eitaa logo
آستان مقدس امامزاده محمد( ع) و بایزید بسطامی
484 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
82 فایل
آدرس ما درپیام رسان ایتا: https://eitaa.com/emamzadebastam آدرس ما در اینستاگرام: http://www.instagram.com/astan.noor
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح : « الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ وَ نِعْمَ الْقَرِينُ الرِّضَى» «ناتوانى، آفت و شكيبايى، شجاعت و زهد ثروت و پرهيزكارى سپر نگه دارنده است و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى» 🔴 بخش اول: 🔻امیرالمؤمنین در بخش اول از حکمت چهارم می فرمایند: «ناتوانی آفت است» یعنی انسان را از رسیدن به فرصت هایی که در اختیار دارد و بهره برداری از آن فرصتها محروم می کند. 🔻انواع ناتوانی: 🔷1. ناتوانی طبیعی و غیر ارادی: مثل پیری و ناتوانی جسمی. امیرالمومنین در خطبه ۲۲۱ می فرمایند: «گذشت روزگار توانایی شان را گرفت». یا در همان خطبه می فرمایند: «از ادامه بیماری ها، سست و ناتوان شدند». و درباره خودشان هم در نامه ۳۱ به امام حسن مجتبی علیه السلام می نویسند : « پسرم هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی ام رو به کاستی رفت، نامه‌ای برای شما نوشتم». پس یک وقت ناتوانی کاملاً طبیعی است و غیر اختیاری و غیر ارادی است. 🔷2. ناتوانی ارادی و ممدوح : مثل ناتوانی در تشکر از خدا در برابر نعمتها این ناتوانی زیبا و خوب است. این نوع ناتوانی در چند مورد در نهج‌البلاغه آمده است . 🔻انواع ناتوانی ممدوح: 🔹2.1 ناتوانی و عجز در برابر خدا ،اینکه انسان به این معرفت برسد که از شناخت خدا آنگونه که حق خداست ناتوان است . از توصیف خدا ،آنگونه که حق خداست ناتوان است و از شکرگذاری نعمت‌های خدا هم این گونه که حق خداوند است ناتوان است این یک جور درجه و مقام است خیلی معرفت می‌خواهد که انسان به این عجز خودش در برابر خداوند برسد. امیرالمومنین در خط اول از خطبه۱ نهج البلاغه می فرمایند: « سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجز هستند و حسابگران از شمارش نعمت های او و تلاش کنندگان از ادای حق او عاجز هستند.» یا در خطبه ۱۶۰ میفرمایند: « خدایا آنچه را که از آفرینش تو می نگریم و از قدرت تو به شگفت می‌آییم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاییم بسی ناچیز تر است در برابر آنچه که از ما پنهان و چشم‌های ما از دیدن آنها ناتوان و عقل های ما از درک آنها عاجز است». از طرفی دیگر در این ناتوانی ممدوح ما تکلیفی هم داریم و آن تلاش بیشتر در طاعت خدا است، اگرچه ما هر چقدر تلاش هم می کنیم آن گونه که حق خدا است نمیتوانیم طاعت کنیم .حضرت در نامه ۳۱ نهج البلاغه خطاب به امام حسن مجتبی علیه السلام می نویسند: « در عمل بکوش آنچنان که همانند تو سزاوار است بکوشد زیرا منزلت آن اندک و توانایی‌اش ضعیف و ناتوانی اش بسیار و اطاعت خدا را مشتاق است». 🔹2.2 ناتوانی وعجز و ضعف در مقابل گناه : امیرالمومنین در حکمت ۳۸۳ می فرمایند: « هرگاه ناتوان شدی پس ناتوانی را در نافرمانی خدا قرار بده» همچنین در حکمت ۳۴۵ می فرماید: «خود ناتوانی از انجام گناه و ممکن نشدن اسباب گناه نوعی عصمت است» 🔹2.3 ناتوانی مذموم و بد : اینکه انسان در مقابل انجام تکلیف عقلی و شرعی و عرفی ناتوان باشد. 🔻عوامل ناتوانی مذموم و بد: 🔸2.3.1 ترس : در خطبه ۳۳ امیرالمومنین می فرمایند:« به خدا سوگند من از پیشتازان لشکر اسلام بودم تا آنجا که صفوف کفر و شرک تار و مار شد. هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم» 🔸2.3.2 خجالت و شرم بی مورد در حکمت ۲۱ نهج البلاغه می فرمایند: «شرم با ناامیدی همنشین است». 🔸2.3.3 به عهده گرفتن کاری که بیشتر از توان ما باشد. امیرالمومنین در نامه ۶۱ می نویسند: «پافشاری در کاری که از مسئولیت او خارج است نشانه ناتوانی آشکار و اندیشه ویرانگر است». 🔸2.3.4 تنبلی و اهمال کاری است امیرالمومنین در حکمت ۱۲ نهج البلاغه می فرمایند: «ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یابی ناتوان است و از او عاجز تر کسی است که دوست خود را از دست می دهد». 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔷🔷✨🔹🌿🌹🌿🔹✨🔷🔷
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔴 قسمت هشتم 🔷2.1.2 زهد عاقلانه – زهد احمقانه بنابراین زهد از منظر امیرالمؤمنین به معنای بی رغبتی به دنیاست. رغبت به دنیا یعنی اسیر دنیا شدن. حالا اگر کسی خانه خوب، امکانات خوب و دنیای خوب داشته باشد؛ اما دلبسته نباشد و بهترین لذت را از آن ببرد، استفاده درست بکند اما وابسته و دلبسته نباشد این هیچ منافاتی با زهد ندارد. عدم درک این معنای دقیق از زهد باعث شده است تا در طول تاریخ غلبه به سمت زهد احمقانه و منفعلانه باشد، تا جایی که در خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه قصه جالبی را می خوانیم . 🔻در خطبه ۲۰۹ آورده شده است که : امام امیرالمؤمنین پس از جنگ بصره با دعوت علاء بن زياد که ظاهرا هیچ سمت و پست دولتی نداشت وارد منزل او شد. وقتى خانه بسيار مجلّل و وسيع او را ديد، فرمود: «ای برادر تو با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی در حالی که در آخرت به آن محتاج تری . بعد بلافاصله فرمودند البته اگر زرنگ باشی می توانی با همین خانه بزرگ، آخرت خودت را هم بسازی. چگونه؟ حقوق الهی را پرداخت کنی، با اقوام و خویشاوندان خودت در این خانه صله رحم بکنی و مجالس برپا کنی. آنگاه تو می توانی با همین خانه وسیع به آخرت برسی». وقتی این مرد از این نگاه مترقی دین که از زبان امیرالمؤمنین خارج شده بود خیلی خوشحال و خرسند شد ؛ از برادرش نزد مولا علی (علیه السلام) شکایت کرد. 🔻 حضرت وقتی دلیل شکایت را پرسیدند ایشان گفتند: « برادری دارم که عبایی به دوش انداخته است و از کار و کاسبی و زندگی کناره‌گیری کرده است و به عبادت مشغول است. حضرت علی (علیه السلام) که خانه وسیع این مرد را دیده و اصلا عصبانی نشد و حتی راه اینکه با همین خانه وسیع چگونه میتواند آخرت خودش را هم بسازد به او یاد داد، از شنیدن اینکه کسی زهد را دوری از دنیا و کار و کاسبی و حلال لذت ها معنی کرده است عصبانی شدند و فرمودند او را بیاورید. وقتی این مرد آمد حضرت با لحن خطاب و عتاب فرمودند: « ای دشمنک حقیر خویشتن، تو در تیررس شیطان قرار گرفته ای، آیا به زن و فرزندان خود رحم نمی کنی؟ آیا تو فکر می کنی که خدا نعمتهایش را حلال کرده اما دوست ندارد تو از آنها بهره ببری؟ تو درنزد خدا حقیر تر از آن هستی که با تو اینگونه رفتار کند». 🔻اما این نادان به جای اینکه متنبه بشود؛ اعتراض را به خود مولا برگرداند و گفت: یا امیرالمؤمنین! پس تو خود چرا با آن غذای جشب و آن لباس خشن زندگی می کنی؟ حضرت عصبانی شدند و فرمودند: وای بر تو! تو خودت را با من مقایسه نکن. و بعد یک قاعده گفتند که این مخصوص حضرت علی نیست؛ فرمودند: «خدا بر حاکمان حکومت اسلامی واجب کرده است که همواره وضع زندگی شان را در حد مردم ضعیف نگه دارند تا مردم طغیان نکنند» و بگویند که اگر ما نداریم رهبر ما هم مثل ما ساده زندگی می کند. 🔻مثل روزگارما مردم می گویند اگر ما ساده زندگی میکنیم خوب رهبر ما هم ساده زندگی می کند ؛ روزی می گفتند اگر ما نداریم ، رجایی هم که رئیس‌جمهور ما است ساده زندگی می کند ، امام هم ساده زندگی میکند. 🔻 بنابراین یک زهد عاقلانه داریم که پشت آن یک حکمت و فلسفه درست خوابیده است و یک زهد احمقانه داریم که به خاطر برداشت غلط از دین برسر ما می آید. 🔷 2.1.3 جایگاه زهد: نکته تکمیلی در چیستی زهد جایگاه زهد است، در حکمت ۳۱ نهج البلاغه اینگونه فرمودند: «که ایمان چهار رکن دارد و اولین رکن از آن چهار رکن صبر است. خود صبر هم چهار رکن دارد که سومین رکن آن زهد است». امیرالمؤمنین فرمودند: «صبر بر چهار پایه استوار است،شوق و هراس، زهد و انتظار؛ و بعد در تبیین نسبت زهد با صبر فرمودند: «هر کس در دنیا زهد بورزد مصیبت ها را کوچک می شمارد.» 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹 شرح 🔴 قسمت نهم 🔻امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در بخش چهارم از حکمت ۴ نهج البلاغه می فرمایند: «ورع سپر است». در نهج البلاغه ی شریف و غریب ده نکته پیرامون ورع بیان شده است که تلاش می کنیم به صورت یک هندسهٔ منظّم و نظام مند ارائه گردد. 🔷 1. تعریف ورع: ورع یعنی دوری کردن از منطقه ای که احتمال به حرام افتادن در آن وجود دارد. 🔹1.1 نسبت ورع با تقوا: نسبت ورع با تقوا را می شود دو جور بیان کرد: ورع مرتبه ی عالی تقوا است، چون تقوا یعنی "گناه نکردن و واجبات را انجام دادن" اما ورع یعنی "حتی نزدیک به گناه نشدن و جایی که شبهه ی حرام هم هست دوری کردن". از طرفی هم می شود گفت " تقوا یک چیز است و ورع چیز دیگری است، چون تقوا ترک کردن خود حرام است، اما ورع ترک کردن چیزی است که شبهه ی حرام دارد." 🔻در نهج البلاغه در حکمت ۱۱۳ آمده است: «وَ لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ »؛ هیچ ورعی مانند توقف هنگام شبهه ناک بودن امری نیست . 🔺 با این نگاه که ورع را از تقوا متفاوت بدانیم میشود ورع را یکی از شعبه های زهد دانست. 🔻حضرت امیر (علیه السلام) در خطبه ی ۸۱ می فرمایند : «ای مردم زهد ورزیدن عبارت است از 🔸 1. کوتاه کردن آرزوها 🔸 2. شکرگزاری کردن هنگامی که نعمتی به شما می‌رسد 🔸 3. ورع ورزیدن هنگام حرام ها» بنابراین با این نگاه می شود ورع را شعبه ای از زهد نامید. 🔹1.2 نسبت ورع با سایر ارزش‌های بنیادین اخلاقی : می‌دانیم که ارزش های اخلاقی هم ارزش و هم رتبه نیستند و برخی از آنها ارزش های بنیادینی هستند که با آمدنشان دین به کمال می رسد و با رفتنشان انسان کاملاً بی دین می شود؛ مثلاً درباره حیا در روایات داریم "لا دینَ لمَنْ لا حیاءَ لَه" ؛ کسی که حیا ندارد دین ندارد. با این نگاه ورع با ارزش‌های بنیادین اخلاقی نسبت هایی دارد که در نهج‌البلاغه چند موردش بیان شده است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹 شرح 🔴 قسمت نهم 🔻امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در بخش چهارم از حکمت ۴ نهج البلاغه می فرمایند: «ورع سپر است». در نهج البلاغه ی شریف و غریب ده نکته پیرامون ورع بیان شده است که تلاش می کنیم به صورت یک هندسهٔ منظّم و نظام مند ارائه گردد. 🔷 1. تعریف ورع: ورع یعنی دوری کردن از منطقه ای که احتمال به حرام افتادن در آن وجود دارد. 🔹1.1 نسبت ورع با تقوا: نسبت ورع با تقوا را می شود دو جور بیان کرد: ورع مرتبه ی عالی تقوا است، چون تقوا یعنی "گناه نکردن و واجبات را انجام دادن" اما ورع یعنی "حتی نزدیک به گناه نشدن و جایی که شبهه ی حرام هم هست دوری کردن". از طرفی هم می شود گفت " تقوا یک چیز است و ورع چیز دیگری است، چون تقوا ترک کردن خود حرام است، اما ورع ترک کردن چیزی است که شبهه ی حرام دارد." 🔻در نهج البلاغه در حکمت ۱۱۳ آمده است: «وَ لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ »؛ هیچ ورعی مانند توقف هنگام شبهه ناک بودن امری نیست . 🔺 با این نگاه که ورع را از تقوا متفاوت بدانیم میشود ورع را یکی از شعبه های زهد دانست. 🔻حضرت امیر (علیه السلام) در خطبه ی ۸۱ می فرمایند : «ای مردم زهد ورزیدن عبارت است از 🔸 1. کوتاه کردن آرزوها 🔸 2. شکرگزاری کردن هنگامی که نعمتی به شما می‌رسد 🔸 3. ورع ورزیدن هنگام حرام ها» بنابراین با این نگاه می شود ورع را شعبه ای از زهد نامید. 🔹1.2 نسبت ورع با سایر ارزش‌های بنیادین اخلاقی : می‌دانیم که ارزش های اخلاقی هم ارزش و هم رتبه نیستند و برخی از آنها ارزش های بنیادینی هستند که با آمدنشان دین به کمال می رسد و با رفتنشان انسان کاملاً بی دین می شود؛ مثلاً درباره حیا در روایات داریم "لا دینَ لمَنْ لا حیاءَ لَه" ؛ کسی که حیا ندارد دین ندارد. با این نگاه ورع با ارزش‌های بنیادین اخلاقی نسبت هایی دارد که در نهج‌البلاغه چند موردش بیان شده است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 شرح 🔴 بخش هفتم 🔻راه‌های مقابله با فقر 🔰امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه راه‌هایی برای مقابله با فقر بیان فرموده‌اند که به‌صورت کلی به دو بخش تقسیم می‌شود: 🔷 1. وظیفۀ خود فقرا امیرالمؤمنین در این بخش سه راهبرد را بیان فرموده‌اند: 🔹1.1 پیشگیری: در حکمت 57 قناعت را چنین معرفی می‌فرمایند: «قناعت ثروتی است پایان‌ناپذیر»؛ یعنی فقیر اگر در موقع دارایی حتی اندک خود، قناعت را راهبرد زندگی خودش قرار بدهد، اصلاً به دیگران نیازمند نمی‌شود. در حکمت 33، میانه‌روی در خرج‌کردن و بذل‌وبخشش را به‌عنوان راه دیگری بیان می‌فرمایند: «بخشنده باش، اما زیاده‌روی نکن. در زندگی حسابگر باش، اما سختگیر مباش.» 🔹1.2 مراقبت: فقیر باید از آبروی خودش مراقبت کند. امیرالمؤمنین در حکمت 340 می‌فرمایند: «پاکدامنی [و خودنگهداری از درخواست از دیگران] زیور تهیدستی است.» تا این حد مهم است. در حکمت 406 می‌فرمایند: «چه نیکوست فروتنی توانگران برابر مستمندان، برای به‌دست‌آوردن پاداش الهی و نیکوتر از آن خویشتنداری مستمندان برابر توانگران، برای توکل به خداوند است.» در بیان اوصاف متقین، در بند 3 خطبۀ 193 می‌فرمایند: «یکی از نشانه‌های متقین این است که می‌بینی در عین حال که فقیر است، زیبایی و عزت خودش را خوب حفظ می‌کند.» نتیجۀ این توصیه‌ها در بخش مراقبت این است که فقیر مواظب باشد آخرتش را به دنیا نفروشد. حضرت در حکمت 372 خطاب به جابربن‌عبدالله انصاری در عبارتی بسیار جالب که امیدوارم به گوش همه برسد، می‌فرمایند: «جابر، استواری دین و دنیا به چهار چیز است: 1. عالمی که به علم خود عمل کند؛ 2. جاهلی که از آموختن سر باز نزند؛ 3. بخشنده‌ای که در بخشش بخل نورزد؛ 4. فقیری که آخرت خود را به دنیا نفروشد. پس هرگاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روی نیاورد و هرگاه غنی و بی‌نیاز در بخشش بخل بورزد، فقیر آخرت خودش را به دنیا می‌فروشد.» 🔹1.3 علاج و درمان فقر: امیرالمؤمنین در این بخش صدقه را پیشنهاد می‌کنند. در حکمت 7 می‌فرمایند: «صدقه دارویی قطعاً اثرگذار است.» در حکمت 137 می‌فرمایند: «روزی خودتان را با صدقه‌دادن پایین بیاورید.» یعنی از آسمان درخواست کنید و به زمین برسانید. در حکمت 258 می‌فرمایند: «وقتی فقیر شدید، با خداوند از طریق صدقه‌دادن تجارت کنید.» 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔷🔷✨🔹🌿🌹🌿🔹✨🔷🔷
🌹 شرح 🔴 قسمت چهارم 🔹5.1.3 صبر بر اطاعت خداست: حضرت در خطبه ۱۷۳ می فرمایند: « با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار، نعمت های پروردگار را نسبت به خویش تمام و کامل کنید». 🔹 5.1.4 صبر در نماز است: حضرت در خطبه ۱۹۹ در مورد پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «او پی در پی خانواده خودش را به نماز فرمان می داد و خودش نیز در انجام نماز شکیبا بود». 🔹 5.1.5 صبر در جهاد و جنگ با دشمنان است: در خطبه ۱۹۰ حضرت خطاب به سربازان خودشان که عازم جنگ هستند می فرمایند: «محکم به زمین بچسبید، پاهای تان را محکم به زمین بگذارید و بربلای جنگ و شمشیر ها صبور باشید، یک وقت نشود دست و شمشیر شما تابع هوای نفس و زبانتان شود. در چیزی هم که خدا در او تعجیل را روا ندانسته عجله نکنید». 🔹 5.1.6 صبر امیرالمومنین برترین مظلوم مقتدر تاریخ: 🔸🔹 5.1.6.1 صبر در مقابل خباثت های قریش: حضرت در خطبه ۲۱۷ غصه خودشان در مقابل خباثت های قریش را با صبر توصیف می کنند و می فرمایند: «خدایا برای پیروزی بر قریش و یارانشان از تو کمک می خواهم که پیوند خویشاوندی مرا بریدند و کارمرا دگرگون کردند و همه برای مبارزه با من در حقی که از همه آنها سزاوار ترم متحد شدند و گفتند: علی حق را اگر میتوانی بگیر و اگر تو را از حق محروم دارند یا با غم و اندوه صبر کن یا با حسرت بمیر. به اطرافم نگریستم، دیدم که نه یاوری دارم و نه کسی از من دفاع و حمایت می‌کند جز خانواده‌ام، که مایل نبودم جانشان به خطر بیفتد. پس خار در چشم فرو رفته دیده بر هم نهادم و با گلویی که استخوان در آن گیر کرده بود جام تلخ را جرعه جرعه نوشیدم و در فروخوردن خشم در امری که تلخ تر از گیاه حنظل و دردناک تر از فرو رفتن تیزی شمشیر در دل بود صبر کردم».این امیرالمومنین علیه السلام است که اسوه صبر و مقاومت است. 🔸🔹 5.1.6.2 صبر در ماجرای غصب خلافت و سقیفه: یکی دیگر از نمونه های صبر حضرت علی علیه السلام و غصه هایی که به خاطر اسلام و وحدت مسلمانان فرو خورد در خطبه 3 در ماجرای سقیفه و غصب خلافت است. در خطبه ۳ در بند اول می‌فرمایند: « پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کنار گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست خالی برای گرفتن حق خود به پا خیزم یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آورده‌اند صبر پیشه سازم؟؛ محیطی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد. پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم واستخوان در گلویم مانده بود و با دیدگان خود می‌نگریستم که میراث من را به غارت میبرند». 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 شرح 🔴 بخش پنجم 🔰امیرالمؤمنین در بخش دوم از حکمت سوم می‌فرمایند: «وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ»؛ ترسوبودن نوعی کمبود شخصیت است. 🔻تعریف ترس 🔹ما در فارسی معمولاً هم خوف و هم جُبْن را ترس معنی می‌کنیم. خوف و جُبْن با هم تفاوت دارند. اگر منبع ترس عقلایی و الهی باشد، غالباً تعبیر به خوف می‌شود؛ لذا در فرهنگ دینی ما خوف از خدا کمال است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «ولِمَن خَافَ مَقامَ رَبّه جَنَّتان»؛ برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت قرار داده شده است. اما اگر منشأ ترس عقلایی نباشد و وهمی باشد، معنای ترس جُبْن می‌شود و جبن یعنی زبونی و خفت و ناتوانی نفس در برابر خطر؛ حال چه خطر واقعی باشد، مثل خطر حملۀ دشمن ( کسی که به‌جای دفاع از دین و ناموسش در برابر حملۀ دشمن، از او می‌ترسد، جبن دارد) چه خطر وهمی باشد، مثل ترس از تاریکی یا ترس از میت که نشانۀ نقص شخصیت است. ⭕️بنابراین جبن یعنی زبونی نفس در برابر خطر، در جایی که باید شجاعت نشان دهد. 🔻ریشۀ ترس 🔹امیرالمؤمنین در بند 6 نامۀ 53، ریشۀ ترس را مانند ریشۀ بخل و حرص، نوعی بدگمانی و سوءظن به خدای متعال می‌دانند: «همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونی هستند که ریشۀ آن‌ها بدگمانی به خدای بزرگ است.» 🔻ترس مجاز 🔹لذا در نهج‌البلاغه، تنها ترسی که مجاز و بلکه حسن شمرده شده، ترس از خداست. در بند 3 خطبۀ 160، امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «به‌گمان خود ادعا دارد که به خدا امیدوار است. به خدای بزرگ سوگند که دروغ می‌گوید. چه می‌شود او را که امیدواری در کردارش پیدا نیست؟! پس هرکس به خدا امیدوار باشد، باید امید او در کردارش آشکار شود. هر امیدی جز امید به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است.» 🔻ثمرۀ ترس 🔹 امیرالمؤمنین ثمرۀ ترس به‌معنای جبن را ناامیدی معرفی می‌فرمایند. در حکمت 21 می‌فرمایند: «ترس با ناامیدی همراه است.» یکی از ویژگی‌های بندگان خوب خدا نترسیدن است، در زمانی که ریشۀ ترس الهی نیست. امام وقتی مالک اشتر را برای فرمانداری مصر اعزام می‌کنند، در نامۀ 38 که خطاب به مردم مصر است، دربارۀ ویژگی‌های مالک می‌فرمایند: «در لحظه‌های ترس، از دشمن روی نمی‌گرداند. بر بدکاران از شعله‌های آتش تندتر است.» 🔷🔷✨🔹🌿🌹🌿🔹✨🔷🔷
🌹شرح 🔴 بخش ششم 🔰امیرالمؤمنین در بخش سوم و چهارم حکمت 3 می‌فرمایند: «وَ الْفَقْرُ یخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ»؛ یعنی فقر باعث می‌شود انسان باهوش هرچند استدلال محکم داشته باشد، از بیان استدلال و برهانش لال بشود و انسان تهیدست در شهر خودش هم غریب است. 🔻پیامدهای فقر 🔷در نهج‌البلاغه مطالب بسیار مهمی در باب فقر و تنگدستی آمده است. اولین مطلب اشاره به خطرناکی و مهلک‌بودن و زشتی پدیدۀ فقر است، تا آنجا که امیرالمؤمنین از شر فقر به خدا پناه می‌برد. در حکمت 319 خطاب به فرزندشان محمد حنفیه می‌فرمایند: «فرزندم، من بر تو از خطر فقر می‌ترسم. پس، از فقر به خدا پناه ببر.» 🔰در خطبۀ 215، خود مولا در قالب دعا به درگاه خدا عرضه می‌دارند: «خدایا، به تو پناه می‌برم که در عین حال که پرودگار غنی مطلقی مثل تو دارم، در فقر دست‌وپا بزنم.» دلیل این پناه‌بردن به خدا پیامدهای خطرناک و مهلک فقر است. 🔷1. اولین پیامد فقر غربت است. فقیر به سه دلیل غریب می‌شود: 🔹1.1 فرهنگ غلط ظاهربین جامعه: در جامعه خیال می‌کنند هرکس ازنظر مالی ضعیف است، ازنظر عقلی هم ضعیف است. 🔹1.2 احساس حقارت خود فقیر از قرارگرفتن در جمع انسان‌های دارای توانایی مالی. 🔹1.3 ناتوانی فقیر در مشارکت‌های اجتماعی، مثل مهمانی‌دادن و خیرات‌کردن که کم‌کم باعث انزوای فقیر می‌شود. در حکمت 56 امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «انسان اگر ثروتمند باشد، ولو در دیار غربت زندگی کند، احساس دروطن‌بودن دارد و اگر فقیر باشد، ولو در وطنش هم زندگی کند، دائم احساس غریبی می‌کند. 🔷2. دومین پیامد خطرناک فقر نقص و ازبین‌رفتن دین است. در حکمت 319 امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «فقر دین انسان را تضعیف می‌کند.» 🔷 3. سومین پیامد خطرناک فقر سرگردانی عقل است. امیرالمؤمنین در حکمت 319 می‌فرمایند: «فقر باعث حیرانی و سرگردانی عقل می‌شود.» یعنی فقیر همۀ فکروذکرش مشکلات مالی و معیشتی خودش می‌شود و از سایر جنبه‌های زندگی مثل خانواده، معنویت، تربیت، لذت، تفریح و سایر استعداد‌های خودش غافل می‌شود. نمی‌تواند تحصیل علم کند و نمی‌تواند دنبال شکوفایی استعداد‌های خودش برود؛ چون فقیر است. 🔷 4. چهارمین پیامد خطرناک و زشت فقر تولید بغض و کینه در جامعه است. امیرالمؤمنین در حکمت 313 می‌فرمایند: «فقر انگیزۀ خشم را در جامعه ایجاد می‌کند.» در پایان خطبۀ 219، حضرت در بیان اینکه چرا کارگزاران نظام اسلامی باید در حد فقیرترین مردم زندگی کنند، می‌فرمایند: «به‌جهت اینکه اگر کارگزاران این امر را رعایت کنند، فقیر طغیان نمی‌کند»؛ یعنی اختلاف طبقاتی احساس نمی‌کند که بخواهد برای گرفتن حق خودش به قوۀ قهریه و طغیان و سرکشی روی بیاورد. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔷🔷✨🔹🌿🌹🌿🔹✨🔷🔷
🌹شرح 🔴 بخش دوم: 🔻امام علی علیه السلام در بخش دوم از حکمت چهارم نهج البلاغه می فرمایند: «صبر شجاعت است». مطالب بسیار مهم و زیبا و کاربردی در موضوع صبر در نهج البلاغه آمده است که آنها را یکی یکی مرور می کنیم. 🔷1. جایگاه و اهمیت صبر: 🔹1.1 صبر مرکب نجات: امیر المومنین علی علیه السلام صبر را مرکب نجات می دانند یعنی صبوری و پایداری می‌تواند انسان را از موانع و خطرات و مهلکه ها نجات بدهد. در خطبه ۷۶ می فرمایند: «خدا رحمت کند کسی را که صبر را مرکب نجات خود قرار داد» 🔹1.2 صبر عامل بصیرت و شناخت حق: در فتنه های پیچیده روزگار مخصوصا آن جایی که جبهه حق با محوریت امامت و حاکم حق در مقابل اهل قبله قرار می‌گیرد که خیلی تشخیص تکلیف برای مومنین سخت می شود یکی از ارکانی که باعث می‌شود مومن بتواند پرچم دفاع از حق را محکم در دست بگیرد صبر است. حضرت در خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه می فرمایند: «به تحقیق باب جنگ بین شما و اهل قبله باز شده» خوب معلوم است اوضاع خیلی سخت می‌شود «پرچم دفاع از حق را در جنگ اهل قبله نمی تواند حمل بکند مگر کسی که اهل بصیرت باشد پا فشاری و مقاومت و صبوری بکند و جایگاه حق را بشناسد» 🔹1.3 صبر اولین و مهمترین رکن ایمان: بر اساس این نگاه امیرالمومنین علیه السلام صبر را اولین و مهمترین رکن ایمان میداند تا جایی که در حکمت ۸۲ نهج البلاغه می فرمایند: « بر شما باد به صبر که صبر برای ایمان مانند سر برای بدن است و همانطور که بدن بی سر ارزشی ندارد چون حیات و زندگی ندارد ایمان بی‌صبر هم ارزشی ندارد» لذا حضرت صبر را اولین رکن از ارکان ایمان می‌دانند در حکمت ۳۱ نهج البلاغه می فرمایند: « ایمان بر چهار ستون و رکن مستقر شده است». اول صبر را می گویند حتی قبل از یقین و جهاد و می فرمایند: « چهار رکن ایمان این چهارتاست صبر یقین عدل جهاد» و در نهج البلاغه در حکمت ۱۱۳ حضرت هیچ نمودی از ایمان را بالاتر از صبر و حیا نمی دانند و می فرمایند: « و ايمانى چون حياء و صبر نیست» 🔹1.4 صبر موهبت الهی برای قلب مومن: حضرت معتقدند صبر یک موهبت الهی است که خدا به قلب مومن الهام می کند در خطبه ۲۰۵ نهج البلاغه خطاب به طلحه و زبیر یاغی و طغیان گر می فرمایند: « خدا ان شاالله قلبهای ما و شما را بگیرد و به سمت حق هدایت کند و صبر را به ما الهام بکند». 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔴 قسمت سوم 🔷 1. ابعاد و ارکان صبر در نهج البلاغه: 🔻حضرت در نهج البلاغه در حکمت ۳۱ می‌فرمایند: «صبرکه خودش یکی از چهار رکن ایمان است بر چهار شعبه است. شوق ، ترس ، زهد و انتظار . کسی که شوق واقعی بهشت داشته باشد از شهوت های دلش کنده می‌شود و کسی که واقعاً و حقیقتاً ترس از جهنم و آتش داشته باشد از محرمات دوری می کند و کسی که در عین حالی که از دنیای حلال استفاده می کند دل به دنیا نبسته باشد مصیبت های دنیا را کوچک می بیند و کسی که بداند بالاخره مرگش فرا خواهد رسید دائماً در دستیابی به کارهای خیر سرعت می‌گیرد و از دیگران جلو می‌زند». 🔷 2. موقعیت هایی که صبر در آن نمود دارد از دیدگاه امیرالمومنین: 🔹 2.1 در برابر شهوات و خواسته های دل: که راه صبر و مقاومت در برابر آنها شوق بهشت است. 🔹 2.2 در برابر اجتناب از محرمات: که راه مقاومت در برابر محرمات و صبر در این موقف ترس از جهنم است. 🔹 2.3 در مصیبت های مالی و جانی و غیره: که طبیعت دنیا بر انسان تحمیل می‌کند راه صبر و مقاومت و پایداری زهد و بی رغبتی و دل نبستن به دنیا است. 🔹 2.4 در برابر سختی ها و تلخی های ظاهری عبادت ها و حسنات و خدمت ها و خدمت ها و غیره : که راه مقاومت در برابر نفس اماره انتظار مرگ و مرگ آگاهی است. 🔷 3. مواضع صبر از دیدگاه امیرالمؤمنین : امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۵۵ می فرمایند: «صبر بر دو گونه است یکی صبر بر آنچه که خود خوش داری و دیگری صبر در آنچه که دوست نداریم». بنابراین به طور کلی صبر را می توان بر دوگونه تقسیم کرد: 🔹3.1 صبر گاهی در آن چیزی است که دوست داری ولی به صلاح نیست . امیرالمؤمنین در خطبه ۱۹۳ در ویژگی متقین می‌فرمایند: «اگر نفس امّاره انسان متّقی بخواهد در برابر کاری که به صلاح هست اما نفس خوشش نمی‌آید مقاومت کند، متّقی چگونه نفس خود را تنبیه می‌کند؟ در جایی که نفس یک چیزی را دوست دارد انسان متّقی آن چیز را به نفس نمی‌دهد». 🔹 3.2 گاهی درآن چیزی است که دوست ندارید امّا به صلاح است و باید انجام دهیم. در حکمت ۲۸۹ می فرماید: «منِ علی در گذشته‌ها یک برادر خدایی داشتم که یکی از صفات برجسته او این بود که وقتی بین دو تصمیم مردد می شد، نگاه می کرد ببیند کدام یک از دو تصمیم برای هوای نفس دلپذیرتر است دقیقاً با همان مخالفت می‌کرد» 🔻امیرالمؤمنین گاهی مصادیق این دو موضع کلی در نهج البلاغه را اشاره می فرمایند. 🔷 4. مصادیق صبر در نهج البلاغه: 🔹 4.1 صبر بر بلا و ابتلا: در خطبه ۹۸ به مردم می فرمایند: « اگر به بلا و گرفتاری مبتلا شدید، صبور باشید». 🔹 4.1.1 یکی صبر بر شدت هاست: در اوصاف متقین در خطبه ۱۹۳ می فرمایند:« یکی از نشانه های اهل تقوا این است که او را اینگونه میبینی، در شدت ها صبور و آرام است». 🔹 4.1.2 یکی صبر بر ناروایی ها: امام علی علیه السلام در خطبه ۸۶ می فرمایند: «پیامبر خدا پیش از کیفر شما را انذار کرد و از عذاب های سختی که در پیش روی دارید ترساند پس باقی مانده ایام عمر خود را دریابید و صبر و بردباری در برابر ناروایی ها پیشه کنید زیرا عمر باقیمانده در برابر روزهای زیادی که به غفلت گذراندید و از پند ها رویگردان بودید بسیار کم است. به خود بیش از اندازه آزادی ندهید که نفس شما را به ستمگری می‌کشاند و با نفس تان سازشکاری و سستی روامدارید که ناگهان در درون گناه سقوط می کنی». 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
غدیر نفی تفکر سکولار است ✅مقام معظم رهبری در سخنرانی۲۱آبان ۹۳ فرمودند: ⬅️ آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصى زندگى افراد و در واقع⏪ به اسلام داشته باشند_که تبلیغات دشمنان و دستهاى دشمنان هم این بینش را در بین مسلمانان در طول سالیان دراز ترویج کرده است _جوابشان است. ↙️امیرالمومنین بعنوان سرسلسه امامت و ولایت در نامه۶۲ که این نامه را زمان ابلاغ منشور حکومتی توسط مالک اشتر، نوشتند و اهداف مبارزاتی خود را از خلافت بر مسلمین چنین بیان نمودند: ⏪«سوگند به خدا! نه در فکرم می‌گذشت، و نه در خاطرم می‌آمد که عرب، خلافت را پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از اهلبيت او بگرداند، يا مرا پس از وی از عهده دار شدن حکومت باز دارند» ✅همچنان که در همان ابتدای خلافت موضع خود را نسبت به ضرورت استقرار حاکمیت‌شان دربند۲خطبه۴ برای مردم شرح دادند و فرمودند: ⬅️ «دُور باد رأیِ کسی که با من مخالفت کند! از روزی که حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شک و ترديد نکردم! کناره گيری من چونان حضرت موسی(علیه السلام) برابر ساحران است که بر خويش بيمناک نبود، ترس او برای اين بود که مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهی حقّ و باطل قرار داريم، آن کس که به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمی ماند» ↩️و این کلام نورانی امام در خطبه۲ معرف این است که حقیقت ولایت و امامت مختص ایشان است، و همه همت انسان‌ها باید برای درک حقیقت و ضرورت حکومت اسلامی باشد، فرمودند: ⬅️«ويژگی‌های به آنها اختصاص دارد و وصيّت پيامبر(صلی الله علیه و آله)نسبت به خلافت مسلمين و ميراث رسالت، به آنها تعلّق دارد. هم‌اکنون (که خلافت را به من سپرديد) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جايگاهی که از آن دور مانده بود، بازگردانده شد.» 💠وامروز رهبر معظم انقلاب در رد تفکر و نگاه سکولار در اسلام می فرمایند: ⬅️«بنابراین، این دو حقیقت، یعنى حقیقت به‌ عنوان امامت بعد از پیغمبر، و مسئله‌ى پرداختن به و اداره‌ى امت بعد از پیغمبر، این دو موضوع بسیار مهم و حساس، در وجود دارد و جزو معارفى است که غدیر متضمن آن است و درس بزرگى است براى همه‌ى مسلمانان، براى امروز وفردای مسلمین» 🆔@nahjolbalagheiha
🔻آسانترین روش انس با نهج البلاغه؟ 🔰 با شش نکته ساده زیر، نهج البلاغه رو مثل آب خوردن بخون و لذت ببر: ۱.فارسی بخون ۲. ترجمه مرحوم محمد دشتی از همه آسانتره ۳. با روزی ۱۰ دقیقه شروع کن ۴. از آخر به اول بخون ۵. دور اول اصلا معطل حفظ و یادداشت کردن نشو ۶. در دور اول به همان مقدار که با ترجمه میفهمی بسنده کن و به شرح و تفسیری مراجعه نکن ♻️ بقیه اش با همسنگران در و _علیه_السلام