.
یاحسینویاحسینویاحسینویاحسین
پاکیِ تو بیشتر از عصمت دریا حسین!
لطف تو گستردهتر از وسعت دریا حسین!
ذرّهای هستم مُقیم خاک درگاهِ شما
من، شبیه قطرهها در دولت دریا حسین!
هر چه ناپاکی بیاید در دلش، گُم میشود
میکند تقلید از تو خصلت دریا حسین!
می کند آرام قلبی را که مهمانش شود
هست خیلی مثلِ تو این عادت دریا حسین!
لُؤلُؤِ ایمان و مرجان عمل در بحر توست
خم بُوَد در پای عُمقت قامت دریا حسین!
رفت ساقی تا رسانَد آب را بر خیمهها
شد لبانِ بچّههایت حسرت دریا حسین!
در غمت ارض و سما نالیده و گرییدهاند
سوگوارِ کربلایت فطرت دریا حسین!
شرمسارِ تشنگیّ ات موجهای پُرخروش
روضهخوان و بیقرارت غیرت دریا حسین!
حال من چون ماهیِ افتاده در ساحل شده
باز گیرم از تلظّی، حضرت دریا! حسین!
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#درد_دل #امام_حسین
#محمد_علی_نوری
#شب_جمعه ۱۸ شهریور ۱۴۰۰
.
#حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد.
.
انالله و انا الیه راجعون
#حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد.
امشب در اثر حادثه ی تصادف حاج حسن جمالی ، مداح مشهدی به آقایمان پیوست.
شادی روحش صلوات
#اربعین جاش خالیه
.
"گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است
می چیند آن گلی که به عالم نمونه است
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد"
#حاج_حسن_جمالی
خیلی امام زمانی بود.
مدتها پیش راننده اش برای باجناق من تعریف کرده بود که ؛ یه بانی و صاجب جلسه ای ،پاکت صله ای به حاج آقا داد و میخواست عذرخواهی کنه که کمه، ولی حاج حسن گفت؛ فلانی ما به آقامون بدهکاریم ، بعد پاکت رو برگردوند و گفت ؛ این رو هم کمکِ یه ناشناس به هیئت ثبت کنید.
باشد قرار بعدیِ ما جنت الحسین
اینجا برای سینه زدن جایمان کم است
امام حسین ع
#حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد. . انالله و انا الیه راجعون #حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد.
.
وقتی که روح عاشقان وابسته تن نیست
در مرگ فیضی هست که در زنده بودن نیست
من دیدمت با دل بقیه را نمیدانم
هرجا که دل باشد جواب یار هم لن نیست
با شمعدان روضه قبرم را مزین کن
تا کس نگوید خانه عشاق روشن نیست
یک زحمتی دارم!خودت بر قبر من بنویس
چیزی به غیر از دوری تو قاتل من نیست
دامن مکش بگذار دستم بند تو باشد
جز تو امیدی بر من آلوده دامن نیست
باهم دوباره روضه میگیریم در محشر
گیرم برای من مجال روضه فعلا نیست
#سیدپوریا_هاشمی
#ترحیم_خوانی
.
.
مصائب اسارت🥀
سحر خیز ناله ها
طی شد مه محرم و ماه صفر رسید
از شام و کوفه و دل زینب خبر رسید
با اشک بی صدای سفیر ستاره ها
یک کاروان کجاوه ز راه سفر رسید
سنگ صبور قافله ی دل شکستگان
از کوره راه شب زده ی پر خطر رسید
زوار لاله های خزان گشته خسته جان
بهر طواف زاده ی خیر البشر رسید
پرچم فراز قافله ی نینوای عشق
ام المصیبه زینب خونین جگر رسید
با یک جهان مصیبت و یک کوه دردو غم
از کوچه های فاصله با چشم تر رسید
گلبوسه زد به تربت پاک برادرش
گویی به نخل باور صبرش ثمر رسید
بگشود عقده از دل و با یک نگاه گفت
جان برادرم غم هجران به سر رسید
از کوچه ی خرابه سحر خیز ناله ها
با کوچی از ستاره بدون قمر رسید
یعنی سه ساله کودک با محنت آشنا
از شام غم به کرب و بلایت مگر رسید؟
آری ( فراز ) ! آینه پرداز کربلا
با داغ لاله های بخون غوطه ور رسید
✍فراز مردانی
#استاد_مجید_طاهری 🎤
#شام
#مصائب_شام
#حضرت_زینب #_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه #_سلام_الله_علیها
.
.
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_س_شهادت
دیوار ماتم در ندارد احتمالاً
این سرگذشت آخر ندارد احتمالاً
اندازهی زلفِ در آتش رفته ی من
گیسوت خاکستر ندارد احتمالاً
بال زمین گیرم به زیر دست و پا رفت
یعنی کبوتر پر ندارد احتمالاً
تا آمدی پی برده ام هرکس که رفته است
بعد از سفر حنجر ندارد احتمالاً
دیدم عقیقت را..،به دست ساربان بود...
انگشتت انگشتر ندارد احتمالاً
از قافله جا ماندنم تقصیر خواب است...
امّا سنان باور ندارد احتمالاً
آنگونه که سیلی بمن زد زجر..،گفتم
این بی حیا دختر ندارد احتمالاً
با هلهله ما را تماشا کرد کوفه
این شهر کور و کر ندارد احتمالاً
جز کوفه و شامات شهر دیگر اینقَدر
پسکوچههایش شَر ندارد احتمالاً
در شام چادر از سرم دزدید طفلی
بازارشان معجر ندارد احتمالاً!
روبندِ عمه آستین پاره اش شد
پوشیه ای بهتر ندارد احتمالاً
تا خیزران از جای خود برخاست..،گفتم
کاری به کار سر ندارد احتمالاً
▪️
▪️
صورت به روی صورت بابا نهاده...
تا آخرین دم برندارد احتمالاً
شاعر: #بردیا_محمدی
#شب_سوم_محرم
https://eitaa.com/emame3vom/49901
.
امام حسین ع
#حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد. . انالله و انا الیه راجعون #حاج_حسن_جمالی هم حسینی شد.
.
#امام_زمان
شعری که به سفارش حاج حسن جمالی رحمت الله علیه نوشته شد👇
#تلنگر_غیاب_امام_زمان_سلام_الله_علیه
دنیا همیشه غرق در امواجی از بلاست
مشکل ترین مصائب آن سهم اولیاست
هر کس بلا ندیده تلنگر نمیخورد
از روز عهد شیعه به این شیوه آشناست
دنیا اگر همیشه به کام است الحذر
هرکس بلا ندیده ، از آل علی جداست
همچون علی و آل محمد کسی ندید........
رنج و بلا ، که این خودش از سِرّ اولیاست
زین العباد و زینب و زندان کوفه نیز
تایید میکنند که این گفته ها به جاست
ناموس اولیا و اسارت هزار آه
واللهِ این طریقه ی برخورد نارواست
جانم فدای حضرت موسی بن جعفراست
آنکس که بر کشیدن بار بلا رضاست
زندان کشید تا نرسد شیعه را عذاب
آقا برای رفع بلا سخت مبتلاست
حالا که باز نیمه ی شعبان رسیده است
یاد از امام عصرکنم آنکه بین ماست
تنها و بی رفیق و غریبانه میرود
عمر هزار ساله ی حضرت...ولی کجاست؟؟؟
خیمه نشین وادی غربت نیامده است
در این فراق و هجر ببینید نکته هاست.....
ما در امان و حضرت او مبتلا.....چرا؟؟؟
باید جواب داد سوال ، این چه ماجراست؟؟؟
در دست باد میرود و صبر میکند
آن سرخ پرچمی که روی بام کربلاست
افتاده است پشت در و آه میکشد
زهراکه در حسنیه ها روضه اش به پاست...
برگرد ای امام غریبان روزگار
در دست ظلم جان گرفتار ما رهاست....
#محمد_علی_بقایی
#پندیات
#صبر_بر_مصیبت
.
6948483_127.mp3
7.55M
#شهادت #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سیدمهدی_میرداماد 🎤
چه عجب صفا آوردی ؛ نگو که غذا آوردی
ای طبق ممنونم از تو که برام بابا آوردی
.
شدی رحل و جای قرآن ؛ برامون آوردی قاری
چرا دندونت شکسته نگو که خبر نداری
.
ببین لبایی که ترک خورده
ببین موهایی که به هم ریخته
.
ببین محاسنی رو که سوخته
ببین با دیدنش دلم ریخته
.
خبر اومد پدر اومد ؛ تو آغوشم با سر اومد
.
کاشکی گریه هام بذاره یه کمی نفس بگیرم
کاش می شد گوشواره هامو یه دقیقه پس بگیرم
.
کاش منو نبینه با این سر و وضع نامرتب
کاش شده لااقل بود تو خرابه عمه زینب
.
معجرمو برام بیارید تا
صورت نیلی رو بپوشونم
.
منم شبیه فاطمه باید
جای یه سیلی رو بپوشونم
.
فراوونه کبودیام ؛ فقط میگم امون از شام
.
خبر اومد پدر اومد ؛ تو آغوشم با سر اومد
.
اگه شامیا حسودن ؛ اگه دست و پام کبودن
این همه سختی می ارزید به یه لحظه با تو بودن
.
چقدر انتظار کشیدم ، چقدر رو خار دویدم
تا که گوشه ی خرابه آخرش به تو رسیدم
.
خو اومدی مسافر خسته
تو بهترین بابای دنیایی
.
خدا میدونه خیلی شرمنده م
ندارم اسباب پذیرایی
.
عجب داغی ؛ عجب دردی ، منو کشتی تا برگردی
.
خبر اومد پدر اومد ؛ تو آغوشم با سر اومد
.
#پنجم_صفر