.
#حضرت_زهرا_شور
#شور
داره میسوزه در ، گیر افتاده توو هُرم شعله ها ، زندگیه حیدر
خونابه روو زمین هِی میریزه ، از پهلوی مادر
داره میسوزه در
بدجور لگد خورده ،ضربه ی محکم و سنگین پا ، گلشو پژدمرده
بال و پرش تَرک خورده مسمار ، چی سرش آورده
بدجور لگد خورده
یه عده بی حیا همش توو رفت و آمدن
افتاده غرق خون به زیر دست و پا یه زن
با بار شیشه پشت در نقش زمین شده
خونه و زندگیه حیدرو بِهم زدن
شکسته دنده و : پهلوی مادرم
میباره درد وغم : از روی مادرم
مظلومه مادرم
---------------------
چادر و معجر سوخت، بانوی پا به ماه پیش چشم ، یه عده کافر سوخت
حرارت اون قَده بالا بود که ، همه ی پیکر سوخت
چادر و معجر سوخت
راه نفس سد شد، ریخته بودن توو خونه نامردا ، حال حسین بَد شد
یه گوشه مجتبی دق کرد وقتی ، ضربه ها ممتد شد
راه نفس سَد شد
همه میخندیدن به حال و روز مرتضی
مادر و میزدن با ضرب تازیوونه ها
یکی برای یاری و کمک نیومدِش
به اشک چشم مجتبی نکردن اعتنا
بشکنه پای اون: کسی که زد لگد
همونکه بی هوا : مادر ما رو زد
مظلومه مادرم
--------------------
قنفذ جفا کردش
همراه اون مغیره با غلاف ، عُقدشو وا کردش
دستای ما درو از دستای ، مولا جدا کردش
قنفذ جفا کردش
کرده ورم بازوو
میچکه روو زمین خونابه از ، زخمای توو پهلوو
سیاهی و کبوودی ها مونده ، روو صورت و ابروو
کرده ورم بازو
حرومیا دستای مولارو که بستن و
اون دو نفر بازوی مادرو شکستن و
خدا الهی نگذره از اون چهل نفر
توو کوچه ها غرور حیدرو شکستن
چقد بلا کشید: مادر قد کمون
باتن غرق خون: دیگه نداشت توون
مظلومه مادرم
-----------------
#عباس_قلعه✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
.
#زمینه
#هجوم_به_خانه_وحی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
فاطمیه شد - دل پریشونه
آسمونم از - غصه گریونه
همه عالم - سینه زن میشه
وقتی که زهرا - نوحه میخونه:
"جَمَعوا الحَطَبَ الجَزل عَلی بابِ داری ..." *
هیزم آوردن
دست بسته علیمو کشیدن بردن
غربتو دیدن
ولی مردم به جای یاری خندیدن ۲
(وای / یا رسول الله
شد ادا آخر / حقِ ذِی القربی) ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
این چه رسمیه؟ - اف به تو دنیا
آتیش و جنت؟! - سیلی و حورا؟!
واژه ها دارن - همه میسوزن
وقتی که مقتل - میرسه اینجا:
"وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي ..." *
شعله زد آتیش
عاقبت تبانی کرد با لگد آتیش
دود بود و دود
هیچ رحمی نمی کرد آتیش نمرود ۲
(وای / عاقبت در سوخت
من توی آتیش / ولی حیدر سوخت) ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چی بگم از این - غم بی تکرار
راز ناگفته است - قصه ی مسمار
هنوز انگاری - از دل تاریخ
داره می خونه - مادری غمخوار:
"رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَی" *
با لگد در زد
نالمو شنید ولی باز مکرر زد
توو سکوتی سرد
رد شدن از روی در چل نفر نامرد ۲
(آه / "وَ أنا حامل"
بچمو گرفت ازم / ضربه قاتل) ۲
* فجمعوا الحطب الجزل على بابى // بر در خانه ام هيزم و خاشاک آوردند.
* وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي // در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.
* رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ // با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد.
بر اساس روایت بیان ماجرای هجوم به بیت وحی از زبان فاطمه سلام الله علیها
📖در کتاب” ارشاد القلوب” ابی محمّد حسن بن محمّد دیلمی (متوفّای ۷۷۱ هـ) ، داستان به آتش کشیده شدن در خانه ی حضرت زهرا و وقایع مربوطه را از زبان خود حضرت زهرا (س) نقل میکند.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#احسان_تبریزیان
.👇
.
#پیش_زمینه
#حضرت_زهرا
قالَ النَبی: یا فاطمه ۲ مَن صَلی علیک، غَفَرالله لَه ۲
به فرموده پیغمبر / به آیه آیه کوثر
خدا می بخشه هر کس رو / که بت سلام بده مادر
به نیابت از آقام امام رضا
به نیابت از شهید سر جدا
به نیابت از همه حسینیا
سلام میدم
صلی اللهُ علیکِ یا فاطمهَ الزهرا ۳
#احسان_تبریزیان
#فاطمیه
.👇
.
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#امام_حسین_علیهالسلام
🏴 حسینِ فاطمه
بغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعداز آن از چند و چون روضهی مادر گذشت
روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعلهها از در گذشت
من میان کوچه بودم، روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ پشت تیغ از جسم علیاکبر گذشت
شعله بود و محسن ششماهه و دیوار و در
تیری آمد از گلوی تشنهی اصغر گذشت
میخ در بر سینهی پرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
ریسمان بر گردن حبلالمتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
#علی_سلیمیان
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
.👇
Shab04Moharram1399[01].mp3
10.72M
من میان کوچه بودم، روضهخوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضهای دیگر گذشت
🖋 شاعر: #علی_سلیمیان ✍
🎙 بانوای: #حاج_میثم_مطیعی🎤
.
#بصیرتی
🔅 به سوی آفتاب
قرار بود از این چشمه آب برداریم
نه اینکه تشنه شویم و سراب برداریم
قرار بود از این سفرهی پر از برکت
برای مسئلههامان جواب برداریم
قرار بود اگر ابر تیره را کشتیم
همه برابر از این آفتاب برداریم
بنا نبود که از باغ لالهها تنها
برای زینت دیوار، قاب برداریم
بنا نبود که از پایمال گلهامان
برای منفعت خود گلاب برداریم
بنا نبود به بیراههها کشانده شویم
به سمت مرگ و تباهی شتاب برداریم
چه شد که محو نفاق هزارچهره شدیم؟
قرار بود که از آن نقاب برداریم!
یقین از این شب تاریک و تار میگذریم
اگر قدم به سوی آفتاب برداریم
کجاست آن هیجان، آن شکوه، آن غیرت؟
مباد دست از این انقلاب برداریم
#علی_سلیمیان ✍
#ایران #مظلوم_مقتدر
.
M-f1-1.mp3
5.43M
#مرثیه_خوانی
شب اول فاطمیه 1444 هجری قمری
بیت آیت الله فقیهی دامت برکاته