eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. شرمنده اَم ز چشمِ ترِ تو، حلال کن امروز می‌روم ز برِ تو، حلال کن این چند روزه خیلی اذیت شدی علی زهرا شده ست دردِ سرِ تو، حلال کن با من بگو که فاطمه جان راضی اَم، برو ای داغِ من، غمِ دگرِ تو، حلال کن از بسکه از مصائبِ من خونجگر شدی بانوی توست خونجگرِ تو، حلال کن این رکنِ دوم است که از دست می‌دهی خَم می‌شود اگر کمرِ تو، حلال کن زینب که خود، چو اُمِ ابیها شود، ولی جانِ تو و دوتا پسرِ تو، حلال کن گفتم بخود: برو که نشد یاورِ علی... فریادهای پُر ثمرِ تو، حلال کن مَردم به فکرِ زندگیِ عادیِ خودند این است دردِ بیشترِ تو، حلال کن گر دربِ خانه، آینۀ دِق شود، ببخش مسمارِ درب، نیشترِ تو، حلال کن غسلم بده شبانه و دفنم شبانه نیز هر حرف ماند، پشتِ سرِ تو، حلال کن ای آبِ غسلِ پیکرِ زخمیِ فاطمه... اشکِ زلالِ چشمِ ترِ تو، حلال کن دستت اگر به این وَرَمِ بازویم رسید دیدی شکسته چون سپرِ تو، حالا کن با زینبم بگو، کفنم را بیاورد چون ماند بی کفن پسرِ تو، حلال کن ✍ .
۴۱ شد شام غریبان و علی گشته دلش خون زینب به کنار حسن تو شده محزون ای نور وجودم،غمگین تو بودم گریان تو هستم،ای یاس کبودم مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان علی آمد به کنارت چون کعبه ی دل بهر علی گشته مزارت ای کوه اطاعت،من فدای صبرت گریم ز فراقت،در کنار قبرت مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان حسنین در غم و گریان از سوز غمت زینب تو گشته پریشان بانوی یگانه،رفتی تو ز خانه یا فاطمه گشته،اشک من روانه مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان و نگر یار غریبم با یاد غمت فاطمه بی صبر و شکیبم ای مظهر تقوا،ای روح تولا رفتی و پس از تو،حیدر شده تنها مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان و دلم خون ز غم توست دلسوخته حیدر ز غم و عمر کم توست ای نور دو دیده،ای یاس شهیده از سوز غم تو،قامتم خمیده مظلومه یا زهرا۲ ..................... ۴۵ با داغ تو یا فاطمه جان شب شده روزم من پیکر پاکت بدهم غسل و بسوزم نالم به کنارت،گشته بی قرارت خون گریه کنم من،بهر یادگارت یا فاطمه جانم۲ خون گریه کنم تا بدهم غسل تن تو نالد ز برای تو حسین و حسن تو ای نور دو دیده،دسته گل چیده هنگامه ی غسلت،قامتم خمیده یا فاطمه جانم۲ تا این که نمایم کفنت خون دل من شد سوزانده تر از ماتم تو اشک حسن شد رفتی ز بر من،ای محرم رازم زین ماتم عظمی،در سوز و گدازم یا فاطمه جانم۲ تا غسل نمودم بدنت یار غریبم از دیدن رخسار تو غم گشته نصیبم شد خانه ی حیدر،غرق محن امشب ریزد ز دو دیده،اشک حسن امشب یا فاطمه جانم۲ تابوت تو را می برم از خانه دل شب گردیده کنار بدنت خون دل زینب می برم شبانه،پیکرت ز خانه یا فاطمه گشته،اشک من روانه یا فاطمه جانم۲ ................ ۳۹ تو رفتی و من سوزم و گریم ز برایت غمخانه شده بعد تو این بیت و سرایت یا فاطمه رفتی،خون شد جگر من ریزد ز غم تو،اشک بصر من زهرا گل حیدر۲ با گریه کنار بدن پاک تو هستم با دیدن رخسار تو از پا بنشستم ای روح و روانم،آرامش جانم رفتی و غمینم،یار قد کمانم زهرا گل حیدر۲ از ماتم تو جان علی آمده بر لب بر سینه زند از غم تو حضرت زینب گریان تو زهرا،شد نور دو عینت مجتبی بسوزد،همراه حسینت زهرا گل حیدر۲ خون شد دل من تا که بدیدم رخ نیلی گردیده کبود از ستم و ضربه ی سیلی وای از دل زینب،خون شد دل زینب داغ تو شرر زد،بر حاصل زینب زهرا گل حیدر۲ نور بصر حیدر کرار تو بودی بر آل علی محرم اسرار تو بودی ای یار غریبم،غم گشته نصیبم در کنار جسمت،بی صبر و شکیبم زهرا گل حیدر۲ ..................... . با تو سخنی گویم و این خواهش زهراست بانوی سرای تو علی زینب کبراست بنگر تو به حالم،بهر تو بنالم رخساره ی نیلی،گردیده مدالم مولی علی حیدر۴ شب غسل بده پیکر من را تو به خانه بنما کفنم یا علی با اشک روانه نگذار ببیند،زینب کفن من نگذار بریزد،اشک حسن من مولی علی حیدر۴ ای نور دل فاطمه کم گشته شکیبم شب دفن نما پیکر من یار غریبم با اشک روانه،تو ببر ز خانه پیکرم علی جان،کن دفن شبانه مولی علی حیدر۴ بیمار تو آماده ی رفتن شده حیدر ذکر لب زینب شده یا فاطمه مادر موسم وصال و،رفتنم رسیده من بمیرم از چه،قامتت خمیده مولی علی حیدر۴ من می روم از پیش تو ای یاور زهرا راهی بشود فاطمه ی تو سوی عقبی ای همسر مظلوم،از حق شدی محروم همچنان پیمبر،تو پاکی و معصوم مولی علی حیدر۴ .👇
. چاه ها! گریه ی شبهای مرا دفن کنید خاک ها! این تن تنهای مرا دفن کنید <لحدم را بگذارید و به روی لحدم > چادر مشکی زهرای مرا دفن کنید .
. چاه ها! گریه ی شبهای مرا دفن کنید خاک ها! این تن تنهای مرا دفن کنید <لحدم را بگذارید و به روی لحدم > چادر مشکی زهرای مرا دفن کنید .
. یادت بماند عهد و پیمانم ابالفضل دست تو و دست یتیمانم ابالفضل امشب همه دیدند زهرا سه پسر داشت جانم حسن جانم حسین جانم ابالفضل پاشو از امشب ساقی این خاندان باش آبی بیاور سخت عطشانم ابالفضل جان تو ، جان زینبم ،دور و برش باش خدشه نیفتد روی قرآنم ابالفضل ای وای از وقتی که می‌گوید به صحرا کاری بکن که سوخت دامانم ابوالفضل این کوفه خولی و سنان و شمر دارد دلواپس فردای طفلانم ابالفضل امشب دو چشمم خیس و بارانیست عباس بازار کوفه جای زن‌ها نیست عباس وقتی که ناموس خدا می‌آید اینجا در کوچه‌ها جشن و چراغانیست عباس هم با سر تو ،هم حسینم بین زن‌ها در کوچه‌ها آیینه گردانیست عباس زینب که سفره‌دار کوفه است ، آه ،آن روز در پیش رویش نان مجّانیست عباس وقتی که می‌بندند بر نیزه سرت را بی روسری راهی مهمانیست عباس درکوفه خیلی چیزها می‌بینی اما آنچه نمی‌بینی مسلمانیست عباس ۱۴۰۳ علیه_السلام ................. . شمعی و من دور سرت پروانه زهرا سوسو مزن اینقدر در کاشانه زهرا باشد، رخت را پشت پوشیه نهان کن اما نرو اینگونه از این خانه زهرا آن خانه ای را که نباشی در میانش فرقی ندارد هیچ با ویرانه زهرا قامت کمان گردیدنت ثابت نموده ماندی به پای عشق من مردانه زهرا من تازه فهمیدم چه آمد بر سر تو وقتی نشد موی حسینم شانه زهرا با اینکه با رفتن عجینی ، " کلّمینی " آماده‌ی کوچی چه بی صبرانه زهرا ای یاس پرپر گشته‌ی هجده بهارم شد واژگون عمر تو از پیمانه زهرا آیا خبر داری که در این چند مدت در شهر پیغمبر شدم بیگانه زهرا ؟! ذکر قنوتت مرتضی را پیر کرده دیگر مگو "عَجِّل وَفاتی"جانِ زهرا .
امام حسین ع
. #زمینه #حضرت_زهرا سلام الله علیها ای بانوی، روزِ جزا ای بودنت دلخوشیِ علی و تَرَنّمِ روح و جانِ
. . ایام در بین آن دیوار و در محشر به پا شد امّ ابیها هستی و جانش فدا شد زهرا شهیدِ راه خدا شد شهر مدینه کرببلا شد آه و واویلا... در پشت در زهرا به آوای حزینی گفته به سوز دل که یا فضّه خُذینی فضه بیا که محسن فدا شد شهر مدینه کرببلا شد آه و واویلا... آتش کشد از بیتِ آلُ الَّه زبانه مغیره و قنفذ، غلاف و تازیانه حق رسالت چه خوش ادا شد شهر مدینه کرببلا شد آه و واویلا... ✍ ......................... . نوحه مسجدی ایام با موضوع یاس پیمبر از جفا گردیده نیلی در راه دین و رهبر خود خورده سیلی در کوچه ها شد، غوغای محشر گوید حسن اِی، مظلومه مادر مظلومه مادر... از هَجمه ها همچون گلی پژمرده بود و با پهلوی بشکسته سیلی خورده بود و مرثیه خوانَد با دیده ی تر گوید حسن اِی، مظلومه مادر مظلومه مادر... در راه دین ظلم و ستم ها دیده زهرا پیشِ حسن نقش زمین گردیده زهرا یارِ علی شد با حالِ مُضطر گوید حسن اِی، مظلومه مادر مظلومه مادر... ✍ ............... . ایام فاطمیه با موضوع سلام الله علیها با حبشی یک بارِ دیگر ای بِلال ای یار طاها بَرگو اذان بر مَأذنه با سوز آوا بگو اذان که، دل بی شکیب است بگو به عالَم، علی غریب است آه و واویلا آه و واویلا... بر مَأذنه بر گو که زهرا دل غمین است چون رهبر مظلومِ او خانه نشین است داغِ دل من، داغِ حبیب است بگو به عالَم، علی غریب است آه و واویلا آه و واویلا... رفتی ندیدی من چه سختی ها کشیدم سیلی به رویم خورد و از غصه خمیدم فقط به حالم اجل طبیب است بگو به عالَم، علی غریب است آه و واویلا آه و واویلا... ............ نوحه با موضوع زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با تا به احد عازم شوم با قلبِ خسته مرثیه میخوانم به پهلوی شکسته بنگر عمو جان دل بی شکیب است من غصه دار و حیدر غریب است آه و واویلا... آتش زده دشمن گل و باغ و چمن را بنگر عمو جان صورتِ نیلی من را در کوچه سیلی بر روی من زد هم بی هوا هم پیش حسن زد آه و واویلا... شیر خدا زانوی غم در بر بگیرد دیگر عمو جان کن دعا زهرا بمیرد بر روی خاکِ غم می نِشینم نمی توانم اشکش ببینم آه و واویلا... ................. حضرت زهرا سلام الله علیها ای یاور و غمخوار من زهرا یا زهرا ای بستری بیمار من زهرا یا زهرا ای نور دیده، زهرا یا زهرا قامت خمیده، زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا... دیگر صفا در گلشن مولا نیاید بعد از لگد دستت دگر بالا نیاید بود و نبودم زهرا یا زهرا یاس کبودم زهرا یا زهرا زهرا یا زهرا... رسوا گرِ اندیشه ی اَهریمنی تو در بسترت هم فکر یاریِ منی تو یاسِ پیمبر، از غصه پرپر شرمنده ی تو گردیده حیدر زهرا یا زهرا... فاطمیه ........... حضرت زهرا سلام الله علیها به آقا امیرالمؤمنین علیه السلام من رفتنی هستم دگر در اوج غربت حیدر بیا دارم برای تو وصیت ای رهبر من ای نور عینم جان شما و جان حسینم آه و واویلا... من می روم از این جهان قامت خمیده او می شود در کربلا حنجر بریده دیگر به مقتل جانی ندارد با کام تشنه جان می سپارد آه و واویلا... آید دمی که گویم از اندوه و دردم ((من بی وضو موی تو را شانه نکردم)) غم از درختِ جان زد شکوفه برده سرت را خولی به کوفه .................... نوحه مسجدی حضرت زهرا سلام الله علیها در چهره ی اهل ولا غم منجلی شد شهادتِ بیمارِ خانه ی علی شد اهل دو عالَم عزا گرفته بیمارِ حیدر شفا گرفته مظلومه زهرا... بهر ولایت مُضطر و مجروح و خسته او جان فدا گشته به پهلوی شکسته دشمن به کوچه زد بی بهانه هم با غلاف و هم تازیانه مظلومه زهرا... زهرا فدایی بقای اصلِ دین شد قربانی راهِ امیرَ المؤمنین شد شد آخرِ کار با قلبِ خسته رویش کبود و دستش شکسته مظلومه زهرا... روز 👇👇
. باز دل‌های پریشان را پریشان‌تر مکن با وصایایت، علی را این‌همه مضطر مکن حرف از رفتن مزن، آتش به قلبِ من مزن نا امیدم از خودت ای روحِ پیغمبر مکن آتشِ دیوار و در، یک‌بار ما را سوخته بارِ دیگر، شعله بر جان و دل حیدر مکن حرفی ای بانوی اطهر، از حلالیَّت مگو با علی، صحبت از این شرمندگی دیگر مکن اشک می‌ریزی برایم، باز هم یارم شوی این‌همه خود را فنای غربتِ رهبر مکن لابد از غسلِ شبانه، هست منظوری ترا صورت و بازوی خود را، مخفی از همسر مکن عاقبت با من نگفتی از شکستِ بازویت وقتِ غسلت، مبتلا بر ناله‌اَم آخر مکن آیت‌اللهِ علی، آیاتِ تو از هم گسست بیش از این، محروممان از سوره‌ی کوثر مکن تو فقط، یکبار کردی از برای خود دعا این‌همه عجل وفاتی زیر لب یکسر مکن یک دعا بهر علی کن، تا خدا صبرم دهد مرتضی را با عروجِ خویش، بی یاور مکن مجتبای خویش را دریاب، جان فاطمه محرمِ سِرّ خودت را زود، بی مادر مکن هِق هِقَت، این آخرین ساعات زجرم می‌دهد با صدای گریه‌ی خود، با خبر دختر مکن هر سفارش‌ را که از بهر حسینت می‌کنی از عطش حرفی به پیش دیده‌ی خواهر مکن صلوات_الله_علیها ✍ .................... . یا صاحب الزمان، چقدَر گریه می‌کنی شب زنده دار، تا به سحر گریه می‌کنی حق داری ای عزیز دلِ آل فاطمه  بر پهلوی شکسته‌ اگر گریه می‌کنی بر بازویی که دادِ علی را بلند کرد زیرِ غلاف و ضربه‌ی در گریه می‌کنی وقتی نشد عمو حسنَت، بینِ کوچه‌ها دستش رسد به دفعِ خطر گریه می‌کنی بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی گرئید بی‌صدا به سحر گریه می‌کنی بر غنچه‌ای که سقط شد از کفوِ مرتضی حتی ندید روی پسر گریه می‌کنی بر قطره‌ای که از نوکِ مسمار می‌چکد بر زخمِ سینه، خونِ جگر گریه می‌کنی پرسی ز دربِ خانه و دیوارِ کوچه نیز این در چه سخت دیده اثر گریه می‌کنی از دردهای مادرِ مظلومه روز و شب وز دستمالِ بسته به سر گریه می‌کنی    بر خطبه‌ای که هیچکس آنرا نکرد درک جز از خواص، چند نفر گریه می‌کنی گاهی به کعبه، گاه نجف، گاه کربلا بر مادرِ خمیده کمر گریه می‌کنی عمری برای خانه نشینیِ جدّ خویش بر حیدرِ بدونِ سپر گریه می‌کنی تقدیر بود غسلِ شبانه برای او تا صبح زین قضا و قدَر گریه می‌کنی هر روز و شب، به یاسِ کبودِ مدینه ات تا علقمه به اشکِ قمر گریه می‌کنی ✅محمود ژولیده -پاییز ۱۴۰۳✍ .
. نرو ای جواب سلام حیدر تویی شمشیر در نیام حیدر بهر شفایت گرم ، امن یجیبم زهرا دو چشم خود را واکن ، ببین غریبم زهرا یافاطمه یازهرا  یافاطمه یازهرا اهل این مدینه بدند زهرا چون به حق پشت پا زدند زهرا غدیر را دیدند و ، تمام حاشا کردند تو را زدند کافران ، همه تماشا کردند یافاطمه یازهرا  یافاطمه یازهرا کار زینبت اشک و آه و ناله است نرو که او هنوز سه چهار ساله است شب فراق را اگر ، سحر نباشد سخت است دختر عروس که شود ، مادر نباشد سخت است یا فاطمه یا زهرا  یافاطمه یازهرا گفتی إبکنی فأبک للیتامی گریه کن برای حسینم اما امان ز روزی که کمر ، به قتل او می‌بندند همین که میخورد زمین ، به حال او می‌خندند واویلا علی الحسین واویلا علی الحسین .👇
امام حسین ع
📋 میشه اون #بُقچه رو برام بیاری؟! #روضه_حضرت_زهرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که
. خانه‌ را بر سرم از داغِ خود آوار مکن جارو از فضه مگیر آب شدی کار مکن تب مکن  لرزه مکن  خوب شو و  خواب برو لب مگز  حرف بزن  دردِ خود انکار مکن نان نپز  خاک مگیر  آرد مکن  راه مرو بسترت جمع مکن  کار به اصرار مکن به خود از درد مپیچ  آب مشو  چهره نگیر بغلی باز کن و  حالِ حسن زار مکن   نفسی آب بنوش  آه مکش  سرفه مکن زخمِ خود تازه مکن  مقنعه خونبار مکن نفسم حبس نمان  آینه‌ام خورد مشو قسمتم خنده‌ی  نا‌مردمِ بی‌عار مکن حرفِ تابوت نزن  باز وصیت ننویس یاد محسن نکن و بر جگرم خار مکن گفتمت فاصله‌گیر  آتش و بغض و لگد است حرفی از من نزن و  تکیه به دیوار مکن گفتم ای در مشکن  شعله نزن  سینه مسوز زخم،  مسمار مزن  آه که مسمار مکن را باز مکن  باز کفن را مشمار صحبت از غسلِ تن و نیمه‌شبِ تار مکن دست لرزان و نخ و سوزن و چشمِ تارت آه ای یار مکن  یار مکن  یار مکن پیراهن را بسپار و غم گودال نخور زینبت را نشکن  صحبت دیدار مکن زینبت زار زند دشنه‌نزن تیغ مَبُر پیراهن را مکش و زخم تلنبار مکن جرعه‌ای آب، لبش خشک تنش پامال است نیزه‌ها را مشکن  این‌همه نیزار مکن شمر برگرد، گلو را سه نفر بوسیدند خنجرت بی‌اثر است  اینهمه اصرار مکن ۱۴۰۳/۰۸/۲۳ .
امام حسین ع
. #فاطمیه #وصیت #زبانحال_حضرت_زهرا #حضرت_زینب خانه‌ را بر سرم از داغِ خود آوار مکن جارو از فضه م
. به بقچه رو باز کرد آروم آروم، دل توو دل زینب نیست؛ چه خبره؟! مادر می‌خواد چی کار کنه؟! آروم آروم با همون دلشوره‌ش در رو باز کرد، دید یه سری کفن داخل بقچه‌ست. - مادرم میشه یکی یکی اینا رو به من بدی؟! -چشم مادر. اولی رو که برداشت؛ مادرم! این مال خودمه. - مادر این حرفا چیه می‌زنی؟! - نه دیگه، نشد! دیگه روزای آخرمه. - مادر! می‌خوای ما رو تنها بزاری؟! گفت: مادر باید یاد بگیری از الان، چه جوری باید کفن ببندی. یه روزی میاد توو خرابه... دوم کفن آورد جلو مادر؛ اینم مال بابات علیه. گذاشت کنار، دید یه کفن دیگه مونده. هی برمیداشت آورد جلو مادر، اینم مال حسنه. - مادر! یعنی دیگه چیزی نمونده؟! مادر! پس داداش حسینم چی؟! - گفت: برای اون یه پیراهن گذاشتم، خودم براش بافتم، خودم براش دوختم... پیراهن و آورد داد به زینبش؛ زینبم! این پیراهن پیشت باشه. یه روزی میرسه حسینت این پیراهن و طلب می‌کنه؛ وقتی اون روز رسید اولا سلام من و به حسینم برسون من اون روز نیستم. دوماً این پیراهن و بهش بده خودت تنش کن جای من. مادر از طرف من یکی دوتا بوسه هم زیر گلوی حسینم بزن. - چرا؟! مادر چه خبره؟! چرا به من نمیگی چی شده؟! صوت 👇 https://eitaa.com/emame3vom/88030
. سلام_الله_علیها دستی به سر یتیم بی تاب گذار یک بوسه به دیده های بی خواب گذار هرشب حسنم را که نوازش کردی بالای سر حسین هم آب گذار .