.
#زمزمه
#شب_دهم_
#شب_عاشورا
این شب آخره برادر
از این به بعد چشام میشه تر
دو تا گره زدم به معجر
میخوام ، تا خود سحر فقط نگات کنم
میخوام ، تا خود سحر فقط صدات کنم
ای وای ای وای
باید ، واکنم گوشوارهی دخترتو
باید ، بزنم شونه موهای سرتو
ای وای ای وای
بند دوم
آغوش تو پناه من بود
یه عمری تکیهگاه من بود
شونه ات قرار آه من بود
داداش ، فردا شب تنها ترینم تو جهان
داداش ، منم و اشک چشای بی امان
ای وای ای وای
ای وای ، چجوری کنار بیام با ماتمت
ای وای ، بعد تو چه کار کنم با حرمت
ای وای ای وای
بند سوم
فدات بشه الهی زینب
میترسم از فردای امشب
از نعلای تازه ی مرکب
ای وای، غرق بوسه میکنم حنجرتو
ای وای ، نکنه زخمی بشه پیکر تو
ای وای ای وای
ای وای، می میرم خاکی بشه پیروهنت
ای وای ، بی حیا اگه بشینه رو تنت
ای وای ای وای
✍سعیده کرمانی
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین
🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است
🔸فردا زمین کربلا، دریای خون است
شب عاشوراست...
شب مصیبت عظماست...
🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش
🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش
امشب بگیم خدایا شکرت...
یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی...
بیایم در خانه حسین...
نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه...
امشب باید خوب عزاداری کنی...
امشب باید بلند ناله بزنی...
معلوم نیست سال بعد زنده باشیم...
بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم...
خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما...
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
🔸امشب کند در خیمه زینب بیقراری
🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری
از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه...
از امشب دیگه باید ما هم بگیم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
🔸مکن ای صبح طلوع
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
💔همه منتظرن ، مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه ، به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
"سیدالشهدا ، سیدالشهدا
سیدالشهدا یا مقطع الاعضا"❤️
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
👇
.
#نوحه
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
رسیده شام آخرِ ، ثارالله
خون شده قلبِ خواهر ثارالله
با قلبی غرقِ در شراره زینب
میبارد ، چشمِ بی قرارِ زینب
"واویلا یا حسین غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
برادرش را به بغل می گیرد
عاقبت از غم حسین می میرد
می بیند با دلی شکسته فردا
افتاده پیکری به خاک صحرا
"واویلا یاحسین غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
غروب فردا همه سرگردانند
تمام کوفیان رجز می خوانند
یک عده ، در تبِ بندِ اسارت
یک عده ، فکر خیمه ها و غارت
"واویلا یاحسین غریب مادر"
.👇
.
#شب_دهم_محرم
نافعابنهلال نیمهی شب
بر در خیمهگاه زینب بود
داخل خیمه چشم اربابش
بازهم بر نگاه زینب بود
عشق در سینهاش تموج داشت
غرق نورِ حسین آئینه
با ادب ایستاده عابد شب
سر به زیر است دست بر سینه
نافع از دور میشنید آه و
گریه و التهابِ زینب را
جگرش پاره پاره شد تا که
میشنید اضطراب زینب را:
جگرم سوخت ای تک و تنها
ظهر فردا چکار خواهی کرد
آخرش هم که خواهر خود را
به فراقت دچار خواهی کرد
رفت نافع به خیمهگاهِ حبیب
با دو چشمی که دید گریان است
ریخت خاکی به سر ،حبیبِ حرم
دخترِ مرتضی پریشان است
خون به رگهای پیرمرد آمد
گفت برخیز نوبتِ ما شد
جان ما هدیهی بنیهاشم
مثل شیرِ نری مهیا شد
همه اصحاب را صلا دادند
رو به شیران و این دلیران کرد
حلقهی یاوران که کامل شد
تیغ خود را حبیب عریان کرد
حلقه گشتند یاوران باهم
عابس و جون و سالم و جندب
منجح و حنظه سعید و وسوید
وهب و عمرو و قارب و شوذب
همه رفته با خروش و شکوه
همه بر گِردِ خیمهی زینب
مثل صخره شبیه قلهیکوه
همه بر گردِ خیمهی زینب
آمدیم ای عقلیهی عالم
تا دلت زخم این و آن نخورد
به تو سوگند تا که ما هستیم
آب هم در دلت تکان نخورد
یک به یک لب به لب رجز خواندند
شیرهای قبیله رو به حرم
تیغ چرخان و نعرهی لبیک
رو به سوی عقیله رو به حرم
آنچه پیداتر است در این بِین
رگ پیشانی علمدار است
وای بر حال آنهمه لشکر
که رجزخوانیِ علمدار است
لشکرِ شمر را بهم زده است
آنکه تا صبحدم قدم زده است
شُکر عباس هست و یاوران اما
طور دیگر خدا رقم زده است
کم کم از شیرها همه رفتند
یک به یک کم شدند پای حسین
همه در پیش فاطمه خونین
همه درهم شدند پای حسین
خبری هم از علقمه پیچید
وای بر من پناه زینب رفت
تکه تکه است تکیهگاه حسین
غرق خون تکیهگاه زینب رفت
دستها را به روی سر بگذاشت
آنچه می گفت بر سرش آمد
دید از روی تل به قربانگاه
پدر و جد و مادرش آمد
تکیه بر نیمه نیزهای داده
شاهِ بی یار از این و آن میخورد
نامشان را که یک به یک میبُرد
تنِ یاران همه تکان میخورد
جمع نامحرمان همه جمع است
خواهری میدوید در گودال
قبل از آنیکه زینبش برسد
شمر آمد پرید در گودال...
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۵/۱۶)
#نافع_بن_هلال
.
.
#نوحه
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
تمامِ دار و ، ندارِ زینب
تویی حسینم ، قرارِ زینب
دلیل زنده بودنم ، اباعبدالله
من از تو دل نمی کنم ، اباعبدالله
"حسین من۲ غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دلهره دارم ، این شب آخر
سرت چه آید ، عزیز خواهر
خدا کند نباشم و ببینم فردا
غریب ماندی وسط هجوم اعدا
"حسین من۲ غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ببین که رنگ از ، رخم پریده
صبح عزایم ، زده سپیده
بدونِ تو برادرم ز دنیا سیرم
اگر جدا شوم من از حسین میمیرم
"حسین من۲ غریب مادر"
.👇
.
#زمزمه
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بیا حسینم ، بشین کنارم
بزار که خوب نگات کنم این دَمِ آخر
ترسم ازینه ، فردا نتونم
یه لحظه هم ببینمت ای عشقِ خواهر
باور ندارم اینقدر زود
عمر برادرم به سر شه
حق داره خواهرت ازین غم
امشب تو خیمه خونجگر شه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
الهی یادش ، بمونه زینب
فردا ببوسه زیر حنجرت رو داداش
تا قبل ازینکه ، میون گودال
بغل کنم پیکر بی سرت رو داداش
میدونی ای عزیز زهرا
فردا تو رو خزون می بینم
انگشترت رو مهربونم
تودست ساربون می بینم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ترسم ازینه ، فردا ببینم
افتادی رو خاک بلا کفن نداری
تنها یه پیرهن ، که غرق خونِ
برای زینبت بمونه یادگاری
الهی خواهرت نبینه
که پیکرت تو قتلگاهه
بروی سینه ی تو داداش
رد یه چکمه ی سیاهه
.👇
حاجسيدمجید_بنیفاطمه_امشب_شهادت_نامۀ_عشاق_امضا_میشود_.mp3
5.49M
📝 امشب شهادت نامۀ عشاق امضا میشود...
#محرم
#تاسوعا
#شب_عاشورا
#امام_حسین
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود
امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا
فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود
امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود
امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود
امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود
امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست
فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود
امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود
امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود
امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود
ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود
https://www.aparat.com/v/OGYav
.
|⇦•هر آنکه گریه برای تو کرد...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_شام_غریبان محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد
کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد
به روسیاه، همیشه تو آبرو دادی
همینکه رود به دریا رسید دریا شد
مگر نه اینکه شفا با دَمِ حسین رسید
گدای خانه ی تو هرکه شد، مسیحا شد
دوباره پرچم سرخت بلند شد آقا
بساط گریه ی ما باز هم مهیّا شد
چه خاطرات خوشی که زروضه ات دارم
همیشه حال خوشم بین روضه پیدا شد
همیشه نام تو را بردم و دلم لرزید
همیشه نام تو را بردم و گره وا شد
همیشه بدرقه ی راه کربلایی ها
دعای مادر پهلو شکسته، زهرا شد
*امشب خیلی زینب، مادر! مادر! گفت... روایت میگه: هر کی میره کربلا، حضرت زهرا سلام الله علیها براش دعا میکنه که میره کربلا، بی بی جان! یه دعایی هم امشب برای ما بکن، اربعین نزدیکه، مزد نوکری ما این ده شب یه سفرِ کربلا باشه... بی بی جان! دست های شکسته رو امشب بالا بیار، برای گریه کن های حسین یه دعا بکن، بگو: خدایا! این نوکرای بچه ام رو ببر کربلا...*
مرا ببر، نبری می روم زدست حسین!
چه می شود بنویسی برات امضا شد؟
#شاعر وحید محمدی
ــــــــــــــــــ
#شام_غریبان_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
14000527-narimani-monajat.mp3
2.67M
.
|⇦•همیشه یاد غمت بی بهانه...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همیشه یاد غمت بی بهانه می بارم
به یاد آن لحظاتی که باز غوغا شد
به یاد آن لحظاتی که نیزه بالا رفت
میان پیکر تو نیزه هایشان جا شد
به یاد آن لحظاتی که سنگ ها بارید
هزار و نهصد و پنجاه جوی خون وا شد
ز بس که زخم بر آن جسم پاره پاره زدند
تنت میانه ی گودال چون معمّا شد
به یاد آن لحظاتی که روی سینه نشست
به یاد آن لحظاتی که با سرت پا شد
#شاعر وحید محمدی
* هلال بن نافع میگه دیدم این لبهای حسین مثل دو تا چوب خشک به هم میخوره، هی داره با صدایِ بی رمق میگه: جگرم داره از تشنگی میسوزه...سپری برداشتم، آب داخلش ریختم تا برایِ عزیزِ زهرا آب ببرم، اون نامرد جلوم رو گرفت، برا کی داری آب میبری؟ گفتم: مگه نمی بینی عزیزِ زهرا تشنه است؟ گفت: نمیخواد آب ببری، من خودم الان سیرابش کردم... یه مرتبه نگاه کردم دیدم از لایِ عباش یه سَرِ بریده درآوُرد...
بی بی زینب رسید، اما دیر رسید، دید عجب غوغایی است، هی صدا میزد: "أ أنتَ أخی؟"...*
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتربود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدن من
ــــــــــــــــــــــــ
از صدای اِلیَّ... گفتن تو
جگرم از غمت کباب شده
چند ساعت شبیه عُمری رفت
بدنم را ببین چه آب شده
*نشست کنارِ بدنِ برادرش، حالا تصور کن این صحنه رو...*
نیزهها را یکی یکی ... ای وای
از تنت ای برادرم ... ای وای
چند تا تیر، بد قلق اما
جانِ شیرینِ مادرم ای وای
*کی میگه: شمشیرها و نیزها رو کنار زد؟ نه! همچین که اومد کنار بدنِ داداشش، یکی یکی شمشیرها رو نیزها رو در آوُرد...*
سر نداری به پیکرت اما
چند جمله ز خواهرت بشنو
حرفهایی به قلب من مانده
که نگویم به هیچکس جز تو
خیمهها را یکی یکی گشتم
با همین حال زار و پر دردم
همه را جمع کردم آخر، وای
جز دو تا کودکی که گم کردم
دستهاشان به هم گره کرده
پای یک بوته خار خوابیدند
عاقبت ترس ... یا نمیدانم
آن دم آخری چه میدیدند
من شنیدم که یک نفر میگفت
زدن دختران مباح شده ...
سپر کودکان شدم تو ببین
صورتم را، چطور سیاه شده
شعلهها را ز دامن همهی
کودکانت گرفتهام اما
آنقدَر سوخت دستم آخر که
ضعف سختی گرفت جانم را
به خودم آمدم وَ دیدم که
رفته بودم دقایقی از هوش
دختری گفت زیر لب با بغض
عمه مویم نمیکنی خاموش؟
کودکان را چه سخت خواباندم
ولی اما رباب را چه کنم
هر دقیقه ز خواب میپرد و
نالهی آب آب را چه کنم
#شاعر حسین کریمی
*امشب این زن و بچه ها همه بدنشون درد میکنه، گوشاشون درد میکنه، آخه هی می دویدن با شلاق دنبالشون، می اومدن جلوی این بچه ها این مردای گنده با دستای سنگین، بی هوا میزدن تویِ صورتِ بچه ها، آخه بچه وقتی یه مرد میبینه، مخصوصاً اگه بابا نداشته باشه، فکر میکنه اومده کمکش کنه...
میگه: یکی از این بچه ها دامنش آتیش گرفته بود، هی فرار میکرد، یکی از اینها دنبالش میکرد، تا رسید به اون، گفت: آقا! من گوشواره ندارم، گوشواره ام رو یکی دیگه برده، چیزه دیگه ای هم ندارم، دیدم مثل بید بدنش داره میلرزه، گفتم: کاری بهت ندارم، میخواستم دامنت رو خاموش کنم...
میگه:وقتی دید من دلم به رحم اومده، گفت: آقا! شنیدم آب آزاد شده، میشه یه کم آب بهم بدی؟ رفتم یه ظرف آب برداشتم اومدم، فکر کردم تشنه است، دیدم ظرف آب رو گرفت، چرا نمیخوری؟ گفت: اقا شما بلدی گودالِ قتلگاه کدام طرفِ؟کجا میخوای بری؟ برا چی میخوای بری؟
آقا! وقتی دَمِ خیمه بودم، صدایِ بابام رو میشنیدم، هی داره داد میزنه: جگرم داره از تشنگی میسوزه...
ــــــــــــــــــ
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
14000527-narimani-roze.mp3
3.04M
|⇦•همیشه یاد غمت بی بهانه...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی
.
#زمینه
#عاشورا
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
داری میری از خیمه ها ، خدا رحم کنه
با این لشکر بی حیا ، خدا رحم کنه
به حالِ زن و بچه ها ، خدا رحم کنه
بیا یکبار دیگه داداش که چشماتو ببینم
یبار دیگه فقط میخام که رو در روت بشینم
حالا که اومده یادمکلام مادرت رو
ببوسم ای حسین جانم خودم این حنجرت رو
الهی که نبینم ، تنت ما بین گودال
بزیر پای مرکب ، نشه جسم تو پامال
"حسین جانم۳ حسین جان"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
میترسم بریزن سرت ، حسین جان نرو
جلو چشمای خواهرت ، حسین جان نرو
بیان واسه ی حنجرت ، حسین جان نرو
میدونم لشکر کوفه بهت رحمی ندارن
برای کشتنت انگار همه چشم انتظارن
نمیزاره تو رو زنده حسینم دشمن تو
میدونم بوریا میشه کفن واسه تنِ تو
الهی خیر نبینن ، که از تو کینه دارن
میدونم که سرت رو ، برا زینب میارن
"حسین جانم۳حسین جان"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
چجور التماست کنم ، حسین جان نرو
داری میری اما ببین ، غمِ خواهرو
درآر از تو دستت داداش ، تو انگشترو
میدونم ساربون واسه ت چجور نقشه کشیده
برا انگشترت داداش میشه دستت بریده
یه لشکر منتظر هستن حسینم رو بگیرن
برای من نمیمونه ازت حتی یه پیرهن
برا زینب نمونده ، بغیر از اشک و آهی
میون قتلگاهت ، نیاد مادر الهی
حسین جانم۳ حسین جان
#روز_عاشورا
#روز_دهم_محرم
.
.
#زمینه
#روز_دهم_محرم #عاشورا
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یکی با نیزه میاد ، یکی با خنجر میاد
از بین قتلگاهش ، صدای مادر میاد
عمرثاراللهمون ، دیگه داره سر میاد
حتی اشک دشمنش ، از غربتش درمیاد
بنی ، مادرت برای تو بمیره
بنی ، یکی دست قاتلو بگیره
بنی ، دیگه داره نفسم میگیره
"بنی ، ای حسینم ای غریب مادر "
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ای لشکر بی حیا همگی حیا کنید
پیش چشم مادرش ، بچه مو رها کنید
خنجر رو از حنجر ، پسرم سوا کنید
کی گفته پای تنش ، هلهله بپا کنید
حسینم ، دست و نزن مقابل من
حسینم ، میشینه داغت رویِ دلِ من
حسینم ، غصه ی تو شده قاتل من
"بنی ، ای حسینم ای غریب مادر "
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هلهله بپا شده ، کوفه بی حیا شده
تازه انگار عقده شون ، از پدرت وا شده
چقدر تیر و نیزه ، بین تنت جا شده
من بمیرم پسرم ، اینقدر تنها شده
بنی ، تنتو به خاک و خون کشیدن
بنی ، سرتو پیش چشام بریدن
بنی ، مرکبا رو بدنت دویدن
"بنی ، ای حسینم ای غریب مادر "
👇
.
#واحد
#روز_دهم_محرم
#عاشورا
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
آخ ذوالجناح اومد ، با اشک و آه اومد
بدون بابامون ، به خیمه گاه اومد
نگاش کنید داره ، از غصه جون میده
انگاری مقتل رو ، داره نشون میده
یه قطره آب نمیدن ، از تشنگی نمیره
کسی نِمیره راهِ ، قاتلشو بگیره
بریم به سمت مقتل ، که دیگه خیلی دیره
"ای وای حسین مظلوم"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دور و برش ریختن ، روی سرش ریختن
مقابل چشما ی مادرش ریختن
خیلی هراسونم ، آتیش گرفت جونم
بابامونو کشتن ، زنده نمی مونم
به خاک و خون کشیدن ، تموم پیکرش رو
عمه نشون گرفتن ، کوفیا حنجرش رو
مگه ندیدن اونجا ، فاطمه مادرش رو
"ای وای حسین مظلوم"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دلاشون از سنگِ ، لبریز نیرنگ
ببینید این لشکر ، چه جوری میجنگه
بغض علی دارن ، از کینه سرشارن
بابامونو اینجا ، زنده نمیزارن
یکی عصا بدستِ ، یکی گرفته شمشیر
بابای مهربونم ، انگار شده زمینگیر
انگاری از تو مقتل ، میاد صدای تکبیر
"ای وای حسین مظلوم"
👇