حاج مسعود پیرایششور 2.mp3
زمان:
حجم:
11.39M
🎧 #شور
#امام_علی (علیهالسلام)
🎤 #حاج_مسعود_پیرایش
●━━━━━━───────
.(بند اول).
گفتم یاعلی / قلبم زنده شد
قلب بی تابم بازم / از عشق آکنده شد
اسمشو بردم قلب مرده م احیا شد
ای فدای اسم محیی الامواتش
دشمن حیدر رو اگر توی دوزخ
صد دفه بسوزونی کمه مجازاتش
کراره علی ، قهاره علی
صد شکر شدم گرفتار علی
خوف از این نکن که درمونده بشی
ولله قسم نمیذاره علی
.(بند دوم).
گرچه عمریه / خو کردم با علی
اما اینه باورم / کم گفتم یاعلی
چجوری شکر خدا بگیم که با حیدر
هنر خداییشو برا ما رو کرده
چهارده قرنه که دنیا در به در داره
تشنه دنبال عدل علی میگرده
عادله علی کامله علی
دنیا چی داره مقابل علی
کل ماسوا کل انبیا
با هم نمیشن معادل علی
.
حاج مسعود پیرایشزمینه...mp3
زمان:
حجم:
6.59M
#زمینه
📋سلام ای شهیدان حرم
🔊| محفل عزای بزرگداشت شهدای حرم #شاهچراغ و محکومیت جنایات اغتشاشگران و تروریستان
#حاج_مسعود_پیرایش
●━━━━━━───────
.(بند اول).
سلام ای شهیدان حرم
سلام ای زائران خدا
سلام ای ساکنان بهشت
کنار شهید کربلا
خوشا به حالتان حرم مقتلتان است
صاحبعزایتان خودِ صاحبزمان است
از حرم أخالرضا
راهی شدید تا کربلا
«حسین حسین شعار ما
شهادت افتخار ما»
.(بند دوم).
به دست پیروان یزید
جانتان شد فدای حسین
در صف قیامت میروید
همه زیر لوای حسین
در حرم شاهچراغ آه کشیدید
شما چراغ راه هستید و شهیدید
نام شما، یاد شما
زنده بُوَد، در دل ما
«حسین حسین شعار ما
شهادت افتخار ما»
.(بند سوم).
همه یکدلیم و یکصدا
فتنهگرها همه بدانند
که ایرانیانِ حیدری
پای این انقلاب بمانند
برای حفظ امنیت کفن بپوشیم
ذرهای از خاک وطن را نفروشیم
پرچم ما، نام خداست
وحدت ما، عزت ماست
«حسین حسین شعار ما
شهادت افتخار ما»
شاعر : #حمید_رمی ✍
.
.
📋اولین اسمی که اومد رو لبم
#سرود_پایانی #شور
(موضوعات : #آرمان_عزیز ، #شهید_الداغی ، #زن_زندگی_آزادی ، #امام_زمان #عجل_الله_فرجک )
.............................................
.(بند اول).
اولین اسمی که اومد رو لبم
قبل بابا گفتنم، اسم تو بود
اولین اشکی که اومد توو چشام
واسه زخمی بودن جسم تو بود
(حالا یه عمر شب به شب
گوشه نشین روضهات ام) ۲
از روضه دیدم معجزه، صد موعظه
حاجت گرفتم از عَلَم
ای اعجاز بی مَثَل ، یا ثار الله
ای شیرین تر از عسل، یا ثار الله ۲
یا ثارالله مدد یا ثارالله
.(بند دوم).
جا نمونیم از هوای عاشقی
خوشبحال هر کسی پر باز کرد
میشه تو این دوره از اصحاب شد
میشه مثل « #آرمان » پرواز کرد
(باید بمونیم پای دین
بی «شاید» و «اما»،«اگه» )۲
هستیم فدایی ولیّ، سید علی
تا وقتی که خون توو رگِ
ای که تویی فدای دین، یا ثار الله
یا ابن امیرِالمومنین، یا ثار الله ۲
یا ثارالله مدد یا ثارالله
.(بند سوم).
پای غیرت باید از خون هم گذشت
باید از جون بود خاطر خواه تو
تو شهید امر به معروفی و
باید « #الداغی » بشیم توو راه تو
(#زن یعنی حجب فاطمی
#زندگی با نور حیا)۲
#آزادی یعنی حُر بشیم، از بند نَفْس
مثل شهید کربلا
ای عشق الی الأبد، یا ثار الله
یا غیرتَ الله مدد، یا ثار الله ۲
یا ثارالله مدد یا ثارالله
.(بند چهارم).
آخره این قصه شیرینه چقدر
زندگی کابوسه منهای ظهور
توی بازار کساد شِرک و شَک
پشت ما گرمه به فردای ظهور
أَیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَهُ؟
خورشید عمر ما بیا
أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيَاء، نور خدا
آقا بیا آقا بیا
ذکر لب جن و ملک، یا مولانا
عجّل الله فرجک، یا مولانا ۲
شاعر : #شیخ_محمد_کاظمی_نیا
..................................................
.👇
حاج مسعود پیرایش4_5974493306250334103.mp3
زمان:
حجم:
8.09M
🎧 استودیویی| #سرود_پایانی ۱۴۰۲ هیئت صاحب العصر (عج)
🎤مداح: حاج مسعود پیرایش
📝شاعر: محمد کاظمی نیا
🎚تنظیم: علی افسری
.
#زمزمه_مهدوی
#ورود_به_شام
#واحد #زمینه #لطمه_زنی
غریب عالم
داری می بینی
مضطره توی کوچه ها عمّه ی سادات
تو رو میخونه
با دست بسته
میون ازدحام #دروازه_ساعات
دارن دورش می رقصند
به ناله هاش می خندند
روبه روش تو هر کوچه
مردم حنا می بندند
یک طرفه شمر پست
یک طرفه زجر مست
سر ِ راهشون هر جا
باده ی مجّانی هست
العجل یامنتقم....
🌸🌸🌸
غریب عالم
داری می بینی
فاطمه ها رو می برند میون بازار
سر تموم ِ
گلا شکسته
از وقتی که رفته رو نی سرعلمدار
چقد شنیدند دشنام
از یهودی های شام
ریختند سنگ و خاکستر
رو سرشون از رو بام
با سنگ چندین جلّاد
سرها از نیزه افتاد
آتیش و دود بلنده
از عمّامه ی سجاد
العجل یامنتقم....
🌸🌸🌸🌸🌸
غریب عالم
داری می بینی
دختر مرتضی' توی بزم شرابه
تو صدر ِمجلس
حرمله ی پست
خنده ی تلخش آتیش ِ دل ربابه
داره یزید ِ ملعون
میزنه با خیزرون
جوری که خون میچکه
از لابه لای دندون
بین خنده ی اعداء
جلوی چشم زهرا
پاره میشه واویلا
بوسه گاه مصطفی'
العجل یامنتقم....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.👇
امیری حسین و نعم الأمير.mp3
زمان:
حجم:
2.66M
#نوحه
#اربعین
🔹امیری حسین و نعم الأمير🔹
این اولین باره میشم کبوتری در هوای تو
این اولین باره میشم مسافر نینوای تو
این اولین باره میام پیاده تا کربلای تو
منم میشم راهی سمت حرم
میام به سوی تو با هر قدم
منم میام با پدر مادرم
چقدر خوبه که میبینم جادهها رو
چقدر خوبه که میبینم این صفا رو
چقدر خوبه که میبینم موکبای بهشت نجف کربلا رو
میام یا حسین دست من رو بگیر
امیری حسین و نعم الأمير
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این اولین باره تو دست من هم روشنه فانوس
این اولین باره میام مثه قطره تا اقیانوس
این اولین باره میام به سوی تو برا پابوس
منم به پابوست آقا میام
با تشنگی سمت دریا میام
با حسرت مشک سقا میام
چقد خوبه سیراب میشن تشنهلبها
پر از نور مهتاب میشه اینجا شبها
چقدر خوبه مثل برادر میمونیم ما ایرانیا با عربها
همه همدلیم دیگه تو این مسیر
امیری حسین و نعم الامیر
📝 #یوسف_رحیمی
.
.
#ورود_به_شام
#حضرت_زینب
#شام
#حضرت_رقیه
شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت
وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت
دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند
پشت دروازه به آنها چقدر سخت گذشت
کاش شب بود و نمی دید کسی زینب را
بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت
وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا
سرِ بازار به زنها چقدر سخت گذشت
آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد
ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت
هر کسی بغض علی داشت به اکبر میزد
پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت
دختر آیه تطهیر کجا بزم شراب
بیشتر از همه ، آنجا چقدر سخت گذشت
سر ببریده درآورد سر از طشت طلا
خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت
چوب میخورد حسین و لب زینب می سوخت
وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت
#عبدالحسین_میرزایی✍
.
.
#زنجیرزنی
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#سبک_گل_مینوی_علی
#حاج_رضا_یعقوبیان
من چو شمع سوخته،غم به قلبم ریخته
از فراق باب خود،چشم بر در دوخته
کی شود آن گل زیبای من آید ز سفر
تا ببوسم رخ زیبای پدر بار دگر
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
ای پدر خوش آمدی،از سفر خوش آمدی
ای پدر پیش من،دیده تر خوش آمدی
آمدی تا که زنم بوسه بر آن روی مهت
جان دهم بهر غم و درد تو و یک نگهت
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
ای مرا صبر و قرار،بی قرارم دلفگار
شادم از این موهبت،دارمت اندر کنار
شاملم گشته ز تو لطف و عنایت بابا
بر رقیه تو زدی سر ز محبت بابا
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
بر لبم این زمزمه،آمده جان همه
من رقیه هستم و،یادگار فاطمه
زد عدو با لگد و کعب نی و هم سیلی
همچو زهرا رخ من گشته کبود و نیلی
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
من ز عمه خجلم،حل نموده مشکلم
کن از او دلجویی،ای تمام حاصلم
گر نبود عمه من از رنج و محن می مردم
از عدو کعب نی و سیلی کتک می خوردم
▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا
.👇
مربع ترکیب تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها
( ورود به شام )
*********************
در بین طوفان با دلی آرام رفته
او دست بسته ، با شکوهِ تام رفته
مردانه پای پرچمِ اسلام رفته
از کربلا ، کوفه از آنجا شام رفته
هر چند در بند اسارت بود زینب
راهِ سعادت را فقط پیمود زینب
این زن مسیرِ عشق را هموار کرده
در نشرِ حق مثلِ رسولان کار کرده
از خوابِ غفلت شام را بیدار کرده
با " ما رایتُ " دشمنش را خوار کرده
با نورِ زینب گشت قلبِ شام روشن
در مجلسِ کفّار شد اسلام روشن
آمد که از این شهر ظلمت را بگیرد
آمد عقیله تا جهالت را بگیرد
از شامیان می خواست غفلت را بگیرد
دل مردگیِ این جماعت را بگیرد
زینب چو دید این شهرِ کفر ، ایمان ندارد
آمد که بذرِ عشقِ حیدر را بکارد
با خطبه هایش کرد کارِ صد نبی را
آورد با خود نور ِ پیغامِ ولی را
باید ببیند شام این نورِ جلی را
وقتش شده این شهر بشناسد علی را
این خاک از نسلِ ابوسفیان غمین بود
دل تنگِ اولادِ امیرالمومنین بود
زینب به شام آمد حقایق را بگوید
آمد که اینجا را به اشک خود بشوید
جاری شد اشکش تا گلِ ایمان بروید
این خاک باید عطرِ حیدر را ببوید
مانند زهرا مادرش روشنگری کرد
غوغای زینب شام را هم حیدری کرد
هر آن چه ممکن بود در راه خدا کرد
این عالمه حق را زِ هر باطل جدا کرد
بعد از برادر کارِ مصباح الهدی کرد
خود را به کوهی از مصائب مبتلا کرد
باید بخوانم روضه را آرام آرام
می گفت زین العابدین الشام الشام
ظلم و جفا را چون به اوج خود رساندند
بر قلب زینب داغِ عالم را نشاندند
کوچه به کوچه آلِ حیدر را کشاندند
با دستِ بسته کودکان را می دواندند
این قافله در شام مرگِ خویش را دید
اینجا دلِ زینب زِ داغی سخت لرزید
اینجا ستم بر دختِ زهرا شد مکرر
اینجا سر بابا شده مهمان دختر
اینجا تداعی شد به زینب غسلِ مادر
اینجا به وقتِ غسل ، شد غساله مضطر
کنج خرابه شد محیطِ اشک و ناله
از بس جراحت بود بر جسمِ سه ساله
*******************
رضا یزدی اصل
السلام علیک یا ام المصائب یا زینب کبری
*****************
دروازه ی ساعات بود و هتکِ حرمت ها
حیران شد اینجا عمه ی سادات ، ساعت ها
ساعاتِ این دروازه بی اندازه غم دارد
دروازه ای که شد سر آغازِ مصیبت ها
یک مرتبه دیدند شهر شام شد روشن
یک قافله از نور آمد بینِ ظلمَت ها
شد کاروان اینجا معطّل بینِ جمعیت
وای از شلوغی ها ، ای وای از اهانت ها
دروازه با آوازِ رقّاصان دلش لرزید
زینب دلش خون شد میان این جسارت ها
بازار شام و زینب و مردانِ بی غیرت
گشتند روی نی ، پریشان کوهِ غیرت ها
با سنگ استقبال سرها آمدند اینجا
بازار گم شد بینِ آزار و اذیّت ها
زینت به زین العابدین گشته غل و زنجیر
خون شد به قلبِ مرد محراب و عبادت ها
عباس روی نیزه شرمنده شد از زینب
چون دید خواهر را اسیرِ بی مُروّت ها
با خطبه های آتشین ، آتش به دشمن زد
این زن چه زیبا بهره برد اینجا زِ فرصت ها
در شام گویا یک علی با ذوالفقار آمد
تنها بر آید از علی این گونه صحبت ها
هرگز نمی گویم چگونه ساکتش کردند
زشت است آید بر زبان بعضی عبارت ها!!
بر روی نیزه، خواندن آیات حکمت داشت
قرآن تلاوت شد برای رفعِ تهمت ها
هر بار زینب دیده اش بر یار می افتاد
تجدید می شد بین آنها عهد و بیعت ها
********************
رضا یزدی اصل