eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🖍 تحلیلی بر اغتشاشات بنزینی گاهی اتفاقات، بسیط و یک بُعدی اند. در چنین مواقعی نه فهم چیستی و چرایی واقعه دشوار است و نه فهم اینکه چه باید کرد. 🔎 اما فتنه هایی که در بستر حکومت و جامعه دینی طراحی و اجرا میشود، از جنس وقایع چند وجهی و تودرتو هستند که نه فهم آن برای ذهنهای بسیط مقدور است نه درک کیفیت مواجهه با آن. ♦️ معتقدم آنچه در اغتشاشات دو هفته گذشته رخ داد از جنس فتنه های تودرتو است که درک و مواجهه با آن به تعبیر رهبر حکیم انقلاب "شطرنج باز حرفه ای" می خواهد که بتواند ۷_۸ حرکت بعدی حریف را پیش بینی کند و با یک حرکت حساب شده، همه را خنثی و حتی به نفع خود مصادره نماید. 📖 نمونه تاریخی لطفا به یک نمونه تاریخی از طراحی تودرتو و چند لایه دشمن و جریان نفاق توجه بفرمایید: دشمنان اسلام ناب از زمان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم به خوبی فهمیدند که تنها ضامن صیانت از مکتب اسلام و قرآن و خط نبوی ، اهل بیت علیهم السلام اند؛ زیرا قرآن کریم که صامت است و نیاز است تا کسی از مراد ان خبر بدهد، سنت و سیره پیامبر هم که پس از رحلت ایشان قابل تحریف و تغییر است و باید قراءت معباری باشد که درستی و نادرستی سایر برداشت ها به وسیله ان محک زده شود. اهل بیت، هم قرآن ناطق اند و هم سیره ناطق نبوی. از این رو خداوند دو رکن مقبولیت و مشروعیت رهبری و ولایت مولی الموحدین و اولاد طاهرینش صلوات الله علیهم اجمعین را در قرآن تصریح و تاکید فرمود: اولی( مقبولیت) را در امثال کریمهء " قُل لااَساَلُکم علیه اَجراً اِلاّ المَوَدَّهَّ فی القُربی" و دومی ( مشروعیت ) را در آیاتی همچون " اِنَّما ولیُّکم اللهُ و رَسولُه و الّذینَ آمَنوا الّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَّ و یُوتونَ الزَّکوهَّ و هم راکِعون" 🔪 جریان نفاق و نفوذ " مشروعیت" را با فتنه ، زد و این عقیده را که جانشینان رسول الله باید از سوی خداوند متعال نصب و تعیین شوند را تخطئه و بجایش باور انحرافی و خطرناک حق امت در تعیین خلفاء رسول الله را جایگزین کردند. اما محبوبیت و مقبولیت امیرالمومنین علیه السلام حتی بدون حکومت، همچون آتش زیرخاکستری است که هر آن ممکن است فوران کند. پس باید مقبولیت هم در اذهان زیر سوال برود. اما چگونه؟ خلیفه دوم که خودش با نصب مستقیم خلیفه اول به خلافت رسید !!! مامور است این بازی پیچیده را کلید بزند. او که می توانست خلیفه سوم را شخصا معرفی و نصب کند، وصیت کرد شورایی مرکب از شش نفر شکل بگیرد و خلیفه سوم را معین نماید. 🔎♦️ نکات ظریف و پیچیده این شورا عبارتند از: ۱. اولا اگر خلیفه دوم علی علیه السلام را شایسته خلافت می دانست؛ پس چرا مانع از رسیدن او به این مقام بعد از رحلت پیامبر شد و اگر او را شایسته نمی داند، پس چرا وی را به عنوان یکی از این گزینه ها عضو شورا می کند؟ ۲. چرا عدداعضا را زوج قرارداد که احتمال تساوی ۳ به ۳ در آن زیاد است؟ ۳. افراد شورا برچه اساسی انتخاب شدند؟ در جامعه ای که ابن عباس و سلمان و ابوذر و عماریاسر و... هستند چرا عثمان و سعد ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف (شوهرخواهر عثمان ) و طلحه و زبیر و علی علیه السلام؟ ۴. چرا عمر به عبدالرحمن امتیاز حق وتو داد و گفت اگر رای شورا به تساوی و اختلاف کشید، کسی که نظر عبدالرحمن موافق با اوست، خلیفه شود؟ اگر کمی حوصله کنید بازی پیچیده و به اصطلاح دودوزه علیه امیرالمومنین را عرض خواهم کرد. کافی است لحظاتی خودتان را در جای امیرالمومنین بگدارید و این وصیت! ♦️ اگر از حضور در شورا امتناع کند، می گویند:" علی می دانست که رای و مقبولیت ندارد و در انتخابات کاندیدا نشد" اگر شرکت کند، می گویند:" دیدید علی هم عقیده ای به مبنای نصب خلیفه از سوی خدا ندارد و تن به انتخاب شورای خبرگان داد؟" ♦️ در ترکیب شورا کاملا قابل پیش بینی بود طلحه(گاو وحشی به تعبیر حضرت امیر) و سعد ابی وقاص (دشمن کینه ای مولا و پدر عمرسعد ملعون) قطعا رای به عثمان می دهند. رای عثمان به خودش هم که معلوم است. در طرف دیگر علی علیه السلام بود و رای زبیر. پس رای تعیین کننده ، رای عبدالرحمن است که اگر به عثمان رای بدهد او با ۴ رای در مقابل دو رای مولا حاکم میشود و این یعنی توطئه ادعای عدم مقبولیت امیرالمومنین و اگر رای عبدالرحمن به مولا باشد، ایشان میشود خلیفه سوم و این یعنی یک فرصت تاریخی. ♦️🔘 در چنین شرایط حساسی، عبدالرحمن ماموریت خود را آغاز میکند. او بحضرت میگوید اگر قول بدهی در صورت حاکم شدن، علاوه بر کتاب خدا و سیره نبی، به سیره دو خلیفه گذشته هم ملتزم باشی، من به تو رای می دهم وگرنه به عثمان رای می دهم. چرا؟ غرض از این پیشنهاد خبیثانه چیست؟ ♦️ اگر مولا بپذیرید، عالم و آدم را خبردار می کنند که دیدید علی هم برای رسیدن به قدرت، بدعت در دین گذاشت. چگونه سیره دو خلیفه غیرمعصوم را هم عرض قرآن و سیره پیامبر دانست و قبول کرد.... و
. بگو کدام ستم ریشه در سقیفه ندارد؟ که حکم تجربه‌ها حاجت صحیفه ندارد روایت است که هرکس نداشت حب علی را یقین کند پدر و مادر عفیفه ندارد به اعتقاد خود ای دوست پای‌بند بمان و بدان که حکم خدا راوی ضعیفه ندارد امام؛ صدق تمام و کمال و عالِم دهر است که این مقام گزند از ابوحنیفه ندارد بهشت را به بهای بهشت دادی و دیدی بجز امام کسی دیگر این وظیفه ندارند اگر بنا شود از فضل! آن سه‌تا بنویسند قصیده‌ می‌شود اما پر از ردیف "ندارد" کسی که جان مرا چنگ زد برادر من نیست. نه، این سخن کمی از شوخی و لطیفه ندارد اگر تمام جهان خویش را امام بدانند! زمین بجز علی و آل او خلیفه ندارد. 👇 👇
. ▪️ (س) ▪️ بنداول میگم با تموم نیت به اهل سقیفه لعنت به اونا که کردن از روی کینه به مادرم جسارت میگن بعد اون جنایت دوتا غاصب خلافت یه روز ظاهرا اجازه گرفتن و اومدن عیادت عیادت کدومه اینا همه صحنه سازیه ندامت کدومه اینا تمومش یه بازیه خدا نمیگذره از کسی که زهرا از دستش ناراضیه لعن الله قاتلیک یا زهرا بنددوم دلم خیلی بی قراره یه لحظه امون نداره یه چند وقتیه که این سر پر از سوالای بی شماره سوالم فقط همینه بگید مردم مدینه کجای مدینه تون قبر دختر ختم مرسلینه چرا بی نشونه چرا غریب و بی مزاره دختر پیمبر حتی یه سنگ قبر نداره بغض حسرت ما کجا بره ، ابر چشاشو کجا بباره لعن الله قاتیک یا زهرا بندسوم گل یاسمون کبوده توی کوچه بوی دوده تموم غم دل شیعه از همون لحظه ی وروده عجب محشری بپا شد تو کوچه برو و بیا شد چهل نانجیب لگد میزدن به در تا که در جدا شد دستتون قلم شه زن که دیگه کتک نداره چرا دست حیدر برا شما نمک نداره صاحب دو دنیاست صاحب عالم نیازی به فدک نداره ✅شعر وسبک : .👇
علیه_السلام دنیا ندارد عاقبتی جز تلف شدن غیر از غلام کوی امیر نجف شدن هر بی‌شرف که عاشق مولا نمی‌شود ای دل بکوش در طلب باشرف شدن اجداد ما محبّ علی بوده‌اند و بس یارب روا مدار به ما ناخلف شدن او را شناختیم و خدا را شناختیم حالا رواست بر دل ما "مَن‌عرف" شدن گیرم هزار مرتبه دشمن حدیث ساخت اما نبود حدّ کسی "لوکشف" شدن مدح علی و لعن دو گوهرند هر دل امین نبود برای صدف شدن از سمت آسمان نجف تیر می‌رسد ما را نبوده غیر سراپا هدف شدن گردن‌کشان قوم عرب خوب واقف‌اند مرگ است در نبرد به حیدر طرف شدن عزل از مقام آدمیت بوده از ازل هر دل برای دشمن شاه نجف شدن ما را مرام مادرمان یاد داده است باید به پای عشق علی جان‌به‌کف شدن 🔆
. دشمن اگر حکومت حیدر نمی گرفت اصلا جدال مادر و در ، در نمی گرفت این طشت خونْ جگر شده از سینه ی حسن فردا میان سینه ی خود "سر" نمی گرفت هفتاد چوبه تیرِ به تابوتِ مجتبی در کربلا مسیر برادر نمی گرفت پروانه بعد گفتن احلی من العسل زخمی نمی شد و به سما پر نمیگرفت در سوگ بی برادری اش، کشتی نجات هرگز کنار علقمه لنگر نمی گرفت بردوش میکشید عبا را ، علی ! عبا دیگر به دوش خود علی اکبر نمی گرفت تیر از کمان حرمله بیرون نمی زد و هرگز سراغ حنجر اصغر نمیگرفت سجاد ، جام‌ رنج و تعب سر نمی کشید غم در میان سلسله ها سر نمی گرفت علیه_السلام علیه_السلام ✍ .
. بر اهل تا صبح قیامت لعنت خطبه ی فاطمه را گوشِ کسی نشنیده ست چند روزی ست که این شهر عوض گردیده ست به کجا می رود اسلام سقیفه که چنین از دل شهر نبی لات و هبل جوشیده است نور این خانه ی خورشید الا شب زدگان پشت هر پنجره ی شهر شما تابیده ست یادتان نیست نبی را که "فِداها" می گفت دست صدیقه ی خود را چقدر بوسیده است؟ پای محراب عبادت، پدرش فخر بشر از شب قدریِ زهرا به خودش بالیده ست روزی هر چه فقیر است و یتیم است و اسیر هر چه از باغ فدک سهم علی گردیده ست این صدای نفس فاطمه باشد مردم آنکه در عرش، خدا فاطمه اش نامیده است بال جبریل در این خانه به معراج رسید بال فطرس درِ این خانه ز نو روییده است بگذارید که سلمان بدهد شرحش را چرخ دستاس در این خانه چه سان چرخیده است از غدیر آمده گان دست علی می بندید؟ آنکه حق لفظ یدالله به او بخشیده ست جعفر و حمزه کجایید که حیدر تنهاست جنگ احزاب شده پای همه لغزیده ست چارچوب درِ این خانه ی هیزم باران لاجرم سوختن انسیه ای را دیده ست... که تمامی احادیث نوشتند به خون کشته ی جرم علی دوستی اش گردیده ست خبر این بود که ارباب مقاتل گفتند صورت حضرت انسیه به خون غلتیده ست سلام_الله_علیها .
. سرِ انکار ، آخر کار ، خواهد رفت بر دارش خدایا جان من را هم اگر راضی است بردارش چرا راضی شوم بر بیعتی که از همان اول به سقط بار آتشبار زهرا بسته شد بارش؟ چرا دنیا نیامد؟ پاسخش در روزگاران است که تا روز قیامت باز خواهد ماند طومارش مگر جبریل هم تاب و توان دارد که بنویسد به صد لوح و قلم ؟ گیرم که اسرافیل هم یارش چرا راهیِ آن راهی شوم که با لگد ، آن را برای پیروان خود حسابی کرد هموارش اگرچه خواست زنده زنده در گورش کند اما ببین در سورۀ تکویر پیچیده است اَخبارش سقیفه خانۀ خود را بنا دارد بنا سازَد اگر حتی بپاشد خون زهرا روی دیوارش خلیفه قاتل زهراست این را فاش می گویم اگر برمی خورَد حتی به میلیون ها طرفدارش خلیفه در اُحُد با اختیارش یک بز کوهی است علی را صبر او بُرده است تا مسجد به اجبارش مهم اثبات کفر غاصب باغ فدک باشد چه فرقی می کند دیگر چه اندازه است هکتارش؟ یقیناً کار این امت به اوباشش نمی افتاد اگر دنبال حیدر بود حمزه یا که طیارش بر سفینه فائق آمد ، غرق شد امت همان کِشتی که در خُم غدیرش ساخت نجارش چنین بوده است برخورد بشر با فتنۀ کوچه مسلمان ها طلبکارش ، یهودی ها بدهکارش ✍ .
. بنی_ساعده باز هم بوی دود می‌‌آید فتنه‌ها باز شعله‌ور شده‌اند مصطفی رفت و امتش دور خانه‌ی فاطمه چه شر شده‌اند باز کردند دست شیطان را بند بر دست پنج‌تن بستند جانشین پیمبر است علی دست او را چرا رسن بستند آه این خانه؛ خانه‌ی وحی است گرد این خانه حرف بد نزنید باردار است مادر سادات بر در خانه‌اش لگد نزنید ناله‌ی گل ز پشت در آمد ای‌پدر، ای محول‌لاحوال ساقه‌ام را شکست امت‌تو غنچه‌ام شد به زیر پا پامال مرتضی را کشان‌کشان بردند چشم زینب ز بهت وا مانده فاطمه رفت در پی حیدر رد خونی از او بجا مانده رد‌خون دید زینب مضطر رد‌خون از زنی پسرمرده لحظه‌ای می‌رسد که طفل‌رباب شیر از تیر حرمله خورده رد‌خونی که در هوا پخش است رد‌خونی که از عبا می‌ریخت باورش سخت، سخت‌تر آن‌که خون اصغر ز نیزه‌ها می‌ریخت شاعر: _______________ .
. سلام_الله_علیها زمانی چند از مرگ نبی نگذشته بود ، آری که در اسلام آوردند ، بدعت های بسیاری همان ها که همیشه در مدینه مدعی بودند نشان دادند از خود ، بعد پیغمبر چه رفتاری پس از مرگ پیمبر ، از تمام مردم آن شهر نداده یک نفر بر حضرت صدیقه دلداری نباید گفت با نامحرمان این داغ را اما... کجا باید بریم این غم؟ چه سازیم این گرفتاری؟ که دور خانه ی حیدر ، امیر و فاتح خیبر هجوم گرگ ها بود و رجزخوانیِ کفتاری یکی فریاد میزد بر سر ناموس پیغمبر یکی بهر اهانت بر علی میکرد هرکاری میان آن همه زندیق ، بین آن همه کافر خلیفه آمد و میکرد در دعوا جلوداری بدانید ای مسلمانان ، خلیفه مادرم را کشت به خود آیید ای مردم ، بس است انقدر بی عاری من از آن قوم که آتش بپا کردند پشت در کنم با هر زبان و شیوه ای ابراز بیزاری بنی ساعده .