شعری در رحلت مجاهد نستوه
حضرت آیة الله محمد محمدی ری شهری
-----------
آمد بگوشم بانگ گلگونی دوباره
دارم ز دل آوای محزونی دوباره
باغ دلم رو بر خزان دارد ببینید
ابر دو چشم لاله می بارد ببینید
بار دگر از خاتم دلها نگین رفت
خدمتگزاری از حریم علم و دین رفت
اشک عزا بر شاخه ی هر دیده بشکفت
بر حوزه ی علمیه باید تسلیت گفت
از داغ ری شهری شرر بر سینه بنشست
وز هجر او آتش به آب دیده پیوست
مجموعه ی عبدالعظیم از غم بگرید
چشمان ما از این غم و ماتم بگرید
علم و فقاهت داد از کف یار خود را
نتوان نهان کردن غم دلدار خود را
رفت از کف ما مردی از علم و درایت
مردی ز نسل بی قراران ولایت
دارالحدیث آئينه دار خدمت اوست
خونین دل یاران حق از رحلت اوست
ری شهری آن شخصیت بالنده از علم
مردی مجاهد ، پُر تلاش آکنده از علم
در عرصه ی دانش فقیهی اهل بینش
خدمتگزار علم و دین در آفرینش
در یک زمان بود آن عزیز اهل ایثار
خدمتگزار حاجیان کوی دلدار
مردی که جان بر کف به راه دین نهاده
در سنگر خدمت به مردم ایستاده
یار امام و نهضت گلگون او بود
در هر سخن روشنگری مضمون او بود
در خط رهبر بود و در خط ولایت
می کرد از اندیشه ی نهضت حمایت
او پیرو راه شهیدان وطن بود
او در مسیر لاله های این چمن بود
افسوس رفت و سینه ها شد داغدارش
رنگ خزان بنشسته در فصل بهارش
ای شهر ری بنگر غروب آفتابش
رفت و به پایان آمد اکنون التهابش
امروز ما با یاد او در اشک و آهیم
اما به یاد کربلا و قتلگاهیم
کرب و بلا ، جایی که گلگون دیده ها شد
آنجا که از پیکر سر مولا جدا شد
کرب و بلا ، جایی که گل از شاخه چیدند
لب تشنه از پیکر سر مولا بریدند
کرب و بلا ، جایی که دل داغ فزون دید
خواهر ، برادر را میان خاک و خون دید
جایی که زینب را غم عالم سپردند
رأس حسینش را به روی نیزه بردند
**
محمود تاری «یاسر»
#ری_شهری
#آیت_الله_ری_شهری
https://eitaa.com/emame3vom/59205
.
.
شعری در رثا و رحلت آیة الله ری شهری
-------------
اگر دل خسته ایم و بی قراریم
بجز اندوه ری شهری نداریم
غم ری شهری و داغ گرانش
زده آتش به قلب دوستانش
چه غوغایی که در عبدالعظیم است
فضای اشک و غم در این حریم است
خزان شد غنچه های نوبهاری
برفت از جمع ما خدمتگزاری
قلم هجران او را می نگارد
غمش را حوزه علمیه دارد
مرا داغ غم او در ضمیر است
جهاد علمی او بی نظیر است
نمود آن مرد علم و دین مداری
تمام عمر خود خدمتگزاری
چه خدمت ها که کرده با دل و جان
به جمهوری اسلامی ایران
الا عبدالعظیم ای جان عترت
قبول از او بفرمایید خدمت
چه خدمت ها کزو دیدیم اینجا
چه گلهایی کزو چیدیم اینجا
اطاعت از خمینی داشت آری
به دل شور حسینی داشت آری
به نخل انقلاب ما ثمر بود
کنار رهبر بیدارگر بود
نشان علم و دانش داشت در دل
نهال عشق و تقوا کاشت در دل
گلی از گلشن نهضت خزان شد
ز هجرش خون به قلب باغبان شد
گرفته موجی از غم شهر ری را
ببین در اشک و ماتم شهر ری را
دلی لبریز عطر یاس می داشت
شهیدان را همیشه پاس می داشت
به دل ها خاطراتش پا بگیرد
که ری شهری نمرده ست و نمیرد
بود اینجا حریم خدمت او
شد آخر خاک اینجا قسمت او
بیا ای دل بسوز از رفتن یار
بیا ای غم بزن آتش به گلزار
بیا رخت عزا بر تن کن امروز
به یاد کربلا شیون کن امروز
به یاد کربلا و اشک و آهش
به یاد خیمه گاه و قتلگاهش
به یاد آتش و شام غریبان
دل خود را بسوزان و بسوزان
**
#محمود_تاری «یاسر»✍
#ری_شهری
#آیت_الله_ری_شهری
#آیة_الله_ری_شهری
https://eitaa.com/emame3vom/59206