.
#رحلت_حضرت_خدیجه
#بمان
السلام علیک یا ام المؤمنین
یاخدیجه علیهاالسلام
ای بهر شام تار دل من سحر بمان
آرامش دمادم این خون جگر بمان
تو آمدی ورفت زسینه غم و کنون
با رفتنت نزن به دل من شرر بمان
ای تو توان برای دم ذوالفقار من
تیغ علی بدون تو شد بی سپر بمان
ای بال پر کشیدن من بی وفا مشو
تنها مرو بدون من ای همسفر بمان
عمرت کنار من سپری شدبه رنج ها
یار خوشی ندیده ام عمری دگر بمان
ای علت همیشگی سرو قامتم
با رفتن تو می شکند این کمر بمان
شد ثروتت نثار من و شد برای تو
کهنه عبای من صدفت ای گهر بمان
آخربرای فاطمه سخت است داغ تو
دیگر مخواه مادری این پدر بمان
گر فکر جان فاطمه ای،جان من مرو
بنگر که او شد ازغم تو محتضر بمان
شد آخرین سفارش تو بهر فاطمه
گویم چگونه واقعه ی پشت در بمان
در خانه ای که آب وضو شد تبرکی
از میخ در شود ثمرت بی ثمر بمان
مزد محبت شب وروز تو می شود
یاست شکسته از ستم چل نفر بمان
ارثیه ی فدک چو رسددست غاصبین
گردد خسوف عاید برج قمر بمان
چندین کفن برای تو از عرش آمده
شدبوریا نصیب تن مختصر بمان
✍عبدالمحسن
#مادر_کوثر
السلام علیک یا امّ المؤمنین
یاخدیجه علیهاالسلام
در فضل او این بس که مادر بوده کوثر را
رویانده در دامان خود یاس پیمبر را
شد در ره اکمال دین،کامل کمالاتش
تا که کند او مادری یک نسل برتر را
در عصمت ظرف وجودش جای شبهه نیست
وقتی که دارد یازده خورشید انور را
قصری که دارد از زمرّد در جنان یعنی
دادند بر او هم مقام قرب داور را
در فتح هر غزوه شراکت داشته او هم
با مال خود یاری نموده تیغ حیدر را
او در خور عنوان امّ المؤمنین باشد
نه آن که بر سینه زند سنگ دو کافر را
حالا که او در جمع اعراف ِقیامت هست
بر نوکرش جنّت کند صحرای محشر را
ما نوکریم و شکر ایزد که طلب کردیم
از نسل پاک او فقط ارباب و سرور را
شعب ابی طالب گواه غربتش بوده
او هم چشیده کینه ی قوم ستمگر را
آثار پیری در رخش پیدا شده وقتی
در کوچه ها دیده شکسته رأس همسر را
او داغ روی داغ همسر را اگر دیده
شکر خدا دیگر ندیده آتش در را
صدها اهانت را شنیده بر نبی اما
نشنیده پشت درب خانه آه دختر را
او رفت وعام الحزن ِ احمد شد ولی سی سال
حیدر شود محزون چو بیند یاس پرپر را
سی سال وقت کوچه رفتن محتضر گردد
با خود تداعی می کند بازوی یاور را
✍عبدالمحسن #علی_مهدوی_نسب
#حضرت_خدیجه
.