eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وای آقا چه قَدَر محبس و زندان دیدی؟ بی حیایی زعدویت چه فراوان دیدی کس ندیده است غمی را که تو آنسان دیدی دوری از خانه و کاشانه و یاران دیدی وقتی از هجر و غمت جان رضایت می‌سوخت جگر حضرت معصومه برایت می‌سوخت وای از حال تو و خنده‌ی سندی (ل) آقا دل پر درد تو و طعنه‌ی سندی (ل) آقا وای از جسم تو کینه‌ی سندی (ل) آقا وَ چه تلخ است ته قصه‌ی سندی (ل) آقا وای بر من چه قَدَر قلب شما را آزرد نام بانوی حیا را چه قَدَر بد می‌برد شیعیان را که ز داغ تو خبر آوردند پیکرت را به روی لنگه در آوردند پیکرت نه که از آن جسم اثر آوردند صحنه‌ای بود که اشک همه درآوردند روضه‌ای سخت میان دل شیدا مانده است غل و زنجیر به اعضای شما جا مانده است عرشیان شکوه به انسیه حورا بردند شیعیان نوحه کنان نام تو آقا بردند بدنت را به روی دست چه زیبا بردند گریه کردند و گل باغ خدا را بردند گریه‌ی دخترتان شعله به دلها می‌زد ناله از داغ شما حضرت زهرا می‌زد خوب شد دختر تو بعد تو تحقیر ندید خوب شد دخترکت کنده و زنجیر ندید هیچکس بر تن تو لطمه و شمشیر ندید اثر از نیزه و سنگ و اثر تیر ندید خوب شد بر تن پاکت کفنی آوردند نوحه خواندند و ادب کرده و خاکت کردند وای! اما بدنی بود که عریان شده بود یوسفی بود گرفتار بیابان شده بود صید بی رحمی آن گله گرگان شده بود پیکرش منزل صد زخم فراوان شده بود ناگهان دید یکی چکمه به پا می‌آید خنجری دارد و با قصد قفا می‌آید .
. السلام علیک یا اباعبدالله ـــــــــــــــــــــــــ از کجا عاشقت شدم/نمی‌دونم؟ چجوری دیونت شدم/نمی‌دونم؟ به زیر بیرقت آقا/توی هیات چی شد که حیرونت شدم/نمی‌دونم؟ من نفسم ـ ما توئه دلم به دنـ ـ بال توئه تو ضربان دل بی تاب منی من نوکرم تویی که ارباب منی کوکب اقـ ـ بال منی محول الـ ـ حال منی تو همه‌ی روز و شب و سال منی تو قبله‌گاه عشق و آمال منی آقای من ـ یا اباعبدالله ـــــــــــــــــــــــــــــ چی شد ماهارو خریدی/نمی‌دونم؟ آقاتوماهاچی دیدی؟ نمی‌دونم؟ به زیر بیرقت آقا/توی هیات چرا ماهارو کشیدی/نمی‌دونم؟ مستم و مجـ ـ نون توام به زیر با ـ رونِ توام این که خریدی منو حیرون توام شرمنده لطف فراوون توام تو شاهی و ـ منم غلام تویی تَهِ ـ تَهِ مرام دست میذارم رو سینه و میگم سلام منم همونی که خراب کربلام آقای من ـ یا اباعبدالله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇👇
. السلام علیک یا قمر العشیره و یا کبش الکتیبه ـــــــــــــــــــــــ ای حضرت ماه عشیره دلم به عشق تو اسیره هر کسی با تو آشنا شد از این خونه جایی نمیره ای قد و بالای تو طوبا ای کرم دست تو دریا ما همگی تشنه عشقیم تویی تویی حضرت سقا تو ماهی‌و.... تو شاهی‌و.... دلم به عشق تو همیشه راهی‌و.... تو دلبرو.... شیر نرو.... مثل علی حریف هر سپاهی‌و.... هم می و هم ساغری‌و.... توی ادب خودت یه قبله‌‌گاهی‌و.... جون سه سا له حسین به حال این گدا بکن نگاهی‌و..... "حالم خوبه، به لطف نوکری عباس" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سینه‌ها قرار ابالفضل وارث ذوالفقار ابالفضل تو هم شبیه علی هیچ وقت نمی‌کنی فرار ابالفضل معلمت ام‌البنینه بصیرتت عین یقینه غرش شمشیر تو عین بابات امیرالمؤمنینه اصل وفا اصل ادب تویی عمو جون تموم سیدا در به در مرام‌ِتن گل پسر ام بنین ارمنیا کفیل دُخـ تَر علی محافظ زینب بنت مرتضی حاجت من همینه که منم باشم میون خیل شهدا "حالم خوبه، به لطف نوکری عباس" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. السلام علیک یا زین‌العابدين __ از جلواتت مولا نور علی می‌تابه شمایل تو آقا آینه اربابه ارباب‌زاده/ سرم به زیر قدمت ارباب‌زاده/ منم گدای کرمت ارباب‌زاده / منم غلام و خادمت ارباب‌زاده / دست منو بیش و کمت ای نوه‌ی شیرخدا شه‌زاده خون‌خدا ای یادگار کربلا مولا مولا مولا مولانا ابن‌الحسین ____ معلم عرفانی مربی ایمانی شهزاده سلطان و.... مادر تو ایرانی ای شهزاده/ که صاحب صحیفه‌ای ای شهزاده/ که نور هر دو دیده‌ای ای شهزاده/ تو روح هر چه سجده‌ای ای شهزاده / تو رگ و خون شیعه‌ای ای صاحب فیض مدام رسول خونی و قیام به ساحت شما سلام مولا مولا مولا مولانا ابن‌الحسین ____ ✍ 👇
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ــــــــــــــــ دلم رفته ز دستم بی قرارم اسیر حسن رخسار نگارم دل من با صفا شد از صفایش از او باشد همه دارو ندارم به شوقش می‌تپد قلبم به سینه به یادش سر به صحرا می‌گذارم من آن پژمرده دل خسته بودم خزانی بودم و حالا بهارم اگر عاشق نبود این قلب خسته ولی حالا ز عشقش در شرارم چنان از شوق او مدهوش هستم که می‌خواهم سرشک از دیده بارم فضای سینه‌ام از عطر او پر ز عطر دلجویش مست و خمارم چنان امشب به یادا و اسیرم که دائم گرم مداحی یارم اسیر حسن آن حیدر مرامم علی اکبر امیر و من غلامم ظهور کوثر و یاسین شد امشب و محراب دلم آذین شد امشب ثمر داده گل بستان زهرا چراغان بیت شاه دین شد امشب مدار چرخش نور پیمبر به این تازه پسر تضمین شد امشب ز حسن خلق و حسن خلق و منطق ز هر سو این پسر تحسین شد امشب جواز عاشقی دادند بر دل بساط مستی‌ام تأمین شد امشب خبر آمد که نوزادی رسیده به پشت در صف مسکین شد امشب شرابم رنگ و بوی کوثری یافت مذاق جان من شیرین شد امشب به هر لحظه بود بر او سلامم علی اکبر امیر و من غلامم سراپا شورم و پیمانه خواهم من امشب همدمی دیوانه خواهم برای مستی از صهبای کوثر رفیق و همرهی رندانه خواهم برای اینکه دل رونق بگیرد نوا و نعره‌ای مستانه خواهم به گرد شمع نورانی یارم ‌دلی مجنون چنان پروانه خواهم بگردم دور او تا مطلع‌الفجر طوافی گرد آن جانانه خواهم اگر در میزنم امشب ز ساقی کلید و رخصت میخانه خواهم فقط دلدار من عشق حقیق است دلی بی قید هر افسانه خواهم حقیقت آشکارا در کلامم علی اکبر امیر و من غلامم الا آئینه روی پیمبر الا تسبیح تو تندیس حیدر نه تنها زاده خون خدایی تو هستی مظهر الله اکبر قیام و هم قعود و هم قنوتت بود یادآور زهرای اطهر به شاگردی سلطان کرامت تویی که می‌درخشی مثل اکبر به کشتی دل شیدای زینب ز حد آدمی رفتی فراتر تو صیادی و من هم صید دامم علی اکبر امیر و من غلامم دل و جانم فدای یک نگاهت اذانت بمیرم برای یک اذانت کجا می‌رفت قلب حضرت عشق به وقت ابتلای یک اذانت خدا را می‌توان با چشم دل دید میان هر هجای یک اذانت اذانت اذن مستی با خدا بود ببر دل را به پای یک اذانت بیا و قلب من را کن حسینی به تکبیر رسای یک اذانت دل بیمار من را کن مداوا به اکسیر شفای یک اذانت اذانت می‌شود رمز قیامم علی اکبر امیر و من غلامم مرا هم اهل تسلیم و رضا کن غمی در سینه‌ام دارم دوا کن مرا از قید نفس بی حیایم به هوی حیدری خود جدا کن تو ای داوود آل‌الله آکبر مرا صاحب نفس کن بی ریا کن دمیکه بر عقاب خود نشستی مرا بر خاک نعلش مبتلا کن بزن از تیر مژگانت بر این دل مرا صید غمت ای دلربا کن الا چشمان تو تندیس عرفان دل سرگشته‌ام را با خدا کن تو که شش‌گوشه را شش گوشه کردی مرا زائر بر آن صحن و سرا کن بود یاد تو بر غم التیامم علی اکبر امیر و من غلامم اسیر تو مکان تا لامکان است به دستت داروی افسردگان است قدم‌های تو ای بنیان مرصوص سلوک و وصل هر نسل جوان است به محشر بر محبان حسینی قد سروت به از صد سایبان است عسل شرمنده از لعل لب توست هلال ابرویت مثل کمان است به شهلای نگاهت دل گرفتار دل از شوق تو چون آتشفشان است مکش شانه به زلفت چونکه دلها اسیر زلفتو تا بی‌کران است گرفتار غمت یا اشبه‌الناس لوب جمله‌ی بیچارگان است ز جان محتاج یک عرض سلامم علی اکبر امیر و من غلامم گل ارباب ای شهزاده اکبر رخت مهتاب ای شهزاده اکبر به حق جده‌ات یاس مدینه مرا دریاب ای شهزاده اکبر مخواه این دل بدون تو بمیرد بر آن برتاب ای شهزاده اکبر به حال این گدای بی سر و پا بیا بشتاب ای شهزاده اکبر سلامی می‌کنم برگو جوابش ولو در خواب ای شهزاده اکبر دوباره می‌کنم از دل تمنا مرا دریاب ای شهزاده اکبر بجز تو کی بود مشی و مرامم علی اکبر امیر من غلامم دلم را شرح دردت مبتلا کرد غمت قلب پدر را نینوا کرد عذاب حق بر آن که با عمودی تمام حق احمد را ادا کرد عذاب حق سنان را تا قیامت که بر پهلوی تو نیزه رها کرد میان جذر و مد تیغ و نیزه پدر می‌دید و زینب هم دعا کرد نمیدانم هجوم آنهمه تیغ به جسم نازنین تو چها کرد سه بار از پرده‌ی قلبی شکسته کنار تو پدر نامت صدا کرد حفاظت از امامت را کنارت در آنجا دخت پاک مرتضا کرد چسان بوده مگر احوال جسمت که بابایت جوانان را صدا کرد چگونه حمل جسمی ارباًاربا حسین فاطمه تا خیمه‌ها کرد تو که هر قطعه‌ات افتاده یکجا چگونه جمع بر روی عبا کرد الا ای بهترین حسن ختامم علی اکبر امیر و من غلامم ـــــــــــــــــــــ ✍ .
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ـــــــــــــــــــــــــ بهار می‌چکد از خنده‌های اربابم بنفشه شور گرفته برای اربابم هزار لاله و نسرین به دشت سینه من به رقص آمده از یک نوای اربابم شنو که هلهله اهل آسمان گم شد میان زمزمه ربنای اربابم دخیلِ بند دلم بسته شد به خانه او وَ منتظر به کمی از عطای اربابم به هوش خیل خماران که اکبر آمده است مگو علی که دوباره پیمبر آمده است ببین که خیل ملائک گدای چشمانش و بسته‌ی سر زلفش دل عمو جانش جمال او نبوی صولتش ولی‌الله وَ عمه بوسه بگیرد ز لعل و دستانش به روی چهره‌ی لیلا نشسته مروارید و طفل کوچک و نازش به روی دامانش جمال او همه نور و وجود او همه شور فدای عارض ماهش دل محبانش چه می‌شود به گدایی او رسم امشب به حاجتم برسم از عنایت زینب منم که سائل آل کریم طاهایم غلام حلقه بگوش علی و زهرایم گدای لطف حسن مستمن مهر حسین قرین جود و عنایات و عشق مولایم دلم مدینه سرم کربلا خودم اینجا گدای گوشه نگاه عزیز لیلایم به شوق روی نگارم دلم شده تسخیر اگر اجازه دهد من به نغمه می‌آیم وَ نغمه دل زارم ز عمق عمق جگر فقط همین کلمه سیدی علی اکبر ترانه لب مستم مدد علی اکبر توان و نیروی دستم مدد علی اکبر به جز محبت او با عنایت زهرا ز هر چه غیر گسستم مدد علی اکبر مدد ز دست و دمش می‌کنم طلب آری اگر چه توبه شکستم مدد علی اکبر ز کودکی که شدم خادم حریم علی به سائلی بنشستم مدد علی اکبر علی اکبر لیلا قرار قلب حسین شبیه حضرت طاها بهار قلب حسین الا که روح و روانی عزیز لیلایی امیر کشور جانی عزیز لیلایی اسیر دیدن رویت بود مه کنعان تو بهتر از همگانی عزیز لیلایی جمال و صولت تو ای علی ارشد عشق ز مصطفی است نشانی عزیز لیلایی تمام حاجت من روز محشر این باشد مرا به خویش بخوانی عزیز لیلایی برای حضرت لیلا ضیاء عینی تو پیمبر و علی و مجتبی، حسینی تو نشسته‌ام که ز دست تو حاجتم گیرم برای کرببلا برگ رخصتم گیرم نشسته‌ام به ره و همچو سائلی تنها برای روز جزا فرّ و عزتی گیرم برای بردن نام شما که چون عسل است به نام مادرتان وقت و فرصتی گیرم مرا به لقمه نانی بیا و مهمان کن گدای خود کن و بر عالمی تو سلطان کن بگو ز قصه‌کرببلا برای دلم بگو ز غربت در خیمه‌ها برای دلم بگو ز العطش و اشک مخفی عباس بگو ز همهمه بچه‌ها برای دلم بگو ز ضرب عمودی که آمد و ناگاه شکست فرق تو چون مرتضا برای دلم بگو ز حالت عمع دمیکه آمد و دید شکسته پهلویت ای دلربا برای دلم چگونه تا حرم ای نازنین تو را بردند مگو که جسم تو را قطعه قطعه می‌بردند ــــــــــــــــــــ ✍ .
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ــــــــــــــــــــ دل را اسیر لطف یاری آفریدند مشمول احسان نگاری آفریدند در جسم ما از روح ربانی دمیدند هم جسم و هم جانرا بهاری آفریدند دل‌های ما را جملگی مشتاق مشتاق مشتاق و در عین خماری آفریدند خاک گل ما را گرفتند از گل عشق ما را تماماً افتخاری آفریدند گر بنگری در خلقت افلاک تا خاک این جمع ما را ذوالفقاری آفریدند ما را اسیر ذوالفقار عشق کردند در ظل جود خاص باری آفریدند دل‌های ما را با غم دلبر سرشتند راحت بگویم با غم اکبر سرشتند نفروشم امشب حالت شیدائیم را در جمع مستان کسوت شیدائیم را گر دلبرم شاهنشه نسل جوان است نذر غمش سازم دل رسوائیم را نوکر نه، ذاکر نه، هستم خاک پایش او داده بر من منسب آقائیم را شوریدگی آوارگی دل بیقراری دارم من از او این دل هرجائیم را تصویر سیمایش که نقش سینه‌ام شد بانی شده این گردش صحرائیم را چشمان من بی اختیار از عشق او خیس می‌داند او این حالت دریائیم را امشب که مست و عاشق و بیتاب هستم پائین پای حضرت ارباب هستم دردم مداوا می‌شود با یک اشاره یک حاجت آوردم و آن‌هم یک نظاره افکنده سر باشم و با کشکول خالی حلقه بکوبم با دلی پر از شراره ای اولین تندیس عشق بیت ارباب ای خاک نعلین تو یک دنیا ستاره دریا اسیر چشم تو باشد همیشه یاقوت هم لب تشنه لعلت هماره خورشیدی و از ماه آل هاشمیون دل می‌بری هر لحظه بین گاهواره من کشتی طوفان‌زده در حال غرقم تو ساحل عشقی بده اذن کناره ای با شکوه ای با صلابت ای دلاور ای ذکر اهل آسمان شهزاده اکبر بر جلوه‌ی طاهائی‌ات الله اکبر بر شوکت مولائی‌ات الله اکبر بر عصمت و جود و عروجت بین محراب بر صولت زهرائی‌ات الله اکبر شاگرد ممتاز کریم آل طاها بر این همه آقائی‌ات الله اکبر وقتی که جنگ و معرکه باشد نفس‌گیر بر ضربه‌های غائی‌ات الله اکبر بر خط و خال و خلق و خلق و منطق تو بر آنهمه لیلائی‌ات الله اکبر لیلا رخان مجنون صفت مبهوت رویت بر حسن و دل آرائی‌ات الله اکبر ای گیسویت زنجیر دل‌های فقیران ای تحت امر تو تمامی امیران دلبرترین‌ها دل به چشمان تو دادند دل‌های ما را هم به دستان تو دادند آغاز ما را فاطمی کردند و زان پس در انتها از حسن پایان تو دادند در سفره‌هامان آب، مهر یاس حیدر آری قسم از لطف و احسان تو دادند گر نان ما از سفره ارباب آمد آن لقمه نان را هم به فرمان تو دادند ای غیرتت همدوش سقای عشیره بر ما نشان از جود دامان تو دادند ظلمت زده حیرت زده بودیم اما ما را به ماه روی تابان تو دادند پائین پایی و به روی چشم مایی ای زاده لیلا به هر دردی دوایی آئینه دار مصطفایی ای علی‌جان تو انعکاس لا فتایی ای علی جان تو بر بلدای کرامت جای داری آری ز نسل هل اتایی ای علی جان تو از رجال صادقی در ((عاهدوا الله)) بی شک تماماٌ مجتبایی ای علی جان مجنون مثال من هزارانند اما تو یک تنه دل میربایی ای علی جان آغوش تو معراج یک طفل سه‌ساله‌است می ریزد از تو با صفایی ای علی‌جان وقت کرامت کردنت ای مظهر عشق زیباترین شغلم گدایی ای علی جان ای حیدر کرببلا بر ما کرم کن در یک شب جمعه مقیم در حرم کن ـــــــــــــــــــــــــ ✍ .
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ــــــــــــــــــــــــــــــــ خبر آمد خبری که دل ما شیدا شد خبر آمد که حسین ابن علی بابا شد خبر آمد که مدینه شده لبریز سرور وَ دل اهل ولا غرق تمناها شد خبر آمد که دل عرش به شور آمده است جان عشاق گرفتار گل لیلا شد خبر آمد و گدایان همگی جمع شدند روزی این همه سائل کرم زهرا شد خبر آمد که خبر دار کنید عالم را که دوباره گل رخسار نبی پیدا شد بی خبرهای جهان غافل از عشقند بلی که رسیده است علی ابن حسین ابن علی +++ همه آینه ها مات رخ و سیمایش سرمه اهل سماوات غبار پایش به سر گیسوی او سلسله بندان دل است دل داوود بود شیفته آوایش جان عشاق سپندی است به شوق رخ او بحر عشق است دو چشمان چنان دریایش زیر شمشیر غمش رقص کنان را عشق است که ز گلخنده او خنده کند بابایش دل بی تاب بیارید که تابش بدهد وَ بود داروی هر غصه و غم آوایش اگر از جانب او فیض به سائل برسد زورق جان و دل خسته به ساحل برسد +++ باید ای دل ز علی اکبر لیلا دم زد باید از شور جنون میکده را برهم زد نور شهزاده ارباب درخشیده شد و عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد در میخانه گشوده است بیائید همه ... که نباید ز می آل پیمبر کم زد پسر حضرت ارباب کرم آمده است که به وادی کرم طعنه به هر حاتم زد مصطفی خصلت و زهرا صفت و حیدر خو طلعت نیکوی او طعنه به جام جم زد دل اگر هست بیارید و به پایش ریزید همه با شوق علی شور جنون انگیزید +++ دل و دینم به فدای تو اذان گوی حسین این منم عبد و گدای تو اذان گوی حسین دل ارباب مرا خوب به هم می ریزد نفس و بانگ صدای تو اذان گوی حسین خاطر عمه سادات به تو وابسته وَ بود غرق صفای تو اذان گوی حسین گوشه چشمی کن و بنگر که شده شیدایی دل دیوانه برای تو اذان گوی حسین دل سُکان سماوات تلاطم می کرد پیش هر اوج نوای تو اذان گوی حسین چشم بد دور از آن قامت دلجوت علی که شده عرش پر از رایحه موت علی +++ غرش تیغ به دست تو خود حیدر بود لشگر از هیمنه ات توده خاکستر بود هر که می دید رخت محو جمالت می شد که رخت آینه صورت پیغمبر بود لحن تسبیح حَسَن می چکد از تسبیحت وَجَناتت همگی چون حسنی دیگر بود گاه میدان زدنت معرکه غوغامی شد ذکر پیشانی تو فاطمه اطهر بود رجز یا علی ات خصلت طوفانی داشت با تو میدان نه که میدان که خود محشر بود هم گل عارض تو غارت دلها می کرد هم ید حیدریت محشر و غوغا می کرد +++ مددی زاده ارباب گرفتار توایم سائل روز و شب کوچه و بازار توایم یوسف حضرت ارباب تماشا داری با کلاف دل بیچاره خریدار توایم تو طبیب دل بی تابی و ما بی تابیم دیر وقتیست که ما یکسره بیمار توایم روز محشر که سر از خاک لحد برداریم بعد از ارباب همه طالب دیدار توایم پای شش گوشه بخوان، حال حرم میخواهیم ما سیاهی سپاهیم و ز انصار توایم دل ما میل حرم دارد و بی تاب شده دل ما تنگ گل حضرت ارباب شده ــــــــــــــ ✍ .
. السلام علیک ایها الشهید وابن الشهید ____________________________ ستاره‌ی سحر رسید و.... قمر شده مات جمالش شبیه پیغمبر رسیدو.... دنیا شده عاشق خالش چون جلوه‌ی جمال خیرالبشر رسیده تو دامن اربابم ماه و قمر رسیده به دنبال نگاهش فرشته صف کشده با کنج تیغ ابروش دست یوسف بریده مولا مولا مولا مولا یاعلی‌اکبر _______________________ حیدر دشت کربلا و.... شهزاده‌ی گیسو کمنده گل‌پسر ارشد عشقه مثل عموش بالابلنده شهزاده‌ی اربابه چشمام به زیر پاشه همه ذرات عالم محتاج یک دعاشه چی میشه با نگاهش دردای ما دواشه دوای دردای ما با دعای باباشه مولا مولا مولا مولا یاعلی‌اکبر ____________________________ ✍ .👇👇
. السلام علیک ایها الشهید وابن الشهید ________________________ حالا که تو میخونه مهمونم نگاهی کن به حال داغونم نگاهی کن گل‌پسر لیــلا که کنج این خونه بشه خونه‌م شهزاده .... پائین پاتو یه نگاهی کن نیمه نگاهی به سیاهی کن هوائی‌ام هوائی‌ام آقا برا حرم منو تو راهی کن تو دلبر احبابی پسر اربابی تو کل آسمون‌ها قمر نایابی (3) یاعلی‌اکبرمولا ـ علی اکبر مولا ___________________ بسته دلم به تاب گیسویت دیوانه‌ام دیوانه‌ی مویت نماز عشق این دل مجنون به جانب محراب ابرویت شهزاده..... دست منو دامنت احسانت منم یکی از این محبانت بهشت‌و بی‌خیال میشم وقتی میاد وسط صحبت چشمانت تو دلبر احبابی پسر اربابی تو کل آسمون‌ها قمر نایابی (3) یاعلی‌اکبرمولا ـ علی اکبر مولا ________________________ ✍ 👇
. السلام علیک یا اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مث رویا می‌مونه این که شما رو ببینم چه قشنگه اگه من توی مسیرت بشینم هَل الیک یابن احمد بده یه راهی نشونم آرزوم اینه همیشه نوکر شما بمونم رؤیامی همه‌ی دنیامی آقامی به خدا آقامی گاهی وقتا به یادت نیستم اما تو همه جا باهامی مولانا یا بقیة الله ______________________ یکی یک دونه نرجس خاتون و امام حسن از توی خیمه سبزت یه نگاهی کن به من آقا جون بنفسی انتَ سر من خاک قدم‌هات همه زندگیمه آقا می‌ریزم به زیر پاهات ایمانم تویی جانانم جانانم تویی ایمانم هستم من مبتلای عشقت تا ابد میتلا می‌مانم مولانا یا بقیه الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه پا بده یه نیمه شب نجف یا کربلا یا پیش امام رضا یا کاظمین یا سامرا دست می‌ذارم روی سینم با تموم شور و احساس می‌خونم ای گل نرگس برات از حضرت عباس بارونه تو چشام بارونه بارونه غم این هجرونه بی تو آقا تموم دنیا زندونه به خدا زندونه مولانا یا بقیة الله ______________________ ✍ 👇
. السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه ـــــــــــــــــــــــــ عطر فردوس رسیده‌ست و دلم باز شده ای اهالی جنون عاشقی آغاز شده نغمه مستی هر میکده‌ای ساز شده موسم شاعری خواجه شیراز شده "مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید" با من دلشده امشب بجز از یار مگو با من مست به غیر از رخ دلدار مگو جز رخ آن مه عاشق کش عیار مگو غیر شیرینی و دلچسبی دیدار مگو من که با عشق و غمش کرده خدا بنیادم نیست غیر از الف قامت او در یادم جز غمش نیست در این سینه شیدایی ما جز رخش نیست خیال شب رؤیایی ما نیست جز یاد رخش مونس تنهایی ما اوست آرام دل ما و شکیبایی ما دل ما هر چه از آن یار تمنا کرده او به یک غمزه گره از دل ما وا کرده دست ما و طلب گیسوی آن یار خوش است مستی از عطر شمیم بوی آن یار خوش است تا سحر وصف روی دلجوی آن یار خوش است زخ از تیغ خم ابروی آن یار خوش است زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت در هوای رخ او نعره‌زنان باید رفت طلعتش حضرت طاهاست خدا می‌داند هیبتش هیبت مولاست خدا می‌داند زاده حضرت زهراست خدا می‌داند ثمر شاخه‌ طوباست خداست می‌داند عالم از شور و شر شوق رخش سوخته است دیده اهل نظر بر ره او دوخته است حسنی است و حسینی‌ست تبار و نسبش مثل حیدر تو بخوان فارس کل عربش نه فقط قوم عرب بلکه عجم در عقبش همگی منتظر نغمه بر روی لبش آی! ای اهل جهان مهدی موعود منم زاده خون خدا کعبه‌ی مقصود منم باد تسلیم من و نور به فرمان من است رزق و روزی همه خلق به اَنبان من است ضربان‌های زمان نیز به دستان من است آب در سیطره دست عمو جان من است زاده‌ نرجسم و نور دل عسکری‌ام نجل زهرا و علی، فاطمی و حیدری‌ام ای غریبان جهان ای همه منتظران خسته‌های همه اعصار و قلوب نگران ای اسیران گرفتار به بند دگران ای پریشان شده از دست و دل بدنظران انتقام از همه بی صفتان می‌گیرم داد مظلومیت اهل جهان می‌گیرم با سپاهی ز شهیدان خدا می‌آیم روی دوشم علم کرب و بلا می‌آیم من به خونخواهی آن رأس جدا می‌آیم من به درمانگری تاول پا می‌آیم من می‌آیم که به درمانده دوایی برسد نیمه شب کودک جا مانده به جایی برسد من خبر دارم از آن کوچه و از بیم و خطر من خبر دارم از آن تشت پر از خون جگر من خبر دارم از آن مادر و شش ماهه پسر من خبر دارم از آن گودی و از خنجر و سر من خبر دارم از آن لحظه که خم شد عمه ناله‌اش دلهــره انداخت به جان خیمه ـــــــــــــــــــــــــ ✍ .