eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها بند1⃣ ذکر لب من یا حضرت خدیجه ای مهر بی‌همتا حضرت خدیجه ایام هفته روضه قرار عشقو تحویل سالم با حضرت خدیجه اسم تو هر آینه کلام من تا دنیا شیرین بشه به کام من کاش برسه محضرت سلام من ام المومنین ای مادر بی تو میرم از دست ام المومنین می‌رسه مسیرم به بن بست ام المومنین بیچاره تر از من مگه هست ام المومنین مولاتی خدیجه بند2⃣ دار و ندارت خرج دین خدا شد بنیان مکتب با وقف تو بنا شد رنگی نداشت واسه تو حنای دنیا پای شریعت هستی تو فدا شد هر دم اذون لبت رو وا کردی تک تک ما رو چقد دعا کردی مادرونه بچتو صدا کردی ام المومنین مادر جان محتاج دعاتم ام المومنین راه تو اهدنا الصراطم ام المومنین مثل بابام من هم گداتم ام المومنین مولاتی خدیجه بند3⃣ ای اولین الگوی زن مسلمان پا منبر تفسیر آیات قران ای خورشید تابان آسمون عشق روشن شده از نور تو راه انسان چشمه ی نجابت و حیا هستی مظهر سخاوت و وفا هستی باطن و حقیقت دعا هستی ام المومنین قران عترت محضرتو ام المومنین ختم الانبیا همسرتو ام المومنین ام الاولیا دختر تو ام المومنین مولاتی خدیجه شعر و سبک: ✍ انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. شهر مکه شد نوحه گر گریان شده خیرالبشر یا فاطمه شد نوبت بی مادری دیگر ندارد آسمانت اختری واویلتا واویلتا واویلتا از ناله ی مادر مادر چشم ملائک گشته تر شد خانه ی خیرالورا عزاخانه صاحب عزا گردیده طفلی دردانه واویلتا......... ✍ 👇
. داغ خدیجه زد آتش به دلها صاحب عزا شده حضرت زهرا علی دلخون و نبی دلغمین صلی الله علی ام المومنین پیراهن نبی شد کفن او با گریه گل ریزند بر بدن او داده سلامش رب العالمین صلی الله.... چشم مکه شده چشمه ی کوثر ملائک محزون از حزن پیمبر گریان اسلام و نوحه خوان شد دین صلی الله .... ✍ 👇
. سلام ما به مادر مومنین به اشک چشم خاتم المرسلین به هستی قائمه مادر فاطمه بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است کفن شده با جامه ی پیمبر غسلش شده از آب چشم کوثر سیه پوش آسمان علی شد نوحه خوان بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است دلهای مومنین عزاخانه اش گریه کنم به قبر ویرانه اش گشته چون پیمبر چشم آسمان تر بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ✍ 👇
. سلام الله علیها بند🌹 اولین بانویِ دین شد خدیجه در زمین بانیِ اسلام شد و سیدة الْمؤمنین ثروتش را در رَهِ عشقِ پیمبر کرد فدا در تمامِ لحظه ها او بود کنارِ مصطفی همسرِ طاها مادرِ زهرا حامیِ دینِ سَید الْبَطحا 📿 بی بی اُمُّ الْفاطمه 📿 بند🌹🌹 منشأ عشق و وفا جلوه ی حجب و حیا میرود از مکّه و محشری گشته به پا روی دوش مصطفی شال عزا و ماتم است قامت زهرای اطهر زین غم عُظمیٰ خم است آه و واویلا اسوه ی زن ها پر زند سوی جنت الاعلا 📿 بی بی اُمُّ الْفاطمه 📿 بند🌹🌹🌹 (زبانحال حضرت زهرا) ای همیشه یاورم قُوَّت بال و پرم در عزای تو نشست خاک غم روی سرم بعد تو مادر به پای عشق پاک مرتضیٰ میشوم پشت دره خانه اسیر شعله ها با دلی خونبار زخمیه مسمار قسمتم گردد خنده ی اغیار 📿 مظلومه یا فاطمه 📿 ✍️به قلم: (یاحسین) 👇
. سلام الله علیها بند🌹 خدیجه گوهرِ والا خدیجه بانوی اعلا خدیجه عشق پیمبر خدیجه مادر زهرا خدیجةُ الْغرّا سیدَةُ الْبطحا بین زنانِ پیمبر سروری و اولیٰ زینتِ عرشِ برینی خدیجه مولاتی نگین روی زمینی خدیجه مولاتی از همه بالاترینی خدیجه مولاتی اولین بانویِ دینی خدیجه مولاتی 📿 یا بانو یا خدیجه 📿 بند🌹🌹 خدیجه اسوه ی تقوا خدیجه سرورِ زن ها خدیجه الگوی مریم خدیجه مرجعِ حوّا ملیکه ی طاها شفیعه ی عقبا تو عالمه پروری و علیمه ی والا به نبی همسر و یاری خدیجه مولاتی بیرقِ حق به دست داری خدیجه مولاتی جَبَلُ الْحُجْب و وقاری خدیجه مولاتی شیرِ قریشی تباری خدیجه مولاتی 📿 یا بانو یا خدیجه 📿 شعر و ملودی: (یاحسین) 👇
. هر جا که دمخور با دم روح الامینم با مصطفی و خاندانش همنشینم این جمله را حک کرده ام روی نگینم تا زنده ام مدیون ام الموءمنینم مدیون آن زن که نجیب و سرشناس است آنکه شبیه مصطفی حیدر شناس است از مصطفی دارد وقار و عزتش را سائیده بر پای رسولش صورتش را اصلاً نیاورده به رویش غربتش را وقف خدا کرده تمام ثروتش را بی حب او حب خدا هم بی نتیجه است ایمان ما مدیون ایمان خدیجه است در راه حق، سختی کشیدن ها می ارزد فقر خدیجه قدر یک دنیا می ارزد اصلاً غمش به خنده ی طاها می ارزد به اینکه باشد مادر زهرا می ارزد مسندنشین تاج و تختِ این اریکه است چون فاطمه با اجر پیغمبر شریک است ظلم و ستم را دیده و فریاد کرده صدها غلام و بَرده را آزاد کرده خدمت به اَسماء کرده او را شاد کرده با دست خالی پایگاه ایجاد کرده پس این تجارت ها، حسابش با خدیجه است سلمان که مِنّا شد، ثوابش با خدیجه است مرهم به غم ها نیست بعضی سر زدن ها زخم زبان خیلی شنید از سوی زن ها زخم سر پیغمبرش را بسته تنها او را مقرب کرده این تنها شُدن ها خاکستر از روی پیمبر پاک کرده دندان شکسته دیده، زیر خاک کرده در نیمه شب آه غریبانه کشیده یک عمر، بار غم روی شانه کشیده مردانه دردش را به ویرانه کشیده تحریم بوده، دوری از خانه کشیده این قوم کافر بارها بر او جفا کرد اما کنار خانه اش هیزم نیاورد گویا مدینه کوچه هایی پُرخطر داشت بغض امیر خیبرش را چل نفر داشت آتش برای سینه ی زهرا ضرر داشت میخِ درِ آتش گرفته دردسر داشت شیطان در اطراف بهشت، آتش می افروخت زهرا میان خانه با فرزند، می سوخت آنکه کنار او بجز حیدر نیامد ... آنکه بی اذنش، خانه پیغمبر نیامد ..‌. در، رویش افتاد و صدایش در نیامد شادی پس از بابا به این دختر نیامد محزون و دلخور بود از این دنیای کوچک! با او نهان شد داغ دخترهای کوچک! زینب، بزرگ خاندان هل اتی شد میسوخت وقتی وارد کرببلا شد پای حرامی تا که بر گودال، وا شد وقت هجوم شعله ها بر خیمه ها شد می شد مگر یاد غم مادر نیفتد دستی به معجر داشت تا معجر نیفتد وای از سه ساله با تنِ آتش گرفته وای از صدای شیونِ آتش گرفته خورده زمین با دامنِ آتش گرفته می گفت با او هر زنِ آتش گرفته: حیف همین دختر که مویش رفته از دست زیبایی دختر به گیسوی بلند است هرچند روی خار صحراها دویده... هرچند از ضرب لگد قدّش خمیده... هرچند جای سرمه خاکستر کشیده ... بهتر که بابا را در آن مطبخ ندیده قاری نیزه خواهرش را پیر کرده شکل سری که سوخته تغییر کرده ✍ .
. شعر برگزیده نهمین محفل شعر علیهاالسلام السلام علیک یا خدیجه امّ المؤمنین باز طبع شاعرت دنبال کسب آبروست واژه واژه از شکوه تو سرودن آرزوست بیت بیت شعر تو دنیایی از خُلق نکوست اولین شرط نوشتن از مقام تو وضوست بر گُل چادر نماز تو توسّل می کنم شوره زار  ِذوق را باغی پر از گُل می کنم تو همانی که خدا داده سلامت روز وشب مصطفی هم با محبت برده نامت روز وشب حضرت روح الامین بوده غلامت روز وشب نیست کار ما نوشتن از مقامت روز وشب هر قلم عمری به شرح شأن تو پرداخته باز قَدرت را به قدر نقطه ای نشناخته از ازل محبوب عندالله بودی با رسول روزها خورشید و شبها ماه بودی با رسول هم چراغ مردم گمراه بودی با رسول هم تو از راه خدا آگاه بودی با رسول بر جهان با آفتاب کوثرت تابیده ای با سه آیه، روح قرآن را به ما بخشیده ای رتبه ات کفو پیمبر شد سعادت داشتی خاک پایت عرش داور شد جلالت داشتی فضل تو بر خلق، زیور شد سخاوت داشتی دامنت معصوم پرور شد لیاقت داشتی یازده دُرّ امامت را تو دریا بوده ای فخرت این بس، مادر امّ ابیها بوده ای ثروتت دیندارمان کرده مسلمان توئیم ما بیابانیم؛ زیر دِین  ِ باران توئیم سفره دار عالمی، مدیون احسان توئیم ریزه خوار سفره ی جود کریمان توئیم تو نگاهی می کنی و روزی ما می رسد نان مان از دسته ی دستاس زهرا می رسد تو به دین احمدی همواره عزت داده ای بر همه با عزم خود درس شهامت داده ای قبل بعثت با پیمبر دست بیعت داده ای بعد پیمانت به او قول برائت داده ای بوده از قبل ِغدیر خم امام تو علی سیره ات شد لعنت ِ بر دومی و اولی تا تو بودی جز صفا در قلب پیغمبر نبود در تجارت صاحب قلبش شدی، کردی چه سود شد دعاگویت همیشه در رکوع و در سجود می نویسم کوری چشم حمیرای حسود: صاحب عنوان امّ المؤمنینی مادرم من فقط با لعن؛ نام عایشه را می برم آن زنیکه غرق ظلمت در کنار نور بود افترا بر ماریه زد، نزد حق منفور بود داشت بر زهرا حسادت چون اجاقش کور بود بی حیا از داغ زهرا و علی مسرور بود مولوی ها را چنین زن با چه منطق مادر است؟ مادر بی شرم آن ها قاتل پیغمبر است مادری کرده مگر؟اصلا کسی را زاده است؟ در کتاب اهل بدعت از قلم افتاده است؟ در جمل جای نبی، حیدر طلاقش داده است پنج نوبت ذکر شیعه بر سر سجاده است: لعنت حق بر کسی که دخترش شد عایشه لعنت حق بر کسی که مادرش شد عایشه کوه صبر مصطفی، قامت خمیده می روی همنشین درد، ای سختی کشیده می روی با نگاهی سمت در با اشک دیده می روی حال که جان نبی بر لب رسیده می روی؟ ای که پیغمبر ندید از تو کمی و کاستی هستی ات را دادی و کهنه عبایی خواستی؟ از عبا گفتم بیا همراه ما در پشت در آیه ای از کوثرت مانده جدا در پشت در ناله ای برخاسته« مهدی بیا» در پشت در چاره ی حیدر شده تنها عبا در پشت در کربلا هم در عبا شبه پیمبر جمع شد اکبر پاشیده از هم اصغر اصغر جمع شد گفت زینب جان ببین پیغمبرم درهم شده پیرگشتم، بی عصایم قامت من خم شده قاتلم یک خنجر کندی که نه، این غم شده یاری ام کن قسمتی از پیکر او کم شده تا نیاید منتقم قلبم نمی گیرد قرار مثل مادر می کشم پایین پایش انتظار ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. (س) 🔘🔘🔘 بند1⃣ شده غرقه عزا دوباره دلامون میزنیم به سینه با صاحب الزمون ...... در ماتم بانویی که سختی کشیده جاری شده اشکای ما از هر دو دیده ای روضه خون روضه بخون که شد پیمبر از داغ تنها یاورش دیگه خمیده ...... کنار بستر بانو زده از غصه ها زانو حضرت طاها میگه نگاه کن حبیبه که همسرتو غریبه میون غمها آه و واویلا ۲ ⚫️⚫️⚫️ بند2⃣ خیلی سخته والله این درد جدایی میکشه آدم رو غربت و تنهایی ..... با رفتنش تنها شده حضرت زهرا نداره دیگه دلخوشی ای توی دنیا اشکه یتیمی میریزه از داغه مادر داره میسوزه از غم و غصه ی بابا ..... زار و حزین و مضطره هم ناله با پیمبره،حالش خرابه با خاطراته مادرش میباره چشمای ترش،دلش کبابه آه و واویلا ⚫️⚫️⚫️ بند3⃣ الهی دختری اینجور عذاب نشه از غم مادرش یک روزه آب نشه ....... این روزای زهرا میشه یک روزی تکرار اون روز به جای زهرا زینب میزنه زار زهرا ندید مادر رو بین در و دیوار زینب با این خاطره میشه هر روز آزار مغیره با مشت و لگد قنفذ و اون حرفای بد،غربت حیدر تخته ی در با شعله ها هجومه چل تا بی حیا، مسماره اون در آه و واویلا به قلم: 👇
. شور (زمزمه) - وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها - سبک به سمت گودال... شبِ دهم روضهَ‌م شبیهِ عاشوراست حرفِ کفن پیشِ... مادرمون زهراست کفن برا جسمِ... مادرش آوُردن به یادِ گودال و... مقطّعُ‌الاعضاست خدارو شکر داری قبر و کفن مادر خدارو شکر روضه می‌گیره پیغمبر غروبِ عاشورا عریان می‌شه پیکر چنگی می‌ره سمتِ... گوشواره و معجر آئینه یِ رویِ... خدیجه زینب بود پیشِ چشاش پیکر چه نامرتّب بود پای سرِ بر نی رُخش شده نیلی وارثِ زهرا بود بدجوری خورد سیلی مدینه و مکّه نجف و سامرّا مشهد و کاظمین بقیع و کربلا محرّم و ماهِ... خدا می‌گن یارب کِی می‌رسه از راه منتقمِ زینب زینبی که دیده بسترِ زهرا رو می‌بینه بر نیزه سرِ عزیزاشو بی‌تاب و گریونه خیلی پریشونه می‌دَوه تو صحرا نوحهَ‌تو می‌خونه به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من سرِ تو رو بردن دیر رسیدم من دیر رسیدم من (۴) سلام_الله_علیها https://eitaa.com/emame3vom/93685 .👇
. علیهاالسلام شعر را باید دوصد دیوان و دفتر داشتن تا از آن بانو مگر یک واژه در بر داشتن من به فهم ناقص خود اینقدَر دانسته‌ام می‌توان در وصف او یک عمر منبر داشتن دست رد بر سینه‌ی جاه و مقام خود زدن خواستگاری از یتیم مکه در سر داشتن طعنه‌ی اغیار را با جان خریدن، در عوض جایگاه ویژه در قلب پیمبر داشتن روزگاری که در آن فرزند دختر ننگ بود سربلند و مفتخر بودن به کوثر داشتن پاسداری کردن از دین با تمام مال خود همترازی اینچنین با تیغ حیدر داشتن مادری کردن برای مادر آیینه‌ها شأنی از آسیّه و مریم فراتر داشتن "من به جای کل این عالم مسلمان توام" با همین جمله‌ غم از دوش نبی برداشتن سال اندوه پیمبر بود سال رفتنش او که لبخندش بری بود از برابر داشتن هیچکس مانند او شایسته‌ی این نام نیست مومنین را می‌سزد اینگونه مادر داشتن ✍ .
. مثنوی (س) تنها تو ام المومنین هستی خدیجه تنها تو زهرا آفرین هستی خدیجه افسوس که هرگز نکردند احترامت شعب ابیطالب نبوده در مقامت دارایی ات را داده ای پای محمد تو سنگ خوردی بارها جای محمد تو خون دل‌ها در رهِ اسلام خوردی تو طعنه و دشنام از اقوام خوردی دین خودت را کرده‌ای بر احمد اعلام السابقون السابقون‌ آوردی اسلام تو حیدری بودی به احمد راست گفتی قبل از غدیر خم علی‌مولاست گفتی با تو دل پیغمبر آسوده است مادر تو ذوالفقارت ثروت ات بوده است مادر سرمایه‌ات سود اش همش خیرات باشد دارو ندار تو فقط زهرات باشد وقتی امین مکّه تنها شد تو ماندی در بدترین اوقات او خود را رساندی مرهم شدی بر جای زخم سنگ باران تو شیر زن بودی میان خیل مردان نسل تو نورانی است و داده نتیجه مادر بزرگ اهلبیتی تو خدیجه مارا ببخش از اینکه کم یاد تو هستیم در سال یک بار است بر داغت نشستیم ما یک دهه مانند عاشورا بگرییم تا که شبِ دَه، بر غمت حالا بگرییم رفتی پیمبر بی تو تنها گشت مادر سال عروجت سال غمها گشت مادر بعد از تو روز خوش ندیده همسر تو بی تو همیشه غصه خورده دختر تو وقتی عبای همسرت بر تو کفن شد اشک پیمبر هم بر آن دور از وطن شد مادر خدارا شکر تو آنجا نبودی بین اسیران بین آن زنها نبودی 🖍️ ✍ .
. ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم واسه قبولیِ دعام بازم پیش تو رو زدم من‌می‌دونم‌چه‌كاره‌ام، من‌میدونم‌كه‌روسیام امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام حاجت اوّلم اینه: خدا آقامو برسون دیگه بسه خسته شدم از دوری صاحب‌زمون یعنی بدا دل ندارن؟ مگه آقا برا خوباس؟ توی همین آدم بدا، حسابِ عاشقا جداس آره درسته آخدا، عاشق گُنا نمی‌كنه اما آقام مهربونه، منو رها نمی‌كنه با اینكه من گنهكارم، میدونه كه دوسش دارم آقای من خوب میدونه كسی رو جز اون ندارم بدونِ یار مهربون، زندگیمون حروم میشه میدونم آخرش میاد، غصه‌هامون تموم میشه حاجت دوّمم چیه؟ منو ببر به كربلا یا كه براتمو بده، بازم برم امام رضا شبای‌جمعه‌همیشه زودی دلم پر می‌گیره با نوای "یا كربلا" زندگی از سر می‌گیره ✍ ................ ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم واسه قبولی دعام بازم پیش تو رو زدم من میدونم چه كاره ام، من میدونم كه روسیام امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام حاجت اوّلم اینه: خدا آقامو برسون دیگه بسه خسته شدم از دوری صاحب زمون یعنی بدا دل ندارن؟ مگه آقا برا خوباس؟ توی همین آدم بدا، حسابِ عاشقا جداس آره درسته آخدا، عاشق گُنا نمیكنه اما آقام مهربونه، منو رها نمیكنه با اینكه من گنهكارم، میدونه كه دوسش دارم آقای من خوب میدونه كسی رو جز اون ندارم بدونِ یار مهربون، زندگیمون حروم میشه میدونم آخرش میاد، غصه هامون تموم میشه حاجت دوّمم چیه ؟ منو ببر به كربلا یا كه براتمو بده، بازم برم امام رضا شب های جمعه همیشه زودی دلم پر میگیره با ذكر یا كرب و بلا زندگی از سر میگیره یاد اباالفضل می كنه، كنار نهر علقمه یاد همون سرداری كه گرفته بوی فاطمه یاد خیام بی عمو، اشك چشای بچه ها كه نا امیدن و میگن: عمو بیا عمو بیا بارون می باره از چشام به یاد عمّه ای غریب به یاد اون خانمی كه به لب داره أمَّن یجیب میگه الهی بمیرم حسین من یار نداره می مُردم و نمی دیدم كه اون علمدار نداره میگذره و میاد همون لحظه كه بین دشمنا تنها میشه برادرش، ای وای سرش میشه جدا میاد میون گودی و می بوسه رگ های داداش تا سَرُو بالا می كنه، به نیزه می افته نگاش آقام غریب رو نیزه ها آیه ی قرآن میخونه یه شب میاد با دخترش می شینه كنج ویرونه دخترمیگه بابا دلم تنگ شده بود برا نگات بابا میگه كه دخترم: فدای لرزش صدات دخترمیگه بابا ببین به زخم دل نمك زدن رو نیزه ها خودت دیدی چطور منو كتك زدن میگه بابا ببین شدم شبیه زهرا مادرت تو این شبا خیلی زیاد زحمت دادم به خواهرت دامنِ من آتیش گرفت، موی سرم سفید شده خواب می دیدم دیشب كه باز یه فاطمه شهید شده خدا به آبروی اون شهید دشت كربلا به حق شاه تشنه لب، حاجتامونو كن روا تو یاری كن رهبرمون، شفا بده مریضامون سایبونِ رحمتتو خودت نگهدار برامون بازم ببخش گناهمو، به حق آسمونیات تا به ابد من می مونم، ( اسیرِ ) مهربونیات شاعر : حمید رمی .............. ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر در اول وصفت زبان از پای افتاد در مدح تو عقلم به جایی قد نمی‌داد مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد مدیون تو هستند دینداری‌ِّشان را از نان تو دارند نام جاودان را مدح تو را باید که پیغمبر بگوید یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟ شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه! زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه! وقتی رسول‌الله در میدان جنگ است، در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است دل بی علی دل نیست آری تکه‌سنگ است ثروت اگر که خرج دین باشد می‌ارزد وقف امیرالمؤمنین باشد می‌ارزد اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال امروز اگر داریم حبّ احمد و آل امروز اگر از ترس، کافر می‌شود لال امروز اگر تدبیر دشمن بی‌نتیجه‌ست از لطف نام حیدر و نان خدیجه‌ست درد رسول‌الله را تسکین تو بودی در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی بیداری اسلام را تضمین تو بودی الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی ایثار کردی فاطمه ایثارگر شد وقتی برای جان مولایش سپر شد زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند تا فتنه‌های دشمنان ابتر بماند در شعله‌ور شد، محسن و مادر... بماند مرثیۀ مکشوف میخ در بماند اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته زهرا به زینب داد درس استقامت تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت اما امان از لحظه‌های تلخ غارت زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد ........................ .
زمینه؛ اُمّنا یا خدیجه.mp3
1.77M
علیهاالسلام 🔹امّنا یا خدیجه🔹 تا تو بودی غصه‌ای نبود توی دل پیمبر همه جا براش تو بودی یار و یاور یار پیمبر تا تو بودی برای فاطمه بودی سایۀ سر با تو آروم بود همیشه قلب کوثر یار پیمبر هستی‌تو واسه دین حق گذاشتی نذر راه خدا شد هر چی داشتی یا خدیجه جبرئیل اومده داره پیامی از سوی حق برات داره سلامی یا خدیجه آروم قلب مصطفی، ای بی‌همتا دار و ندار فاطمه، اُمّ الزّهرا از تو می‌خونیم، مثل پیمبر دم می‌گیریم با زهرای اطهر «اُمّنا یا خدیجه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا تو رفتی غرق درد و غصه قلب مصطفی شد فصل غربت پیمبر خدا شد فصل عزا شد تا تو رفتی دل فاطمه اسیر غصه‌ها شد چقَدَر زود با یتیمی آشنا شد فصل عزا شد رفتی و اومد از راه سال غم‌ها رفتی و شد پیمبر خیلی تنها یا خدیجه بی‌تو بارونیه چشمای زهرا بی‌تو غرق غمه دنیای زهرا یا خدیجه رفتی چه زود ای بهترین یار طاها دار و ندار فاطمه، اُمّ الزّهرا از تو می‌خونیم، مثل پیمبر دم می‌گیریم با زهرای اطهر «اُمّنا یا خدیجه» شاعر: نغمه‌پرداز:
. یا لطیف اَغیثینی یا اُمُّ المؤمنین س آئینه ی تمثال اَعطینا خدیجه شرح بسیط سوره‌ی طٰاها خدیجه در پُشت صدها پرده ، ناپیدا ، خدیجه ای سرپناهِ بی‌پناهی‌ها..،خدیجه مادرترین مادر برای ما خدیجه در شاهراه نور، راهی می شوی تو بر طلعت ایمان گواهی می شوی تو پایان‌ شب‌های تباهی می شوی تو شأن مباهات " الهی" می شوی تو* مَبهوت می کردی خدایت را خدیجه تاجر تر از هر کس در این عالم تو بودی آموزگار هاجر و مریم تو بودی نقش نگین حضرت خاتم تو بودی بال شب معراج احمد هم تو بودی رفته است نامت با نبی بالا خدیجه بال نبی را دیدی از بالت گذشتی در راه آمالش از آمالت گذشتی دل کنده ای از سود هر سالت..،گذشتی پای خدا از کُلِّ اموالت گذشتی در بی نیازی شُهره ی دنیا؛خدیجه دست خدا نوری به شب تحمیل می کرد جبریل هم در دیدنش تعجیل می کرد کم کم بساط جهل را تعطیل می کرد اضلاع دین خویش را تکمیل می کرد با مصطفی و با علی و با خدیجه لحن تو آوایی دلارا پرورش داد جوی تو صدها رود زیبا پرورش داد باغ تو گل هایی شکوفا پرورش داد دامان تو اُمِّ اَبیها پرورش داد هرگز ندارد دخترت همتا..،خدیجه! تصویر مذهب خلق شد..،صاحب‌اثر: تو یعنی که اصل و فرع دین پیداست در تو هم بی‌حرم ، هم بی‌کفن ، بالیده بر تو پس بهترین مادربزرگ هر پسر؛‌ تو ای افتخار این دوتا آقا؛ خدیجه! دریا به شوقت تا لب جو رفت آخر از صبر تو غم‌ها به پستو رفت آخر شمع وجودت رو به سوسو رفت آخر شعب ابیطالب هم از رو رفت آخر سر کرده‌ای با دانه‌ای خرما خدیجه گرچه دم آخر فقط بیمار بودی با اینکه بین بسترت..،تب‌دار بودی بی‌بی! بگو بین در و دیوار بودی؟! آزُرده از بی رحمی مسمار بودی؟! امّا امان از دخترت زهرا..،خدیجه کفتارها تا بیشه‌ی آهو رسیدند شاخه‌گلِ یاس تو را از ریشه چیدند چادر نمازی ساده را آتش کشیدند وقتی که در افتاد..،روی آن دویدند محسن چه شد در بین آن بلوا..،خدیجه؟! ای کاش آتش قاتل کوثر نمی شد میخ کج در سهم این دختر نمی شد دیگر جراحاتش از این بدتر نمی شد میخواست تا برخیزد از بستر..،نمی شد زهرا اواخر سخت می شد پا..،خدیجه! *پیامبر به خدیجه فرمودند: فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبَاهِي بِكِ كِرَامَ مَلاَئِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً خدیجه، بی‌شک خداوند هر روز و روزی چندبار در مقابل فرشتگان عظیم‌الشأنش به تو مباهات می‌کند. 📚بحار الأنوار، ج ۱۶، ص ۷۸ 📚عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج ۱۱، ص ۵۳ .
. سرچشمه كرم سرلوحه ايمان وامان است خديجه بر روی زمین عرش مکان است خديجه بانوي حرمخانه وحي نبوي اوست درچشم نبي گوهر جان است خديجه گنجينه پُرگوهر تقوا و شرافت آئينه توحيد نشان است خديجه سرچشمه ناب کرم و فضل وسخاوت احیاگر ايثارگران است خديجه سرسبزترين سرو سرافراز فضيلت درفصل بهاران وخزان است خديجه درگلشن ارزنده توحيد و نبوت چون كوثرجوشنده روان است خديجه گرفاطمه اش بانوي زن هاي بهشتي است نوردل گل هاي جنان است خديجه پيداست شب آخرعمرش ، زنگاهش برفاطمه خود نگران است خديجه درحسرت بي مادري فاطمه خويش آزرده دل واشك فشان است خديجه آمد كفن ازسوي خداوند برايش محبوب خداوند جهان است خديجه قدرش به خدا هيچ نيايد ز «وفایی» زيرا كه فراتر ز بيان است خديجه ✍ ................ . گوهرشناس وقتي كه دیدگان بشر ناسپاس بود تنها خديجه بود كه گوهرشناس بود تاسرنهدبه پاي رسول اميـن زشوق دربارگاه عشق پُر از التماس بود اين افتخاراوست كه درطول عمرخويش بابهترين پيمبرحق درتماس بود گنجينة معارف ايمان و منزلت آئينـه ی کرامت پُر انعكاس بود مال ومنال رابه فقيران مكه داد كي دركمند نفس وطعام ولباس بود خوف ورجاي اوبه ره دين حق گذشت ازجاهلان مكه كجادرهراس بود غفلت نكرد لحظه اي ازحق،خداگواست تاآخرين نفس به جهان حق شناس بود روز وداع خويش «وفایی »از اين جهان آزرده دل ،به خاطر احوال ياس بود ✍ .
Vafat Hazrat Khadije 1391 Mirdamad [Mohjat_Net].mp3
2.35M
شب دهم ماه رمضون دل عاشقا پر میگیره تو طنین صدای اذون از مادری خبر میگیره کنار بسترش روضه ها میخونه با چشای ترش میگیره بهونه برای مادرش که خیلی خیلی مهروبونه میگه مادر اگه بری دیگه غمخواری ندارم بابام تنها میشه نرو روی پاهات سر میزارم مرو مادر مرو مرو **** شب دهم ماه رمضون شب یتیمیِ مادرمون یه لباس مشکی به تنش روضه میخونه باز بی امون اگه بری منو تو کوچه میزنن میون کوچه ها علی رو میبرن حسن میگه تو خواب مادرمو نزن چشام دریا شده ببین نمونده جونی تو تنت تو بستر افتادی و شد عبای بابا کفنت مرو مادر مرو مرو **** شب دهم ماه رمضون دلا میره کرب و بلا به یاد اون غروبی که سرا میرفت رو نیزه ها غروب کربلا خیمه ها میسوزه چشای فاطمه به حسین میدوزه عزیز فاطمه تنش سه روز موده زیر آفتاب از اونجا دختر علی اسیری رفت شام خراب حسین ارباب بی کفن 1391 .
. (س) (س) با حضرت خدیجه(س) _ به این ماه شب تیره/همه دردامو گفتم الهی خوب شی ای مادر/ بی تو از پا میافتم بلند شو تا که بهتر شه/ با حالت حال زارم غیرتو غیر باباجون/ آخه من کیو دارم میدونی، تو نباشی، بدون تو این، دلم میگیره حالت، داره تموم، امید من رو، ازم میگیره پاشو، که فاطمت داره، ازنگاه، توغم میگیره مادر مادر مادر تو بری.. غریب تر میشه پدرم تو بری.. آتیش میگیره جیگرم تو بری.. دنیا خراب میشه سرم (وای...... مادرم) _ مگه میشه بدون تو/دنیا خوب باشه بامن شب عقدم کنارم باش/ مادری کن برامن نمیشه باورم داری/ میری از پیش زهرات اینقدْ گریه نکن واسم/ بمیرم واسه اشکات بعده، تو سخته خیلی، برام تو این شهر، بی مروت اینها، نقشه کشیدن، از همین الان، که سر فرصت هر طوری، که می‌تونند، برای بابام، نزارن حرمت مادر مادر مادر بعد تو... به لب میارن جونمو بعد تو... آتیش میکشن خونمو بعد تو... میگیرن یه دردونمو *(بعد تو... غم میگیره کاشونمو)* (وای...... مادرم) _ بزار نور نگاه تو/ روی چشمام بتابه بدون تو پریشونم/ حال و روزم خرابه یه حرفایی تو چشماته /چقدَر بی قراری یه رازی داره این اشکات/ مثه ابر بهاری دیشب، دیدم یه چند تا، کفن آورده، واست بابایی حرفایی، زد کنارت ، ابر بهاری ،  شدین دو تایی حرف از، یه بی کفن بود، حرف غریبی، حرف جدایی مادر مادر مادر شنیدم..حرفْْ بودْ از آتیش وحرم شنیدم.. غریبْ میمونه پسرم شنیدم.. خون میشه چشمای ترم شنیدم.. میگیرن دورو برش و شنیدم.. میشینن رو پیکرش و شنیدم... میبرّن بزور سرش و (وای... حسین) شعرونغمه الاحقر كربلایی 👇
4_5963252839965789089.mp3
17.18M
«اول یار دین تویی و بس...» 🎤 حسین طاهری ✍ اول یار دین تویی و بس خاتم رو نگین تویی و بس زهرا دختر تو بوده پس ام‌المؤمنین تویی و بس تُو عالم از همه سری چون که صدیقه‌پروری خیلی شیرینه گفتنش مادرخانومِ حیدری أشهدُ أنّ اُمَّنا زهرا وَ امَّها خدیجة الکبری __________________ قلبت به نبی که گره خورد پیغمبر که دل به تو سپرد این عشق الهیِ شما کفر کافرا رو درآوُرد ایثار تو زبونزده مثلت دیگه نیومده سرمایه‌دارِ مکه‌ای سرمایه‌ت عشق احمده أشهدُ أنّ اُمَّنا زهرا وَ امَّها خدیجة الکبری ___________________ هرکس که رسیده به حسین می‌دونه که رفته زیر دِین مدیونه به تو نوکری‌شو ای مادربزرگِ حسنِین تُو غم تُو شادی با همیم ما ثروتمند عالمیم چون از خیر وجود تو ما عشاق المحرّمیم أشهدُ أنّ اُمَّنا زهرا وَ امَّها خدیجة الکبری .
. 🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب یازدهم 📆 زمان: 👈  پنجشنبه ۲ فروردین ماه ۱۴۰۳ 🔷 با نوای : 👈 حاج 🔊 | غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا 🔊 دعای l اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ 🔊 دعای l وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَ عُقُوباتِها 🔊 / دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد 🔊 / دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم 🔊 / خوش آن که حلقه‌های سر زلف وا کنی 🔊 / فقط یک مرد در عالم امیرالمؤمنین بوده است .👇👇👇👇 ✅ مادر اسلام 🔻 شاعر: محمد علی بیابانی دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی ببین که دست های تازیانه می رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش عليها سلام ‏ .................. . خوش آن که حلقه‌های سر زلف واکنی دیوانگان سلسله‌ات را رها کنی کار جنون ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی کردی سیاه زلف دوتا را که در غمت مویم سفید سازی و پشتم دوتا کنی تو عهد کرده‌ای که نشانی به خون مرا من جهد کرده‌ام که به عهدت وفا کنی من دل ز ابروی تو نبرم به راستی با تیغ کج اگر سرم از تن جدا کنی گر عمر من وفا کند ای ترک تندخوی چندان وفا کنم که تو ترک جفا کنی سر تا قدم نشانهٔ تیر تو گشته‌ام تیری خدا نکرده مبادا خطا کنی تا کی در انتظار قیامت توان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی دانی که چیست حاصل انجام عاشقی جانانه را ببینی و جان را فدا کنی شکرانه‌ای که شاه نکویان شدی به حسن می‌باید التفات به حال گدا کنی حیف آیدم کز آن لب شیرین بذله‌گوی الا ثنای خسرو کشورگشا کنی ظل اله ناصردین شاه دادگر کز صدق بایدش همه وقتی دعا کنی شاها همیشه دست تو بالای گنج باد من هی غزل سرایم و تو هی عطا کنی آفاق را گرفت فروغی فروغ تو وقت است اگر به دیدهٔ افلاک جا کنی  
. 🎙 #⃣ #⃣ ای داده به عصمت شرف و نام خدیجه ای بسته به طوفت فلک احرام خدیجه ای همسر پیغمبر اسلام خدیجه ای عصمتِ حق فاطمه را مام خدیجه ای ختم رسل را ز شرف نور دو دیده پیش از شب بعثت به محمد گرویده ای بر تو سلام آمده از داورِ هستی بگذشته در آیینِ نبی از سر هستی دل داده و دل برده ز پیغمبر هستی زیبد که بخوانند تو را مادر هستی الحق که خدا هستی خود را به تو داده أم النجباء فاطمه زهرا به تو داده اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته دین در کنف عزت تو سایه گرفته توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته اخلاص زِ حسن عملت پایه گرفته همت سر تسلیم به دیوارِ تو سوده پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده تو در دل سختی به پیمبر گرویدی هر بار بلا را به سر دوش کشیدی بر یاری اسلام به هر سو دویدی بس زخم زبان ها که ز کفار شنیدی ای قامت مردانِ جهان خم به سجودت ای تکیه گه ختم رسل نخل وجودت ای مکه ز خاکِ قدمت خُلد مُخَلَد ای عصمت معبود و امیدِ دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو ، تیغ علی ، خُلق محمّد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند آن روز که پیغمبر اسلام شبان بود در سینۀ او سرّ خداوند نهان بود پیش از همه پیغمبریش بر تو عیان بود ایمان تو پروانۀ آن شمع جهان بود حق بر همه زن های جهان سروریت داد با خواجۀ عالم شرف همسریت داد زین واقعه زن های قریش از تو بریدند قدر و شرف و عزّت و جاه تو ندیدند با چشم حقارت به مقامت نگریدند یکباره ز بیت الشرف پای کشیدند آنها دلشان بود به سوی زر و سیمی گفتند خدیجه شده مشتاق یتیمی تنها نشدی همسر و دلدار محمّد در سخت ترین روز شدی یار محمّد در شدّت غم گشتی غمخوار محمّد پیوسته دلت بود گرفتار محمّد در پیش رویش گشت وجودت سپر سنگ باشد که کنی در ره او چهره ز خون رنگ آن روز که بر دخت نبی حامله بودی هم صحبت زهرات به هر قائله بودی از غربت و از درد درونت گله بودی بی همدم و بی یاور و بی قابله بودی از درد به ببالش گل رخسار بهشتی گشتند تو را قابله زن های بهشتی این است که شیرینی جان در بدن توست این جان جهان است و هم آغوش تن توست این یار به هر خلوت و هر انجمن توست این است که در حاملگی هم سخن توست کی مثل تو از هستی خود چشم بپوشید؟ تا فاطمه از سینه او شیر بنوشید آن روز که افتاد خزان در چمن تو پر زد به جنان طوطی روح از بدن تو تا بوی گل احمدی آید ز تن تو شد جامه پیغمبر اکرم کفن تو با مرگ تو آغاز شد ای عصمت سرمد بی مادری فاطمه ، تنهایی احمد بردار سر از خاک و ببین همسر خود را بنگر هدف سنگ سر شوهر خود را باز آ و ببین اشک فشان دختر خود را بر گیر به بر دختر بی مادر خود را بی روی تو گردون به نظر تیره چو دود است برخیز که بی مادری فاطمه زود است بر خیز که بر ختم رسل فخر زمانه خانه شده غم خانه ای بانوی خانه بر گیسوی زهرا که زند بعد تو شانه ؟ بی تو شده از هر مژه ای سیل روانه پیغمبر اکرم ز غمت زار بگرید خون است دل فاطمه مگذار بگرید ای جامه احمد کفنت بر بدن پاک کن بهر حسینت به جنان جامه ز غم چاک تو بر سر دست نبی و او به سر خاک سر تا به قدم چون گل پرپر شده صد چاک میثم ز غم نور دو عین تو بگرید تا صبح قیامت به حسین تو بگرید شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار 👇
مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها.mp3
7.59M
ای همسر پیغمبر اسلام خدیجه ای عصمتِ حق فاطمه را مام خدیجه 🎙 #⃣ #⃣
. 🎙 #⃣ #⃣ #⃣ بر همه عالم تهنیت بادا جشن پیوندت یا رسوالله! ذکر جان، کوثر و حمد و تبارک یا خدیجه یا محمد مبارک از آسمان آید ندا به به بر این جشنِ زیبا خُرَّم و غرق طراوت گردیده دشت و صحرا و دَمن، باغ و گلشن دارد از عنایت و لطفِ خدا مصطفی لباس دامادی بر تن یا خدیجه یا محمد مبارک جلوه گر باشد نغمه خوانی ها شاد و خوشحالند آسمانی ها یا نبی دیده ی ما خاک درت جان به قربان شما و همسرت کن عنایتی که باشیم همیشه مستمند و سائلی در محضرت دارد از عنایت و لطفِ خدا مصطفی لباس دامادی بر تن یا خدیجه یا محمد مبارک ای خدایی که حیّ و سبحانی حق ّ این زوج  پاک و نورانی پیروان مصطفی را یاری کن شیعیان مرتضی را یاری کن دارد از عنایت و لطفِ خدا مصطفی لباس دامادی بر تن یا خدیجه یا محمد مبارک .👇
unknown_artist_ezdevaje_payambar 128.mp3
2.99M
🎙 #⃣ #⃣ #⃣ بر همه عالم تهنیت بادا جشن پیوندت یا اسدالله
. خاتم نبی باشد که شانش هر نگینی نیست دست خدا اصلا که در هر آستینی نیست مانند زهرا که فقط هم‌کفو حیدر بود غیراز خدیجه مصطفی را هم نشینی نیست حجب و حیا اعلی، حجابش نور ، دامن پاک پس با عفتش غیر از " مُطهر " ها قرینی نیست آن خانه که روح الامینش خادم در بود جای زنانی جز زنان اینچنینی نیست هرکس که شک دارد به دختر بودن این زن حتی اگر علامه هم باشد ، " امینی " نیست از دامن زن مرد تا معراج خواهد رفت من مطمئن هستم که این بانو زمینی نیست مال خدیجه ، تیغ حیدر ، هر دو لازم بود این دو نباشد گفت پیغمبر که دینی نیست مادر به دختر رفته این فصل الخطاب ماست جز این دو بانو دیگر ام المومنینی نیست .............. . زن آن زنی که در اسلام، ثروتش همه رو به ذوالفقارِ یدلله می زند پهلو زن آن زنی که سلام آورَد بر او جبریل زن آن زنی که ملک نزد او زند زانو زنی که هست از القاب او بزرگ قریش نداشته ست پیمبر زنی به رتبه ی او زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است بدون جلوه ی او دین نه رنگ داشت نه بو چه زن؟ زنی که تمام پیمبران خدا برای بردن نامش گرفته اند وضو خدیجه پشت نبی بسته بود قامت عشق در آن زمان که کسان داشتند با بت خو هر آنچه داشت شتر بذل کرد و داد، مکن شتر سوار جمل را قیاس با بانو خدیجه بود و علی پیشتاز در اسلام دوبار آمده السابقون خود از این رو خدیجه مادر شیعه ست، لفظ مادر را به آن زنی که سزاوار لعنت است نگو خدیجه مادر شیعه ست، مادر شیعه بگو بلند اگر چه کرست گوش عدو به سال رفتن او گفته اند عام الحزن غم خدیجه و قلب نبی‌ست، سنگ و سبو خدیجه بود که در هجمه ی حسودان داشت چنان عبای علی بر دلش نشان رفو خدیجه بود کز آن ثروت عظیمِ نخست به قدر یک کفنی هم نداشت رویارو کفن مرا به کجاها نبرد در این شعر به یاد داغ عزیزی شکست بغض گلو... ✍ .