eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
Fadaeian_haftegi14030213_04.mp3
19.87M
به عنایت مولا یه روزی از این روزا حرم بنا میشه کنار حرم رسول الله گنبد رو علم میکنیم  این خاکو حرم میکنیم  اون دستی که این حرم رو خراب کرده قلم میکنیم  دلاوران لشکر حیدر  حرم می‌سازن برای پسر حیدر  دخیلک یا امام صادق  دوباره امام ما غریبونه و تنها  توی آتیش میگه بمیرم برا مادرم زهرا
نماهنگ با مردم.mp3
3.36M
جدا کردند ساحل را ز دریا جدا کردند عالم را ز معنا جدا هرگز نشد مولا ز مردم جدا کردند مردم را ز مولا 🎙 #️⃣ #️⃣ جدا کردند ساحل را ز دریا جدا کردند عالم را ز معنا جدا هرگز نشد مولا ز مردم جدا کردند مردم را ز مولا او که پای مردم مانده بود مردمی ترین فرمانده بود کشته هدایت شد علی آنقدر که خطبه خوانده بود دنیای بی علی حالا چه میکنی امروز اگر گذشت فردا چه میکنی یا مرتضی علی با ما چه میکنی یا مرتضی علی با ما چه میکنی ... علی ماند و شب و روز غریبش علی ماند و سرانجام عجیبش علی آنقدر با مردم عجین بود شهادت در جماعت شد نصیبش تا علی جدا از امت است ذوالفقار او در غربت است سرنوشت اشباح الرجال قصه بلند عبرت است یا مرتضی علی تنها چه میکنی ما بی تو خسته ایم با ما چه میکنی یا مرتضی علی با ما چه میکنی ...
4_5886245704141117409.mp3
1.27M
جمعه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شور | کنار علقمه ما را به خاک بسپارید برادر محمدحسین پویانفر علیه_السلام فرار می کنم از نَفْس خود به سوی حسین مگر قرار بگیرد دلم به بوی حسین کنار علقمه ما را به خاک بسپارید که تا همیشه بمانیم خاک کوی حسین کجا حسین به آب فرات رو انداخت؟! فرات هست خودش تشنه ی سبوی حسین شنیده ام که ملائک به وقت حاجت خویش قسم دهند خدا را به آبروی حسین نیاز نیست به روضه...فقط تصور کن "عمو" چگونه زمین خورد روبه روی حسین به تیرهای سه شعبه بگو به جز زینب کسی دگر نرند بوسه بر گلوی حسین ✍ جانم به تو و شبای کربلای تو جانم به تو و به گنبد طلای تو حسین ما رو بطلب فدای اون محبتت ما رو بطلب یه شب برا زیارتت حسین ادامه 👇 https://eitaa.com/emame3vom/96661
. قرارِ دل! ز فراقت دگر قرار ندارم به انتظار قسم، تاب انتظار ندارم به احتضار مبدل شد انتظار ظهورت اجل رسیده، دگر تاب احتضار ندارم ز بس گریستم و دیده­ام ندید رخت را گمان برند گروهی به من که یار ندارم اگر بهار شود چار فصل سال برایم خدا گواست که بی­روی تو بهار ندارم به سلطنت ندهم رتبة گدایی خود را که در زمین و زمان جز تو شهریار ندارم نه مانده تاب فراق و نه هست طاقت صبرم چگونه صبر کنم دیگر اختیار ندارم دیار من نبود غیر خاک مقدم یارم چو دُور غیبت یارم بود دیار ندارم به اشک دیده بیارم مگر به دست، دلت را عزیز دل، چه کنم چشم اشکبار ندارم اگر تو سوز دهی جز به آتشت نگدازم اگر تو اشک ­دهی غیر گریه کار ندارم به دار عشق تو "میثم" مگر قرار بگیرد وگرنه تا به تنم جان بود، قرار ندارم .
مناجات (قرار دل! ز فراقت دگر قرار ندارم) - حاج محمود کریمی.mp3
17.78M
📌 شهادت امام‌صادق (علیه‌السّلام) 🎙 مدّاح: 🕌 هیئـت رایةالعبّاس (علیه‌السّلام)
.      آنکه حکمت به لب او جریان داشت که بود آنکه علم از نفس او فوران داشت که بود آنکه اندیشه از او شیره‌ی جان داشت که بود آنکه ایمان به وجودش ضربان  داشت که بود خانه‌ای در حرم هر  دل عاشق دارد شیعه امروز از او  وعده‌ی صادق دارد همه جا سایه فیض‌اش به  سرِ سرورها است حُکمِ او حکمت او ژرفترین باوررها است  چقدر خطبه‌ی او خط به خطِ دفترها است قالَ صادق همه‌جا تاج سر منبرها است از اشارات نگاهش لب ما جان دارد از احادیث لبش مذهب ما جان دارد آنقدر گفت علی  روز و شب از حال علی که جهان پُر شده از قالَ علی قال علی فیض او بود که دل رفت به دنبال علی که فقط آل علی آل علی آل علی آنقدر گفت علی بر لب ما جام علیست کوری دشمن مولا همه‌جا نام علیست باده نوشان زِ دَمش راز مگو ساخته‌اند خاک راهش همه بردند و سبو ساخته‌اند کعبه را روز ازل از گل او ساخته‌اند عالمان از لب این چشمه وضو ساخته‌اند همه‌ی اهل نظر بر درِ او رو زده‌اند انبیا محضر او آمده زانو زده اند نفس اوست اگر گریه‌ی ما طولانی است نفس اوست اگر دیده‌ی ما بارانی است مقتل اوست اگر حال جگر  طوفانی است مجلس صبح و شبش مجلس و رضه خوانی است بی سبب نیست که سوزد جگرش گاه به گاه حق بده کُنیه‌ی او هست ابا عبدالله بارها حرمتش از کینه‌ی منصور شکست دید بی حرمتیِ آنهمه مامور... شکست آمدند و در این مقتلِ ماثور شکست وایِ من از در این خانه که با زور شکست وای از شیخ حرم هیچ کسی شرم نکرد از سفیدی محاسن نفسی شرم نکرد او که پیر است از این خانه به اجبار مبر آبروی همه‌ی ماست در انظار مبر رسیمان شرم کن از کوچه به اصرار مبر همه جا می‌روی اما سوی بازار مبر   مو سفید حرمم دست به دیوارش است خاطرات بدی از کوچه و بازارش است از روی شانه کشیدند عبایش اُفتاد ناگهان آمد و هُل داد عصایش اُفتاد ریسمان را که کشیدند به پایش،  اُفتاد فاطمه پشت سرش بود بجایش اُفتاد او زمین خورد ولیکن زِ روی مرکب نه از روی ناقه نه  در خواب نه  غرق تب نه دخترک بود و شبی تار که مهتاب نداشت دخترک بود و تب و آه ولی تاب نداشت پای پُر آبله جز گریه‌ی خوناب نداشت دخترک بود ولی زجر که اعصاب نداشت تا خودِ قافله او را به روی خار کشید مثل آن در که به پهلو خط مسمار کشید 🔸 ✍ .👇