_سنتی
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
در شب فراق / نوحه
سبک مرحوم حاج اکبر ناظم
------------
امشب علی گیرد ز غم نشانه
شوید تن زهرای خود شبانه
دیده اش ، غرقه خون
چهره اش ، لاله گون
گرید ز داغ همسر خود
بر حال یاس پرپر خود
یا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی با قلب زار و خسته
دستش رسد بر بازوی شکسته
می کند ، ناله ها
بر لبش ، این صدا
ای هستی ام زهرا مرو تو
صدیقه کبری مرو تو
یاا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی می جوشد اشک و آهش
بر چهره ی زهرا فتد نگاهش
می شود ، دیده تر
زین عزا ، خون جگر
گوید که ای یار شهیده
با رفتنت قدم خمیده
یا فاطمه اُم آبیها.....
مولا علی با قلب پاره پاره
طفلان کنند این صحنه را نظاره
جملگی ، بی معین
خسته و ، دل غمین
از داغ مادر بی قرارند
جز ناله و شیون ندارند
یا فاطمه اُم ابیها.....
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
#سبک_حاج_اکبر_ناظم
#فاطمیه
👇
.
#زبانحال_مولا_علیهالسلام
#فاطمیه
شعله ی آه علی (ع)
با دل خویش ز داغ تو چنین می گفتم
تو نفس می کشی و من ز نفس می اُفتم
می کشی سخت نفس، در تب و تابی زهرا
درد پهلو نگذارد که به خوابی زهرا
مصحف جان مرا داغ ترین تفسیری
تو چرا دست به پهلوی خودت می گیری
چه شده هر نفس از زخم تو خون می ریزد
جا به جا می شوی و آهِ تو ،بر می خیزد
خانه ی صبر مرا فاطمه ویران کردی
درد خود را ز علی نیز تو پنهان کردی
دست غم های تو از دیده گلابم ببرد
تو مپندار که از رنج تو خوابم ببرد
دیده ی قلب علی از غم تو خونبار است
بر تماشای تو زینب همه شب بیدار است
شعله دارد به جگر ،نور دو عین ات، زهرا
به تماشای تو بنشسته حسین ات زهرا
رفته از دستِ تو، ای جان علی، نیرویت
چون شکسته ست ز کین قسمتی از بازویت
گرچه زین داغ، مصیبت زده باشم بانو
تو مخواه این همه خجلت زده باشم بانو
ای گل باغ خزانم که چنین پژمردی
تو خزان گشته ز تن تاب و توانم بردی
سعی داری ز علی داغ به پوشانی تو
به جگر تلخی ایام به نوشانی تو
غم پژمرده گی ات را به خزان می دانم
خوب بنگر که ز غم بی سر و بی سامانم
«یاسر» این داغ رها کن که جگر می سوزد
شمع این خانه همی تا به سحر می سوزد
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
#حضرت_زهرا #بستر_بیماری
.
.
#شور
#امام_حسین علیه السلام
بنویسید مرا یارِ اباعبدالله
نوکرِ کوچک دربارِ اباعبدالله
بنویسید غلامِ پسر فاطمه ام
از تبار غم و غمخوار اباعبدالله
تا نگاهی به دلم حضرت زهرا انداخت
در دلم زنده شد آثار اباعبدالله
ابی عبدالله، یابن الزهرا
ابی عبدالله، مولا مولا
ابی عبدالله، یا ثارالله
ابی عبدالله، شَهِ کربلا
یااباعبدالله(۴)
آمدم تا که گدای سر کویش بشوم
سائل هر شبِ بازار اباعبدالله
سرفرازه همه ی عالم و آدم شده ام
من که عمری شده ام خوار اباعبدالله
کار من نوکری و، کار حسین اربابی ست
راحتم سخت سرِ کار اباعبدالله
ابی عبدالله، ای جانانم
ابی عبدالله، ای قرآنم
ابی عبدالله، من رعیت و..
ابی عبدالله، تویی سلطانم
یااباعبدالله(۴)
مستِ جام ازلی، مستِ حسین و حسنم
مستِ ساقی و علمدار اباعبدالله
در شب اول قبرم همه عشق من است
یک نظر رخصت دیدار اباعبدالله
ننویسید مرا حاجیِ کعبه، اما..
بنویسید زِ زوّار اباعبدالله
ابی عبدالله، شاه کرم
ابی عبدالله، تاج سرم
ابی عبدالله، جان زهرا
ابی عبدالله، بِطلب حرم
یااباعبدالله(۴)
*برگرفته و تضمین شده از شعر
(بنویسید مرا یار اباعبدالله...)
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#شور_امام_حسین_ع
👇
شور_بنویسید مرا یار اباعبداللهشور_بنوسیدمرا یار اباعبدالله.mp3
زمان:
حجم:
6.95M
#شور امام حسین(ع) اجرا شده:
شعر: بنویسید مرا یار اباعبدالله...
شاعر: ملتمس✍
مداح: کربلایی مجتبی عراقی🎤
هیئت خیمةالعباس(ع) تهران .