eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه؛ اُمّنا یا خدیجه.mp3
1.77M
علیهاالسلام 🔹امّنا یا خدیجه🔹 تا تو بودی غصه‌ای نبود توی دل پیمبر همه جا براش تو بودی یار و یاور یار پیمبر تا تو بودی برای فاطمه بودی سایۀ سر با تو آروم بود همیشه قلب کوثر یار پیمبر هستی‌تو واسه دین حق گذاشتی نذر راه خدا شد هر چی داشتی یا خدیجه جبرئیل اومده داره پیامی از سوی حق برات داره سلامی یا خدیجه آروم قلب مصطفی، ای بی‌همتا دار و ندار فاطمه، اُمّ الزّهرا از تو می‌خونیم، مثل پیمبر دم می‌گیریم با زهرای اطهر «اُمّنا یا خدیجه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا تو رفتی غرق درد و غصه قلب مصطفی شد فصل غربت پیمبر خدا شد فصل عزا شد تا تو رفتی دل فاطمه اسیر غصه‌ها شد چقَدَر زود با یتیمی آشنا شد فصل عزا شد رفتی و اومد از راه سال غم‌ها رفتی و شد پیمبر خیلی تنها یا خدیجه بی‌تو بارونیه چشمای زهرا بی‌تو غرق غمه دنیای زهرا یا خدیجه رفتی چه زود ای بهترین یار طاها دار و ندار فاطمه، اُمّ الزّهرا از تو می‌خونیم، مثل پیمبر دم می‌گیریم با زهرای اطهر «اُمّنا یا خدیجه» شاعر: نغمه‌پرداز:
. یا لطیف اَغیثینی یا اُمُّ المؤمنین س آئینه ی تمثال اَعطینا خدیجه شرح بسیط سوره‌ی طٰاها خدیجه در پُشت صدها پرده ، ناپیدا ، خدیجه ای سرپناهِ بی‌پناهی‌ها..،خدیجه مادرترین مادر برای ما خدیجه در شاهراه نور، راهی می شوی تو بر طلعت ایمان گواهی می شوی تو پایان‌ شب‌های تباهی می شوی تو شأن مباهات " الهی" می شوی تو* مَبهوت می کردی خدایت را خدیجه تاجر تر از هر کس در این عالم تو بودی آموزگار هاجر و مریم تو بودی نقش نگین حضرت خاتم تو بودی بال شب معراج احمد هم تو بودی رفته است نامت با نبی بالا خدیجه بال نبی را دیدی از بالت گذشتی در راه آمالش از آمالت گذشتی دل کنده ای از سود هر سالت..،گذشتی پای خدا از کُلِّ اموالت گذشتی در بی نیازی شُهره ی دنیا؛خدیجه دست خدا نوری به شب تحمیل می کرد جبریل هم در دیدنش تعجیل می کرد کم کم بساط جهل را تعطیل می کرد اضلاع دین خویش را تکمیل می کرد با مصطفی و با علی و با خدیجه لحن تو آوایی دلارا پرورش داد جوی تو صدها رود زیبا پرورش داد باغ تو گل هایی شکوفا پرورش داد دامان تو اُمِّ اَبیها پرورش داد هرگز ندارد دخترت همتا..،خدیجه! تصویر مذهب خلق شد..،صاحب‌اثر: تو یعنی که اصل و فرع دین پیداست در تو هم بی‌حرم ، هم بی‌کفن ، بالیده بر تو پس بهترین مادربزرگ هر پسر؛‌ تو ای افتخار این دوتا آقا؛ خدیجه! دریا به شوقت تا لب جو رفت آخر از صبر تو غم‌ها به پستو رفت آخر شمع وجودت رو به سوسو رفت آخر شعب ابیطالب هم از رو رفت آخر سر کرده‌ای با دانه‌ای خرما خدیجه گرچه دم آخر فقط بیمار بودی با اینکه بین بسترت..،تب‌دار بودی بی‌بی! بگو بین در و دیوار بودی؟! آزُرده از بی رحمی مسمار بودی؟! امّا امان از دخترت زهرا..،خدیجه کفتارها تا بیشه‌ی آهو رسیدند شاخه‌گلِ یاس تو را از ریشه چیدند چادر نمازی ساده را آتش کشیدند وقتی که در افتاد..،روی آن دویدند محسن چه شد در بین آن بلوا..،خدیجه؟! ای کاش آتش قاتل کوثر نمی شد میخ کج در سهم این دختر نمی شد دیگر جراحاتش از این بدتر نمی شد میخواست تا برخیزد از بستر..،نمی شد زهرا اواخر سخت می شد پا..،خدیجه! *پیامبر به خدیجه فرمودند: فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبَاهِي بِكِ كِرَامَ مَلاَئِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً خدیجه، بی‌شک خداوند هر روز و روزی چندبار در مقابل فرشتگان عظیم‌الشأنش به تو مباهات می‌کند. 📚بحار الأنوار، ج ۱۶، ص ۷۸ 📚عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج ۱۱، ص ۵۳ .
. سرچشمه كرم سرلوحه ايمان وامان است خديجه بر روی زمین عرش مکان است خديجه بانوي حرمخانه وحي نبوي اوست درچشم نبي گوهر جان است خديجه گنجينه پُرگوهر تقوا و شرافت آئينه توحيد نشان است خديجه سرچشمه ناب کرم و فضل وسخاوت احیاگر ايثارگران است خديجه سرسبزترين سرو سرافراز فضيلت درفصل بهاران وخزان است خديجه درگلشن ارزنده توحيد و نبوت چون كوثرجوشنده روان است خديجه گرفاطمه اش بانوي زن هاي بهشتي است نوردل گل هاي جنان است خديجه پيداست شب آخرعمرش ، زنگاهش برفاطمه خود نگران است خديجه درحسرت بي مادري فاطمه خويش آزرده دل واشك فشان است خديجه آمد كفن ازسوي خداوند برايش محبوب خداوند جهان است خديجه قدرش به خدا هيچ نيايد ز «وفایی» زيرا كه فراتر ز بيان است خديجه ✍ ................ . گوهرشناس وقتي كه دیدگان بشر ناسپاس بود تنها خديجه بود كه گوهرشناس بود تاسرنهدبه پاي رسول اميـن زشوق دربارگاه عشق پُر از التماس بود اين افتخاراوست كه درطول عمرخويش بابهترين پيمبرحق درتماس بود گنجينة معارف ايمان و منزلت آئينـه ی کرامت پُر انعكاس بود مال ومنال رابه فقيران مكه داد كي دركمند نفس وطعام ولباس بود خوف ورجاي اوبه ره دين حق گذشت ازجاهلان مكه كجادرهراس بود غفلت نكرد لحظه اي ازحق،خداگواست تاآخرين نفس به جهان حق شناس بود روز وداع خويش «وفایی »از اين جهان آزرده دل ،به خاطر احوال ياس بود ✍ .
Vafat Hazrat Khadije 1391 Mirdamad [Mohjat_Net].mp3
2.35M
شب دهم ماه رمضون دل عاشقا پر میگیره تو طنین صدای اذون از مادری خبر میگیره کنار بسترش روضه ها میخونه با چشای ترش میگیره بهونه برای مادرش که خیلی خیلی مهروبونه میگه مادر اگه بری دیگه غمخواری ندارم بابام تنها میشه نرو روی پاهات سر میزارم مرو مادر مرو مرو **** شب دهم ماه رمضون شب یتیمیِ مادرمون یه لباس مشکی به تنش روضه میخونه باز بی امون اگه بری منو تو کوچه میزنن میون کوچه ها علی رو میبرن حسن میگه تو خواب مادرمو نزن چشام دریا شده ببین نمونده جونی تو تنت تو بستر افتادی و شد عبای بابا کفنت مرو مادر مرو مرو **** شب دهم ماه رمضون دلا میره کرب و بلا به یاد اون غروبی که سرا میرفت رو نیزه ها غروب کربلا خیمه ها میسوزه چشای فاطمه به حسین میدوزه عزیز فاطمه تنش سه روز موده زیر آفتاب از اونجا دختر علی اسیری رفت شام خراب حسین ارباب بی کفن 1391 .
. (س) (س) با حضرت خدیجه(س) _ به این ماه شب تیره/همه دردامو گفتم الهی خوب شی ای مادر/ بی تو از پا میافتم بلند شو تا که بهتر شه/ با حالت حال زارم غیرتو غیر باباجون/ آخه من کیو دارم میدونی، تو نباشی، بدون تو این، دلم میگیره حالت، داره تموم، امید من رو، ازم میگیره پاشو، که فاطمت داره، ازنگاه، توغم میگیره مادر مادر مادر تو بری.. غریب تر میشه پدرم تو بری.. آتیش میگیره جیگرم تو بری.. دنیا خراب میشه سرم (وای...... مادرم) _ مگه میشه بدون تو/دنیا خوب باشه بامن شب عقدم کنارم باش/ مادری کن برامن نمیشه باورم داری/ میری از پیش زهرات اینقدْ گریه نکن واسم/ بمیرم واسه اشکات بعده، تو سخته خیلی، برام تو این شهر، بی مروت اینها، نقشه کشیدن، از همین الان، که سر فرصت هر طوری، که می‌تونند، برای بابام، نزارن حرمت مادر مادر مادر بعد تو... به لب میارن جونمو بعد تو... آتیش میکشن خونمو بعد تو... میگیرن یه دردونمو *(بعد تو... غم میگیره کاشونمو)* (وای...... مادرم) _ بزار نور نگاه تو/ روی چشمام بتابه بدون تو پریشونم/ حال و روزم خرابه یه حرفایی تو چشماته /چقدَر بی قراری یه رازی داره این اشکات/ مثه ابر بهاری دیشب، دیدم یه چند تا، کفن آورده، واست بابایی حرفایی، زد کنارت ، ابر بهاری ،  شدین دو تایی حرف از، یه بی کفن بود، حرف غریبی، حرف جدایی مادر مادر مادر شنیدم..حرفْْ بودْ از آتیش وحرم شنیدم.. غریبْ میمونه پسرم شنیدم.. خون میشه چشمای ترم شنیدم.. میگیرن دورو برش و شنیدم.. میشینن رو پیکرش و شنیدم... میبرّن بزور سرش و (وای... حسین) شعرونغمه الاحقر كربلایی 👇
4_5963252839965789089.mp3
17.18M
«اول یار دین تویی و بس...» 🎤 حسین طاهری ✍ اول یار دین تویی و بس خاتم رو نگین تویی و بس زهرا دختر تو بوده پس ام‌المؤمنین تویی و بس تُو عالم از همه سری چون که صدیقه‌پروری خیلی شیرینه گفتنش مادرخانومِ حیدری أشهدُ أنّ اُمَّنا زهرا وَ امَّها خدیجة الکبری __________________ قلبت به نبی که گره خورد پیغمبر که دل به تو سپرد این عشق الهیِ شما کفر کافرا رو درآوُرد ایثار تو زبونزده مثلت دیگه نیومده سرمایه‌دارِ مکه‌ای سرمایه‌ت عشق احمده أشهدُ أنّ اُمَّنا زهرا وَ امَّها خدیجة الکبری ___________________ هرکس که رسیده به حسین می‌دونه که رفته زیر دِین مدیونه به تو نوکری‌شو ای مادربزرگِ حسنِین تُو غم تُو شادی با همیم ما ثروتمند عالمیم چون از خیر وجود تو ما عشاق المحرّمیم أشهدُ أنّ اُمَّنا زهرا وَ امَّها خدیجة الکبری .
. 🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب یازدهم 📆 زمان: 👈  پنجشنبه ۲ فروردین ماه ۱۴۰۳ 🔷 با نوای : 👈 حاج 🔊 | غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا 🔊 دعای l اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ 🔊 دعای l وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَ عُقُوباتِها 🔊 / دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد 🔊 / دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم 🔊 / خوش آن که حلقه‌های سر زلف وا کنی 🔊 / فقط یک مرد در عالم امیرالمؤمنین بوده است .👇👇👇👇 ✅ مادر اسلام 🔻 شاعر: محمد علی بیابانی دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی ببین که دست های تازیانه می رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش عليها سلام ‏ .................. . خوش آن که حلقه‌های سر زلف واکنی دیوانگان سلسله‌ات را رها کنی کار جنون ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی کردی سیاه زلف دوتا را که در غمت مویم سفید سازی و پشتم دوتا کنی تو عهد کرده‌ای که نشانی به خون مرا من جهد کرده‌ام که به عهدت وفا کنی من دل ز ابروی تو نبرم به راستی با تیغ کج اگر سرم از تن جدا کنی گر عمر من وفا کند ای ترک تندخوی چندان وفا کنم که تو ترک جفا کنی سر تا قدم نشانهٔ تیر تو گشته‌ام تیری خدا نکرده مبادا خطا کنی تا کی در انتظار قیامت توان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی دانی که چیست حاصل انجام عاشقی جانانه را ببینی و جان را فدا کنی شکرانه‌ای که شاه نکویان شدی به حسن می‌باید التفات به حال گدا کنی حیف آیدم کز آن لب شیرین بذله‌گوی الا ثنای خسرو کشورگشا کنی ظل اله ناصردین شاه دادگر کز صدق بایدش همه وقتی دعا کنی شاها همیشه دست تو بالای گنج باد من هی غزل سرایم و تو هی عطا کنی آفاق را گرفت فروغی فروغ تو وقت است اگر به دیدهٔ افلاک جا کنی  
. 🎙 #⃣ #⃣ ای داده به عصمت شرف و نام خدیجه ای بسته به طوفت فلک احرام خدیجه ای همسر پیغمبر اسلام خدیجه ای عصمتِ حق فاطمه را مام خدیجه ای ختم رسل را ز شرف نور دو دیده پیش از شب بعثت به محمد گرویده ای بر تو سلام آمده از داورِ هستی بگذشته در آیینِ نبی از سر هستی دل داده و دل برده ز پیغمبر هستی زیبد که بخوانند تو را مادر هستی الحق که خدا هستی خود را به تو داده أم النجباء فاطمه زهرا به تو داده اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته دین در کنف عزت تو سایه گرفته توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته اخلاص زِ حسن عملت پایه گرفته همت سر تسلیم به دیوارِ تو سوده پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده تو در دل سختی به پیمبر گرویدی هر بار بلا را به سر دوش کشیدی بر یاری اسلام به هر سو دویدی بس زخم زبان ها که ز کفار شنیدی ای قامت مردانِ جهان خم به سجودت ای تکیه گه ختم رسل نخل وجودت ای مکه ز خاکِ قدمت خُلد مُخَلَد ای عصمت معبود و امیدِ دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو ، تیغ علی ، خُلق محمّد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند آن روز که پیغمبر اسلام شبان بود در سینۀ او سرّ خداوند نهان بود پیش از همه پیغمبریش بر تو عیان بود ایمان تو پروانۀ آن شمع جهان بود حق بر همه زن های جهان سروریت داد با خواجۀ عالم شرف همسریت داد زین واقعه زن های قریش از تو بریدند قدر و شرف و عزّت و جاه تو ندیدند با چشم حقارت به مقامت نگریدند یکباره ز بیت الشرف پای کشیدند آنها دلشان بود به سوی زر و سیمی گفتند خدیجه شده مشتاق یتیمی تنها نشدی همسر و دلدار محمّد در سخت ترین روز شدی یار محمّد در شدّت غم گشتی غمخوار محمّد پیوسته دلت بود گرفتار محمّد در پیش رویش گشت وجودت سپر سنگ باشد که کنی در ره او چهره ز خون رنگ آن روز که بر دخت نبی حامله بودی هم صحبت زهرات به هر قائله بودی از غربت و از درد درونت گله بودی بی همدم و بی یاور و بی قابله بودی از درد به ببالش گل رخسار بهشتی گشتند تو را قابله زن های بهشتی این است که شیرینی جان در بدن توست این جان جهان است و هم آغوش تن توست این یار به هر خلوت و هر انجمن توست این است که در حاملگی هم سخن توست کی مثل تو از هستی خود چشم بپوشید؟ تا فاطمه از سینه او شیر بنوشید آن روز که افتاد خزان در چمن تو پر زد به جنان طوطی روح از بدن تو تا بوی گل احمدی آید ز تن تو شد جامه پیغمبر اکرم کفن تو با مرگ تو آغاز شد ای عصمت سرمد بی مادری فاطمه ، تنهایی احمد بردار سر از خاک و ببین همسر خود را بنگر هدف سنگ سر شوهر خود را باز آ و ببین اشک فشان دختر خود را بر گیر به بر دختر بی مادر خود را بی روی تو گردون به نظر تیره چو دود است برخیز که بی مادری فاطمه زود است بر خیز که بر ختم رسل فخر زمانه خانه شده غم خانه ای بانوی خانه بر گیسوی زهرا که زند بعد تو شانه ؟ بی تو شده از هر مژه ای سیل روانه پیغمبر اکرم ز غمت زار بگرید خون است دل فاطمه مگذار بگرید ای جامه احمد کفنت بر بدن پاک کن بهر حسینت به جنان جامه ز غم چاک تو بر سر دست نبی و او به سر خاک سر تا به قدم چون گل پرپر شده صد چاک میثم ز غم نور دو عین تو بگرید تا صبح قیامت به حسین تو بگرید شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار 👇
مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها.mp3
7.59M
ای همسر پیغمبر اسلام خدیجه ای عصمتِ حق فاطمه را مام خدیجه 🎙 #⃣ #⃣
. 🎙 #⃣ #⃣ #⃣ بر همه عالم تهنیت بادا جشن پیوندت یا رسوالله! ذکر جان، کوثر و حمد و تبارک یا خدیجه یا محمد مبارک از آسمان آید ندا به به بر این جشنِ زیبا خُرَّم و غرق طراوت گردیده دشت و صحرا و دَمن، باغ و گلشن دارد از عنایت و لطفِ خدا مصطفی لباس دامادی بر تن یا خدیجه یا محمد مبارک جلوه گر باشد نغمه خوانی ها شاد و خوشحالند آسمانی ها یا نبی دیده ی ما خاک درت جان به قربان شما و همسرت کن عنایتی که باشیم همیشه مستمند و سائلی در محضرت دارد از عنایت و لطفِ خدا مصطفی لباس دامادی بر تن یا خدیجه یا محمد مبارک ای خدایی که حیّ و سبحانی حق ّ این زوج  پاک و نورانی پیروان مصطفی را یاری کن شیعیان مرتضی را یاری کن دارد از عنایت و لطفِ خدا مصطفی لباس دامادی بر تن یا خدیجه یا محمد مبارک .👇
unknown_artist_ezdevaje_payambar 128.mp3
2.99M
🎙 #⃣ #⃣ #⃣ بر همه عالم تهنیت بادا جشن پیوندت یا اسدالله
. خاتم نبی باشد که شانش هر نگینی نیست دست خدا اصلا که در هر آستینی نیست مانند زهرا که فقط هم‌کفو حیدر بود غیراز خدیجه مصطفی را هم نشینی نیست حجب و حیا اعلی، حجابش نور ، دامن پاک پس با عفتش غیر از " مُطهر " ها قرینی نیست آن خانه که روح الامینش خادم در بود جای زنانی جز زنان اینچنینی نیست هرکس که شک دارد به دختر بودن این زن حتی اگر علامه هم باشد ، " امینی " نیست از دامن زن مرد تا معراج خواهد رفت من مطمئن هستم که این بانو زمینی نیست مال خدیجه ، تیغ حیدر ، هر دو لازم بود این دو نباشد گفت پیغمبر که دینی نیست مادر به دختر رفته این فصل الخطاب ماست جز این دو بانو دیگر ام المومنینی نیست .............. . زن آن زنی که در اسلام، ثروتش همه رو به ذوالفقارِ یدلله می زند پهلو زن آن زنی که سلام آورَد بر او جبریل زن آن زنی که ملک نزد او زند زانو زنی که هست از القاب او بزرگ قریش نداشته ست پیمبر زنی به رتبه ی او زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است بدون جلوه ی او دین نه رنگ داشت نه بو چه زن؟ زنی که تمام پیمبران خدا برای بردن نامش گرفته اند وضو خدیجه پشت نبی بسته بود قامت عشق در آن زمان که کسان داشتند با بت خو هر آنچه داشت شتر بذل کرد و داد، مکن شتر سوار جمل را قیاس با بانو خدیجه بود و علی پیشتاز در اسلام دوبار آمده السابقون خود از این رو خدیجه مادر شیعه ست، لفظ مادر را به آن زنی که سزاوار لعنت است نگو خدیجه مادر شیعه ست، مادر شیعه بگو بلند اگر چه کرست گوش عدو به سال رفتن او گفته اند عام الحزن غم خدیجه و قلب نبی‌ست، سنگ و سبو خدیجه بود که در هجمه ی حسودان داشت چنان عبای علی بر دلش نشان رفو خدیجه بود کز آن ثروت عظیمِ نخست به قدر یک کفنی هم نداشت رویارو کفن مرا به کجاها نبرد در این شعر به یاد داغ عزیزی شکست بغض گلو... ✍ .