eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله سلام الله علیها به نفس حاج امیر کرمانشاهی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بمیرم از خدامه ، سویِ نیزه نگامه نزن این جور منو اون که رو نی میبینی بابامه .. گوشواره م رو نکش من خودم بِهت میدم فقط عمو عباس نبینه .. هر چی میخوای بزن من اگه حرف زدم فقط عمو عباس نبینه .. معجر و پس بده .. از رویِ نیزه ها داره عمو عباس می بینه .. لااقل عمه هامو نزن بی هوا داره عمو عباس میبینه .. میبینه که آتیش گرفته لباسام میبینه که دیگه مثلِ پیرِزن هام هنوز برایِ من سواله چطور یه دختر سه ساله شبا تو تاریکیِ صحرا خوابیده رویِ خاک و خارا وقتی که زجر اومد سراغش نگم چطور بلند شد از جا .. نگم چه جوری داشت هواشُ اصلاً بلند نکرد صداشُ کی میگه که تو راه برگشت کشید موهاشُ .. فقط دیدن که جون به تن نداره یه جایِ سالم به بدن نداره کسی نگفت یتیم زدن نداره 👇
babolharam _ Kermanshahi.mp3
1.68M
|⇦•معجر و پس بده .. و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس حاج امیر کرمانشاهی
. خورشید زیر سایه ی تو اعتکاف کرد شصت و سه سال دور سر تو طواف کرد وقتی خدا به کالبدت روح می دمید میگفت از وجود خودش انکشاف کرد دیوانگان کوی تو را فاطمه خرید ما را همین عنایت کرد کفاف کرد خاک بهشت عرصه ی جولان مُشک بود از عطر سیب کرب و بلایت غلاف کرد 👇
Moghadam-Shab13Moharam1399[12].mp3
2.07M
▪️خورشید زیر سایه ی تو اعتکاف کرد▪️ 🎤 سبـک : شعرخوانی 🗓مراسم : شب سیزدهم محرم الحرام 1399
. ‍ شهادت علیه السلام هنوز باهامه با گریه هامه جلو چشامه غروب گودال هنوز اسیره قلبم میگیره یادم نمیره غروب گودال بعد سی چهل سال هنوزم جلو چشامه قتله گاهت مگه یادم میره پدر جان رو نیزه ها طرز غروب پر از خون گودال آتیش خیمه های تنها لحظه ی غارت و جسارت فرار خواهرام تو صحرا ۲ شادی حرامه عمرم تمامه غمهام ز شامه وای از اسیری دستام بستن حد شکستن چه ها نگفتن وای از اسیری جلو چشمای من می زدن بچه هاتو به قصد کشتن هنوزم رو دستام می سوزه کبودی زنجیر دشمن مگه یادم میره چه جوری ماها رو دور دادن توی شام امون از کوچه ی یهودی آتیش و خاکستر و دشنام 👇👇
. « فوق العاده زیبا » 🎤کربلایی محمد حسین حدادیان .............................................................. بند اول . زیر عبا گرفتمت ، تورو نبینه مادرت دستمو وردارم علی ، جدا میشه دیگه سرت ای خدا پدری رو شرمنده نکن حرمه دیگه بسه به من خنده نکن با دست خالی قبرتو میکَنَم غریب ترین بابای عالم منم بامادرت توروصدا میزنم علی لای لای علی لا لای (4) بند دوم . دلم میسوزه واسه ی ، مادر بیچارت علی دق میکنه هی میبینه ، خالیه گهوارت علی خاک کرب و بلا سوخت از غربت من خون حنجرتُ ریخت تو صورت من نیومده خوشی دنیا به تو داره میخنده کل صحرا به تو به اسب هاشون آب دادن اما به تو علی لای لای علی لای لای (4) @emame3vom بند سوم . دم غروب تو کربلا ، میاد صدای ناله ها برای نبش قبر تو ، میان به پشت خیمه ها عمرتو مثل یه گل کوتاهه چرا روی نی سر طفل شیش ماهه چرا کشتن شیرخواره نداره ثواب روی نی سرت بسته میشه با تناب خدا خدا برس به داد رباب علی لای لای علی لای لای (4) https://eitaa.com/emame3vom/30393 👇
1527012627492.mp3
3.78M
زمینه حضرت علی اصغر علیه السلام کربلایی محمد حسین حدادیان زیر عبا گرفتمت ، تورو نبینه مادرت
12_5_Saeed_Hadadiyan(Ruze_7_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
8.79M
🎧زیر عبا گرفتمت 🎤کربلایی محمدحسین حدادیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . اربعین آمد دلم را غم گرفت بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله ی صاحب زمان آید به گوش جان اهل بیت عصمت بر لب است کاروان سالار آنها زینب است جمله مستان سوی ساقی آمدند مست مست از جام باقی آمدند سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دستها هوش از سر رفته و دل باخته جسم خود را بر زمین انداخته هر یکی در جستجوی تربتی بر لب هر یک کلامی، صحبتی قلبها پر شکوه از بیداد بود آشنای قبر ها سجاد(ع) بود رهبر زینب(س) امام راستین حجت حق بود زین العابدین(ع) با کلامش عمه را مغموم کرد تا که قبر یار را معلوم کرد آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر کلثوم و رباب زخمهای این سفر سر باز کرد هر کسی درد دلی آغاز کرد زینب ازم‍‍ژگان خود یاقوت ساخت داستان این سفر را باز گفت گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تارزینب السلام بر تو پیغام سفر آورد ام از فتوحاتم خبر آورده ام کرد با من این مسیر عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر که دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه کوفه مرده بود ظلم دشمن تا که بی اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟ گوییا دستان حیدر بسته بود یاسها را جوهر نیلی زدند کودکان را یک به یک سیلی زدند ازشماتت کردن دشمن مپرس از سه ساله دخترت از من مپرس شد سرت یک نیمه شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مرد در ویرانه و من زنده ام بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام بارها از دوریت جان باختم بین مقتل من تو را در یافتم گر تو ای لب تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت... .👇