.
#فاطمیه #امام_زمان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام ۵
بسم الله الرحمن الرحیم...
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ...
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
ببین حرف دلت هست یا نه...
در این ایام فاطمیه...
ایام عزای مادرش زهرا...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
🔹گره از مشکل پیچیده ما وا میکرد
یه مشکلی تمام شیعیان دارند...
یه درد دلی همه شیعیان دارند...
🔹کاش میآمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا میکرد
ای کاش امام زمان ما می آمد...
قبر مخفی مادر رو نشون می داد...
مثل یه همچین شبها و روزهایی...
شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا...
برا قبر مادر حرم می ساختند...
برا قبر مادر ضریح می ساختند....
کنار ضریح می نشستند...
هی زار زار گریه می کردند...
خود امام زمان روضه می خوندند...
دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند...
🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد
حالا از سوز دلت صدا بزن...
یا بن الحسن...
#مناجات_با_امام_زمان
👇
.
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها ۵
🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔸زائر اون شکسته سینه باشم
🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم
🔸قبر غریب مادر و ببینم
ان شاءالله وعده منو و شما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
ایام عزای زهرای مرضیه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بریم عیادت مادرمون زهرا...
مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه...
ان شاءالله هر كی مادر داره...
خدا براش نگه داره...
خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده...
اگه یه روزی بری خونه...
ببینی مادرت حالش خوب نیست...
دست و پات رو گم میكنی...
اگه یه روز ببینی مادرت...
به سختی داره نفس میکشه...
دست و پات رو گم میكنی...
انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد...
امروز بعد از چند ماه...
بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد...
بچه ها تا مادر رو دیدند...
خوشحال شدند...
الحمدلله...
مادر ما خوب شده...
🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم
🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم
کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی...
فرمود اسماء...
من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن...
اگه جواب ندادم اسماء...
بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم...
اسماء میگه...
دل نگران شدم...
ساعتی بعد صدا زدم...
عرضه داشتم... یا بنت رسول الله...
دیدم جواب نیومد...
خدایا ...چه خبر شده...
چرا بی بی جواب نمیده...
دوباره صدا زدم:
(یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ )
جواب نیومد...
وارد حجره شدم...
پوشیه صورت رو کنار زدم...
دیدم ای وای...
بی بی جان به جانان تسلیم کردند...
عرضه داشتم بی بی جان...
سلام منو به پیغمبر خدا برسونید...
خدایا...
حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم...
جواب بچه ها رو چی بگم...
حسنین وارد شدند...
تا اومدند فرمودند اسماء...
مادرمون زهرا کجاست...
دوان دوان وارد حجره شدند...
کنار بدن بی جان مادر نشستند...
حالا میخوای گریه کنی بسم الله...
امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...
این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر...
نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه...
امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر...
صدازد:
یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی
مادرجان من حسنم...
با من حرف بزن مادر...
الان روح از بدنم جدا میشه مادر...
ابی عبدالله اومد...
آی کربلایی ها...
آقاتون اومد...
صورت گذاشت کف پاهای مادر..
هی کف پاهای مادر رو میبوسه...
صدا میزنه...
يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ
مادر...
من حسینتم...
با من حرف بزن...
مادر...
اگه با من حرف نزنی میمیرم...
مادر... مادر...
🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر
اسماء اومد بچه ها رو با احترام...
از روی جنازه مادر بلند کرد...
اما...
لا یوم یومِک یا اباعبدالله
خوب شد اسماء تو بودی...
بچه ها زهرای مرضیه رو...
از کنار جنازه مادر بلند کردی...
اما کربلا...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه...
کشان کشان...
دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند...
🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام
🔸من از کنار پیکر بابا نميروم
#روضه_حضرت_زهرا
👇
record013.mp3
3.31M
سبک: این شبا حال و هوای خونمون ...
فاطمیه شد دوباره دنیا غرق اشک و آهه
بشکنه دستت مغیره مادر ما بی پناهه
درب خونه داره می سوزه توی آتیش کینه
خیلی بد تا کردی با آل پیمبر ای مدینه
پر از دوده
چرا حیاط خونه حیدر
داره می سوزه سوره کوثر
امون امون از این زمونه
داره حیدر
می بینه همسرش کتک خورده
زخم دلش چقدر نمک خورده
درد علی رو کی می دونه
آروم آروم میگه مولا
مرو زهرا مرو زهرا
غربت و تنهایی مولا دلم رو می سوزونه
فاطمه میره سفر حیدر باید تنها بمونه
کی می دونه فاتح خیبر تو کوچه چی کشیده
فاطمه نقش زمین بوده علی داشته می دیده
تو اون غوغا
فضای خونه کربلایی شد
محسن ششماهه فدایی شد
فضه برس به داد زهرا
حالا دیگه
به غم اسیره مادر سادات
داره می میره مادر سادات
علی می مونه تک و تنها
آروم آروم میگه مولا
مرو زهرا مرو زهرا
#مهدی_شریفی✍
#فاطمیه
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
#سبک_از_همون_روز_ازل_مأنوسه_با_تو_روزگارم
امام حسین ع
. #شور #حضرت_زهرا #محسنیه #هجوم_به_بیت_وحی ای که در کوچه ها اُفتادی پیش چشمای ما اُفتادی طوری ب
.
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
دلخوریم از روزگار، آتیش زدند رویای ما رو
همسر از همسر خجالت میکشه، دنیای ما رو
خونهی خوشبختیمون حالا شده ویرونهی ما
پای نامحرم نباید وا میشد، تو خونهی ما
تو افتادی،
ولی بازم برام سپر بودی
میبردنم تو زیر در بودی
نمیتونستی از جا پاشی
تو افتادی،
چطوری دوره کردنم دیدی
طناب و دور گردنم دیدی
نمیتونستی اما پاشی
یه دل از من، یه دست از تو
چه پهلویی، شکست از تو
(نهنه، زهرا)۳
...
دلخوریم از روزگار، آتیش زدند رویای ما رو همسر از همسر خجالت میکشه، دنیای ما رو۲ خونهی خوشبختیمون حالا شده، ویرونهی ما پای نامحرم نباید وا میشد، تو خونهی ما (تو افتادی ولی بازم برام سپر بودی) ۲ میبردنم تو زیر در بودی نمیتونستی از جا پاشی تو افتادی چجوری دوره کردنم، دیدی طنابو دور گردنم، دیدی نمیتونستی ازجا پاشی یه دل از من، یه دست از تو۲ چه پهلویی شکست از تو۲ آه زهرا ... فکر نمیکردم یه روز اینقد زیاد شه غربت من ببینم داری میریزی اشکاتو، تو صورت من گریه داری گریه کردم که پی مولا نمیاد سرتو پایین بیار، دستم دیگه بالا نمیاد دارم میرم لالهها عمرشون به دنیا نیست تو دنیا دیگه جای زهرا نیست گریه واسه عمر کمم کن حلالم کن نود روزه که زحمتت دادم کبود شده، تو خونت افتادم یه کم دیگه تحملم کن (جوون بودم، حالا پیرم حلالم کن، دارم میرم) ۲ آه زهرا...
#سبک_از_همون_روز_ازل_مأنوسه_با_تو_روزگارم
#فاطمیه #حضرت_زهرا
........
ز بس که هست به جسمم جراحتی تازه
ز لاله ساختهام باغ جنتی تازه
به دست لاغر من، لقمه نیز سنگین است
کشیدم از علی امشب، خجالتی تازه
زنی به نیت خنده، عیادتم آمد
خدا کند که نباشد عیادتی تازه
مگر که گریهی یک زن، چه اذیتی دارد
رسیده باز به حیدر، شکایتی تازه
علی به حجرهی من هر زمان که سر بزند
به غیر گریه نداریم صحبتی تازه
نفس کشیدن پهلو شکسته، آسان نیست
مصیبتی است پشت مصیبتی تازه
سه ماه پیش، چنان سیلی بدی خوردم
که هست بر رخم انگار ضربتی تازه
لباسهای قدیمی، بزرگ شد به تنم
.
.
#زمینه #فاطمیه
#نوحه #واحد
آرامش من ، ای ماه جوون
میتونی یه شب دیگه ، پیش ما بمون
گریه های حیدر و زینبو ببین
باز بلندشو جون من روبروم بشین
من دلم برا صدات،واسه شوق خنده هات،تنگ شده همین
فاطمه فاطمه فاطمه جان۴
بارونی شده ابر دیده هام
این زندگی و هرگز بی تو نمیخوام
با رفتن تو قلبم زیر و رو شده
واسه حیدرت مردن آرزو شده
بافراق تو حیدر سوز و داغ تو حیدر روبه رو شده
فاطمه فاطمه فاطمه جان
قاتل علی زخم پهلوته
این چه زخمیه زهرا روی بازوته
هق هق میکنه زینب خیلی دلگیره
پاشو کاری کن زهرا داره می میره
میدونی که هر دختر توی آغوش مادر آروم میگیره
فاطمه فاطمه فاطمه جان
#ابوذر_رئیس_میرزایی ✍
...............
.
#نوحه
#شب_امام_حسن
#کوچه_بنی_هاشم
کار مجتبی آه و افسوسه
خاطرات اون کوچه مثل کابوسه
دیده سرو حیدری قدکمون شده
مادرش روی خاکا نیمه جوون شده
پرشکسته مادرش زار و خسته مادرش
ناتوون شده
مادرم مادرم فاطمه جان
اشکای چشاش بی امون شده
مجتبی برا مادر روضه خون شده
وقتی توی اون کوچه راه مارو بست
بی حیا غرورم رو اون لحظه شکست
بی هوا زد اون پلید مادرم چیا کشید
رو زمین نشست
مادرم مادرم فاطمه جان
توی مدینه مادرو زدند
کربلا همین مردم دخترو زدند
از کرببلا زینب تا کوفه وشام
میدونی چیا دیده جای احترام
طعنه ها و نیرنگ و دود و آتیش و سنگ و
از رولب بام
یاحسین یاحسین یاحسین جان
ابوذر رئیس میرزایی ✍
..................
.
#بستر_بیماری
#شب_شهادت_حضرت_زهرا
این روزا علی غرق خواهشه
بیش از این نذار ازتو شرمنده بشه
از میخ در و از دیوار خونمون
یادگاری مونده روی تنت نشون
آخ شکسته شد بالت.کشته منو احوالت.از چشام بخون
فاطمه فاطمه فاطمه جان
دیگه حرفی از رفتنت نزن
ای تموم دنیا و دلخوشی من
قول دادی از اون اول پیشم بمونی
سنی نداری زهرا خیلی جوونی
حیدرت سیاه بخته.فاطمه برام سخته.بی هم زبونی
فاطمه فاطمه فاطمه جان
میری و منو تنها میزاری
زهرا روی قلب حیدر پا میزاری
میخای بپری دیگه از این آشیون
پرشکسته ی زخمی سوی آسمون
جون پسرات زهرا.جون دخترات زهرا.پیش مابمون
فاطمه فاطمه فاطمه جان
#ابوذر_رئیس_میرزایی ✍
👇