eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ . ‍ (ع) 🎤 ═════ دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت از بال من شکسته ترین آفرید و رفت خون گلوی زیر فشارم که تازه بود با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت چقدر جسارت رو برد بالا، زن بدکاره فرستاد تو زندان برا موسی بن جعفر، اُف برتو روزگار بدکاره ای به خاک مناجات سر گذاشت وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت از روزنه در نگاه کردن، دیدن زن بدکاره صورت رو خاک گذاشته، هی می گه خدایا غلط کردم، این کی بود من اومدم سراغش، چرا اینقدر صداش دل و زیر رو می کنه بدکاره ای به خاک مناجات سر گذاشت وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت راضی نشد به بالش سختی که داشتم زنجیر های زیر سرم را کشید و رفت وقتی که نام فاطمه را از لبم شنید یک حرفی از کنار دهانش پرید و رفت هرچی می خوای منو بزنی بزن، اسم مادرم رو درست ببر، تو رو خدا دو بیت می خونم و می شینم با تو گریه می کنم، حواست با منه از چند جا ضریح تنم متصل نبود پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت اما چه خوب شد کفنم را کسی نبرد تا زیر نیزه ها بدنم را کسی نبرد می خوام روضه رو از زبون حضرت معصومه بخونم، وقتی مثل فردا شب، اما رضا یه لحظه از مدینه رفت، از نظرها غایب شد، حضرت معصومه دیگه برادر رو ندید، مدتی زیادی انتظاره برادر رو کشید، بعد از دقایقی برگشت بی بی یه نگاهی به داداش انداخت، دید سر رو آشفته است، موها پریشونه، لباس ها همه غرق خاکه، کجا بودی داداش، چرا منو تنها گذاشتی رفتی، یه نگاه به خواهرش کرد، گفت خواهر فقط یه جمله بگم، دیگه منتظر نباش، دیگه انتظار بابامونو نکش، خودم رفتم بدن غرق خونش رو داخل خاک گذاشتم، یه جایی ببرمت هر کی تاحالا ناله نزده، عقده ی دلش وا بشه، می خوام بگم دختر منتظر بابا بوده، همتون اهل روضه اید، دختری که چهارده سال هی اومدن خواستگاری گفت:نه، قبول نمی کنم بابام زندانه، باید بابام آزاد بشه، اینقدر صبر کرد، آخرش خبر باباشو براش آوردند، می خوام یه جمله بگم، کاشکی تو خرابه هم خبر بابا رو می آوردند، کجای دنیا دیدید، برای دختر منتظر، سر بریده باباشو ببرند، حسین..... 🎤 https://eitaa.com/emame3vom/57354 👇
. سی سال پیش جان مرا کوچه ها گرفت سی سال پیش دست یدالله عصا گرفت سی سال پیش زخم علی را نمک زدند سی سال پیش چادر زهرا به پا گرفت سی سال پیش فاطمه ام بین شعله سوخت سی سال پیش جان مرا شعله ها گرفت سی سال پیش آینه ی غیرتم شکست سی سال پیش چشم مرا اشک ها گرفت سی سال پیش ضربه ی قنفذ به پر نشست سی سال پیش خانه من را عزا گرفت سی سال پیش حضرت پروانه خاک شد سی سال پیش پهلوی زخمی شفا گرفت سی سال پیش از نفس افتاد ذوالفقار سی سال پیش داغ دلم تازه پا گرفت سی سال پیش خانه من سوخت شعله اش سی سال بعد کرببلا خیمه ها گرفت سی سال پیش قلب من از غصه ها شکست سی سال بعد دامن زینب بلا گرفت سی سال پیش زینب من بر سرم گریست سی سال بعد روضه تشت طلا گرفت... .