eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرخوانی آقامجتبی خرسندی.mp3
زمان: حجم: 1.55M
﷽ از غزلی جدید در دنیا قیاس کرد تو را با معاویه درد است این‌که‌گفت؛ علی یا معاویه؟ شکرخدا که پای علی مانده‌ایم ما در این جهانِ پستِ سراپا معاویه حق با علی‌ست بی‌برو برگرد تا ابد حتی اگر تمام جهان با معاویه... . .......... #پ.ن: مولی الموحدین (ع)فرمود: «الدهر انزلنى ثم انزلنى ثم انزلنى حتى قیل معاویة و على!؟» روزگار، مرتبه مرا پایین آورد، پایین آورد، پایین آورد به حدى که اسم را کنار معاویه می‌آوردند. 📚مرحوم مقدس اردبیلی متوفای قرن دهم در کتاب "حدیقة الشیعه " ج1 صفحه 208 نقل فوق را آورده است. و مشابه این سخن را نیز دانشمند معروف اهل سنت "ابن ابی الحدید " در شرح نهج البلاغه ج20 ص326 رقم 733 نقل کرده است. .............. . متن 👇 بگو کدام ستم ریشه در سقیفه ندارد؟ https://eitaa.com/emame3vom/103335 اجرای مجلسی 👇 https://eitaa.com/emame3vom/54472
. عشق وقتی نام خود را اوّل دفتر گذاشت کار هر دلداده را بر عهده‌ی دلبر گذاشت صبح خِلقَت هرکسی از خالِقَش نقشی گرفت در کنار نام ما هم واژه ی "نوکر" گذاشت در گرفتاری به دادم می رسد تنها حسین تا به بُن‌بستی رسیدم ، پیش پایم در گذاشت آبرویش خرج شد تا آبرودارم کند من نکردم هیچ کاری ، او برایم سر گذاشت پای گمراه مرا زهرا به هیئت ها کشاند پرچمش را در مسیر چشم من ، مادر گذاشت استکان چای روضه ، جامِ حوض کوثر است سور و ساتِ بعد مجلس را خود حیدر گذاشت فرش‌ها را جمع کردم ، سفره اش را پهن کرد بهترین ظرف غذا را پیشِ این قنبر گذاشت شستشوی دیگ نذری شستشوی باطن است زندگی اش را پدر پای همین باور گذاشت قبر ما با دستمال اشک روشن می شود گریه‌کُن آن را برای لحظه ی آخر گذاشت در قیامت کوچه‌ی سینه‌زنی وا می کنیم این قرارِ روضه را باید دمِ محشر گذاشت خواست تا آینده ی عُشّاق را تضمین کند دست ما را شاه در دست علی اکبر گذاشت ▪️ قاب لبخند نبی افتاد و تکّه‌تکّه شد سُمِّ مرکب پا روی تصویر پیغمبر گذاشت داشت بالای سر شهزاده جان می داد شاه... زینب آمد بین لشگر ، دست بر معجر گذاشت ۱۴۰۳ علیه_السلام علیه_السلام علیه_السلام ....... عشق وقتی نام خود را اوّل دفتر گذاشت کار هر دلداده را بر عهده‌ی دلبر گذاشت روضه‌خون وقتی از مازندران پرچم ابی عبدالله رو بلند می‌کرد پیاده می‌رفت کربلا، همچین که نزدیک حرم شد دفترش و باز کرد گفت:« هر روضه‌ای اومد همون روضه رو می‌خونم». تا دفتر و باز کرد دید روضه‌ی علی اکبره... شب جمعه بود شروع کرد روضه بخونه، رفت توو حرم ابی عبدالله زیارتش و کرد اومد خونه خوابید. شب توو عالم رویا خواب ابی عبدالله رو دید. آقا بهش فرمود:« فلانی سلام من و به اون چایی‌ریز هیئتتون برسون». فلانی میشه یه خواهشی ازت بکنم؟! اگه شب جمعه اومدی کربلا خواستی روضه بخونی دیگه روضه‌ی جوونم و نخون. چرا آقا جان؟! آخه شب جمعه‌ها مادرم میاد توو حرم و مادرم طاقت این روضه رو نداره، آخه این روضه خیلی شبیه روضه‌ی خودشه. اگه کربلا به پهلوی علیش نیزه زدند، مادرم پشت در بین در و دیوار قرار دادند. با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پدرت بودم و رعنا شدنت را دیدم آه در بین عبا جا شدنت را دیدم خوب شد چند قدم پیش نگاهم رفتی خوب شد خوش قد و بالا شدنت را دیدم امام صادق می‌فرمایند:« هنوز اون حرارتی که از داغ علی‌اکبر به دل جدّ ما حسین هست، هنوز اون حرارت خنک نشده». یه زخمی به جگر حسین گذاشتن... همچین که این جوون مقابل پدر قدم می‌زنه، پدر وقتی نگاهش می‌کنه کیف می‌کنه. همچین که اومد خدمت ابی عبدالله گفت:« بابا جان! اجازه میدی»؟! ابی عبدالله بدون درنگ سریع فرمود:« برو! ولی علی جان اول برو توو خیمه‌ی زنها با زنها وداع کن». علی‌اکبر اومد توو خیمه‌ی زنها؛ روایت میگه سکینه افتاد به پای داداشش علی « إرحَم غُربَتَنا». هی نگاه به علی‌اکبر می‌کردن« إرحَم غُربَتَنا»؛ به غربت ما رحم کن... وداع مفصلی علی‌اکبر و این زنها داشتند، جوری که این زنها دور علی رو گرفته بودند نمی‌ذاشتند علی بره. ابی عبدالله اومد جلو صدا زد:« علیه من، ممسوس فی ذات خداست، علی رو رها کنید. بعد خودش نگاه کرد، دید علی داره میره سمت میدان دیدم همین ابی عبدالله با دستش محاسن مبارک و گرفت یه نگاه به سمت آسمان کرد:« خدایا شاهد باش چه کسی و دارم می‌فرستم میدان که خَلقاً و خُلقاً و منطقاً مثل جدّم رسول خداست؛ شاهد باش». همچین که علی داشت می‌رفت صدا زد:« علی جان! میشه چند قدم جلوم راه بری می‌خوام برای آخرین بار ببینمت، برای آخرین بار قدم زدنت و ببینم». اومد میدان شروع کرد رجزخوانی کنه صدا می‌زد فریاد میزد:« أَنَا عَلِيُّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، نَحْنُ بَيْتُ اللهِ أَوْلَى بِالنَّبِيِّ» بعپ یه جمله‌ای خطاب به ابن زیاد فرمود:« ای حرامزاده برای بابای من حکم میدی»؟! نامه نوشت:« یا باید تسلیم بشی یا من سرت و برای یزید می‌برم». گفت:« ای حرامزاده تو کی هستی؟! به غیرت علی‌اکبر بر خورد»؛ برای همین اومد میدان رجزخوانی کرد. یکی نبود بگه:« علی جان! اینجا به غیرتت برخورد، یه روزی توو مدینه یه آقایی که اول دستاش و بستن و جلو چشماش ناموسش و میزدن»... اومد وسط میدان، رزمی کرد چند لحظه‌ای که گذشت از وسط میدان صدا زد:« یا أبَتِ! الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي» بابا! تشنگی داره من و می‌کش؛. این سنگینی زره داره اذیتم می‌کنه. صدا زد ابی عبدالله گفت:« برگرد علی جان! زبان علی‌اکبر و توو دهان مبارکش گذاشت، کنایه از این که:« علی جان ببین من تشنه‌تر از توأم». همچین که برگشت میدان، اون نانجیب اومد یه ضربه‌ای به فرق علی زد. مثل باباش امیرالمومنین فرق علی هم دوتا شد. روایت میگه:« از سر مبارک خون داره جاری میشه؛
. شب زیارتی امام حسین علیه السلام ------------- سلام ما به نام نامی ات حسین سلام ما به تشنه کامی ات حسین سلام ما به سوز تو ، به آه تو سلام ما به خاک قتلگاه تو سلام ما به پاره پاره پیکرت سلام ما به زخم های حنجرت سلام ما به خون جاری از لبت سلام ما به بوسه گاه زینبت سلام ما به قطره قطره خون تو سلام ما به روی لاله گون تو سلام ما به باغ سرخ پرپرت سلام ما به اشک های خواهرت سلام ما به آب آب گفتنت سلام ما به موج خون شکفتنت سلام ما به روی‌ غرقه خون تو سلام ما به غربت فزون تو سلام ما به لحظه های غربتت سلام ما به مرقدت ، به تربتت سلام ما به اوج غم رسیدنت سلام ما به خاک و خون تپیدنت سلام ما به لحظه های آخرت سلام ما به رأس تو ، به پیکرت سلام ما به لعل لاله گون تو سلام ما به چشم غرق خون تو سلام ما به چهره ی خضاب تو سلام ما به داغ بی حساب تو سلام ما به خشکی گلوی تو سلام ما به آخرین وضوی تو سلام ما به عاشقان دلغمین سلام ما به شعر «یاسر» حزین ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ................... #پ.ن:قطعا امتحان میشویم. بدا به حال کسانی که با تاثیر از ماهواره و ... مردود شوند. بدا به حال کسانی که گول معاویه صفتان را میخورند.
امام حسین ع
﷽ از غزلی جدید در #مدح_امیرالمومنین دنیا قیاس کرد تو را با معاویه درد است این‌که‌گفت؛ علی یا معاویه
. لعنت خدا بر معاویه و معاویه صفتان .............. . كارِ دنيا را ببين، مردِ فرار از جنگ ها هي رجز ميخوانَد و بايد بشنود .
. 🎤 گریه میکنم فقط گریه برام تسکینه من بازم سرم به سنگ خورده سرم پایینه هرجوری حساب کنم بازم فقط شرمندم کاش میشد بهت بگم به قولمون پابندم من دلم گرفته از خودم برام کاری کن اشتباهی از تو دور شدم برام کاری کن سر میزارم روی زانوم که بغل کنی منو غمهامو تو خیالم ذره ذره برا تو میگم همه حرفامو روزی میاد که روبروت میشینم من مطمئنم که تو رو میبینم **** من که در به در بودم پی نشونت آقا دستی دستی دور شدم از در خونت آقا میدونم میدونی که یه عمر گناه میکردم حالا اومدم بگم که اشتباه کردم من غیر خونه ی تو هرجا دلمو بردم آقا هم ضرر کردم و هم چوبشو خوردم آقا نمیتونم که بمونم تو سیاهی گناهام آقا آرزومه که یه روزی رو به تو وا بشه چشمام آقا میبینمت ای حسرت شرینم من مطمئنم که تو رو میبینم **** از همه بجز خودت خسته شدم میدونی من به تو بدجوری وابسته شدم میدونی تویی اونکه از روزای بچگیم همرامی هم رفیقمی هم آبرومو هم آقامی آسمون تنگ و زمین تنگ و دل من تنگه چرا دست روزگار با دل من میجنگه زندگیمو به تو میدم تو که خیلی خوب منو میشناسی مهربونی همزبونی برا من تو بهترین احساسی درد و دوای این دل غمگینم من مطمئنم که تو رو میبینم شعر: سیده فرشته حسینی جدید حسرت شیرین شب جمعه؛ آبان 1403 .👇
امام حسین ع
. #مناجات_با_امام_حسین چشمی که گریان باشد اینجا درنماز است اینجا فقط راه تَقَرُّب در نیاز است ب
. بخر مقابل چشمانِ خوب‌ها بد را بزن به نام خودت این بدِ زبانزد را میان ماندن و رفتن از انتخاب نگو بگیر راه سقوطِ منِ مردّد را همیشه سنگِ دلم راهِ اشک را بسته تلنگری بزن ای روضه! بشکن این سد را ببخش، حاجتِ من کمتر است از کَرمت خودت بخواه برایم هر آنچه باید را به جمعِ گریه‌کنان؛ بین ابرها بردی همان‌ کسی که خودش را به گریه می‌زد را شهادتِ نفسم یاحسین و یاحسن است نگیر از لب خشکم فراتِ اَشهد را مسافر حرمم؛ روی بالِ سجاده سلامِ صبح به مبدأ رسانده مقصد را کلاغ را چه به پرواز با کبوترها! کسی سیاه ندیده‌ست رنگِ گنبد را بحقّ پای سپاهِ پیاده‌ی حرمت نگیر از دستم اربعینِ مشهد را ✍ .
. علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها ✍ پریشانِ کربلا ای روضه دار حضرت سلطان کربلا مرثیه خوان هر شب دیوان کربلا روضه بخوان تو از سلیمان کربلا أَذَلَّ عَزِیزَنَا ، عوالم سیاه شد أَذَلَّ عَزِیزَنَا ، خونش مباح شد أَذَلَّ عَزِیزَنَا ، حرم بی پناه شد أَذَلَّ عَزِیزَنَا ، هتک حرمت شدیم أَذَلَّ عَزِیزَنَا ، قتل و غارت شدیم أَذَلَّ عَزِیزَنَا ، بد جسارت شدیم تا به در خیمه زنها...(رسیدن) ۳ خیمه وخرگاه و به آتیش (کشیدن) ۳ سر مردامون و لب تشنه (بریدن) ۳ *فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ (عَلی الحُسین) ###### گریانِ کربلا حرمت چه شد میان بیابان کربلا ؟ آتش چه کرد با گل و بستان گربلا ؟ آخر چه رفت بر سر مهمان کربلا ؟ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا ، حق مارو خردن أَسْبَلَ دُمُوعَنَا ، آبرو ها بردن دخترای حیدرو ، به اسیری بردن أَقْرَحَ جُفُونَنَا ، دل سنگم آب شد أَقْرَحَ جُفُونَنَا ، جان هم کباب شد جای روبند و نقاب ، آستین حجاب شد... چیا تو این بند و اسارت ، (کشیدن) ۳ این زن و بچه کلی دشنام ، (شنیدن) ۳ بزم می و مجلس اشرار ، ندیدن (که دیدن)...۲ فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ (عَلی الحُسین) https://eitaa.com/emame3vom/109118 .👇