eitaa logo
امام حسین ع
22هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ .... با عج ، در ----------- تا به کی از غم هجران تو من گریه کنم یا که از چهره ی پنهان تو من گریه کنم عرفه آمد و دریاب مرا ای همه نور تا کنار رخ تابان تو من گریه کنم معرفت نیست اگر بی تو بخوانم عرفه کاش می شد که به دامان تو من گریه کنم به منِ خاک نشین هم نظرت افتاده ست باید از این همه احسان تو من گریه کنم تو بخوان آیه ی قرآن ، تو بخوان آیه ی نور تا که با نغمه ی قرآن تو من گریه کنم باید از لعل تو بشنید دعای عرفه تا که با ناله ی سوزان تو من گریه کنم این تویی باغ گل افشان و منم ابرِ بهار بی رخ باغ گل افشان تو من گریه کنم ای که تو طالب خون شهدایی بازآ تا به گلهای شهیدان تو من گریه کنم ای که بر جدّ غریبت همه دم گریه کنی کاش چون دیده ی گریان تو من گریه کنم دل من خون شود از موی پریشان شده ات بر چنین مویِ پریشان تو من گریه کنم بر تنِ بی سرِ فرزند علی آه کِشم یا که بر عمّه ی نالان تو من گریه کنم مثل «یاسر» شده ام خسته و دلتنگ ببین از فراق رخ رخشان تو من گریه کنم ** محمود تاری «یاسر» .............. با امام زمان (عج) در دعای عرفه ----------- سلام ای ماه پنهان از نظرها سلام ای آفتابِ رهگذرها شکسته از فراقت قامت ما نشسته خاک هجرانت به سرها کنون از آتش هجران رویت فتاده بر دل یاران شررها نه تنها روزها می نالم از هجر که چون شمعی بسوزم در سحرها بیا ای مِهر عالمتابِ هستی که خون شد از فراق تو جگرها ز پا افتاده ایم ای دوست بنگر خمید از بار هجرانت کمرها بیا بگذر ز یاران خطا کار که دیدیم از خطاها بس ضررها بیا در محفل دلدادگانت بیا در بزم اُنس دیده ترها بیا ای مَرهَم خونین جگرها بیا ای صاحب فتح و ظفرها هوای وصل تو داریم امّا شکسته از فراقت بال و پرها ز مادرها ببین آوای ماتم پسر دادند در راهت پدرها نمی پوشد دعا رَخت اجابت ندارد ناله بی رویت اثرها ز بس گفتیم اگر ... ، امّا ندانم به پایان کی رسد امّا اگرها حسین بن علی راهی شد ای وای دوباره بسته شد بار سفرها خبر آمد ز مکّه می رود او بسوزد جان ما از این خبرها به راه افتاده اکنون کاروانش رود این کاروان سمت خطرها رود در کربلای بی قراران که قربانی کند آنجا پسرها همانجایی که از تیغ شقاوت به روی نیزه خواهد رفت سرها تمام جان نثاران حسینی گرفتند از شهادت ها ثمرها ز بس جان را فدای یار کردند فتاد از دست شان آخر سپرها بگو "یاسر" که تنها از وصالش به کام دل رسد شهد و شکرها oo محمود تاری "یاسر" .
. و هجران یار آمده ام شکسته دل تا که خدا خدا کنم هرچه گناه و جرم را از دل خود جدا کنم ناله ی من شده فزون می روم از خودم برون رو به خدا برم کنون بر همه من دعا کنم از گل خود ، بهار خود می طلبم قرار خود من که به یاد یار خود با گل خود صفا کنم ای عرفه ببین مرا بی گل خود غمین مرا با غم وی قرین مرا من که ورا صدا کنم این من و روی ماه او منتظر نگاه او آمده ام به راه او هستی خود فدا کنم چشم کبود خویش را بود و نبود خویش را مس وجود خویش را با نگهش طلا کنم پرده ز رخ کشیدنش وقت سحر دمیدنش من به هوای دیدنش طایر دل رها کنم گرچه فتاده ام به چاه گشته دو چشم من سیاه آمده ام به اشک و آه تا مگرش رضا کنم با کرم دوباره اش یک نظر و اشاره اش تا که کنم نظاره اش دیده ی بسته وا کنم آمده ام بسوی او دیده و دل چو روی او از عرفات کوی او راهی نینوا کنم داده به دل زمینه را عطر گل مدینه را تا که حریم سینه را کوفه و کربلا کنم حال سرشک نم نم و شیون و ناله در غم و گریه برای ماتم و غربت لاله ها کنم «یاسر» دل شکسته را در غم گل نشسته را ز قید تن گسسته را لایق این عطا کنم ** «یاسر»✍ .
. گربردل ما نور امیدی برسد برقفل دل بسته کلیدی برسد ای کاش که در دعای روز عرفه ازصاحب ما به ما نویدی برسد ✍ .
مهمانی عرفه آمده و بار دگر مهمانی است ابر رحمت به سر خلق خدا بارانی است پرتو مهر تو افتاده به روی دل خلق آسمان عرفات تو زبس نورانی است حاجیان در عرفات تو همه جمع شدند حال آن خسته دلان در عرفه عرفانی است ای خطا پوش بپوشان گنهم را و ببخش حال این بنده ی شرمنده شده بحرانی است شاهد و ناظر من بر تو پناهنده شدم از گناهان بزرگی که همه پنهانی است چه کنم گر ندهی توشه ی راهم ای دوست راه سخت است و مسیر ره من طولانی است نشد امسا ل که در کرب وبلا گریه کنم باز هم قسمت من جای حرم حیرانی است در دعای عرفه مژده ی عفوی بفرست به حسینی که کلامش همگی قرآنی است سرو سامان بده ما را به ظهور مهدی ز فراقش همه را بی سر وبی سامانی است همه ی کار«وفایی» است گدایی از تو ای کارت ز ازل تا به ابد سلطانی است .
. آمده و باز صدایم کردی میهمان حرم جود وسخایم کردی فرصت دیگری آمد که مرا عفوکنی تا ببخشی گنهم را تو صدایم کردی دل ما را به سوی خویش کشیدی یارب باز از پنجه این نفس رهایم کردی تا نیارم به سوی هیچ کسی روی نیاز بر در رحمت و امید گدایم کردی کرمت هیچ مرا فرصت گفتار نداد هرچه می خواستم ای دوست عطایم کردی حالم ازحال دعای عرفه بخشیدی با چنین حال تو راهی منایم کردی گفتی اوّل نظرت هست به زوارحسین عاشق و شیفته کرب و بلایم کردی چون سبکبال شدم تا حرم کرب و بلا همره و هم سفر پیک صبایم کردی کربلا گفتم و فریاد زجانم برخاست شکرلله که چنین غرق نوایم کردی همره زمزم اشکی که مرا بخشیدی حاجی کعبه ایمان و وفایم کردی گر مشرف نشدم کعبه و حج و عرفات راهی مشهد و حج فقرایم کردی شکرلله دراین روز پر از رحمت و فیض میهمان حرم قدس رضایم کردی کاش گویی ولی عصر دعایم کرده است جز امامم ز همه غیر جدایم کردی چون«وفایی»تو مراعشق و سعادت دادی تا که مشغول مناجات و دعایم کردی ✍ .
. ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین خط پیشانی تو مظهر وجه الهی بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین ز ازل بندگی ام نوکری خانه ی توست حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین بین توفان گنه غرق شدم کاری کن ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین باز از قافله ی کرب و بلا جا ماندم کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین 🎼 .................... . پیر دنیا شدم، ایّام جوانی که گذشت وقف دلدار نشد عمر گرانی که گذشت سرِ سجاده‌ی تسلیم نیاورد مرا این‌ همه حیّ علیٰ‌های اذانی که گذشت غافل از اینکه فقط چشم تو رزّاق من است همه‌ی عمر پِی لقمه‌ی نانی که گذشت چشمِ امید به روز عرفه دوخته‌ام گَر نبخشیده‌ای ام در رمضانی که گذشت صاحبِ العَصر سر وعده‌ی خود بود ولی ما سر وعده نبودیم زمانی که گذشت بعد هر "وَ انظُر اِلَینا" به منِ بی سر و پا نظر انداخت به چشمِ نگرانی که گذشت زِ خرابات گذشت و ثمرش را دیدی گشت سرسبز زِ هر جا و مکانی که گذشت رَد شد از کوچه‌ی ما باز نفهمیدیم کیست مرد نورانی بی نام و نشانی که گذشت روضه برپا شد و صاحب نفسی گفت به من مادرش بود همین سَروِ کمانی که گذشت هر زمان جانب آن شاه سلامی کردم برد تا کرب و بَلا نامه‌رسانی که گذشت مجلس روضه بهشت است ولی غافل بود روضه خوان نیز از این باغ جنانی که گذشت . .👇
. با تَضرع ایستاد و رو به رویش حرف زد با خدای خویش از راز مگویش حرف زد دست بر زیر محاسن برد و گفتا: پیشکش از خطوط صورت و زیر گلویش حرف زد هر بلایی بود را روز ازل با جان خرید جان چه قابل، جان به کف از آبرویش حرف زد از گلستانش ،جوانش از هر آن چه داشت گفت از گل شش ماهه ی خوش رنگ و بویش حرف زد هق هق مولای ما آن دشت را شرمنده کرد از علی اکبر و از خُلق و خویش حرف زد در مناجاتش گریزی زد میان قتلگاه از همان سینه که می آیند رویش حرف زد سينه ی خود را برای سُمِّ مركب ها گذاشت لحظه ای كه از جنايات عدويش حرف زد ماجرا را دید تا آن جا که بین راه شام دختر آمد پای نیزه با عمویش حرف زد: با عمو می گفت این جا هستی و ما را زدند؟ از لبش از گونه اش از تار مویش حرف زد یاد ضرب سنگ ها و خون پیشانیش بود وقتی از نوع نماز و از وضويش حرف زد شرح داد و شرح داد و شرح داد و شرح داد از تمام ماجرا و مو به مويش حرف زد ✍ .
امام حسین ع
. یه عده؛ آش و با جاش دارن میخورن بعد یارو فیلمِ مجلس رو پخش کرده که بگه دختر پزشکیان توی فلان شرک
. پزشکیان چون مسلط به نهج البلاغه است ، برای حرفاش از کلام امیرالمؤمنین شاهد می آورد. اما خصومتِ دوستان را ببین که چگونه تفسیرش میکنند: دوست انقلابی دو آتیشه نوشته: معاویه باید بیاد پیش شما جماعتِ منافقِ قرآن به نیزه کن درس پس بده! ....... جهت عبرت رجوع شود 👇 https://eitaa.com/emame3vom/99537 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، شبکه آموزش از ساعت ۱۶ و از حرم مطهر حضرت معصومه (س) با نوای حاج سیدمهدی دعای عرفه را پخش می‌کند