.
#زمینه
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
#محرم
#سربند
میرسد ناله از سما
آمده موسم بکا
ناله ی فاطمه بود
بشتابید به سوی عزا۲
کویر چشما دوباره
به برکت تو می باره
دلم پریشون و بیقرارِ یاره یاره یاره
السلام علی
روح قالو بلی
ساکن کربلا یاحسین
سیدی یا حسین...
***
حضرت قاسم ابن الحسن(ع)
قاسمم زاده ی حسن
زیرلب دارم این سخن
قاتل اشقیا منم
بی زره آمدم باکفن 2
زنسل شیر خدایم
جوان کرب وبلایم
به سوی میدان و جنگ دشمن آیم آیم آیم
من یتیمم یتیم
می روم چون نسیم
دربلایی عظیم یاحسین
ای عموجان حسین
شاعر سربند:جناب آقای جدیان ✍
شاعر بند ۲ :ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
👇
.
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#سربند
میرسد ناله از سما
آمده موسم بکا
ناله ی فاطمه بود
بشتابید به سوی عزا۲
کویر چشما دوباره
به برکت تو می باره
دلم پریشون و بیقرارِ یاره یاره یاره
السلام علی
روح قالو بلی
ساکن کربلا یاحسین
سیدی یا حسین...
*****
بند۲
حضرت علی اصغر(ع)
ای گل پرپر رباب
روی دست پدر بخواب
خنده ات آتشم زده
میدهی قلب من را عذاب 2
حسینمو گل فروشم
لالایی طفل خموشم
سرت فتاده علی به روی دوشم دوشم دوشم
سوره ی آخرم
غنچه ی پرپرم
ای علی اصغرم ای گلم
ای گل پرپرم
شاعر سربند:جناب آقای جدیان ✍
شاعر بند۲ :ابوذررییس میرزایی(بهار)✍
👇
.
#زمینه
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#سربند
میرسد ناله از سما
آمده موسم بکا
ناله ی فاطمه بود
بشتابید به سوی عزا۲
کویر چشما دوباره
به برکت تو می باره
دلم پریشون و بیقرارِ یاره یاره یاره
السلام علی
روح قالو بلی
ساکن کربلا یاحسین
سیدی یا حسین...
*******
بند۲
حضرت علی اکبر(ع)
فرقت ازکین دوتا شده
پهلوی تو چه ها شده
رفته ازکف قرارمن
پیکرت اربا اربا شده 2
بلندشو روح و روانم
مرو زدستم جوانم
ببین که آتش زدی علی به جانم جانم جانم
پیشم ای نازنین
پامکش بر زمین
حال من را ببین ای علی
ای علی اکبرم
شاعر سربند:جناب آقای جدیان ✍
شاعر بند ۲ :ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
👇
.
#زمینه
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
#سربند
میرسد ناله از سما
آمده موسم بکا
ناله ی فاطمه بود
بشتابید به سوی عزا۲
کویر چشما دوباره
به برکت تو می باره
دلم پریشون و بیقرارِ یاره یاره یاره
السلام علی
روح قالو بلی
ساکن کربلا یاحسین
سیدی یا حسین...
*******
#بند۲
حضرت اباالفضل(ع)
ای علمدار لشکرم
یاورم ای برادرم
آید اینجا شمیم یاس
علقمه آمده مادرم 2
بدون تو بی پناهم
بلندشو ازجا سپاهم
زداغ تو بی توان و پر زآهم آهم آهم
اشجع الناس من
شور و احساس من
جانم عباس من یا اخا
ای برادر مرو
شاعر سربند:جناب آقای جدیان ✍
شاعر بند ۲ :ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
👇
.
#زمزمه
#حضرت_رقیه(س)
#پنجم_صفر
#سبک_حاج_حسن_خلج
خسته شدم از تنهایی
بابا خوبه که اینجایی
باید ببینن اونا که
گفتن نداره بابایی
بی تو یه روز خوش ندیدم
نمیدونی چیا کشیدم
به خاطر لباس پارم
از شامیا طعنه شنیدم
آه.کم شده توو این سفر موی سرمن
بابایی دیگه نپرس از معجر من
بابایی بابا بابا حسین مظلوم
دل غرق غم و هجرونه
اینجا برا من زندونه
حال منه بی بابارو
تنها دل شب میدونه
پاهامو آبله گرفته
دستمو سلسله گرفته
خیلی دلم از خنده های
سنان و حرمله گرفته
آه.میدونم چرا پراز خوونه لب تو
دیده مجلس شرابو زینب تو
بابایی بابا بابا حسین مظلوم
توو اون دل شب ترسیدم
هی دور خودم چرخیدم
جز سیلی محکم بابا
چیز دیگه ای نشنیدم
اینا همون سقیفه هستن
راه منو توو صحرا بستن
از بغضشون با دست سنگین
دندون شیریمو شکستن
آه.دخترت از شدت غم نیمه جوونه
مثل زهرا مادر تو قدکمونه
بابایی بابا بابا حسین مظلوم
#ابوذررییس_میرزایی ✍
#شب_سوم_محرم
.............................
.
زمزمه
#حضرت_قاسم(ع) #شب_ششم_محرم
میباره عسل از لبهام
میرم دیگه پیش بابام
بی تاب شهادت هستم
سرباز عزیز زهرام
اذنم بده که بی قرارم
نگو برات یه یادگارم
عمو ببین برا شهادت
ازپدرم یه نامه دارم
آه ای عمو آماده ی رزم و جهادم
می رسم با اذنت آخر به مرادم
یاحسین عمو عمو برس به دادم
زیرسم اسب افتادم
بشنو زقفس فریادم
خوشحالم ازاینکه آخر
در راهت عمو جون دادم
دیگه برام نمونده جونی
بهار تو شده خزونی
حالا میباره رو سرمن
بارون سنگ بی امونی
آه میزدن باسنگ وبا نیزه به پهلوم
مثل زهرا مادرت کبوده ابروم
یاحسین عمو عمو برس به دادم
.............................
زمزمه #شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر(ع)
توو خیمه نمونده آبی
شیش ماهه ی من بی تابی
لالایی علی جون لالا
بابا چرا نمی خوابی
توی صدات نایی نداری
توو آغوشم چه بیقراری
شاید علی بارون بباره
میشه یه کم دووم بیاری
آه میدونم که میدون جنگ پره گرگه
علی جون بریم بابا خدا بزرگه
لالایی لالا لالا علی علی جون
اشکای چشام میباره
بی تو دل مادر زاره
همدم واسه درد رباب
میشه فقط اون گهواره
تیر سه شعبه باشتابه
قلب بابات در اضطرابه
دیدن حنجر بریدت
برای مادرت عذابه
آه بعد من به اشک مادرت میخندن
سرتو به روی نیزه ها میبندن
لالایی لالا لالا علی علی جون
..............................
زمزمه #تصنیف
#حضرت_علی_اکبر(ع)
تنهایی گیرآوردنت
بابغض علی کشتنت
اینطور شدی اربا اربا
آخه چه جوری زدنت
پاشو جون پدر علی جون
آبرومو بخر علی جون
بلندشو زینب و زبین
نامحرما ببر علی جون
آه قلب آسمون داره زغم می لرزه
دنیا بعد تو به هیچی نمی ارزه
علی اکبر گل لیلا پاشو بابا
جونم به جون تو بنده
دشمن به حالم میخنده
رفتی پسرم از سینه
قلبم داره میشه کنده
دنیا تورو گرفته از ما
چه جور بیارم تورو تنها
لعنت به این دنیای فانی
غم تو انداخت منو ازپا
آه مثه مادرم توهم خیلی جوونی
علی جون نگاهی کن اگه میتونی
علی اکبر گل لیلا پاشو بابا
...............
زمزمه #شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس (ع)
دنیا پیش چشمم تاره
چشمام براتو میباره
ازغم دل من هم مثله
مشکت شده پاره پاره
چشمت هنوز به مشکه آبه
دلت چرا در اضطرابه
دلیل اشکاتو میدونم
شرمندگیت طفل ربابه
آه ای علمدارحرم چشاتو واکن
قامت خمیده ی منو نگاکن
ساقی حرم علمدار رشیدم
کارم بی تو زاره زاره
دشمن که حیا نداره
باکینه به قصد غارت
به خیمه هجوم میاره
پشت وپناه لشکر من
همه به سمتت حمله کردن
چه بلایی سرت آوردن
باشمشیر و عمود آهن
آه پاشوو نذار رقیه بی تو پیرشه
پاشوو نذار که زینبم اسیرشه
ساقی حرم علمدار رشیدم
.............
#روز_دهم_محرم
#شام_غریبان
دیدم که شلوغه گودال
دوروبر تو شد جنجال
دیدم که به زیر مرکب
شد پیکر زخمیت پامال
اومد سرم عجب بلایی
جلوچشام رو نیزه هایی
عطر تنت میاد عزیزم
اما بگو خودت کجایی
آه روی تل دیدم روی سینت نشستن
شیشه ی عمر منو آخر شکستن
یا حسین و یاحسین غریب مادر
باغصه ی تو مانوسم
داغ تو شده کابوسم
رفتی و پس از تو ای وای
غم اومده به پابوسم
داره حرم میره به غارت
دشمن به ما کرده جسارت
با زجر و باحرمله و شمر
داره میره زینب اسارت
آه ای برادرم بگو بال و پرت کو
ای غریب مادرم انگشترت کو
یاحسین و یاحسین غریب مادر
سبک: برگرفته از سبک حاج حسن خلج
شعر:ابوذر رئیس میرزایی
👇
.
#نوحه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه(س)
#پنجم_صفر
درخرابه مهمان رسیده
یوسفم از کنعان رسیده
آمدی و چشم مرا کردی تو روشن
فصل هجران پایان رسیده
سربریده بادخترت کن گفتگویی
وای ازاین غم باباچرا آشفته مویی
بابا.کوعلی اکبرت
بابا.کو علی اصغرت
بابا.کوعمویم
دارم.خواهشی ای پدر
من را.همره خود ببر
این است.آرزویم
جانم یا اباالمظلوم2 ای پدرجان
تو نبودی بال وپرم سوخت
ازفراقت چشم ترم سوخت
میدویدم خیمه به خیمه زیر آتش
هم لباس و هم معجرم سوخت
کن نظاره برجسم خود دارم نشانه
ازجفای کعب نی و از تازیانه
بابا.گشته ام نیمه جان
بابا.قامتم شد کمان
بابا.رفتم ازحال
بنگر.ماه خاکستری
رویم.گشته نیلوفری
بابا.رفتم از حال
جانم یا اباالمظلوم2 ای پدرجان
دخترتو آزرده گشته
لاله بوده پژمرده گشته
ای پدرجان لکنت گرفته این زبانم
بلبل تو افسرده گشته
من بمیرم ازخیزران داری نشانی
بوسه گیرم ازاین لبان ارغوانی
آن شب.درپی قافله
پایم.پرشد ازآبله
قدم.شد کمانی
بابا.قلب زارم ببین
بابا.شام تارم ببین
قدم.شد کمانی
جانم یا اباالمظلوم2 ای پدرجان
شعر:ابوذر رییس میرزایی✍
#سبک_حاج_اکبر_شیخی 🎼
👇