eitaa logo
محله امام رضا (ع) اسلامشهر
2.8هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
120 فایل
🔹اخبار و تحولات و مطالبات و تبلیغات محله امام رضا(علیه السلام)اسلامشهر 🔶کانون فرهنگی و پایگاه مقاومت بسیج حمزه سیدالشهداء علیه السلام ☑️ارتباط با ما: 🆔 @admin_slm ⭕️پیج اینستاگرام 🔹 instagram.com/emamreza_slm ⭕️کانال تلگرام https://t.me/emamrezaslm
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسم رب الشهدا... . 🍃می‌گویند باید از شما نوشت!نوشت تا در یادها بمانید...! اما مگر انسانهای زنده از یادها پاک می شوند؟ بعید می دانم کسی بتواند شما را کند! . 🍃مگر کسی که قلب را می شکافد،بر بلند ترین نقطه آن می کند فراموش شدنیست؟! بعید می دانم...🙂 . 🍃شُهرَتَت است؛ صیاد قلب هایی!! قلب هایی که در زمین برای فرزند آسمان می تپد! . 🍃عادت داریم وقتی فردی عاقبت به می شود،می گوییم شد...اما تو از همان ابتدا بودی🙂 حتی جسمت هم روی زمین نبود! . 🍃هر چه از شما شنیده ام ختم می شود به همراهی یاور آهنی ات در قلب آسمان،که برای آرامش مردم زمین می کردی و چه آرامشی بر قلبها حاکم بود آن زمانی که در آسمان می چرخید🙂 . 🍃آرامش آسمانی ات حوالی هم حس می شود! پر از امنیت و و حس غرور...❤🙂 . 🍃صیاد قلب هایمان باش! صیاد دلهایی که گاهی به قلاب گیر می کند! دست دلمان را بگیر...زورمان به و سپاهش نمی رسد😔💔 . 🍃باید ابَرمردی چون تو پُشتمان باشد... در آسمانی اما در زمین گرمی حضورت را به جان می کشیم🙃 . 🍃فرزند آسمان؛ واماندگان زمینی را دریاب🙏 . 🍃صیاد دلم باش؛ ❤⚘ °•|محلھ‌امام‌رضا«ع‌»اسلامشهـــر|•° · ↳| @emamreza_slm |🌱
محله امام رضا (ع) اسلامشهر
🍃دلم حسابی تنگ بود. حال خسته ام را با خودم بردم تا شفا گیرد. . 🍃پس از خواهر شاه خراسان و دو رکعت نماز، دل آشفته ام پرکشید سوی . سوار تاکسی شدم و آدرس را به راننده دادم . . 🍃آرام آرام سوی گلزار قدم برداشتم .بطری های کنار درب ورودی، نشان از قرار همیشگی خسته دلانی بود که برای خلوت به این گلزار می آیند. . 🍃فضای مسقف پیچیده در چپ و راست که متشکل از مزار شهداست و نورهای سبز و سرخ، که حاصل تابش نور خورشید به سقف های رنگ شده شیروانی بود حال خاصی را به انسان هدیه می داد. . 🍃ناگهان دستور داد و پایم به سمت راست قدم برداشت.تعدادی دور تا دور مزار نشسته بودند.در ظاهر فضا پر از سکوت بود اما، این سکوت شاهد حرف های دلشان با زین الدین بود. . 🍃شهید فرمانده لشکر علی بن ابی طالب و برادرش ، فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابی طالب، در کنار هم آرام گرفته بودند. . 🍃 مهدی، فرمانده ای که همیشه خودش اولین نفر بود برای . می گفت: «اگر فرمانده نیم خیز راه بره،نیروها سینه خیز راه میرن .اگه بمونه تو که بقیه میرن خونه هاشون» . 🍃آرزوی داشت. عکس دخترش در جیب لباسش بود اما از ترس قرار شد بعد از عملیات آن را ببیند. . 🍃به رسم حضرت نمازهای اول وقتش حتی در جاده های جنگ هم ترک نشد . به نیت پیروزی در عملیات ها ،نماز شب هایش ، حال خوشش و هایش در باخدا ، هنوز هم از خاطرات زیبای به جا مانده در ذهن و رزمنده هاست.خوش به حالش که خدا را شناخت و چه زیبا او را خرید . . 🍃لبانم معطر به خواندن ای برایش، چشمانم خیس از حسرت، و صدای که مرا به خود آورد... و خدایی که در این است... °•|محلھ‌امام‌رضا«ع‌»اسلامشهـــر|•° · ↳| @emamreza_slm |🌱
🍃گویا باز هم میتوان رُخ را دید که در زمین می جنگد ولی با این تفاوت که این بار برفراز آسمانها در جنگ بود. . 🍃او اوج میگرفت تا روی ابرها و در چشم بر هم زدنی با بالگرد توپ و تانک دشمن را منهدم می کرد. . 🍃گویا در وجود تنها چیزی که نمی یافتی ترس از دشمنانش بود.او بی مهابا به دشمن حمله می کرد. . 🍃شجاعت او به اندازه ای بود که حتی شنیدن نامش لرزه بر تن دشمن می انداخت و خواب را از چشمانشان فراری میداد. . 🍃او چشم پوشی می کرد نسبت به مقام های دنیوی اما با تمام وجود به دنبال مقام های نزد پروردگار می گشت. . 🍃گویا او و جنگ بسته بودند که حتی ساعتی هم از جنگ دور نمی ماند،عهدی که با قلبی پاک و با بسته شده بود و هیچ عهد شکنی قدرت این عهد جاوید را نداشت. . 🍃و باز هم این خاک های ایران بود که از خون شهدا آلاله هایی پروراند که جای جای ایران را آباد میکرد و یاد واره ای بود برای سرخی خون . . 🍃گویا برایش زندانی بود که تنها راه رهایی از پر کشیدن بر فراز و بلندی آسمانها بود. . 🍃پر زدن علی اکبر به سوی به ما آموخت ، می شود کرد حتی بدون بال،تنها یاد خداست که میتواند هرکسی را از فرش به عرش برساند... پایگاه حمزهٔ سید الشهدا ع °•|محلھ‌امام‌رضا«ع‌»اسلامشهـر|•° · ↳| @emamreza_slm |🌱
محله امام رضا (ع) اسلامشهر
🍃چند ساعتی می‌شد که حالِ بدِ مادر، بدتر شده بود و ؛ساکت تر از همیشه گوشه ای از اتاق کِز کرده بود. . 🍂زانُوانِ کوچکش را در بغل می‌فشرد و چشم هایش مدام پر و خالی می‌شد. . 🍃مادر گاهی چشمانش را باز می‌کرد و با بی حالی را صدا می‌زد و اسما سراسیمه کنار بانو می‌نشست تا هرآنچه می‌خواهند،مهیا کند. . 🍂بار آخر گوشه چشمی به زهرای کوچک می‌انداخت و در گوش اسما صحبت می‌کرد.آنقدر گفت و گفت تا قطره اشکی از چشمانِ اسما بر تار و پود بستر فرو رفت. . 🍃بعد از سفارشاتِ لازم، فاطمه را صدا زد و دخترک با بغضی که می‌گرفت کنار نشست. . 🍂خدیجه آرام تن نحیف دخترکش را در آغوش کشید و با خود فکر کرد، گل که تابِ فشار و دیوار ندارد؛چطور بدن نحیف دخترکش پشت در تحمل خواهد کرد؟ و همین بهانه ای شد تا دخترک را محکم به خود بفشارد. . 🍃فاطمه اما احساس عجیبی داشت.غمی بزرگ کوچکش را می‌فشرد.سرش بی‌حرکت ماند و این یعنی سینه مادر تکان نمی‌خورد.!😥😔 . 🍂از آغوش مادر بیرون آمد و خیره به اسما که هق هق خود را خفه می‌کرد پرسید: اسما؛ مادرم دیگر بیدار نمی‌شود؟ و مبهوت به سمتِ اتاقی که پدر در آن می‌خواند،قدم برداشت. درآغوش پدر پنهان شد...😔 . 🍃حضورفاطمه،در آغوش پدر،بند از دلِ پاره کرد و دریافت یارِ باوفای روز و شبهای بندگی اش به دیدارِ شتافته. . را در عبای خود پیچید...عبایی که شبهای بسیار،عطر نماز شب هایش را به آغوش کشیده بود. . 🍂جانش را که میانِ خاک میگذاشت،تمامِ لحظاتِ بودن خدیجه (س) را مرور می‌کرد؛ "بزرگ بانویی که تمامِ مال و ثروت خود را برای و در راهِ خدا هدیه کرده بود. بانویی که مادرِ فاطمه بود و تاوانِ عشقِ بی نظیرش به (ص) تنهایی و سختی کشیدن در شعب ابی طالب شد." و حالا رسول الله به سختی دلِ از جانِ خود می‌کَند...💔😔 . 🍃به خانه که باز می‌گشت با خود اندیشید؛زین پس دنیا بدونِ خدیجه(ص) همچون گور؛سرد و تاریک خواهد بود. و پیامبر از دلبرش،تنها را به یادگار داشت که عجیب گرما بخشِ قلبِ خسته پدر بود❤ . 🍂محمد(ص) همراهِ خدیجه(س) نیمی از و و را به آغوش خاک سپرده بود💔😔 . جانسوز ؛حضرت خدیجه (س) تسلیت🖤 پایگاه حمزهٔ سید الشهدا ع °•|محلھ‌امام‌رضا«ع‌»اسلامشهـر|•° · ↳| @emamreza_slm |🌱
محله امام رضا (ع) اسلامشهر
#محله_امام_رضا_علیه_السلام °•|محلھ‌امام‌رضا«ع‌»اسلامشهـر|•° · ↳| @emamreza_slm |🌱
♡بسم رب الزهرا . 🍃کم توفیقی نیست ، چرا که مراقبه میخواهد و ظاهر و باطنی_پاک.🌹 . 🍃 هایش تنها مادی نیست ، به قول امیرالمومنین(ع): علی شدن، مراقبه ی قلبی میخواهد. ❤️ شاید فکر کنی کم است اما میدانی، آدمی به سرعت وابسته می شود و این ، سمی است برای متعالی شدن و از فرش به عرش رسیدن ، وابستگی به مال، وابستگی به ادم ها، به عمر . آری! اینک آسمانی شدن برایت سخت میشود. 😓 . 🍃باید عشق ورزید و دوست داشت اما وابسته نشد. چراکه این وابستگی ها تو را به زنجیر می کشند و در قفس تن، اسیرت میکند.😔 تنی که به معنوی شدن فکر نمیکند ، تنی که اگر باب میلش پیش بروی، عاقبتت می شود قساوت و سنگدلی، که بر سر کوفیان و ابن سعد آمد. . 🍃اما می دانی، گاهی اوقات وابستگی خوب است ، این که وابسته باشی به و ... 😍 این که وابسته شوی به شجاعت و صلابت ... وابسته شوی به نماز اول وقت... اصلا میدانی وابسته شوی به کتاب . آخر آدم های وابسته به کتاب هم، کم پیدا می شوند. 📕 کم هستند آدم هایی که به همه کتاب هدیه دهند، حتی برای اولین کادو به همسرشان ... این آدم ها، ارزش کتاب را به خوبی درک میکنند، چرا که کتاب باعث ارتقای آگاهی است و مسبب تمام گمراهی های ما همین ست. . 🍃می دانی، باید برای دستیابی به بصیرت تلاش کرد و راه وابستگی به تمام چیز های خوب را یافت. به عبارتی، تنها در پی خدا بود. درست مانند محسن ! 🙂 آری باید دل کند و رها شد چراکه ... . اللهم_ عجل _الولیک_ الفرج❤️ . . °•|محلھ‌امام‌رضا«ع‌»اسلامشهـر|•° · ↳| @emamreza_slm |🌱