eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. به کی بگم من امام عسکری فدا شد سامرا چون کرببلا شد صاحب زمان صاحب عزا شد به کی بگم من محو تماشا شده مهدی تنهای تنها شده مهدی مبهوت بابا شده مهدی به کی بگم من صاحب زمان بابا ندارد سر را به زانو می‌گذارد بابای او جان میسپارد به کی بگم من امام عسکری کفن داشت بر تن خود یک پیرهن داشت جان رفته بود اما تن داشت به کی بگم من بسمل مانده بی پر وبال اگر شده آشفته احوال اما نمانده ته گودال به کی بگم من تنهایی امام و دیدند او رو به هر طرف کشیدند اما سرش رو بد بریدند مهدی زهرا اگر به شهر سامرا بود ولی بیاد کربلا بود یاد امام سر جدا بود بابای خود را به حال دست و پا ندیده اون و به زیر پا ندیده میان بوریا ندیده حاج ✍ ربیع الاول ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش .👇
. مهدی فاطمه شده صاحب عزا بوی غم می‌رسد از شهر سامرا امام عسکری می‌زند دست و پا واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤🖤 می‌ریزد اشگ غم پسر فاطمه زیر لب می‌کند با پدر زمزمه بابابابای او برده دل از همه واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤🖤 یوسف فاطمه دارد سوز و گداز قرآن می‌خوانداو با صدای حجاز می‌خواند بر جسم پدر خود نماز واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤🖤 تماشایی بود امام دلربا با سختی می‌شود از پدر او جدا صورتش را کند به سوی کربلا واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤🖤 حاج ربیع الاول ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش .👇
. نوحه وفات (س) ◾بنداول سکینه دختر امام الهدا بدیده‌ام به نیزه راس جدا شاهد کربلا اسیر غصه‌ها همقدم عمه به شامم مثل پدر خشکیده کامم واویلتا آه و واویلا(۲) ◾بنددوم فدای اشک و خون از دیده‌اش بوسه زدم بر لب خشکیده‌اش عمه شد یاورم برای معجرم صورت من گر چه کبود است هستی من زین تار و پود است واویلتا آه و واویلا(۲) ◾بندسوم من داغدار شیرخوار اصغرم شاهد رفتن علی اکبرم وداع با حرم چه آورد بر سرم شور عزا گردیده بر پا پشت و پناهم شده سقا واویلتا آه و واویلا ✍ .👇
. علیه السلام سامرا خاکت به سر، شد کشته دیگر عسکری گشته بر پا محشری مهدی اش در غربت او می کند نوحه گری گشته بر پا محشری از زهر جفا سوخته پا تا به سر من مهدی پسر من آبی برسان بر لب من ای قمر من مهدی پسر من مهدی شده خونین جگر واویلا گشته عزادار پدر واویلا شد موسم نوحه گری واویلا مسموم کین شد عسکری واویلا شد سامرا چون کربلا واویلا مهدی شده صاحب عزا واویلا ............ . شد امام عسکری مسموم زهر کینه ها/ یا اباصالح بیا داده جان در بین غربت چون پدر در سامرا/ یا اباصالح بیا 🌸 شد امام عسکری در بین بستر نیمه جان/ العجل صاحب زمان در جوانی کشته شد با کینه ی عباسیان/ العجل صاحب زمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. ◾️نوحه شهادت امام حسن عسگري(ع)◾️ بر لب آمد جان من بسته شد چشمان من من غريب سامرايم كشته ء زهر جفايم   يا مظلوم يا مولا ...... قلب من شد پر شرر چشم من مانده به در با غم و محنت قرينم كاش مهدي را ببينم يا مظلوم يا مولا ..... مثل گل پژمرده ام ارث مادر برده ام از در و ديوار خانه ميكشد آتش زبانه   يا مظلوم يا مولا ✍ .👇
. (ع) غريبانه ميروم از دار دنيا بيا مهدي اي نور ديده ء بابا تو اي نورچشمانم بببين چشم گريانم رسيده بر لب جانم     واويلا ترك خورده از زهركينه لبهايم جوان مرده ميروم مثل زهرايم دم آخر اي دلبر تسلاي اين مضطر بخوان روضه از مادر   واويلا بيار آب و يادي كن از تشنه كامان بياد آن گودال و شاه مظلومان به موج خون غوغا شد زخون مقتل دريا شد سر نعشش دعوا شد    واويلا يل خيبر تنها و بي سپر مانده بيا مهدي كه زهرا پشت در مانده به اين در آذر افتاد كه زهرا با سر افتاد روي جسمش در افتاد    واويلا ✍ 👇
زبانحال امام عسکری علیه السلام پسرم گریه نکن جان پدر قربانت همه قربان تو و چشم زخون گریانت دیدن اشک تو سوزنده تر از این زهر است میزند شعله به من دیدهء پُر بارانت بعد من بی کس و تنها و غریبی جانا ای بقربان تو و غربت بی پایانت هیچکس نیست تسلّی بدهد بر غم تو یا که آرام کند آه دل سوزانت خون لبهای پدر را که کنون میگیری کاش میشد که ببوسم پسرم دستانت حسن دوم زهرایم و زهرم دادند منکه رفتم به سلامت سرو دست و جانت بعد من سمت مدینه اگر افتاد رهت بگو از سامره با مادر رُخ ریحانت تو به مادر بگو از داغ تو ما پژمردیم سوختند از غم و دردت همهء طفلانت لگد پای حرامی چِقَدَر محکم بود قطع شد ریشهء ششماهه گل گلدانت روی پهلوی تو واکرد دهن ضربهء میخ کاش میزد عوض میخ تو را پیکانت ظرف آبی که به نزدیک لبم آوردی بُرد من را به ببر جدّ به خون غلطانت عوض آب فقط نیزه به خوردش دادند لطمه میزد روی تَل عمّهء سرگردانت ✍ ................ «هوالنور» به مناسبت به امامت رسیدن حضرت صاحب الزمان(عج) زبان حال امام حسن عسکری(علیه السلام) به پسرش مهدی(عج): بلند شو پسرم، تو قیام خواهی کرد رسالت پدرت را تمام خواهی کرد تویی که جد تو خورشید و روحت از صبح است به حکم نور، طلوعی مدام خواهی کرد و با تبسم خود، ای گل محمدی‌ام! به انتشار بهار اهتمام خواهی کرد به شاخه‌ها هیجان می دهی به چشمه تپش به خشک و تر همه جا لطف عام خواهی کرد به پای بذر و جوانه امید می پاشی به سروهای کهن احترام خواهی کرد و سجده کن که قیامی بلند در راه است که عاقبت به پیمبر سلام خواهی کرد ........... . از ما زمینیان به شما اسمان سلام مولای دلشکسته امام زمان سلام این روزها هزار و دو چندان شکسته ای حالا کجای روضه بابا نشسته ای؟ رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت قربان ریشه های نخ شال گردنت اماده می کنی کفن و تربت و لحد مرد سیاهپوش، خدا صبرتان دهد گویا دوباره بی کس وبی یار و خسته ای این روزها کنار دو بستر نشسته ای انگار غصه دار جراحات سینه ای گاهی به سامرایی و گاهی مدینه ای یکبار فکر زهر و دل پر شراره ای یکبار فکر واقعه گوشواره ای با اینکه بر سر پدر دیده بسته ای اما به یاد مادر پهلو شکسته ای ان مادری که بال و پرش درد می کند هم دست وشانه هم کمرش درد می کند هم بین خانه گفت و شنودش اشاره شد هم اسمان روسریش پر ستاره شد دو ماه و نیم کارحسن موشکافی و دو ماه و نیم بازوی مادر غلافی و... دو ماه و نیم گونه زخمی ماه!تر از چادر سیاه سرش هم سیاه تر تا اینکه با جراحت ان تازیانه رفت شمع شب مدینه هم اخر شبانه رفت… .