eitaa logo
آستان مقدس امامزاده محمد( ع) بسطام فرزند امام صادق ع بسطام
303 دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
82 فایل
امامزاده محمد (ع) فرزند امام صادق (ع )
مشاهده در ایتا
دانلود
شما پیروزید برای اینکه شهادت را در آغوش می گیرید آنهایی که از شهادت و از مردن می ترسند، آنها شکست خورده اند... صحیفه نور،ج 16،ص58
🔰 لوح | نسل بی‌پایان 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شیواترین عرصه‌ای که سپاه میتواند در آن حضور پیدا کند عرصه‌ی جهاد و شهادت است؛ در عرصه‌ی شهادت ما سی سال بعد از پایان دفاع مقدّس یک مرد جاافتاده‌ی محاسن سفیدی مثل داریم، یک نوجوان تازه‌رسیده‌ای مثل شهید حججی؛ اینها نشانه‌های باقی ماندن همان طراوت و همان هویّت اساسی است.» ۱۳۹۸/۰۷/۱۰
🔴چون رهد از دست خود دستی زند، چون جهد از نفس خود رقصی کند/ خاطره سردار سلیمانی از شوق به شهادت شهید حسین همدانی ✍سرادر شهید سلیمانی در بخشی از خاطراتش شوق به شهادت شهید حسین همدانی را اینگونه بیان می‌کند: من رفتم خدمت آقا (رهبر معظم انقلاب) برای مجوز کاری که ایشان (شهید حسین همدانی) می‌خواست انجام بدهد، برای این رفته بودم مجوز بگیرم، چون آن وقت ما هنوز مجوز اینکه پاسدار داخل میدان ببریم نداشتیم. ما می‌خواستیم که پاسدار ببریم برای اینکه فوعه و کفریا را بتوانیم آزاد بکنیم؛ لذا آمدیم مجوز برای این کار را بگیریم. شهید همدانی هم چون فرمانده‌ی قرارگاه سیدالشهدا امام حسین (صلوت الله علیه) بود او هم در این کار متولی شد. او وقتی شنید که پاسدارها می‌آیند و پاسدارها باید بیایند و همه‌ی این حرف‌ها، اصلاً _چون خودش سال‌ها اینجا بود_ یک شوقی پیدا کرد. یعنی کلاً هوایی شد و گفت من اصلاً نمی‌مانم و به سمت آنجا آمد. آخرین لحظه‌ای که من شهید همدانی را دیدم، تقریباً چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانی‌ای در او دیدم. من در آن لحظه‌ی آخر که شهید همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم. بعداً فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است. اینکه می‌گویم در یک شکل جوانی او را دیدم، چون آن حالت خاص را در او ندیده بودم، آن سکوت خاص را، خیلی بشاش و خندان بود؛ خیلی. آنجا با خنده به من گفت «بیا باهم یک عکسی بگیریم، شاید این آخرین عکس من و تو باشد.» او خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند و بخواهد مثلاً عکسی بگیرد؛ چه خودش، چه با کسی. وقتی این حرف را زد من تکان خوردم. خواستم بگویم شما نروید، چون از همان جایی که او می‌خواست برود، من داشتم برمی‌گشتم؛ ولی یک حسی به من گفت، چیزی نیست خبری نیست، لذا چیزی به او نگفتم. وقتی که این حالت را در شهید همدانی دیدم، این شعر در ذهنم آمد: چون رهد از دست خود دستی زند/ چون جهد از نفس خود رقصی کند من این دست رقص را، این حالت پرواز را، این حالت اشتیاق را، این حالت عروج را در او دیدم.
✨﷽✨ 🔴چطور روابط اجتماعی بهتری داشته باشیم؟ 1️⃣ ایرادات و نقطه ضعف‌های دیگران رو بزرگ نکنیم. 2️⃣ احساس مثبت به اطرافیان منتقل کنیم. 3️⃣ شنونده خوبی باشیم. 4️⃣ از اطرافیانمون تعریف کنیم و نقاط قوت‌شون رو به زبون بیاریم. 5️⃣ از اشتباهات اونا سوءاستفاده نکنیم و به جای سرکوفت زدن راه‌حل نشون بدیم. 6️⃣ بیش از حد در کارشون دخالت نکنیم و آزادی نزدیکانمون رو سلب نکنیم. 7️⃣ دوستانمون رو برای رسیدن به اهدافشون تشویق و کمک کنیم و اونا رو از خطرها دور کنیم و خیرخواه باشیم. 8️⃣ صادق باشیم و هرگز اعتماد دوستانمون رو خدشه‌دار نکنیم.
Fadaeian_Moharam_9908_3(1).mp3
27.18M
😭 نذار اینجور ببینن منو تو رو 😭 🎙 سید رضا نریمانی نذار اینجور ببینن من و تو رو من رو علقمه بذار خودت برو برو که پناه خیمه ها باشی جای من بگیر جلوی لشگر و کجا برم؟ تنت افتاده زمین کجا برم؟ با چه حالی سمت خیمه ها برم؟ زینب از غصه میمیره تا برم خیمه تو اضطراب مونده تشنه یه جرعه آب مونده پاشو بریم علمدارم منتظرت رباب مونده وای، نرو که حرم بی پناهه وای، بدون تو روزم سیاهه «سقای دشت کربلا، ابالفضل دستش شده از تن جدا، ابالفضل» چقده شلوغه دور و بر تو خدا رحمی کنه به دختر تو بگو بچه هات حلالم بکنن بگو که ببخشن آب آورتو فدا سرت نرسید آب به حرم فدا سرت که میسوزه جگرم فدا سرت اگه خم شد کمرم فدا سرت غصه مگه امون میده؟ بی تو رقیه جون میده پاشو ببین که شمر داره خیمه هارو نشون میده وای، پاشو ای علمدار لشگر وای، پاشو ای امید برادر «سقای دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل» بدنت خیلی بهم ریخته ولی شده هرجوری تو رو میبرمت داداش داداش داداش داداش شده کولت کنم «أخا» میبرمت داداش داداش داداش داداش یا مثل اکبر رو عبا میبرمت بدتراز علی اکبرم که نیست میچینم روی عبا میبرمت پاشو بریم تو دلم قیامتْ پاشو بریم ادو فکر غارتْ پاشو بریم صحبت ار جسارتِ پاشو بریم خیمه رو بی پناه دیدن بی علم و سپاه دیدن پاشو که فک کنن عباس زنده ای اشتباه دیدن وای، نذار خواهرم بی قمر شه وای، با نامحرما هم سفر شه «سقای دشت کربلا ابوالفضل دستش شده از تن جدا ابوالفضل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️ 💠رهبرانقلاب: 🚩بنده در سخنرانيها مکرر اين روايت حضرت صادق را خوانده‌ام كه بعد از واقعه‌ى عاشورا همه‌ کسانیكه دور و بر ائمه بودند از راه برگشتند و مرتد شدند مگر سه نفر: ابوخالد کابلی، یحیی بن ام‌طویل و جبیر بن مطعم؛ ⚠️چه حادثه شگفت‌انگیزی، همه از تشیع صرف نظر کردند و فقط به اینکه و محبت داشتند قناعت ورزیدند و اینگونه شیعیان همیشه در تاریخ بوده‌اند و هنوز هم اکثریت مهم شیعه را تشکیل میدهند، 🏳فقط اين سه نفر مذکور در اطراف امام سجاد ماندند که بعد با تلاش حضرت مردم تدريجا زياد شدند و مجددا جمع شيعه -يعنى جمع مبارز- شكل گرفت! ۶۸/۲/۱۱ و تاریخ همیشه تکرار می شود .
🌷نگاهی به رساله حقوق امام سجاد ع: 1 - حق اللّه 2 - حق نفس بر انسان 3 - حق زبان 4 - حق گوش 5 - حق چشم 6 - حق پا 7 - حق دست 8 - حق شكم 9 - حق غريزه شهوت 10 - حق نماز 11 - حق روزه 12 - حق صدقه 13 - حقّ حجّ 14 - حق قربانى 15 - حق فرمانروا 16 - حق آموزگار 17 - حقّ مالك 18 - حقّ رعيت 19 - حقّ دانش آموز 20 - حقّ همسر 21 - حقّ برده و غلام 22 - حقّ مادر 23 - حقّ پدر 24 - حقّ فرزند 25 - حقّ برادر 26 - حقّ مولا بر بنده آزادشده او 27 - حقّ بنده آزادشده بر مولا 28 - حقّ احسان كننده 29 - حقّ مؤذّن 30 - حقّ امام جماعت 31 - حق همنشين 32 - حق همسايه 33 - حق دوست 34 - حق شريك 35 - حق ثروت 36 - حق بستانكار 37 - حق معاشر 38 و 39 - حق طرفين دعوا 40 - حق مستشير 41 - حق مشاور 42 - حق نصيحت خواه 43 - حق نصيحت كننده 44 - حق بزرگسالان 45 - حق خردسال 46 - حق سائل 47 - حق مسوول 48 - حق شخص شادمان كننده 49 - حق بدى كننده 50 - حق هم كيش 51 - حق اهل ذمّه صلوات خدا برامام سجاد علیه السلام 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
‍ دوازدهم محرم روز دفن شهداى كربلا دوازدهم ماه محرم عده‌ای از به اصرار همسرانشان با ترس و خوف از دشمن برای بدن مطهر (علیه‌السلام) و (علیهم السلام) و آن حضرت آمدند، اما چون را دیدند ماندند، (علیه‌السلام) نیز به امامت از میان و بیرون آمده و برای ابدان به آمدند و با امام سجاد (علیه‌السلام) در معلوم گردیدند، از شام عاشورا به دستور (سلام‌الله‌علیها) خادمه در بدن امام حسین (علیه‌السلام) و ابدان دیگر شهداء از بدن‌ها می‌کرد، چون دشمن این بود که بعد عاشورا هم برای بار بر بدن‌ها کنند، اما تا موقع از ابدان کرد و نگذاشت کسی نزدیک به آنان شود، دوازدهم ماه محرم ابن زیاد ولدالزنا داد كه احدى حق ندارد با از خانه بيرون آيد، و ده هزار سوار و پياده بر تمام كوچه‌ها و بازارها گردانيد، كه از اميرالمؤمنين (علیه‌السلام) نكنند، سپس داد را پيش روى اهل بيت (علیهم السلام) دهند و بعد وارد كرده، در كوى و بگردانند، مردم با حالت زار ذريه پيامبر (علیهم السلام) و بر و مخدرات در هودج‌هاى بدون پوشش، صدا به بلند نمودند، (سلام‌الله‌علیها)،‌ (سلام‌الله‌علیها)، (سلام‌الله‌علیها) و (علیه‌السلام) به ترتيب با جگرهاى سوزان و قلوب دردناک ایراد فرمودند، كه عده‌اى از لشكر با ديدن اين اوضاع وقتی که بسیار دیر شده بود از كرده خود پشيمان شدند، هنگام خوانی (سلام‌الله‌علیها) عمرسعد ملعون ترسید و داد برادرش را جلوی حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) تا شاید از ادامه منصرف گردد، بعد از دو روز ، همینکه به امام حسین (علیه‌السلام) افتاد و را در خاک و خون و خاکستر ، "فنطحت جبینها بمقدم المحمل" پس خود را به کوبیدند و حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و جاری شد، سپس به اشعاری را خواندند و را به اول ماه تشبیه فرمودند، "ياهلالًا لمّااستتمَّ کمالا غالهُ خسفُهُ فأبْدا غُروبا ماتوهَّمتُ ياشقيقَ فؤادی کان هذامُقَدَّراً مکتوبا". منابع: کافی ج ۱ ص ۴۶۵ ، بحارالانوار ج ۴۵ ص ۱۱۴ ، توضيح المقاصد ص ۳ ، اعلام الورى ج ۱ ص ۴۷۰ ، الوقايع ص ۶۱ ، وقايع الايام ص ۱۳۲ ، العوالم ج ۱۷ ص ۴۷۷ ، الدمعة الساکبة ج ۴ ص ۳۷۷ ، معالی السبطین ج ۲ص ۵۶