eitaa logo
امام حسین ع
27.5هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا اباصالح المهدی سری که درد ندارد برای تو سر نیست پری که نیست گشاده بسوی تو پر نیست طبیعی اَست اگر غافلِ غمت جمعه... به خوانِ ندبه، نگاه رَمیده اش تر نیست تو خیر هستی و خیر است هر چه مال تو اَست هر آنچه هست به جز تو یقین، به جز شر نیست کسی که غیرتِ اکثار در دعایش نیست بدون شک به مسیر ظهور، یاور نیست کسی که از تهِ دل بر لبش دعات کند مُغیثِ او دَم ِ مُردن به غیر حیدر نیست کسی که بر پسرِ فاطمه دعا گو هست! پناه او به صفِ حشر، غیر مادر نیست دو روز، آب نخوردن، نتیجه‌اش مرگ است گذشت قرنها... آب نیست... ساغر نیست چگونه پَهن کند سفره ی دعا آن کس... که واقعاً دلِ او از غم تو مضطر نیست به روی گردن خیلی، سری نمی بینی سری که درد ندارد برای تو سر نیست ✍ جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ .
. ‍( منتقم ) سلام الله علیک یا خاتم الحجج ... شافع و منجی تویی ، آقای بی همتا تویی آخرین اوصیا ، مولای جان افزا تویی در مسیر عاشقی هستی مراد هر مرید چشم امید و دعا و خواهش طاها تویی عالمِین و انبیا و اولیا را سروَری سرو رعنا قامت زیبا رخ زهرا تویی زخمی ام آقا نگاهم کن به من مرهم بده شاه و شاهنشه وصی اعلم الاعلی تویی صوت قرآنت علی وار است ای موعود خلق صاحب اسرار "سبحان الذی اسری" تویی این حریفان در شب عشرت مرا یارند و بس روز محنت آنکه می آید برِ دلها تویی ای گرفتار نگاهت ما ، کجایی ؟ بازگرد نوربخش و روشنیِ ظلمت شب ها تویی رخصتی ده ذره پرور ! تا تماشایت کنیم مهدیِ صاحب زمان ! تنها امید ما تویی ای که فردا این زمین را نور باران می کنی پای تا سر جلوه دار خالق یکتا تویی تو امیری ، سروری ، ماهی ، منیری ، اعلمی مقتدای شیعیان و رهبر دنیا تویی بوی گلهای بهشتی نفحه ی پیراهنت یوسف خیرالنسا نور جهان آرا تویی دیده ی عشّاق مشتاق تماشای شماست این جهان زشت است در چشم همه زیبا تویی نور چشم حضرت مادر بیا ، یابن الحسن وارث تنهایی سردار عاشورا تویی یا معزالاولیا ، حُسن ختام اهل بیت آرزوی یازده خورشید حق تنها تویی عصر جمعه یک جهان نام تو را دارد به لب العجل ای منتقم ، راه نجات ما تویی .
. ! اَلا ای یوسف زهرا! مرا درسيست از قرآن يقين که نیست بی‌حکمت، کلام خالقِ منّان خدا فرموده در ذکرش،روایت کرده این‌را که... زلیخا ماتِ زیباییّ یوسف گشت و شد حیران به‌شوق روی زیبایش قرارش رفت از دستش پس از آن کرد دعوت،حجّت حق را به یک‌عصیان چه شد‌؟ با تَركِ یوسف،صحنه را یکباره در آنجا خدا نگذاشت تا یابد زلیخا عزم را سامان زلیخا باز، ظلم دیگری یک طور دیگر کرد به کِذب و خُدعه،بی‌جُرم و خطا انداختش زندان ندارم کار با این قصّه و تنها بُوَد حرفم: همین آدم که اینسان کرد با پیغمبر یزدان... در آخر گشت اهل او، کنار او... برای او... کرامت را ببین و لطف‌ومِهر و بخشش‌واحسان! الا ای یوسفِ زهرا! مرا در هجرِ رویت بین... خيالِ حُسنِ وجهِ تو، شکارم کرده آقا جان! اگر چه روسیاهم از گناهانِ فراوانم یقین‌دارم اگر خواهی شوم من،مال تو یک‌آن تمام ها حرفم: " اباصالح! بخر من را " دعای می‌خوانم به شوقِ خَتم ِ اين‌هجران سگ دربان نمی‌خواهی؟ الا ای یوسف زهرا! نی ام بدتر از آن زن، تو، بِهی از یوسف کنعان ✍ جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱ .
. يا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِين! هستیم تا پای فرج، ما پای ندبه تا پای جان هستیم در نجوای ندبه در سردیِ این روزهای غفلتْ آلود محفوظمان دارد دَم ِ گرمای ندبه هست اوّلینْ حُکم، انتظار خالصانه در متنِ توضیحُ الْمَسائل های ندبه ما آدمیم امّا همه، هستیم ماهی وقتی که می اُفتیم در دریای ندبه تا جمعه ای که آگَه از امرِ تو گردیم... ساکت نمی گردد ز ما آوای ندبه وقتی که در لحظه، ظهورت گردد امضا پیش تو مأجوریم با امضای ندبه امروز اگر با ندبه در سوز و گدازیم در شادی و وَجدیم ما فردای ندبه یک آن، کنار کعبه زیر پات باشیم! یک جمعه ای، اِی کاش در اَثنای ندبه ✍ جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
. یابن الحسن! نیامدیّ و گذشت اربعین و ما ماندیم دوباره از طلبت تحت قبّه، جاماندیم چه خوش گذشت زیارت، ولی فرج نرسید نیامدیّ و از این غم، دوباره واماندیم دعای بر فرجت گر چه بود بر لب ها ز دل، ولی همه در حسرت دعا ماندیم به حجّ جاده ی مشّایه، تو شدی حاضر به محضرت نرسیدیم و بی لقا ماندیم بدونِ رؤیتِ تو از بهشت برگشتیم دوباره در دلِ زوراء، بی شما ماندیم تمام سال، به اُمّید اربعین بودیم گذشت فرصت و در هجر کربلا ماندیم گذشت عمر و هنوز از تو بی خبر هستیم ظهور را نگرفتیم و در بلا ماندیم کی آیی از سفر؟ ای صاحبِ لوای حسین! بیا که بی تو در امواج فتنه ها ماندیم میان مدّعیان، جمله ایم سر گشته ز فرط هجر تو یک بام و صد هوا ماندیم ولی نگو که ز چشمانِ پاکت اُفتادیم ولی نگو که میانِ شرر، رها ماندیم درون ظلمت شب، امر تو چو خورشید است به لطف ندبه، گدایت هنوز ما ماندیم ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ ✍ .
زمان: حجم: 1.81M
چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید پیامی از سر کویش به ما نمی آید چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید چه کرده ایم که خورشید را نمی بینیم چه کرده ایم که آن رهنما نمی آید چه کرده ایم که اینگونه مبتلا شده ایم چه کرده ایم که دیگر دوا نمی آید چه قدر این الحسین را خواندیم چه کرده ایم جواب دعا نمی آید چه کرده ایم که بر ما بهشت گشته حرام نسیمی از طرف کربلا نمی آید به دست بسته حیدر قسم، نمی دانم جواب ناله زهرا چرا نمی آید؟ شاعر : ✍ خبر از آشنا نمی‌آید روزها مثل باد رفت و ولی صاحب جمعه‌ها نمی‌آید شهریاری که از کرم باشد همنشین گدا نمی‌آید موقع الرحیل مان آمد وصل شاید به ما نمی‌آید مرگ نزدیک گشته میترسم خوف من را رجا نمی‌آید به درازا کشیده شام فراق صبح وصل شما نمیآید ما پیام فراق را دادیم گرچه باد صبا نمیاید میزنم لاف انتظار ولی او که با ادعا نمیاید نکند تحبس الدعاشده ام هر چه کردم دعا نمیاید به گمانم فقط زبانی بود هر چه میگویم بیا نماید گره خوردم به پنجره فولاد مداح 🎤
. مهدوی، به نیت شادی روح تمامی گذشتگان از محبین حضرات آل‌الله و منتظران حضرت بقیة‌الله‌الاعظم علی‌الخصوص شهید رئیسی و __________________________ ما را هوای وصل تو بی خانمان کرد دل را فراق و دوری‌ات آتشفشان کرد موی سیاه ما زده گرد سپیدی این قصه هجران چه با پیر و جوان کرد یک چشممان اشک‌ست و چشم دیگری خون این غصه را توصیف آیا می‌توان کرد؟ رفتند خیل ندبه‌خوانان در دل خاک این فصل دوری عمر آن‌ها را خزان کرد از جاده‌ی عمر غلامانت گذر کن آقا ببین دوری چه‌ها با عاشقان کرد باید که کنج مسجد سهله نشست و ... از این جدایی گریه‌های بی امان کرد باید پیاده رهسپار جاده‌ها شد درد و دل دوری میان جمکران کرد شاید گذر کردی شبی از روضه‌ی ما که روضه‌خوان هم صحبت از تیغ و سنان کرد آقا بگو از عمه جان قد خمیده آنجا چه‌ها در بین آن نامحرمان کرد ما را ببر در گوشه‌ی گودال وقتی... آن چکمه‌پوش بی‌حیا تیغش عیان کرد __________________________ ✍ .
. در ندبه به دنبال توأم مهدی جان جوینده ی احوال توأم مهدی جان در لشکر خود، نام مرا هم بنویس با هستی خود، مال توأم مهدی جان هر جمعه شدیم ندبه خوانت آقا کن روزی ما، برگ امانت آقا یک سر تو بزن به خانه ات باباجان بنگر شده پیر؛ نوجوانت آقا هر جمعه تو را صدا زدم در ندبه با بار  ِگناه آمدم در ندبه پاکم بِنِما، دعا کنم هر لحظه تنهاست ظهور؛ مقصدم در ندبه آقا بِنِگر که از زمانه سیریم بشتاب که ما بدون تو می میریم در ندبه ی جمعه ها امیدی داریم آخر ز خدا ، ظهور را میگیریم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
زمان: حجم: 1.81M
امام زمان عج خبر از آشنا نمی‌آید غم ما را دوا نمی آید روزها مثل باد رفت و ولی صاحب جمعه‌ها نمی‌آید شهریاری که از کرم باشد همنشین گدا نمی‌آید موقع الرحیل مان آمد وصل شاید به ما نمی‌آید مرگ نزدیک گشته میترسم خوف من را رجا نمی‌آید به درازا کشیده شام فراق صبح وصل شما نمیآید ما پیام فراق را دادیم گرچه باد صبا نمیاید میزنم لاف انتظار ولی او که با ادعا نمیاید نکند تحبس الدعاشده ام هر چه کردم دعا نمیاید به گمانم فقط زبانی بود هر چه گفتم بیا نمی آید گره خوردم به پنجره فولاد خبری از شفا نمی آید اربعینها گذشت و آنکه نمود روزیم کربلا نمیا ید کربلا گفتم و دلم پر زد حالم از گریه جا نمی آید بین گودال جدتان فرمود منتقم پس چرا نمی آید آی لشکر کمی سکوت کنید از گلویم صدا نمی آید تشنه ام آنکه از جفا ببرند سر من از قفا نمی آید ناگهان عرش بی قرینه شکست شمر آمد به روی سینه نشست بالاترین عبادت، شادی قلب زهراست شادی قلب زهرا، ذکر حسین جان است زهرا تمام ما را با اسم می شناسد نزدیک درب هیئت چشم انتظارمان است ***** با یک نفس تمام جهنم شود بهشت گویند اگر جهنمیان یکصدا حسین *** حاج مهدی ایروانی 🎤
. یکی از فرازهای ندبه با گریز به روضه سه ساله علیهاالسلام لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَی بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی😭 ای کاش می دانستم خانه ات در کجا قرار گرفته، بلکه می دانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین ذی طوایی؟  کجا بگردیم دنبالت آقا در بین کوهی یا که در صحرا کدوم زمین تو رو بغل کرده چقد زمونه با تو نامرده در کوه رضوا خیمه ای داری؟ آیا کنارت هست دلداری؟ حقّ تو نیس که ذی طُوا باشی چرا باید از ما جدا باشی کدوم زمین با اشک توس خونی داری همیشه روضه میخونی ای گل میون خار صحرایی چرا نداری بین ما جایی وقتی می بینی خار صحرا رو یادت میاد پای اسیرا رو دویدن گلها به روی خار داشتن نشونه بر روی رخسار وقتی می بینی آقاجون خاری یاد رقیه و شب تاری نیمه ی شب چقد کشید آزار با ضرب سیلی او شده بیدار او بود و زجر بی حیا ای وای به مرگ خود شده رضا ای وای ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .................. .👇
. اَللّــهمّ بارِک لمـولانا صاحــب الزّمان من و جدا شدن، از ندبـه‌ها خدا نکند جدایی، از دم ِ « مهدی بیا » خدا نکند « بیا بیا گل نرگس! برس به فریادم » من و جدا شدن، از این نوا خدا نکند بوَد امام زمان، مظهر صفاتِ علی من و جدا شدن، از مرتضیٰ خدا نکند من و جدا شدن، از دردِ غیبت مولا جدا شدن، ز ولیّ خدا خدا نکند تمام دلخوشی من بوَد دعای فرج من و جدا شدن، از این دعا خدا نکند نَفَس کشیدنِ بی صاحب‌الزّمان، ننگ است من و تنفّس ِ در این هوا خدا نکند برای غربت مولای خویش، می‌گِریَم من و جدا شدن، از این بُکا خدا نکند خدا نیاوَرَد آن روز را که دستانم... شود ز دامن مهدی جدا، خدا نکند زیاد هر که دعا می کند رسد به فرج من و جدا شدن، از این عطا خدا نکند به زیر قُـبّه‌ی جدّش روا شود حاجت من و جدا شدن، از کربلا خدا نکند خدا کند که نباشد صحیح، روضه‌ی ذبح سری بریده شده از قَفا!؟ خدا نکند خدا کند که بوَد کذب، بین بزم شراب... سری نشسته به طشت طلا!؟ خدا نکند دعای ندبه، دعای ظهور منتقم است من و جدا شدن‌، از ندبـه ها خدا نکند ۱۴۰۳/۰۹/۲۲ ................ . جمعه انتظار این جمعه گذشت و دل پراز افسوس است هرمنتظری به یارِ خود مانوس است تعجیل کن ای منتَظَرِ منتظِران دنیای بدون تو پر از کابوس است ✍ .
. عجل اللّه تعالی فرجه الشریف هر که خواندیم تو بودی و شنیدی هر قطره که از دیده چکیده‌َست خریدی تو باخبر از سینه‌یِ ما بودی و هستی گر خلوتِ دل هر که ندیده‌َست تو دیدی از خلوتِ ما بی‌خبران باخبری تو هر بار که لغزید دلم آه کشیدی لوحِ دلِ من گر چه سراپاش غبار است نومید نِیَم صبحِ امیدم که سپیدی دل بردی و دلبر شدی و رُخ نَنِمودی از دیده تو پنهانی و از دل نَبُریدی از کعبه بیا کرب‌وبلایی کنم آقا از آبِ فراتم بچشان آنچه چشیدی از سینه‌یِ آفاق اِلیٰ کعبه‌یِ عشّاق آوایِ دلِ غم‌زده‌یِ زار شنیدی ✍ .