.
#غزل_مناجات #ماه_رمضان و حضرت عبّاس علیه السلام
گنهکارم ولی این شد شعارم
اباالفضلی خدا را دوست دارم
اباالفضلی امیدم؛ رحمتِ اوست
اگر چه مجرم وُ خاطی وُ زارم
اباالفضلی شدم دلبستهیِ او
گرفتارِ نگاهِ لطفِ یارم
اباالفضلی خدایم مهربان است
به فضل و مغفرت اُمّیدوارم
اباالفضلی دو دستم را گرفته
به احسانِ حریمِ او دچارم
اباالفضلی گرفتارِ حسینم
گرفتاریِ دلبر افتخارم
اباالفضلی به راهِ یار چشمَم
خدا را شکر من چشمانتظارم
اباالفضلی تو عفوم کُن خدایا
که جز عفوِ تو اُمّیدی ندارم
#مناجات #ماه_مبارک_رمضان #غزل
#حضرت_عباس علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.
.
#شب_ششم_رمضان مناجات خوانی ماه مبارک رمضان
📆 دوشنبه ۷ فروردین ماه ۱۴۰۲
🔷 با مداحی:
👈 کربلایی #سید_رضا_نریمانی
👈 کربلایی قاسمعلی محسنی
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین شریفیان
🔊 بخش اول #مناجات | تا نبینم رحمت پروردگار خویش را
🔊 بخش دوم دعای امام سجاد
🔊 بخش سوم #نوحه | دِمَ جون دادن من لَبَمو تر نکنین
🔊 بخش چهارم #روضه | دلمان را خودت دوباره بساز
🔊 بخش پنجم #زمینه | حسین جان حسین جان حسین جان
.👇👇👇👇
4_5841186721202441407.mp3
39.54M
.
#مناجات
#امام_حسین علیه_السلام
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را
میشمارم باز جرم بیشمار خویش را
روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه
تیره کردم آسمان روزگار خویش را
هر زمستان رفت، آمد یک زمستان دگر
چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را
از همان روز ازل باید خدایی میشدم
در حریم یار میجُستم دیار خویش را
هیچکس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست
کاش دستت میسپردم اختیار خویش را
کاش دست مهربانت سایهبان من شود
تا بپوشانم خطای آشکار خویش را
صحبت از عفو و بزرگی و کرامت میشود
تا به سمت تو میاندازم گذار خویش را
تو یقیناً میشناسی خوبتر از من مرا
من نمیدانم صلاح کاروبار خویش را
عهد میبندم نباشم غافل از اعمال خود
باز یادم میرود قول و قرار خویش را
کاش میفهمیدم این آلودهدل من نیستم
حال که عمری کشیدم انتظار خویش را
بس که سر زد از من رسوا خطا و اشتباه
عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را
پیله کرده نفس امّاره به جسم و روح من
کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را
آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط
در میان خلق کم کردم عیار خویش را
خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد
در عوض دادم دل شبزندهدار خویش را
چندقطره اشک و دست خالی و چشمان تر...
با خودم آوردهام داروندار خویش را
بین زندان گناهان یاد تو افتادهام؛
تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را
"یا الهَ العالَمین إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین"
هرچه باشم روی لب دارم شعار خویش را
....
ای که با لبهای تشنه قتل صبرت کردهاند...
زینب از کف داده بعد از تو قرار خویش را
#مجتبی_خرسندی✍
.
4_5841620564438945400.mp3
15.33M
#زمزمه
#مناجات با #امام_حسین
دم جون دادن من ؛ لبمو تر نکنید
اگه گفتم آب میخوام حرفمو باور نکنید
اگه میشه تا سه روز ؛ تنمو خاک نکنید
جای لطمه ها رو از رو صورتم پاک نکنید
شاید که مردنم همین نزدیکیها باشه
آقا بیا باشه ؟
میخوام شبیه تو تنم رو بوریا باشه
آقا بیا باشه ؟
الهی مثل تو سرم از تن جدا باشه
آقا بیا باشه ؟
دیگه از دستای من ؛ کاری که بر نمیاد
هی میخوام بگم حسین اما صِدام در نمیاد
چه سخته اسم تو نیاد روی زبون من
ای مهربون من
یه عمر حسین حسین شده ذکر جنون من
ای مهربون من
#امیرحسین_ثابتی✍👆
ــــــــــــــــــــــــــ
منو یادت نره لحظه اخر اربابم
اخه هر چی باشم اسممه نوکر اربابم
نفس اخرم ، تو رو که میبینم
نشونیه منه ، کبودیه سینم
میدونی که ازت ، یه خواهشی دارم
کنارم باش اقا ، موقع تلقینم
منو یادت نره بی کس و کارم
میشه پرچم تو سنگ مزارم
جای شهادتین اسم تورو تنها میارم
خدا نگه داره و...
ــــــــــــــــــــــــــ
به سرازیری باب القبله تو سرازیری قبرم آقا من و تنها نگذار به شلوغی شب های جمعت تو شلوغی قیامت جانا من و تنها نگذار منو تنها نگذار من از این تنهایی میترسم من و تنها نگذار بی تو از هر جایی میترسم آبرو داری کن که من از رسوایی میترسم
.......
رفته رفته عمر ما دارد به پایان میرسد
منزل اول حسین و منزل آخر حسین
#ذاکر #مداح
Poyanfar.Be.Saraziri.Babolgheble(128) (1).mp3
8.88M
بہ سرازیرےِ باب القبلہ تو سرازیرےِ قبرم آقا ؛ منو تنها نگذار . . !(:
امام حسین ع
👆
.
من به راهت قدم گذاشته ام
روی دوشم قلم گذاشته ام
در کنار قلم بیا و ببین
چوبه ی دار هم گذاشته ام
پای خود جای پای امثال
دعبل و محتشم گذاشته ام
سر خود را به روی دیوار
خانه ای محترم گذاشته ام
ششمین سجده حاکی از این است
سر به پای توام گذاشته ام
در خیالم سر مزار تو من
چهارده تا علم گذاشته ام
هرچه دارم برای احداث
یک رواق حرم گذاشته ام
هرچقدر اشک هم بریزم باز
در عزای تو کم گذاشته ام
روی فرش عزای تو امشب
به امیدی قدم گذاشته ام
بی ارادت نمی شود که نگفت
از عطایت نمی شود که نگفت
دلمان را خودت دوباره بساز
از زمستان کمی بهاره بساز
برگ ریزان فصل پاییزم
از وجود من استعاره بساز
تکه های دل مرا بردار
سر هم کرده چهارپاره بساز
نوحه ی پنجم صفر با من
تو برایش دو گوشواره بساز
یا شب هفتم از من بی تاب
حلقه بر گوش شیرخواره بساز
درد دارم که آمدم امشب
چاره ی درد! راه چاره بساز
با کسی که پیاده در راه است
ای به دوش ملک! سواره بساز
ساز ما کوک میشود با اشک
چشم ما را پر از ستاره بساز
پابه پای تو گریه باید کرد
در عزای تو گریه باید کرد
بی حیا بود دشمنت اما ...
بی عبا کوچه بردنت اما ...
پیش چشمت به آسمان می رفت
آتش از بام گلشنت اما ...
زیر دست جماعتی بی رحم
پیرهن بود جوشنت اما ...
پنجه ای مثل ریسمان افتاد
نیمه شب دور گردنت اما ...
عده ای بی ادب میانه ی راه
بد و بیراه گفتنت اما ...
در شلوغی رفت و آمدها
گرچه آزرده شد تنت اما ...
زخم دل را کسی نمک نزده
همسرت را کسی کتک نزده
مادرت را ولی در خانه
عده ای میزدند مردانه
پیش چشم پرستویی مجروح
آتش افتاده بود بر لانه
از سر تازیانه پیدا بود
رد شلاق بر روی شانه
طاقت ضربه ی غلاف نداشت
پر و بال ظریف پروانه
روز روشن زدند فاطمه را
فاطمیه نبوده افسانه
قنفذ اینجا دل تو را خون کرد
کوفه هم نیز ابن مرجانه ...
سرِ بر روی نیزه هم میگفت:
"جای زینب نبود ویرانه"
داد از این درد و رنج و غم، ای داد
• دَخَلت زَینبُ عَلَی بن زِیاد •
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
#علیرضا_خاکساری✍
.
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#جزوه_ضیافت_نور
#محمد_مبشری
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
سخن از بانوی دین است که نورش یکتاست
روشنیاش به جهان روشنی بیهمتاست
مدح او را نتوان گفت ز بس که والاست
هرچه گوییم فقط عرض ارادت ازماست
مـام اسلام و هـمـان مـام تمام دنـیاست
هـمۀ نـور وجـودش ز وجود زهـراست
هـر چه دارد هـمه در راه حبـیـبش داده
یار بیـمار، که هـستی به طـبـیـبـش داده
ثـروتش را که به مـولای غـریبـش داده
حـق بر او لایحـۀ دلخـوش سیـبـش داده
عطر زهرا و حسین و حسن از حضرت اوست
بَه چه پاداش کرم نزد کریمان نیکوست
او که خـود در هـمه ایّـام بـمـانـد بـر جا
رفت تا دلـبـر خـوش نـام بـمـانـد بر جا
رفـت و از او غـم و آلام بـمـانـد بـر جا
سوخت چون شمع که اسلام بماند بر جا
پـا بـه پــا هــمــره دلــدار ز غــم آزرده
یک تـنـه تـوشۀ او را به حـرا مـیبُـرده
هست اسلام اگر یکسره از بودن اوست
همه از بخشش او آن همه فرمودن اوست
دین که آسوده شده حاصل فرسودن اوست
لحـظۀ دادن جـان لحـظۀ آسـودن اوست
انـبـیـا در ره دین گر چه نـتـیـجـه دارند
هـر چـه دارند ز ایـثـار خـدیـجـه دارنـد
حال بـیـنـید چرا هـمـچو گـلـی پـژمـرده
حـاصل غـربت یـار است اگـر افـسـرده
رنـج بـسـیـار به هـمـراه پـیـمـبـر بُــرده
بس گرفـتـنـد بر او جـملۀ زنها خورده
که تو از چه شدهای همسر این مرد یتـیم
غافـل از این دلـش بود پی عـشق قدیم
عـاقـبـت در ره دلــدار فـدا شـد جـانـش
با دل زخـمی و خـونـبار فـدا شد جانش
بعد از او فـاطـمه بر یـار فدا شد جانش
وای بـیـن در و دیـوار فــدا شـد جـانـش
مـادر فـاطـمـه در راه پـیـمـبـر جان داد
دخترش نیز در راه حـیدر جان داد
بر تو استبـرق زیـبای جـنان گشت کـفن
آن چه جبـریل بـیاورد همان گشت کفـن
کـربلا بر نوهات خون روان گشت کفن
بـوریـایی به تن شـاه زمـان گشت کـفـن
هـر چه بر پـا گشته غم در عـالـمـیـن
نیـست والله غـریـبـانهتـر از داغ حـسین
#محمد_مبشری ✍
#وفات_حضرت_خدیجه
.