eitaa logo
امام حسین ع
22.3هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5872933152359452448.mp3
728.9K
به این سبک خوانده میشود👆👆👆
امام حسین ع
#سه_ضرب_یزدی
. علیه السلام واحد سنتی سبک ای ساقی لب تشنگان ای سایه ی روی سرم ، ای ساقی کوثر یا حضرت حیدر شاه زمین و آسمان   ای جان پیغمبر یا حضرت حیدر ای شیر ِ مردان جهان ، سلطان بی تکرار یا حیدر کرار بودی برای دین حق ، تو یک تنه لشکر یا حضرت حیدر با آبرو هم در جهان ، هم عرش اعلایی مولا تو غوغایی جز تو که باشد لایق صدیقه اطهر یا حضرت حیدر واویلتا واویلتا ، ای فاتح خیبر ماندی تو بی یاور آقای من از غربتت ، زهرا زند بر سر یا حضرت حیدر تو بعد پیغمبر شدی ، خانه نشین مولا لعنت به این دنیا شد بسته دستانت چرا ، در شهر پیغمبر یا حضرت حیدر در پیش چشمان ترت خورده زمین زهرا لعنت به این دنیا شد ابن ملجم قاتلت یا قنفذ کافر یا حضرت حیدر .
. چه کنم تا که به دیدار تو نائل بشوم بهرِ وصل رخ تو لایق و قابل بشوم لَیْلَةُ الْقَدْرِ مرا قَدْر و بهایی تو فقط کاش قَدْری به شبِ قَدْرِ تو واصل بشوم محفل اُنس شما را ندهم من به جهان کاش می شد که دَمی ساکن محفل بشوم ای همه نور تویی جلوه ی قرآن مُبین کوی خود را بنما راهی منزل بشوم ای نگاهت همه جاءَالْحَقِ یاران شما نظری کن که جدا از صف باطل بشوم نظری کن که درین محفل نورانی وصل نقص از دل برود پیش تو کامل بشوم می شود ای نَفَسَت عطر شب اهل نیاز به حریم تو رسم ، با تو مقابل بشوم آمدم مرثیه خوان باشم و در محفل تان که شوم محتشم و سوزم و مُقْبِل بشوم دلِ زینب شده آتشکده ی داغ علی آمدم مثل پریشانی آن دل بشوم کوچه و آتش و تیغ از تو جگر سوخته اند من جگر سوخته از این همه قاتل بشوم آن نگاهی که به «یاسر» شده از جانب دوست گر به من نیز رسد نزد تو عاقل بشوم ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. لیله ی القدر مقدر بنما یا الله اربعین پای پیاده حرم ثارلله سحری راه بیفتیم ز ایوان نجف همگی رو بسوی صحن اباعبدلله ✍ .
. -------- سوی مسجد علی ، می رود ای خدا می رسد این ندا ، قُتِلَ الْمُرتَضی می کند غرقِ خون ، یادِ زهرا علی یا علی یا علی .... دیده لبریزِ خون ، سینه لبریزِ آه لاله گون می شود ، منبر و سجده گاه در دلِ خون بُوَد ، غرقِ نجوا علی یا علی یا علی .... شمعِ جانسوز ِ غم ، شعله بر تن زده بوسه بر فرقِ او ، تیغِ دشمن زده در دلِ بحرِ خون ، کرده مأوا علی یا علی یا علی .... قلبِ هستی شده ، غرقِ در التهاب شد دو تا فرقِ او ، چهره در خون خضاب این چنین در عزا ، دارد احیا علی یا علی یا علی .... ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
‍ . در شهادت مولای متقیان علی علیه السلام --------- صوت عزا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی بانگ بلا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی زینب کبرا کند ناله ز داغ پدر اشک دو چشمش شده با غم دل همسفر می زند از این عزا مرغ دلش بال و پر تا که ندا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی دیده به راهش بُوَد منبر و محراب او قلب یتیمان شده یکسره بی تاب او می رود و خون شود دیده ی مهتاب او ناله جدا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی خانه ی حیدر شده ، خانه ی اندوه و غم گشته ازین ماجرا قامت هر نخل خم از همه جا در غمش ناله رسد دَم به دَم شور و نوا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی سُفره ی بیچارگان مانده تهی یا علی خیلِ یتیمان کنند از تو تمنّا علی خیز و بیا سوی شان ای شهِ والا علی چون که صدا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی می روی و می شود ای شَهِ دنیا و دین روی حسن لاله گون قلب حسین آتشبن مانده ز تیغِ عدو نقشِ غمت بر جبین از همه جا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی اشک یتیمان چکد بر رخ چون ماهشان مانده به روی جگر از غم تو آهشان بی تو نتابد دگر ماه سحرگاهشان چون که صلا می رسد  قَدْ قُتِلَ الْمُرتَضی ** «یاسر»✍ اجرای 👇 .
. گریز مناجاتی بین دعای کبیر اگر به گدایی بگویی: پول خورد ندارم.بیا جلو تر پول خورد کنم.کمی او را دنبال خودت بکشانی و بعد برگردی و بگویی:"برو پول ندارم"چه حالی میشود ؟می گوید :"تو که نمیخواستی به من کمک کنی،چرا من را دنبال خودت کشاندی؟!چرا مرا امیدوار کردی؟" یا الله اگر نمیخواستی امشب به ما چیزی بدهی چرا ما را اینجا جمع کرده ای؟چرا ما را به اینجا کشاند ه ای؟! یا رب من اگر گناه کارم چه کنم؟ بیچاره وخوار وشرمسارم چه کنم؟ هر چند که بسته ام به خود راه نجات اما به درت امیدوارم چه کنم؟ ...... . گریز مناجاتی بین دعای امشب بعید است خداوند دست رد به سینه این جمعیت بزند ؛چون خود خداوند فرموده است :(فاما السائل فلا تنهر) یعنی سائل و گدا را مرانید؛پس چطور ممکن است امشب به ما جواب ندهد و ما را از درگاهش براند ؟غیر ممکن است کسی که خودش فرموده:گدا را مرانید،امشب این جمعیت رادست خالی و ناامید برگرداند. الا ای مهربان امد گدایت کند با حالتی محزون صدایت خدای من تو خوب و مهربانی مرا از درگهت هرگز مرانی خدایا من به غفلت مبتلایم دگر از معصیت بنما جدایم معصیت خانه خرابم کرده است غافل از روز حسابم کرده است ای خدای من به فریادم برس .
. چاه ها! گریه ی شبهای مرا دفن کنید خاک ها! این تن تنهای مرا دفن کنید <لحدم را بگذارید و به روی لحدم > چادر مشکی زهرای مرا دفن کنید .
. چاه ها! گریه ی شبهای مرا دفن کنید خاک ها! این تن تنهای مرا دفن کنید <لحدم را بگذارید و به روی لحدم > چادر مشکی زهرای مرا دفن کنید .
. گریز مناجاتی بین دعای کبیر اگر به گدایی بگویی: پول خورد ندارم.بیا جلو تر پول خورد کنم.کمی او را دنبال خودت بکشانی و بعد برگردی و بگویی:"برو پول ندارم"چه حالی میشود ؟می گوید :"تو که نمیخواستی به من کمک کنی،چرا من را دنبال خودت کشاندی؟!چرا مرا امیدوار کردی؟" یا الله اگر نمیخواستی امشب به ما چیزی بدهی چرا ما را اینجا جمع کرده ای؟چرا ما را به اینجا کشاند ه ای؟! یا رب من اگر گناه کارم چه کنم؟ بیچاره وخوار وشرمسارم چه کنم؟ هر چند که بسته ام به خود راه نجات اما به درت امیدوارم چه کنم؟ ...... . گریز مناجاتی بین دعای امشب بعید است خداوند دست رد به سینه این جمعیت بزند ؛چون خود خداوند فرموده است :(فاما السائل فلا تنهر) یعنی سائل و گدا را مرانید؛پس چطور ممکن است امشب به ما جواب ندهد و ما را از درگاهش براند ؟غیر ممکن است کسی که خودش فرموده:گدا را مرانید،امشب این جمعیت رادست خالی و ناامید برگرداند. الا ای مهربان امد گدایت کند با حالتی محزون صدایت خدای من تو خوب و مهربانی مرا از درگهت هرگز مرانی خدایا من به غفلت مبتلایم دگر از معصیت بنما جدایم معصیت خانه خرابم کرده است غافل از روز حسابم کرده است ای خدای من به فریادم برس .
. مرتضی مظهر جود رب بود بهترین دلخوشی زینب بود او که از داغ پدر دلهره داشت مرهم تازه روی زخم گذاشت فرق، با لخته ی خون، درهم بود کاش، ابروی علی، سرهم بود گفت؛ بابا چه سری دیدم من! دل من را چو سر خود نشکن شانه بر موی پریشان نزدی دو شبی سر به یتیمان نزدی دخترت را غم تو دلخور کرد چاه را زمزم اشکم، پُر کرد سخت کردی چقدر کار مرا خون دل کرده ای افطار مرا داغ آن لاله ی پرپر، بس بود بستر خونی مادر، بس بود خاطرات در و دیوار! مرو کشته ی روضه ی مسمار، مرو قاتل مادرمان، یادت هست؟ داد می زد سرمان، یادت هست؟ به غرور من و مادر بر خورد تا ترا در وسط مسجد بُرد ماند از آنروز غمی بر جگرت جای شمشیر برهنه به سرت دیدن یار به بستر، سخت است بستن زخم روی سر، سخت است مرو غم، راه مرا می بندد ابن ملجم به حسن می خندد اینقدر آه نکش، حرف بزن بگو از عاقبت کوفه به من اسمی از کوچه اغیار، مبر ذهن من را ته بازار، مبر کاش باشند برادرهایم نگران غم معجرهایم ✍ ‌.