eitaa logo
کانال مهدویت 🇮🇷
467.1هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
70 فایل
﷽ 🌺‌بزرگترین کانال مهدویت درفضای مجازی کپی مجاز 🔺گروه‌ کانال eitaa.com/joinchat/1909063691C0aebd385ff 🔹سایرکانالهای ما @emam_asr @vazayef_montazeran @stiker_mahdaviat @ketab_mahdaviat @adiyeh_mahdavi @majleci @soal_javab ارتباط باما: @hoseinlo
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 جدول پخش مداحی و سخنرانی های تلویزیون در محرم ۹۸ 🆔 @emame_zaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🔵 شاید این سوال برای شما پیش آمده که چرا خداوند این همه ثواب برای گریه بر امام حسین علیه السلام وزیارت آن حضرت قرار داده است و به خاطر محبت به ارباب این همه گناهان رامی بخشد. 🔴 جواب این سوال را امام زمان ارواحنا فداه به سید بحرالعلوم داده اند: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔴🔵 تشرف سید بحرالعلوم و ارزش گریه بر امام حسین (ع): 🌺 سید بحرالعلوم (ره ) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بین راه راجع به این مساله , که گریه بـر امـام حسین (ع ) گناهان را مى آمرزد, فکر مى کرد. همان وقت متوجه شد که شخص عربى که سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـید و سلام کرد. بعدپرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته اى ؟ و در چه اندیشه اى ؟ اگر مساله علمى است بفرمایید شاید من هم اهل باشم ؟ سـیـد بـحرالعلوم فرمود: در این باره فکر مى کنم که چطور مى شود خداى تعالى این همه ثواب به زائریـن و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهداء (ع ) مى دهد, مثلا در هرقدمى که در راه زیارت بـرمـى دارد, ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده مى شود؟ آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن ! من براى شما مثالى مى آورم تا مشکل حل شود. سـلـطـانـى بـه همراه درباریان خود به شکار مى رفت . در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده اى افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه اى را دید و وارد آن خیمه شد. در آن سیاه چـادر, پیرزنى را با پسرش دید. آنان در گوشه خیمه عنیزه اى داشتند (بز شیرده ) و از راه مصرف شیر این بز, زندگى خود را مى گرداندند. وقـتى سلطان وارد شد, او را نشناختند, ولى به خاطر پذیرایى از مهمان , آن بز را سربریده و کباب کردند, زیرا چیز دیگرى براى پذیرایى نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد, از ایشان جدا شد و به هر طورى که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را براى اطرافیان نقل کرد. در نـهـایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازى پیرزن و فرزندش راداده باشم , چه عملى باید انجام بدهم ؟ یکى از حضار گفت : به او صد گوسفند بدهید. دیگرى که از وزراء بود, گفت : صد گوسفند و صد اشرفى بدهید. یکى دیگر گفت : فلان مزرعه را به ایشان بدهید. سـلطان گفت : هر چه بدهم کم است , زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام . چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند. من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود. بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم , حضرت سیدالشهداء (ع ) هرچه از مال و منال و اهـل و عـیـال و پـسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خـداونـد بـه زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد, نباید تعجب نمود, چون خدا که خـدائیش را نمى تواند به سیدالشهداء (ع )بدهد, پس هر کارى که مى تواند, انجام مى دهد, یعنى با صـرف نظر از مقامات عالى خودش , به زوار و گریه کنندگان آن حضرت , درجاتى عنایت مى کند.در عین حال اینها را جزاى کامل براى فداکارى آن حضرت نمى داند. چون شخص عرب این مطالب را فرمود, از نظر سید بحرالعلوم غایب شد. 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ به ڪانال مَهــدَویَت ایتا بپیوندید 🆔http://eitaa.com/joinchat/5046272C64758abd3a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵 معجزه امام حسین (ع ) در زنده کردن پنج اسب سر بریده: در زمان امام حسين عليه السلام طبيبي زندگي ميکرد که به خلافت معاويه و يزيد (لعنةالله عليهما) اعتقاد داشت و آنها را خليفه ي خود ميدانست، روزي يکي از شيعيان به آن طبيب گفت: يزيد (لعنت الله عليه) مانند جدش معاويه و ابوسفيان شخص فاجر و ظالمي است و امام زمان و خليفه واقعي، امام حسين عليه السلام است که داراي تمام صفات خوب و آراسته است و يکي از صفات ايشان اين است که مال و اموال آن حضرت، وقف نيازمندان و بيوه زنان است؛ ولي در يزيد ملعون اين صفات وجود ندارد. اين سخنان مرد شيعه مورد قبول آن طبيب واقع نشد؛ ولي در دل خود گفت: من سخن اين شخص را امتحان ميکنم، اگر درست گفته باشد من نيز شيعه امام حسين عليه السلام خواهم شد. در همسايگي طبيب، زن بيوه اي زندگي ميکرد که پسر يتيمي داشت. روزي آن زن به علت بيماري سختي در بستر افتاده بود و پسر خود را نزد طبيب فرستاد و براي علاج بيماري اش از طبيب درخواست کمک کرد. طبیب برای درمان بیماری جگر اسب را تجویز کرد. پسر گفت: من جگر اسب را از کجا تهيه کنم؟  طبيب براي امتحان کردن امام حسين عليه السلام گفت: نزد امام حسين عليه السلام برو و از او کمک بخواه. امام حسين عليه السلام نيز دستور دادند که يکي از اسب ها را بکشند و جگرش را به آن يتيم بدهند. آنها نيز به دستور آقا امام حسين عليه السلام عمل کردند و جگر اسب را به يتيم دادند و او آن را نزد طبيب برد. طبيب گفت: جگر اسب اين رنگي، خوب نيست بلکه فلان رنگ خوب است. پسر يتيم براي بار دوم خدمت آقا امام حسين عليه السلام رسيد و مطلب طبيب را بيان کرد. حضرت فرمودند: اسب ديگري را سر ببريد و جگر آن را به پسر يتيم بدهيد. سپس يتيم، آن جگر را گرفت و نزد طبيب برد. طبيب گفت اين جگر نيز خوب نيست بايد رنگ اسب فلان رنگ باشد. پس يتيم براي بار سوم خدمت آقا امام حسين عليه السلام رسيد و مطلب طبيب را بيان کرد. حضرت فرمود: اسب ديگري را سر ببريد و جگر آن را به پسر يتيم بدهيد. يتيم آن را گرفت و نزد طبيب برد. طبيب گفت: اين جگر هم خوب نيست بايد رنگ اسب فلان رنگ باشد تا آن که يتيم پنج مرتبه خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و در هر مرتبه، امام حسين عليه السلام اسبي را ميکشت و جگرش را به آن يتيم ميداد. آن طبيب وقتي کرامت اخلاقي حضرت امام حسين عليه السلام را ديد، برخاست و به خانه ي آن حضرت رفت و به خدمتکاران ايشان التماس کرد که او را به طويله ببرند. خدمتکاران، آن طبيب را به طويله بردند. طبيب در آن جا مشاهده کرد که پنج اسب، سر بريده شده است. پرسيد: چرا اين اسبها را سربريده اند؟ آن خدمتکار گفت: به خاطر يک يتيم؛ زيرا طبيب دستور داده بود که مادر او به وسيله ي جگر اسب معالجه ميشود. طبيب با ديدن اين جريان کنار خانه ي امام حسين عليه السلام نشست تا آن حضرت از منزل بيرون آمد. طبيب از جا برخاست و دست و پاي ايشان را بوسيد و از آن حضرت عذر خواهي و اظهار ارادت کرد. سپس اصل قضيه را براي حضرت بيان کرد. حضرت فرمود: اينها که چيزي نيست، بيا چيزي را به تو نشان بدهم که بالاتر از اين فضيلت باشد. سپس امام حسين عليه السلام دست به آسمان بلند کرد و فرمود: خدايا! من براي رضاي تو و دوستان تو اين اسبها را کشتم و تو قادر و توانا هستي که اين اسبها را زنده کني. اگر خانواده ي ما نزد تو قرب و منزلتي دارند به خاطر جدم مصطفي صلي الله عليه و آله، پدرم علي مرتضي عليه السلام، مادرم فاطمه زهرا عليهاالسلام و برادرم حسن مجتبي عليه السلام، اين اسبها را زنده کن. هنوز دعاي حضرت تمام نشده بود که هر پنج اسبي که سر بريده شده بودند زنده شدند و از زمين برخاستند. 📚 منبع : تحفةالمجالس، ص 188 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ به ڪانال مَهــدَویَت ایتا بپیوندید 🆔http://eitaa.com/joinchat/5046272C64758abd3a
🆔 @emame_zaman
⚫️ السلام علیک یا سیدتنا رقیه(س) 🆔 @emame_zaman