eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. قاسمِ سلیمانی، افتخارِ غیرت شد ازدحام صد لشگر، کوهِ استقامت شد روضه‌‌خوانِ عاشورا، با لبِ مسیحایی یک جهان به تنهایی، دینِ با سیاست شد با عواطفِ سرشار، خنده‌های شیرینش طولِ عمرِ باعزت، تشنه‌ی شهادت شد نورِ عالم‌افروزی، صف‌شکن به میدان زد تکیه‌گاه مردانه، شانه‌ی رشادت شد اعتبار دلگرمی، در کنار ملت ماند ، کوره‌ی محبت شد دل زده به دریاها با سپیده برگردد جمعه‌های هم‌عهدی با امامِ امت شد منزوی شده دشمن پایِ آینه‌هایش عزم مردِ میدان‌ست بی‌کران روایت شد ناگهان به طوفان زد صخره‌ها طوفان‌زا راهِ روشن خورشید، طرح بی‌نهایت شد شد تجلیِ ایمان، افتخارِ بی‌پایان با حیات جاویدان، خرجِ استقامت شد (بی‌تاب)✍ ❤️
یک جهان بوده‌ای به تنهایی قهرمانِ دلیرِ بی‌پروا یک تنه می‌زنی به صد لشگر خالصانه زلالیِ دریا ذوالفقار خروشِ عینِ اسد! تابش خنده‌های جان‌افزا! اعتلای وجود هر مردی آفرین! مرحبا! قَدَر! غوغا هم‌ قسم بوده‌ای و هم سنگر با ابومهدیِ المهندس ها صلابتِ عشقی سروِ سرخِ سپاهِ نامیرا مرد میدانِ موصلی در خون می‌دهی عطر عصر عاشورا شانه‌ی کوه و جنسِ خورشید‌ی مقطع‌الاعضا اسوه‌ی پایمردی و ایثار رهروِ صادقِ رسولِ خدا شاعر لحظه‌های بی‌تابی وصل تو اصلِ شادیِ دنیا مرگ شیرین‌تر از عسل نوش‌ات قاسم بن الحسن، جهان آرا عَلَم‌ات را به دست ما بسپار! خیلِ " مَن ینتظر" سبک بالا می‌توان مثلِ بود قهرمانِ دلیر بی‌پروا (بی‌تاب) 🌹 ❤️ 🥀
. بی‌قرارِ فراق یاران بود خاصه بی‌تابِ وصل حاج‌اجمد رنگِ داغِ غروبِ عاشوراست روضه‌ی مشرق از غمش بارد یدِ بیضاءِ ارباً اربایی تیغ بُران معجزه دارد صحنه‌ی اعتقاد و اندیشه گفته ایزد وصفِ لَم‌یلحقلوا در او پیدا شرح مَن یَنتَظِر شده مسند شب‌جمعه، ساعتِ یک و بیست روح او در بدن نمی‌گنجد (بی‌تاب) .................... . شسته‌ای از مسِ وجودت دست تا به اکسیر و کیمیا برسی رفته‌ای مردِ فی‌سبیل‌الله تا به سرچشمه‌ی بقا برسی خوش به حال تو عاشقِ ایزد رفته‌ای تا خودِ خدا برسی باید اصلاً شهید زنده شوی ساعت یک و بیست، تا برسی رفته بودی به جاده‌ی بغداد با نسیمی به کربلا برسی شسته‌ای از مس وجودت دست تا به معنایِ جان_فدا برسی (بی‌تاب)✍
. ذکر علی‌ نسخه‌ ی امنیت و رحمت‌ست شرابِ خمِ غدیر فراتر از نعمت‌ست دفعِ بلا می‌کند دستِ یداللهی‌‌اش سایه‌ی لطفِ علی‌ بر سر این ملّت‌ست محرمِ اسرارِ رب، علی خلیل خداست معرفتِ کردگار، عشقِ اَبر‌قدرت‌ست خدایِ گویای عشق، اباالحسن، مرتضی شیعه‌ی عشقِ علی تیغه‌ی با‌غیرت‌ست لباسِ پاره به تن، به نانِ خشکی رضا جمالِ وجهِ علی، امام این امت‌ست علی توانایی حقیقتِ عدل و داد کتابِ قرآن‌نوشت: چشمه‌ی حُریت‌ست نبوده غیرِ عذاب، جهانِ بدونِ علی‌ع بدون عشق علی جهان همه وحشت‌ست راحتِ روح و روان، اشهد‌انَّ علی‌‌ست ماتِ تجلیِ او خالق این خلقت‌ست (بی‌تاب)✍ .
. اَینَ الرجبیون؟!...با صوت الهی با خنده که پیچد، در صورت ماهی شد موسم توبه، ای عبد گنه‌کار! دارد اثر اینک، سوزِ پَرِ آهی آئینه دل را، با گریه جلا ده! نم‌نم بتکان‌اش! از گردِ گناهی خُلقِ نبوی را...عطر علوی را(به‌به) گنجینه‌ی عشق‌ست، به‌به! چه! سپاهی سر زد گل یاسی از چشمه‌ی نورا گرمِ تب‌ وتاب‌ست، یوسف، ته چاهی محشر شده برپا، شعله شده روشن در کوچه‌ی باریک، دل داده نگاهی (بی‌تاب)✍ ؟! .
. پدر جانم! کمی آهسته‌تر لطفاً قدم بردار دلِ آئینه‌ها را آب کرده شانه‌ی کوه‌ات کشیدی پرده‌ را تا من نبینم غیر خندیدن پدر‌! جانم به قربانِ لبِ خندانِ اندوه‌ات (بی‌تاب) ............ به نام خدا دل می شود خزانی وقتی پدر نباشد قامت شود کمانی وقتی پدر نباشد از ناله های هجران می گردد ای عزیزان این اشک ارغوانی وقتی پدر نباشد با رفتنِ گل ما آن شمع محفل ما غم گشت جاودانی وقتی پدر نباشد با هجر روی بابا آید سراغ دلها اندوه بی نشانی وقتی پدر نباشد شد با فراق رویش آن چهره ی نکویش تاریک زندگانی وقتی پدر نباشد با رفتنش دمادم داغ تمام عالَم ریزد به دل نهانی وقتی پدر نباشد از داغ او خدایا گیرد وجود ما را اندوه و ناتوانی وقتی پدر نباشد داغش به جان فزاید خون جگر نماید با اشک همزبانی وقتی پدر نباشد «یاسر» بگو دوباره از داغ او هماره دل می شود خزانی وقتی پدر نباشد ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. جان به لب‌های ندبه خوان آمد بهترست با سپیده برگردی! العجل! یابن‌ فاطمه‌س! بشتاب! صبحِ جمعه رسیده، برگردی جامِ مِی ته کشید و قحطی شد شده آزارِ دل، نمکسالی جان‌من! ...تا نَمُرده‌ انسانم روحِ تازه دمیده! برگردی عشق، جاریِ زندگی‌ها نیست تا نیایی نفس بریده زمین نورِ چشمانِ عالمِ هستی کاش! جانم به دیده برگردی مطلع الفجر و شعله‌ی عشقی ندبه‌ی دیده‌های بارانی دانشِ صبر و استقامت نیست بهترست با سپیده برگردی (بی‌تاب)✍
. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلَىٰ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَالسَّماءِ؛ کی می‌شود بگویند: روز ظهور یار است يوم‌الخلاص از غم، لايُخْـلَفْ قرار است کارِ جهان گره خورد، أَيْنَ بقیه‌الله؟! بی‌رنگِ عشق، دنیا، تار و غمین و زار است ای راز دار دلها،...أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْل؟! بی‌مهری عوالم در حال انتشار است یا سامعَ ٱلشکایا، بشنو صدایِ ما را وقتی نفس نباشد، پایانِ روزگار است در خاک‌ِ دل هوای در خون تپیدنی نیست اینگونه زنده ماندن از بهر شیعه، عار است حلاج، قانعم کرد که زنده‌ماندنی نیست وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورِك، الحق، طناب دار است ما منتظر نشستیم، تا منتقم بیاید... یَوْمُ الْجُمُعِهِ‌ٔ ما، در حال انتظار است یا أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِح، بگو اذان را محضِ رضایت عشق، نقاره بی‌قرار است وَ التَّابِعِینَ عالم، به النَّاصِرِین بگوئید: مُسْتَشْهَدِین بیایند، خُم، راهِ ماندگار است نم نم بزن غزل را بر شیشه‌های باران وه! نرگس نگاهش آبی کردگار است جا می‌دهم دلم را در زیرِ نورِ خورشید عَیْنَ الْحَیَاةِ عالم در پرده غمگسار است مَأْمُورٌ بِالضِّیَافَه،...صبری به کاسه‌ام ریز! در حیرتم که این دل، اینگونه حق گزار است سَفِینَةَ النَّجَاتی ...من غرقه‌ی گناهم دست مرا بگیری، محضِ صوابِ کار است لبریز استجابت، تنگ غروبِ جمعه‌ست مژده به قلبِ بی‌تاب، روزِ ظهور یار است (بی‌تاب) ‌........‌.‌‌‌‌‌‌‌‌...... . 🔷 ای صفای حرم یار ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟ حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟ سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟ عطر جان‌بخش تو در حِلّ و حرم پیچیده‌ست وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟ ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟ خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟ «همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟» تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟ حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟ رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست آخر ای محرم‌اسرار، کجای حرمی؟ .