بااشک ثبت شد
سبک5
#سه_مناسبت_آخر_صفر
#شهادت_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_واله_وسلم
بنداول ودوم:زبان حال ایشان با حضرت زهرا علیهماالسلام)
بندسوم:زبان حال ایشان باحضرت علی علیهماالسلام
واحد،سنگین،زمینه،نزله
فاطمه جان گریه نکن ، اول درده دخترم
با غُصه ی تو می کشم ، این نفسای آخرم
برای سرنوشت تو می باره هی چشم ترم
تا زنده ای برام می سوزی
گریه کن هر شب و روزی
به جای خالی ام رو منبر
نگاه ابری تو می دوزی
کم از سر تو سایه میشه
از گریه هات گلایه میشه
آب وضوتو گرچه بردند
دشمن تو همسایه میشه
ای یاور تنهای سردار!
دارم میرم،خدانگهدار
فاطمه جان خدا نگهدار.......
🌸🌸🌸🌸🌸
این حرف که میزنم بهت ،بابا بمونه بینمون
ازهمه زودتر سوی من،میای ولی با دل خون
توسن هیجده سالگی،میشی کمون ومیدی جون
یه روز تا از علی میخونی
دشمنو از خونه ت میرونی
جلوی چشم زار حیدر
بین در و دیوار میمونی
دستای حیدر بسته میشه
چشمای زینب خسته میشه
آخه می بینه که تو کوچه
بازوی تو شکسته میشه
ای یاور تنهای سردار!
دارم میرم خدانگهدار
فاطمه جان خدانگهدار......
🌸🌸🌸🌸🌸
💥یه صحبت هم با حضرت امیرالمومنین علیه السلام
تنها شدی برادرم، دنیا میشه برات عذاب
سلام تودیگه میشه،تواین مدینه بی جواب
بستن دست تو علی، برای مردمش ثواب
چندروز دیگه تنها امیری
زانوی غم بغل می گیری
در پشت در ، کنار زهرا
ازداغ محسنت می میری
می گیره فاطمه ازت رو
همش میزاره دست به پهلو
موقع غسل میفهمی رازش
میرسه دست به زخم بازو
ای حیدر و امیر کرار
دارم میرم خدانگهدار
جانم( یارم) علی خدانگهدار......
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#الاربعین_مقدمه_ظهور
@emame3vom
سبک 7
#سه_مناسبت_آخر_صفر
#شهادت_حضرت_مجتبی_علیه_السلام
زمزمه،واحد،نزله،زمینه....
در۵ بند
بنداول ودوم: احساسی ومدح
بندسوم وچهارم: مصیبت
بند پنجم: بقیع وکربلا
تو آقای کریمی که به دشمن هم عطا کردی
همه دار وندارت رو سه جا وقف خدا کردی
منم هستم غلام تو ز جود خود نگاهم کن
اگر چه من بدم اما تو آقا رو به راهم کن
الهی که دلم از هر چی غیرتوس بشه خالی
بده آقا به سمت خود به این نوکر پرو بالی
میدونی مولا،به تو محتاجم
ز دربار خود ، مکن اخراجم
مدد مجتبا...
🌸🌸🌸🌸🌸
گدا اومد ، بهت رو زد ،تو دنیاتو بهش دادی
کنیزی گل به دستت دادبه او گفتی تو آزادی
منم آقا، گدا هستم،که بی تو بی کس وکارم
حقیرم من،ولی تنها تویی آقا خریدارم
حسن جانم، کریمیو،منم کلب( عبد) سرای تو
بزن امضا،فداییت شم، بدم جونم، برای تو
به عشقت آقا ، ببین زنجیرم
یه روز میشه که،تو رات میمیرم
مدد مجتبا....
🌸🌸🌸🌸🌸
آقا عمری بلا دیدی گل روتو خزون کرده
بایاد اون غم کوچه دلت مولا پر از درده
تو که مهرت میده عزت میشه باتو گدا آقا
عدوازچه تورو خونده مذل المؤمنین مولا
چرا بر تن تو می بستی زره بین همه یارات
نداشتی تو وفاداری،بشه مونس توی دردات
غریب زهرا برات گریونم
زدردات آقا ببین دلخونم
مددمجتبا( غریب مجتبا)...
🌸🌸🌸🌸🌸
غریب آقا شه تنها یه گُل بودی توی صحرا( خارا)
تو خونه هم نداشتی یه انیسی که بشه مأوا
تو هم مثل بابات حیدر،ز حق خود شدی محروم
بمیرم که به تو همسر خیانت کرد شدی مسموم
به جای گل، روی تابوت،یه بارون تیر نثارت شد
بازم گریون حسین نالون ز قلب پر شرارت شد
کشیده تیر از ، بدن واویلا
قدش خم نزد،حسن واویلا
مددمجتبا( غریب مجتبا).....
🌸🌸🌸🌸🌸
برام سخته حسن جانم ببینم بی حرم باشی
نه یه گنبد نه گلدسته چرا تو بی علم باشی
نه خادم نه یه زائر که برا دردات کنه شیون
نه شمعی نه چراغی که مزارت رو کنه روشن
یه روز میشه میاد مهدی میسازیم ما حرم آقا
میریم مشای ز مرقدت علم بر دوش تا کربلا
آقاقسمت کن،صراط الیقین
پیاده سوی حرم اربعین
(آقا هستی تو،کریم طاها
بده تذکره ، برا کربلا)
مددمجتبا...
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@emame3vom
#حب_الحسین_یجمعنا
سبک6
#سه_مناسبت_آخر_صفر
#شهادت_حضرت_مجتبی_علیه_السلام
زمزمه،نوحه.....
من و دیده ای زار و محزون
تو و طشتی از لخته ی خون
با این هق هق روی سینه
دلم را برادر مسوزون
بگرفته جان تو را بغض همسر
اما شدی از غم کوچه پرپر
راحت شدی آخر از داغ مادر
امان از غم و درد کوچه...
ای کشته ی بغض همسر،حسن جان...
یا
ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان...
یا
مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان...
🌸🌸🌸🌸🌸
تو هم دیده ای پشت آن در
خزان شد گل باغ حیدر
تو هم دیده ای که مغیره
زده تازیانه به مادر
خورده نگاهت گره سمت دیوار
چشمت شده ابری از یاد مسمار
از کوچه رفتن، تو بودی دل آزار
امان از نگاهت به قنفذ...
ای کشته ی بغض همسر،حسن جان...
یا
ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان...
یا
مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان...
🌸🌸🌸🌸🌸
ببین از غمت گشته ام پیر
شدم بی تو از زندگی سیر
چه طور زنده ام بعد از آنکه
کشیدم من از پیکرت تیر
با قدّ خم آمدم من به بالین
قلبم ز ظلم به تو گشته غمگین
دیدم که تابوت تو گشته خونین
امان از غم تو برادر...
ای کشته ی بغض همسر،حسن جان...
یا
ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان...
یا
مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#حب_الحسین_یجمعنا
@emame3vom
|⇦•روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا غلامرضازاده •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
@emame3vom
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
ای .. فلک بر هم زدی سامانِ زینب
چه می خواهی مگر از جانِ زینب
*از محرم تا الان منتظرِ اربعینی .. با خودت گفتی روزِ عاشورا امام حسین کربلاییم میکنه ، دیدی نرفتی .. دیدی نطلبیدت .. نکنه منو نخواستی و نبردی ام .. *
ای .. فلک یارِ مرا در کربلا بُرد
بلاها بود که آمد بر سرِ من ..
*امروز فقط باید بشینی زبون بگیری ... حسین ..*
خدایا ، لالۀ من یاسِ من کو ؟
کسی کز مهر دارد پاسِ من کو
همه اطرافِ من نامحرمانن
گلِ اُم البنین عباسِ من کو ..
*یه لشگرِ پیروز اومدن کربلا .. چندتا دخترِ کتک خورده .. نمی دونم اینجا معجر دارن یه ندارن .. آروم آروم اومدن .. فرماندۀ این لشکر یه خانمیِ که اسمشُ گذاشتن زینب .. وقتی گفتن این کاروان میخواد بره کربلا همه از هم سوال میکردن ، بویِ بابامُ دارم استشمام میکنم .. اومدن پیشِ عمه جانشون ، عمه چه خبره ؟! ولوله تو کاروان افتاده .. گفت بچه ها خودتونُ آماده کنید برید سرِ قبرِ باباتون حسین .. وقتی آماده شدن ، معجرهاشونو درست کردن نامحرم نبینه .. چادراشونُ درست کردن گفتن بابا حساسِ .. اومدن بالا سرِ قبرِ حسین .. همه نشستن منتظرِ زینبن .. ببین عمه جانشون چه جوری روضه میخونه .. (تا حالا روضه عمه جانشونُ نشنیده بودن) اما اینجا فرصت شد روضه ی زینبُ بشنون .. آخه یزید ملعون گفت با اینا با مهربانی رفتار کنید تاریخ نوشته بشیر ابن جزلم رو فرستاد با این کاروان از محبینِ اهل بیتِ رسیدن نزدیکِ کربلا فرمود برید کنار .. این زن و بچه تا الان عزاداری نکردن .. میخوان بشینن با باباشون حرف بزنن همه منتظرن ببینن زینب چی جوری حرف میزنه : *
سرت را پس گرفتم
همان عمامه ی پیغمبرت را پس گرفتم
به چه سختی ولیکن
ز دست حرمله انگشترت را پس گرفتم
بیا بنشین و بنگر
ببین خلخالِ پایِ دخترت را پس گرفتم
ز دستِ نیزه داران
لباسِ دست دوزِ مادرت را پس گرفتم
*داداش بلند شو .. همه چیزایی که به غارت برده بودن پس گرفتم .. اما داداش از تو یه تقاضا دارم ..*
دلم خوش کن برادر
بگو آرامِ خواهر معجرت را پس گرفتم
*یه عده کتک خورده اومدن کربلا .. هر کی دنبالِ چیزی میگرده .. گفتن عمه ما بریم برا بابامون آب بیاریم .. دیگه آب آزاد شده .. اما گوش دادن دیدن زینب یه جورِ دیگه داره حرف میزنه .. گفت داداش تا الان نمی تونستم موهامُ نشونت بدم .. داداش دیگه اینجا نامحرم نیست ... فقط یه پرده کنار زد .. گفت داداش موهام سفید شد .. *
حسین ...
____
#حب_الحسین_یجمعنا
#حاج_محمدرضا_غلامرضازاده
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#شب_هفتم_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
Babolharam Gholamrezazade.mp3
12.71M
روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا غلامرضازاده •
امام حسین ع
. 📖 #متن_روضه 🔊 روضه اربعین و حکایت زائر کربلا *** آه ای، لاله زارِ شش گوشه داغ خونِ خداست بر دل
📖 #متن_روضه_اربعین
🔊 روضه برگشت کاروان اُسراء به کربلا
⚫️ ظهر اربعین حسینی #بخش_دوم 🔻
*
بَر گَشته ام، به کربُبَلا یا أخی الغریب
بی تو دِگر، فِتادم از پا أخی الغریب
قَدَّم، زِ غصه های تو تا شد، أخی الغریب
بعد از تو نیست، خِیر به دنیا، أخی الغریب
یک اربعین، پس از تو، بلا دید خواهرت
رفتی و بعد تو، چه ها دید خواهرت
خوننده این روزا، سر و سینه نمیمونه براش ، باید تو کمک بدی، خیلی از رفیقامو میدونم، نرفتن گفتن بمونیم روضه ها خالی نشه، از صبح این ور اون ور دارم داد میزنم، به اربابم هر چی دادن میزارم وسط، هرچی هم تو این چند روز دلت سوخت بزار وسط ، من میگم، یه ثواب اونی که رفته میبره، ده تا ثواب توی نرفته، وقتی تَقَلّا برا رفتن میکنی بی بی میگه جانم، چند تا تون به این و اون رو زدید نشد، رفیق میشناسم، به صاحب کارش گفته حقوق یه ماهَ مو نده، سه روز برم بیام، آی ، هواست به ما هست یا نه؟ میدونم سرت شلوغه، اما منم دل دارم، میخوام این دوسه تا بند و با من بیای ها،
آورده ام، کنار مزارت، سر تو را ،
از ساربان، گرفته ام، انگشتر، تو را
دق داده اند، بی صفتان، مادر تو را (چرا؟)
از بس زدن، در همه جا، خواهر تو را (نگام کن صورتمو)
یک دم نظر نما، که تن من شده کبود
رفتم به شام، در بر من، محرمی نبود
رسیدن کربلا، زنای بنی اسد، غوغا کردن، چند جا زنا خیلی به آل الله خدمت کردن، یکی اینجا بود ، زنا بنی اسد رفتن به مرداشون گفتن نمیرید ما میریم، تن بچه های زهرا رو زمینه، دور تا دور قبرا، آماده، الآن صاحبای قبرا میان، نگاه کردن دیدن از دور، دونه دونه، مثل برگ خزان، از بالا مرکب ها، با صورت میان پایین، دویدن زنا، رسیدن به اولی خانم پاشو، اینجا که قبری نیست ، قبرا جلوست، صدا زد برو کنار، کجا بودی ظهر عاشورا، قاسمم همین جا تیکه تیکه شد، دیدن اینا آروم نمیشه رفتن جلو تر ، خانم، پاشو، قبرا جلوست، گفت برو کنار، کجا بودی برادرم، علی اکبر رو همین جا، عربا عربا، دیدن نه، کار جمع نمیشه، بریم سراغ بزرگتر، اومدن بالا سر زینب، خانم، شما بزرگید، پاشو، قبر جلوست، خانم جیغ کشید، برید کنار، کجا بودید صبح یازدهم، اسباشونو نعل تازه، اینقدر رو تنش دُوُندَن، همه صحرا بوی حسین، آه، آی، بلاخره اومد بالای قبرا،
از دوریت حسین، گریبان، دریده ام
شروع کرد حرف زدن، بی بی حرف میزد بچه ها خودشونو میزدن
رفتی و بعد تو، چه بلایی، کشیده ام (سادات منو ببخشن)
من ناسزا، ز دشمن زهرا، شنیده ام
دشمن تر از یهود، به حیدر، ندیده ام (چرا؟)
از آتش یهود، به سرها نشانه است
دم دروازه شام، اومد گفت یا شمر، من از تو تاحلا چیزی خواستم، نه والله، یه خواهش دارم، بگو مارو از شلوغی نبرن، بازار نبرن، یه بار بحرف خانم گوش کرد، تا مسیر عوض شد، خانم دوید، بگو از بازار ببرن، اونجا نه، محله ی ، یهود ...
حسیـــــــــــــن
عرض من تمام، یکی دوتا جمله، سرورا، داداشام میخونن، گفت
از آتش یهود، به سرها نشانه است (حواست هست یا نه)
از آتش یهود، به سرها ، نشانه است
بر گونه هایمان، اثر تازیانه است
عرض روضه ام یه جمله است، همه رو آروم کردن، دو نفر آروم نمیشدن، یکی ربابه، هر چی دست رو سرش، خانم آروم، بچم کجاست؟ هر کی یه قبری رو بغل، بچم کجاست؟ امام سجاد اومد آرومش کرد، خودم گذاشتم رو سینش، نگران نباش، جاش خوبه، رباب آروم شد، اما سکینه، آروم نمیگرفت، هی میگفت وَینَ العَمِه، یه ظرف آب برداشت، رفت سمت علقمه، عمو، پاشو ، پاشو، آب برات آوردم، عمو، آب فرات تازه از شام، حسیــــــــــــــــــــن، جان
آی ، اِی سایه ی، اِی سایه ی بلند سرم
اِی سایه ی بلند تو بر سر، بلند شو
پس داده اند چادر مادر، بلند شو
زخم جبین من، شده بهتر، بلند شو
بنگر، بنگر چگونه از غم تو سال خورده ام
برخیز، تا کنار مزارت نمرده ام (بند آخرم)
یادم نمیرود، که چه دیدم ز روی تل (بیرونیا میشنون یانه؟)
من نالهء ، بُنَیَّه، شنیده ام زِ روی تل
فریاد، یا حسین، کشیده ام، زِ روی تل
بر سینه ات، نشستُ، دویدم، ز روی تل (این برا اونایی که هنو گریه نکردن)
آن نانجیب، خنجر خود را، بُرون کشید
رأس تو را، مقابل من، از قفا، بریــــــد
بگو چکار کنم، تا که دست و پا نزنی؟
حسیـــــــــــــــــــــــــن
صدات کربلا برسه
حسیـــــــــــــــــــن
#روضه_روز_اربعین
#روضه_حضرت_زینب
#برگشت_کاروان_اسراء
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴
@emame3vom
#الاربعین_مقدمه_ظهور
4_435750524105523510.mp3
5.16M
❣ #سه_شنبه_هاے_جمڪرانی
همہ هسٺ
آرزویـم
ڪہ ببینـم از تـو
رویـی
#اللـهم_عجـل_لولیڪ_الفـرج
🎤 حاج مهدی میرداماد
@emame3vom
#حب_الحسین_یجمعنا
▪️نوحه به سبک همه جا کربلا▪️
اي برادر ببين خسته و دلغمين
آمده خواهرت بعد يك #اربعين
ياحسين
خيز و از جا اخا كه زشام بلا
تن زخم و كبود شده سوغات ما
ياحسين
شد به لب جان من آه سوزان من
ميزدي دست وپا پيش چشمان من
ياحسين
آمده خواهرت از سفر در برت
غرق خون ديدمت واشده حنجرت
ياحسين
خسته ام از جفا چه بگويم تو را
دخترت مانده در كنج ويرانه ها
سبك نوحه همه جا كربلا همه جا نينوا
#حب_الحسین_یجمعنا
#الاربعین_مقدمه_ظهور
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
@emame3vom