.
حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد
این گدای بی وفا هم واقعاً نوکر نشد
درد و غمهایم زیاد و این دلم آلوده است
معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد
از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی
دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد
توبهها کردم ولی توبه شکستم بعد از آن
این چنین بودم که دردِ من دوا دیگر نشد
با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم
منکه دیدم غربتت امّا دلم مضطر نشد
خوب کن بدحالیام رو برنگردان از گدا
غیر تو اصلاً برای من کسی یاور نشد
فاطمیه تو بیا کرب و بلایی کن مرا
آرزویی بهتر از ششگوشهی دلبر نشد
مادر ارباب ما در بستر و دردش زیاد
چند روزی میشود همصحبت حیدر نشد
زینبش دیده میان شعلهها پهلو چه شد
بعد از آن تب کرد و بهتر حال آن دختر نشد
#امام_زمان
.
.
#اشعار
بار دیگر با اجازه از تفنگ
می رود ذهنم بسوی شعرجنگ
ذوق وشوق نینوا کرده دلم
چون هوای کربلا کرده دلم
بود سنگر بهترین معوای من
آه جبهه کو برادر های من
در تمام سالهای عشق وجنگ
مهر در سجاده ماشد فشنگ
سنگر خوب وقشنگی داشتیم
روی دوش خود تفنگی داشتیم
جنگ ما را لایق خود کرده بود
جبهه ما را عاشق خود کرده بود
روز کوچ کاروان از بر وبحر
روز آزادی شداز زندان شهر
نفرت از هر خود ستایی داشتیم
خلق وخوی روستایی داشتیم
آسمان تکبیر ما را دوست داشت
هر حسینی کربلا را دوست داشت
روزها در عشق پرپر می زدیم
در دل شبها منور می زدیم
داشتیم ای دوست شبهای خطر
سایه ی صاحب زمان را روی سر
ابر گریه از صدای ناله بود
شور پرپر گشتن یک لاله بود
گردباد خون به روی دجله بود
حمله در شب دعوتی تا حجله بود
مین به میدان عبورم می کشید
شیهه ی اسبی به شورم می کشید
گریه هایم آه حسرت خورده اند
چکمه هایم خاک غربت خورده اند
یاد روزی که بسیجی می شدیم
شمع شب های دوئیجی می شدیم
یاد روزی که در خمپاره ها
جمع می کردیم پاره پاره ها
هر بسیجی اقتدا بر شمع کرد
پاره های جان جود را جمع کرد
تا ابد شام پریشانی ماست
داغ غربت روی پیشانی ماست
سرزمین نینوا یادش به خیر
کربلای جبهه ها یادش به خیر
سر به دوش گریه ها و ناله ها
چون نگریم در عزای لاله ها
فیض پرپر گشتن گل داشتیم
کاش در جام بلا مل داشتیم
زخم دیدیم و پی مرهم شدیم
ما به بزم عشق نامحرم شدیم
ارث ما این روسیاهی مانده است
یادی از مرغان چاهی مانده است
کربلای جبهه ها یادش به خیر
سرزمین نینوا یادش به خیر
غم برای نوع عنوان می خوریم
رنج آب و غصه ی نان می خوریم
کاش با یاران مست دوستی
باز می داد عشق دست دوستی
تا به دشت و کوه رسته شالی است
تا ابد جای شهیدان خالی است
سرزمین نینوا یادش به خیر
کربلای جبهه ها یادش به خیر
#دفاع_مقدس
#هفته_دفاع_مقدس
#کربلای_جبهه_ها
#صلاح_الدین_ابراهیمی ✍
.
.
#دفاع_مقدس
#یادش_بخیر
#حاج_رضا_یعقوبیان
کربلای جبهه ها یادش بخیر *
آنهمه عشق و صفا یادش بخیر
میهمانانِ شهیدانِ خدا
عاشقانِ کربلا یادش بخیر
صبرشان در راهِ قرآن، زینبی
ما کجا ،آنها کجا، یادش بخیر
جبهه و ایثارِ جان در راه دوست
عشقِ مردانِ خدا یادش بخیر
نیمه شبها با خدا راز و نیاز
آن مناجات و دعا یادش بخیر
لحظه لحظه با خدا وُ اهلبیت
جمله از دنیا جدا یادش بخیر
پشت سنگر ها میان خاکریز
گریه های بی صدا یادش بخیر
جبهه ها وُ گریه های نیمه شب
بر شهید نینوا یادش بخیر
موقعِ حمله به رمزِ یاحسین
عاشقان کربلا یادش بخیر
در میانِ موجِ خون غلطان شدن
دست و پا از تن جدا، یادش بخیر
گریه بر درد و غمِ مظلومیِ
خاندانِ مصطفی یادش بخیر
جمعه ها با مهدیِ صاحب زمان
زمزمه، شور و نوا یادش بخیر
بر لبِ رزمندگانِ با صفا
ذکرِ " یا مهدی بیا" یادش بخیر
فاطمیه کُنجِ سنگرها ز غم
گریه بر خیرُالنسا یادش بخیر
وقتِ پیروزیِ جُنداللهیان
خنده ی روحِ خدا یادش بخیر
درمیان جبهه با رزمتدگان
لطفِ زهرا بر (رضا) یادش بخیر *
* "رضا" تخلص شاعر
* مطلع شعر وام گرفته از استاد شجاع الدین ابراهیمی
#شهدا
#هفته_دفاع_مقدس
@yaghubianreza
.
.
اشکها! فصل تماشاست امانم بدهید
شوقِ آیینه به چشم نگرانم بدهید
از شما میشنوم عطر گل یاسین را
خاکها! رنگ یقینی به گمانم بدهید
جامی از اشک فراهم شد اگر، ای مردم
به تسلایِ دل هم سفرانم بدهید
طول یک چلّه جدایی، به خدا یک عمر است
گاه خطّ و خبر از سیر زمانم بدهید
گر خبر دار شدید از گل داودی من
یک شمیم از نفسش روح و روانم بدهید
پارههای دلم افتاده در این دشت، به خاک
رخصت گریه به گلگون کفنانم بدهید
کاکل آشفته، به خون خفته، در این جا سروی
باز در سایهاش آرامش جانم بدهید
این رباب است که با لالهرخان میگوید:
ذکر لالایی گل را به زبانم بدهید
من که از عطر گل فاطمه، مدهوش شدم
خبر از حال و هوای دگرانم بدهید
سجدهها کردهام از بوسه بر این تربت پاک
طاقت از دست شد آرامش جانم بدهید
دشت لبریز گلاب است اگر امکان دارد
برگی از آن گلِ صدبرگ نشانم بدهید
اربعین نیست حدیثی که فراموش شود
شعلۀ عشق، نه آن است که خاموش شود
#سبک_کربلا_منتظرماست_بیاتابرویم
#اربعین
#محمدجواد_غفورزاده
.
.
ای امام وای امیر اربعین یابن الحسن
ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن
میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن
بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور
انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور
گرکنی امضا دوباره سمت جاده می روم
اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم
نیست در این راه باکی، عاشقت سر می دهد
روزیِ این راه را زهرای اطهر می دهد
گرچه عبدی روسیاهم دست من را هم بگیر
پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر
خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه
کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه
گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم
کوبه کو، موکب به موکب، جستجویت می کنم
ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا
در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا
میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین
بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین»
اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
کربلا ومادری که ناله ها می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
#امام_زمان
#اربعين
#امام_حسین علیه السلام
#سعید_نسیمی ✍
_______________________
.
۲۶
#زمینه
#اربعین
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
برادرم
زائر تو در اربعینم من
به یاد ماتمت حزینم من
بنگر به حال من غمینم من
آمده گویم شرح این سفر
داغ تو بر دلم زده شرر
با یاد تن غرقه خون تو
زینب تو گردیده خونجگر
برادر زینب حسین من۴
برادرم
بعد تو صبر زینبت کم شد
نصیب من حسین من غم شد
ز داغ تو قامت من خم شد
یار و حبیب من تو بوده ای
صبر و شکیب من تو بوده ای
بی تو تنها گردیده ام حسین
یار غریب من تو بوده ای
برادر زینب حسین من۴
برادرم
بعد تو خون شده دل زینب
شرر زده به حاصل زینب
هجر تو گشته مشکل زینب
از سفر حسین سویت آمدم
بهر دیدار رویت آمدم
با تن خسته و به اشک و آه
از این سفر به کویت آمدم
برادر زینب حسین من۴
برادرم
بعد تو با گریه چه ها دیدم
آتش کین به خیمه ها دیدم
سر تو را به نیزه ها دیدم
دیده ام بر روی زمین تنت
پاره پاره گردیده بدنت
غلتان به خاک و خون فتاده ای
خاک کرب و بلا شد کفنت
برادر زینب حسین من۴
برادرم
اشکم همیشه از غمت جاری
طفلان تو نموده ام یاری
همراه شان کردم عزاداری
هر جا نام تو بردم از وفا
کتک خوردم از دشمن خدا
هر دم بودم یاد کرب و بلا
دق کردم با گریه ی بی صدا
برادر زینب حسین من۴
برادرم
حسین من امان ز شهر شام
روز همه شده در آن جا شام
سنگ می زدند به روی ما از بام
ای برادرجان در شام خراب
زخم زبان بر ما شده ثواب
ما را بردند ای نور کبریا
با دست بسته در بزم شراب
برادر زینب حسین من۴
برادرم
گریه ی در ویرانه را دیدم
شهادت دردانه را دیدم
دفن گل و ریحانه را دیدم
تا در خرابه آورده سرت
خون شد دل رقیه دخترت
با دیدن رأس غرقه به خون
جان داده رقیه برابرت
برادر زینب حسین من۴
#اربعین_حسینی
@yaghubianreza
.
قرآن محمد اللیثی.mp3
9.37M
❇️نور امام حسین(ع) در قرائت قرآن
🔸داستان قرائت معروف آیات "ربنا اننا سمعنا منادی..."
▪️"محمد اللیثی" قاری مصری اهل سنت در تاریخ ۲۸ بهمن سال ۱۳۷۷ به دانشگاه فارابی از سوی حاج عباس سلیمی دعوت شد. اما ایشان به محض ورود اظهار می کند خسته است و قرار نیست قرائتی داشته باشد و این امر موجب ناراحتی مجریان مراسم می شود.
▪️اللیثی پس از اینکه روضهی قرآن خواندن بر سر نی توسط امام حسین(ع) را می شنود، شدیدا گریسته و بعد از روضه اعلام می دارد قصد دارد قرآن تلاوت کند و به مدت 18 دقیقه، آیات پایانی سوره آلعمران (۱۸۹تا ۱۹۵) را تلاوت می کند.
▪️صوت فوق منتخب این مراسم است که بخشی از آن(دقیقه3 به بعد) معروف شده و تا کنون هر کس شنیده تحت تاثیر واقع شده است و این قطعا از عنایت امام حسین(ع) به این قاری محترم است.
👌این صوت ملکوتی را بشنوید و لذت ببرید...
.
#فراق_کربلا
آری ضرر نمودم و ارزان گریستم
گاهی اگر برای غمِ نان گریستم
هر لذّتی به غیر تو خسران محض بود
در ابتداش خنده و پایان گریستم
جز گریه چیست ، لشکر افتادگانِ عجز
بنگر مرا که تا بُنِ دندان گریستم
گریه اگر نوشته شود ، شعر میشود
من با قلم برای تو دیوان گریستم
آتش کجا به هیزم تَر میکند اثر؟!
آری برای توبه ز عصیان ، گریستم
کارم ز دوری ات به تحیّر کشیده است
دیشب به یاد روی تو ، خندان گریستم
دامان کشیدی از سر آشفته ام چرا؟!
دیدی چگونه سر به گریبان گریستم
هرچند کربلای تو روزیِ من نشد
در پُشتِ مرزِ بسته ی مهران گریستم
#عاصی_خراسانی
۱۵ صفر ۱۴۳۳
#اربعین ۱۴۰۰
برای همه آنهایی که در مرز مهران گریه کردند از فراق کربلا و کربلا را به دلهایشان آوردند خصوصا دوست عزیزم مسعود یوسف پور
.
.
📋 چهل شبانه روز غم
✔️ #زمینه / حاج محمود کریمی
✔️ #ظهر_اربعین_حسینی
✔️ #مسجد_حضرت_امیر "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهل شبانه روز غم
چهل شبانه روز اشک
چهل شبانه روز شوق سفر
چهل شبانه روز صبر
چهل شبانه روز مهر
چهل شبانه روز خون جگر
یک اربعین، دلتنگیَم، رفته به سوی کربلا
چون بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
موکب به موکب میروم
از این ستون تا آن ستون
ای معنی صبح فرج
انا الیک راجعون
حسین من حسین من
دلا چرا گُمی تو
ستون چَندُمی تو
تورا صدا زده مولا حسین
بیا به کربلایش
بخوان به اقتدایش
نماز عاشقی را با حسین
سوغاتیم را خاک پای زائرانت می برم
دل را پیاده هر قدم با کاروانت می برم
چیزی ندارم غیر جان
تا اربعین نذرت کنم
با هرچه دارم آمدم
در خیمه ات خدمت کنم
حسین من حسین من
زمین پیاده آمد
فلک به جاده آمد
فقط به پاسخ هل من معین
به یک اشاره ی تو
به یک نظاره ی تو
شده قیامتی این اربعین
ای دل وضو از خون بگیر از تربتش بویی ببر
چون حر بیا بی ادعا از روی او شرمنده تر
از جان گذشته چون
علی اکبر بیایی بهتر است
مثل شهیدان حرم
بی سر بیایی بهتر است
جون و دلم فدای تو
اب و گلم پر شده از هوای تو
آرزوم اینه بمیرم برای تو
حسین من، حسین من
حال جنون حال منه
سینه زدن پای غمت باله منه
شکر خدا این همه عشق ماله منه
حسین من، حسین من
روی سرم سایه تو
هی میشه نازل به دلم آیه تو
کی میشه این دل بشه همسایه تو
عشق تو تو خون منه
کرببلات عشق منه
جون منه آرزوی این دل مجنون منه
حسین من، حسین من
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
4_5922666116278127629.mp3
12.76M
📋 چهل شبانه روز غم
✔️ #شور / حاج محمود کریمی
✔️ #ماه_صفر
#اربعین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهل شبانه روز غم
چهل شبانه روز اشک
چهل شبانه روز شوق سفر
چهل شبانه روز صبر
چهل شبانه روز مهر
چهل شبانه روز خون جگر
یک اربعین، دلتنگیَم، رفته به سوی کربلا
چون بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
موکب به موکب میروم
از این ستون تا آن ستون
ای معنی صبح فرج
انا الیک راجعون
حسین من حسین من
دلا چرا گُمی تو
ستون چَندُمی تو
تورا صدا زده مولا حسین
بیا به کربلایش
بخوان به اقتدایش
نماز عاشقی را با حسین
سوغاتیم را خاک پای زائرانت می برم
دل را پیاده هر قدم با کاروانت می برم
چیزی ندارم غیر جان
تا اربعین نذرت کنم
با هرچه دارم آمدم
در خیمه ات خدمت کنم
حسین من حسین من
زمین پیاده آمد
فلک به جاده آمد
فقط به پاسخ هل من معین
به یک اشاره ی تو
به یک نظاره ی تو
شده قیامتی این اربعین
ای دل وضو از خون بگیر از تربتش بویی ببر
چون حر بیا بی ادعا از روی او شرمنده تر
از جان گذشته چون
علی اکبر بیایی بهتر است
مثل شهیدان حرم
بی سر بیایی بهتر است
حسین من حسین من
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#ترکی
هوای کربلا
هر بیر نفس حسینجان آه و نوایه گلم
شوقیله پا پیاده کرب بلایه گلم
تاپسام اگر سعادت سیزدن اولا عنایت
گر خامه محبت یازسا دوباره دعوت
پای پیاده گلم تا ائیلییم زیارت
چاتسا الیم او قبره حال و هوایه گلم
مجنون مثالی مولا صحرالری دولانام
عاشقلره قوشوللام درد و غمه بویانام
پروانه مثلی شمع حسنونده منده یانام
اگنیمده قاره کوینک بزم عزایه گلم
حقدن اولا عنایت عمریمده اولسا فرصت
هر ایل بو قبره گلم تا ائیلییم زیارت
سالما منی نظردن هجرانه یوخدی طاقت
یوللار منی یورانماز سعی و صفایه گلم
بیر قطره یم حسینجان بحر جلالتینده
شرمندیم گوزوم وار مهر و محبتینده
هر دردیمن دواسی وار قانلی تربتینده
دردیله دولموشام من دار الشفایه گلم
عشق اهلینین باشیندا دایم قراسی واردیر
قلبنینده تا یاران وار قلبیم یاراسی واردیر
زینب گلور سفردن دیلده نواسی واردیر
عرض ائیلور اوزاخدان قانلی منایه گلم
سن نور چشم زهرا دلبند مطفاسن
قران و دین یولوندا باشسیز قالان فداسن
مشگل گشا ی عالم هر درده اشناسن
گر عمریم اولاسا هر ایل بو نینوایه گلم
گلدیم اخا سفردن سس ویر منه حسین جان
به به نه با صفادی جانیم بو قبره قربان
چوخ دیر اورکده دردیم وار تربتونده درمان
بو کربلادی یا من عرش خدایه گلم
#اربعین
#جامانده
#محمد_هوشمند
#مدهوش
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
.
.
#واحد
#اربعین
#حاج_محمود_کریمی
نفس نفس زنون، میون عاشقا
دارم میام به عشقه نگات حسین
از اوج آسمون، میان به کربلا
فرشتهها بیفتن رو پات حسین
من تو راهم، با یه پرچم
پرچمی که، روش نوشته
تا ببینن، تمومه عالم
(لبیک یاحسین) 4
ای حسین عشق منی..
(حسین عشق منی) 3
بیسر و سامان تواَم یا حسین
دست به دامان تواَم یا حسین
بر سر نی زلف رها کردهای
با جگر شیعه چها کردهای
تمومه طولِ راه، پُرِ از خادما
مِدال سینهشون ناصرِ حسین
همه با جون دل کنارِ موکبا
میگن خوش اومدی، زائر حسین
جلوهی عشق، اربعینه
غرقِ نور این، سرزمینه
گفت گویِ همه همینه
(لبیک یاحسین) 4
ای حسین عشق منی..
(حسین عشق منی) 3
زهرهی منظومهی زهرا حسین
کشتهی افتاده به صحرا حسین
بر سر نی زلف رها کردهای
با جگر شیعه چها کردهای
همه دل تنگیا، تو کوله بارمه
تمومِ عشق من، این زیارته
منم یه قطره و، دریا کنارمه
اینجا شبیه روزِ قیامته
من دلم رو، راهی کردم
کاشکی هیچ وقت برنگردم
با همین ذکر، دورت بگرم
(لبیک یاحسین) 4
ای حسین عشق منی..
(حسین عشق منی) 3
بیسر و سامان تواَم یا حسین
دست به دامان تواَم یا حسین
بر سر نی زلف رها کردهای
با جگر شیعه چها کردهای
👇
.
نوسروده به هوای دل های بی قرار #اربعین ...
_____
چهل روز است بی تو بی سر و سامان سفر کردم
به عشقت با تمام سختی این راه سر کردم
چهل روز است افتادم کتک خوردم شکستم من
برای ماندن نام تو بر لب ها خطر کردم
چهل روز است با زجر و سنان و شمر هم راهم
چهل روز است از گودال با حسرت گذر کردم
نخواهد رفت از یادم که رگ های تو بوسیدم
همان لحظه برای چه نمردم، بد ضرر کردم
چقدر دنبال تو گشتم میان قتلگاه خون
برای یک نشانی، خاک را زیر و زبر کردم
قنوت وتر، من را یاد تنهایی تو انداخت
فقط با خاطرات تو اگر شب را سحر کردم
چهل روز است با درد کبودی ها نخوابیدم
خودم را تا که می شد پیش هر ضربه سپر کردم
من از تیر نگاه شامیان هر بار می مردم
اگر چه سال ها از چشم نامحرم حذر کردم
اگر چه داغ بود و داغ اما چون خدا می دید
ندیدم غیر زیبایی به هر جا که نظر کردم
ببین برگشته ام زخمی، کنار تربت پاک ات
به قلب کربلا با ناله ام خون جگر کردم
تو رفتی تشنه بعد از این ندارم میل آب و نان
فقط لب های خشکم را به اشک دیده تر کردم
نپرس از دخترت دیدی که پای سر چه حالی شد
مرا باید ببخشی که غمت را بیشتر کردم
نفس بالا نمی آید وگرنه قدر هر منزل
برایت حرف دارم گر چه حرفم مختصر کردم
جابر عابدی
.
.
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی
غریب تا که نماند حسین بی عباس
به جای خواهری آن جا برادری کردی
گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو برادر؟ که مادری کردی
تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی
پس از حسین چه بر تو گذشت وارث درد!
به خون نشستی و در خون شناوری کردی
به روی نیزه سر آفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردی و سروری کردی
چه زخم ها که نزد خطبه ات به خفاشان
زبان گشودی و روشن سخنوری کردی
زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم تو حیدری کردی
تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امت! پیمبری کردی
بدل به آینه شد خاک کربلا با تو
تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی
من از کجا و غزل گفتن از غم تو کجا؟
تو ای بزرگ! خودت ذره پروری کردی
مرتضی امیری اسفندقه ✍
#امام_حسین
#حضرت_زینب
.
.
#زمینه
#اربعین حسینی
1⃣بند اول
گفتم بذار بيام گفتي نه
گفتي نيا پيشم، گفتم چشم
خيلي دوست دارم با اينكه
دارم تلف ميشم گفتم چشم
.
من اشتباه كردم ، شايد برا همين نميخواي منو
اخه گناه كردم ،
خيليا رفتن كربلا و من فقط نگاه كردم ، فقط نگاه كردم
يعني امسالم به ما نميرسيد يه كربلا
يعني راس راسي باور كنم گفتي نيا
حالا منم و اتاقمو مستاصل
كاشكي بگيري سراغمو حداقل
آه آه آه جاموندم
2⃣بند دوم
گفتم كه كولمو ميبندم
گفتم ميام طريق اما نه
خواب و خيال شده ديدارت
بی تو نمیتونم ، تنها نه !
بگو چيكار كنم ، از دست اين همه فاصله من كجا فرار كنم
دنیا رو بعد تو واسه خودم باید مزار کنم ، بگو چیکار کنم
دل من تنگه ، برا شلوغياي موكبا
دل من تنگه ، براى چايي عراقيا
حالا منم و اتاقمو مستاصل
كاشكي بگيري سراغمو حداقل
آه آه آه جاموندم
#اربعین
#زمینه
👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
4_5929372020516064102.mp3
6.58M
متن #زمینه ( چهل روزه که دارم میمیرم ... )
مراسم عزاداری شب #اربعين حسينی
.
#اربعین
#محمود_کریمی 🎤
چهل روزه که دارم میمیرم برات
چهل روزه که هنوز تو گوشم صدات
چهل روزه که به من نیفتاده نگات
دارم میمیرم برات
ببین برام نایی نمونده یا حسین
تو رفتی دنیایی نمونده یا حسین
چه جور برم تا به مدینه یا حسین
پایی نمونده
روزام شبیه شبهاس چشمام غروب دریاس
اشکام بارون خون مثل چشای عباس
****
رسیده ام ولی گذشته اب از سرم
رسیده ام ولی حالا که زخمیه پرم
رسیده ام با اسیرای زخمی حرم
دارم میمیرم برات
چهل شبه خون جیگرم من یا حسین
با قاتلت همسفرم من یا حسین
چهل شبه از تو و عباس یا حسین
بی خبرم من
دردم دوا نداره اینجا اخر کاره
زینب کنار گودال بی هوش شده دوباره
****
نگاهم همیشه محو نیزه تو بود
گذشتم با تو من از محله یهود
گذشتم با یتیمای زخمی و کبود
دارم میمیرم برات
قاتل ما شام بلا بود یا حسین
سر تو تو تشت طلا بود یا حسین
خرابه اون شب با سر تو یا حسین
کرب و بلا بود
تا اسمت و می بردم با یاد تو میمردم
پا شو که برات از شام سوغات کفن اوردم
****
دست من و بستن نبودی ببینی یا حسین
فرقم و شکستن نبودی ببینی یا حسین
کارم تموم نمونده جونی به تنم
یه اربعین دارم برات زار میزنم
زار میزنم زار میزنم حسین
***
وقتی که دست تو روی سرم میاد
وقتی میگم حسین بوی حرم میاد
یا حسین کرب و بلا
رو به قبله کردن ما بین قبر انصاف نیست
صورت ما را به سمت کربلا باید کشید
دعای جن و ملک مستجاب خواهد شد
اگر دهند خدا را قسم به موی حسین
https://eitaa.com/emame3vom/50655
.
کرب و بلا چه سلامی...
#قسمت_اول #روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین به نفس حاج محمدرضا بذری
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
کرب و بلا! چه سلامی چه علیکی
برهم زدی سامونِ زینب
کرب و بلا! چه سلامی چه علیکی
چیزی نموند از جونِ زینب
ـــــــــــــ
این خواهری كه بارِ غم دارد میارد
با خواهرِ چل روزِ پیشَت فرق دارد
*خیلی هامون دلمون می خواست امسال پیاده بریم کربلا، ما هم می رفتیم، چی میشد مگه؟ این همه زائر، ما هم یکی از اونا...بعضی ها قبل از اربعین میرن کربلا، فلانی چرا زود داری میری؟ میگن: داریم میریم کربلارو آب و جارو کنیم، اربعین کربلا مهمون داره، زینب میخواد بیاد...
حسین جان! یکی یه جا میخواد مهمونی بره، صاحبخونه پا میشه میاد استقبالش، زینب اولین باره یه جا رفت کسی استقبالش نرفت...حتی تویِ شام از زینب استقبال کردن، اینجا کسی نیومد، توی شهر شام هفتصد زنِ رقاصه آوُردن، نوازنده ها نواختن...*
این خواهری كه بارِ غم دارد میارد
با خواهرِ چل روزِ پیشَت فرق دارد
گریان به روی قبر تو سر میگذارد
پیراهنت را رویِ سینه میفشارد
از این سفر این است دستاوردِ زینب
پاشو برایِ تو كفن آورده زینب
اینجا همان جایی ست كه دلبر كُشی شد
با داغِ اسماعیل ها هاجر كُشی شد
در ساحلِ یك روز آب آور كُشی شد
بر رویِ دستانِ حسین، اصغر كُشی شد
اكبر همین جا پیكرش شد ارباً اربا
قاسم همین جا سینه اش شد مثل زهرا
اینجا تن پاكت میان خون وضو كرد
شمر آمد و با خنجرش قصد گلو كرد
خنجر نبُرّید و لعین كاری مگو كرد
لج كرد و با چكمه تنت را پشت و رو كرد
با پشتِ خنجر آنقَدَر زد تا سر افتاد
بالای تلِ زینبیه خواهر افتاد
* زینب گودالِ قتلگاه رو دید گریبان پاره نکرد، کنار جسم پاره پاره ی علی اکبرم اومد، کنار قبر علی اصغر هم اومد اما گریبان پاره نکرد، شام رو دید گریبان پاره نکرد، کوفه سَرِ حسین رو بالا نیزه دید گریبان پاره نکرد، دو جا زینب گریبان پاره کرد، یه جا تو مجلسِ یزید،یه جا هم مثل امروز اومد کنارِ قبرِ داداش، اول با تعجب قبرِ حسین رو تماشا کرد، گفت: داداش! یعنی من باور کنم زنده ام و کنارِ قبرِ برادرم ایستادم؟ مگه من نَفَسم به نَفَسِ تو بند نبود حسین؟ مگه من جونم به تو بند نبود حسین؟ دست برد زیرِ چادر گریبان پاره کرد...*
آنان كه بابای تورا تكفیر كردند
در چند ساعت، خواهرت را پیر كردند
جسم تو را آماج صدها تیر كردند
مركب سواران پیكرت را زیر كردند
میتاختند و خاك مقتل گرم میشد
با سُمِّ مركب استخوانت نرم میشد
زخمی به بازوی تو خورد و دید خواهر
سنگی به اَبروی تو خورد و دید خواهر
نیزه به پهلوی تو خورد و دید خواهر
پنجه به گیسوی تو خورد و دید خواهر
تو روی نیزه رفتی و من روی محمل
قرآن تلاوت كردی و بُردی ز من دل
از بالِ جبرائیل شهپر را گرفتند
اسبابِ معراجِ كبوتر را گرفتند
از ما تقاصِ بدر و خیبر را گرفتند
هر كار كردم باز معجر را گرفتند
بی روسری بودم ولی با آستینم
گفتم كه ناموس امیرالمؤمنینم
بی تو میان كوچه و بازار رفتم
با محملِ بی پرده در انظار رفتم
قامت خمیده میانِ آن اشرار رفتم
با دستهای بسته تا دربار رفتم
یادم نرفته ازدحام مردها را
بی قیدیِ دستان آن ولگردها را
#شاعر حسین قربانچه
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_بذری
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اربعین
👇
.
|⇦•اربعینِ،دل غمینه...
#قسمت_پایانی روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم #اربعین به نفس حاج محمدرضا بذری
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
*امروز رباب اومد جلو زینب، گفت: زینب جان! چرا قبرِ علی اصغرم خالیِ؟ مگه بچه ی من قبر نداشت؟ اصغرم رو کجا بردن؟ حسین....*
اربعینِ،دل غمینه
از سفر برگشته زینبِ حزینه
زار و خسته، دل شکسته
با یه دنیا، غصه و غم تویِ سینه
اکبرت کو؟اصغرت کو؟
غیرتی عباسِ من، آب آورت کو؟
چقدر خلوتِ دورت
سَرِ تو رو نیزه بود، پس پیکرت کو؟
پاشو ببین، خواهرت و میشناسی یا نه؟
ببین رباب، همسرت و میشناسی یا نه؟
سکینه رو، دخترت و میشناسی یانه؟
آره یا نه؟
مهربون یار، میزنم زار
چشمِ تو روشن، من و بردن به بازار
من که دیدم، لحظه لحظه
خون می بارید از دو چشمایِ علمدار
بذار بگم، از اون محله ی یهودی
بذار بگم، از ضربِ سیلی و کبودی
بذار بگم، رقیه رو کشتن نبودی
میگم حالا، بذار بگم
گوشواره ی دخترت رو بردن
النگویِ خواهرت رو بردن
گهواره ی اصغرت رو بردن
میگم حالا، بذار بگم
اون کوچه های شهر شامُ
شلوغی و اون ازدحامُ
سَرِ شکسته، سنگِ بامُ
بذاربگم، رو گردنا ردِ طنابُ
دخترایِ ابوترابُ
خواهرِ تو، بزمِ شرابُ
*اولین دسته ی سینه زنیِ کربلا میدونی کی راه افتاد؟ امروز بود، وقتی امامِ سجاد دید همه چند ساعت سیر گریه کردن، یه وقت بلند شد، فرمود: خواهرا، مادرا! خدا خیرتون بده، اما گریه هاتون رو تموم نکنید، من کار دارم با این گریه ها، برا اکبرِ ما گریه کردید، برا اصغرِ ما گریه کردید، برا بابام حسین ناله زدید، اما میخوام دسته راه بندازیم، همه با هم بریم علقمه، یکی هست مادرش با ما نیومده، مادرا براش مادری کنن...
این دسته راه افتاد، همه راه افتادن، ای اهل حرم میر و علمدارنیومد، یه وقت دیدن سکینه خودش رو رویِ قبرِ بابا انداخته، نمیاد، امام سجاد صدا زد: خواهرم! بیا، همه با هم باید بریم. گفت: داداش! من همین جا می مونم، همین جا برا عمو گریه میکنم، چرا نمیایی؟ گفت: داداش! من از عمو خجالت میکشم، آخه من بودم مشک رو به عموم دادم، عموم رفت دیگه برنگشت،حسین...*
#حاج_محمد_بذری
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین
👇