.
#فاطمیه
بسم الله الرحمن الرحیم
روضه ای که تقدیم شما خوبان میگردد ، یک روضه کاملا #عاطفی با محوریت #مادر است .
جناب #استاد_حیدرزاده ، با مهارت و هنرمندی تمام ، به ما یاد میدهند که شاخصه های یک #روضه_عاطفی چیست ؟ و چگونه باید آنرا اجرا کنیم ، تا هم #روضه_فاش نخوانده باشیم و هم بر معرفت مستمعِ خود بیفزاییم .
برای این کار، از ابتدا تا انتهای مجلس ، ذهن مخاطب را متوجه کلمه #مادر میکنند ، مستمع باید عادت کند حضرت زهرا (سلام الله علیها) را به عنوان #مادر بشناسد ، و #مادر خطاب کند ، لطفا به این جملات دقت بفرمائید :
مجلس #مادرو ، حضورِ فرزندو توجه آقا ..
خدارو شکر کنیم به ما توفیق داد که تو مجلس #مادر حضور پیدا کنیم .
بریم با #مادر حرف بزنیم ، با #مادر از غربت و تنهایی بگیم ، #مادر حرف شما رو میشنوه ، از همه مهربانتر #مادره ، #مادره ...
اومدید امشب به #مادر سلام بدهید
هر موقع گرفتار میشیم میگیم #مادر جان ...
حتی در اوج روضه ، وقتی صحبت از در و دیوار می شود ، خیلی سریع در کنارش یک جمله عاطفی می آورند :
اما از روزی که #مادر بینِ درو دیوار بوده ، دیگه نتونسته زینبشو بغل بگیره ...
، بچه ها به نوازش #مادر نیاز دارند ، هنوز دختر دلش میخاد #مادر بغلش بگیره ، دختر دلش میخاد #مادر موهاشو شانه بزنه ، دختر دلش میخاد #مادر لباساشو عوض کنه ...
این دل که بشکنه ، اشک هم جاری میشه ، بگو#مادر ممنونم به من نگاه کردی ..
یا علی برا من گریه کن ، برا بچه های #بی_مادرم گریه کن ..
حتی حدیث أَنَا قَتِيلُ اَلْعَبْرَةِ که امام فرمودند من کشته اشکم هم یک حدیث عاطفی است !
من از همه شما مداحان گرامی خواهش میکنم ، این روضه را با این نگاه عاطفی و مادرانه گوش بفرمائید . با تشکر
به همت جواد افشانی
👇👇👇👇👇👇
4. روضه عاطفی.mp3
زمان:
حجم:
3.95M
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_چهارم
#روضه_عاطفی
نیمه ی شب زینبِ چهار ساله ، دید سلمان اومد ، مقداد اومد ، اباذر اومد ... خدا اینا این موقع شب ، خونه ی ما چه کار دارند ؟
دید آمدند دورِ تابوتِ #مادر رو گرفتند ! الهی دختر بی مادر صدای منو نشنوه ! نمیدونم دیدید تا به حال ، دختری که داغ مادر می بینه ، چند جا صدای ناله اش بلند میشه :
یه جا وقتی دارند تابوتِ #مادر رو از درِ خونه بیرون می برند ، این دختر داد میزنه ! میگه مادرم رو نبرید ، نبرید !
خدا مادرم را کجا می برند ؟
گمانم برای شفا می برند !
مرو مادر من ، مرو مادر من
مرو مادرم ..
من از شما سئوال میکنم ، آیا اون نیمه ی شب ، زینب میتونست داد بزنه یا نه ؟ من تصور میکنم سرش رو روی دیوار گذاشته بود ، میگفت مادر نرو !
شمع خموشِ مارا
از خانه بردند !
تابوتِ مادرم را
شبانه بردند ..
مدینه در نوایِ
اَمَن بُجیب است ؟
مادر به خانه برگرد ،
بابا غریب است ...
.. گریه خوبه با ناله همراه باشه ، این سوزِ جگرتو سرِ زبونت بیار و ناله بزن !
یه جایِ دیگر هم دختر مادر مرده صدایِ ناله اش بلند میشه : میدونید کجا ؟ موقعی که میخان بدنِ #مادر رو تویِ قبر بزارن !
اصلا اگر مادر دختر خردسال داشته باشه دخترش رو نمیارن ، تا دفنِ مادرش رو ببینه ! دخترش رو بغل میکنند می برند میگن نبینه ! دارند مادرش رو دفن میکنند !
اما بمیرم برا اون بچه هایی که اون شب میدیدند بابا داره بدنِ مادر رو دفن میکنه !
.
4. روضه عاطفی.mp3
زمان:
حجم:
3.95M
قسمت چهارم
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#روضه_عاطفی
نیمه ی شب زینبِ چهار ساله ، دید سلمان اومد ، مقداد اومد ، اباذر اومد ... خدا اینا این موقع شب ، خونه ی ما چه کار دارند ؟
دید آمدند دورِ تابوتِ #مادر رو گرفتند ! الهی دختر بی مادر صدای منو نشنوه ! نمیدونم دیدید تا به حال ، دختری که داغ مادر می بینه ، چند جا صدای ناله اش بلند میشه :
یه جا وقتی دارند تابوتِ #مادر رو از درِ خونه بیرون می برند ، این دختر داد میزنه ! میگه مادرم رو نبرید ، نبرید !
خدا مادرم را کجا می برند ؟
گمانم برای شفا می برند !
مرو مادر من ، مرو مادر من
مرو مادرم ..
من از شما سئوال میکنم ، آیا اون نیمه ی شب ، زینب میتونست داد بزنه یا نه ؟ من تصور میکنم سرش رو روی دیوار گذاشته بود ، میگفت مادر نرو !
شمع خموشِ مارا
از خانه بردند !
تابوتِ مادرم را
شبانه بردند ..
مدینه در نوایِ
اَمَن بُجیب است ؟
مادر به خانه برگرد ،
بابا غریب است ...
.. گریه خوبه با ناله همراه باشه ، این سوزِ جگرتو سرِ زبونت بیار و ناله بزن !
یه جایِ دیگر هم دختر مادر مرده صدایِ ناله اش بلند میشه : میدونید کجا ؟ موقعی که میخان بدنِ #مادر رو تویِ قبر بزارن !
اصلا اگر مادر دختر خردسال داشته باشه دخترش رو نمیارن ، تا دفنِ مادرش رو ببینه ! دخترش رو بغل میکنند می برند میگن نبینه ! دارند مادرش رو دفن میکنند !
اما بمیرم برا اون بچه هایی که اون شب میدیدند بابا داره بدنِ مادر رو دفن میکنه !