eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
#هر_روز_یک_صفحه_از_قرآن ⭐️ صفحه۴۳۸_سوره ی فاطر⭐️ 🌸 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج 🌸 🍀🌷 @emamzaman 🌷
#دعای_عهد #هرروز ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
از زندگی فقط صبوری کردنش را یاد گرفته ایم. سلام! تو بیا و دل خوش داشتن یادمان بده 💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖 🆔 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ #رمان_زندگینامه_شهید_سید_علی_حسینی_و_دخترشان_زینب_السادات #قسمت_دوازدهم_داستان_دنبال
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ : *تو عین طهارتی * بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود، علی همه رو بیرون کرد .حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه ،حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت ؛خودش توی خونه ایستاد ... تک تک کارها رو به تنهایی انجام می داد . مثل پرستار و گاهی کارگر دم دستم بود، تا تکان می خوردم از خواب می پرید، اونقدر از خودم خجالت می کشیدم که اونقدر روش فشار بود که نشسته پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش و خوابش می برد بعد از اینکه حالم خوب شد، با اون حجم درس و کار ،بازم دست بردار نبود ،اون روز ،همون جا توی در ایستادم ،فقط نگاهش می کردم ، با اون دست های زخم و پوست کن شده داشت کهنه های زینب رو می شست ، دیگه دلم طاقت نیاورد .همین طور که سر تشت نشسته بود، با چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش ،چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد. –چی شده؟ چرا گریه می کنی؟ تا اینو گفت خم شدم و دست های خیسش رو بوسیدم . خودش رو کشید کنار... –چی کار می کنی هانیه؟ دست هام نجسه نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم مثل سیل از چشمم پایین می اومد... –تو عین طهارتی علی . عین طهارت .هر چی بهت بخوره پاک میشه . آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه . من گریه می کردم . علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت.اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد... ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ #رمان_زندگینامه_شهید_سید_علی_حسینی_و_دخترشان_زینب_السادات #قسمت_سیزدهم_داستان_دنباله
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ : *عشق کتاب* زینب، شش هفت ماهه بود . علی رفته بود بیرون . داشتم تند تند همه چیز رو تمیز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه . نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش . چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم . عشقِ کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته . توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم .حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم . چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش .حالش که بهتر شد با خنده گفت: عجب غرقی شده بودی 😄 نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم .منم که دل شکسته ، همه داستان رو براش تعریف کردم ؛ چهره اش رفت توی هم ، همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ، یه نیم نگاهی بهم انداخت... –چرا زودتر نگفتی؟ من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی .یهو حالتش جدی شد ، سکوت عمیقی کرد . و گفت: می خوای بازم درس بخونی؟ از خوشحالی گریه ام گرفته بود ☺️ باورم نمی شد ، یه لحظه به خودم اومدم - اما من بچه دارم .زینب رو چی کارش کنم؟ –نگران زینب نباش . بخوای کمکت می کنم . ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد .چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم .گریه ام گرفته بود . برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه . علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود . خودش پیگر کارهای من شد . بعد از 3 سال.پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود . کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد . اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند . هانیه داره برمی گرده مدرسه... ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
◀حدیث شماره ۲۶ 🔔جهالت، عامل عداوت 💌نهج_البلاغه 🔺النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا🔺 🔹مردم دشمن چيزى هستند كه نمى دانند. 📙حکمت ۴۳۸ ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
#زنگ_خطر حتما لازم نیست شیطان ‌شما را بہ دیدن سایت ،کانال و تصاویر شیطانے🔞دعوت ڪند.. براے او همیڹ ڪه نماز اول وقتتاڹ⏳ را بہ وسیلہ موبایل از شما مےگیرد ڪافیست😔 #نماز_اول_وقت 🆔 @emamzaman
🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 ** حبیب‌بن‌مظاهر از صحابه پیامبراکرم (ص) و از خواص اصحاب حضرت امیرالمومنان (ع) به شمار می‌رفت . او جایگاه خاصی نزد حضرت ابی عبدالله علیه السلام داشت و بدین دلیل آن حضرت در روز عاشورا هنگام آراستن صفوف لشکر ، حبیب را در طرف چپ اصحاب خود گماشت. او سخت به نبرد با دشمن پرداخت تا اینکه شخصی از بنی‌تمیم به نام بَدیل‌بن‌صدیم ، بر آن جناب حمله کرد و شمشیر بر سر مبارکش زد . در این زمان شخصی دیگر از بنی تمیم ، با نیزه بر آن بزرگوار زد و او را به زمین افکند . حبیب خواست برخیزد که حصین بن تمیم سر مبارکش را از تن جدا کرد و او به فیض والای شهادت رسید . حبیب بن مظاهر(مظهر)اسدی،از طایفه بنی اسد،کوفی و از اصحاب رسول خدا«ص»بود.در هر سه جنگ صفین،نهروان و جمل،در رکاب حضرت امام علی علیه السلام شرکت داشت.از اصحاب خاص امیر المؤمنین و حاملان علم آن حضرت و درعلوم قرآنی شاگرد خاص وی بود.حضرت امیر،او را که از حاملان علوم بود،به علم«منایا و بلایا»(آنچه بعدها اتفاق خواهد افتاد)آگاه ساخته بود. عضو گروه ویژه«شرطة الخمیس»بود که نیروی ضربتی و مطیع حضرت امام علی«ع»بودند.درنهضت مسلم بن عقیل در کوفه،وی از کسانی بود که در راه بیعت گرفتن برای مسلم،کوشش میکرد.نیز از سران شیعه در کوفه محسوب میشد که به حسین بن علی«ع» دعوت نامه نوشت.نزد حضرت امام حسین«ع»موقعیت والایی داشت.در کربلا نیز امام،او را به عنوان فرمانده جناح چپ سپاه خویش تعیین کرد.حبیب،تلاش فراوانی داشت که افرادی از بنی اسد را به یاری حضرت امام حسین«ع»بیاورد،اما سپاه اموی مانع پیوستن آنان به یاران سید الشهدا شدند. گفتگوی او با میثم تمار،هنگام عبور از مجلس بنی اسد،سالها پیش ازعاشورا،که هر یک نحوه شهادت دیگری را پیشگویی میکرد و مایه شگفتی حاضران بودند،معروف است. و این از همان علم منایاست که از علی آموخته بودند و جریانات آینده را داشتند. روز عاشورا رجزی که در حمله هایش میخواند چنین بود: انا حبیب و ابی مظهر فارس هیجاء و حرب تسعر حبیب بن مظاهر،روز عاشورا از اینکه با شهادتش به بهشت خواهد رفت،خوشحال بود و با«بریر بن خضیر»مزاح میکرد.شهادت او بر حضرت امام حسین«ع»بسیار سخت بود.هنگام شهادت 75 سال داشت.سر او نیز همراه سرهای شهدا در کوفه گردانده شد. ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکانس ماندگار مرحوم محمد پورستار در نقش حبیب بن مظاهر ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
! 🎤 پاسخ را از "حجت‌الاسلام قرائتی" بشنوید. ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 طرح فایل های امام حسینی💕 تا حالا شده بشینی گوشیتو 📲بررسی کنی؟ ببینی واقعا تو گوشیت چی داری؟ چه آهنگایی؟ چه عکسایی؟ چه فیلمایی؟ آیا واقعا این فایلا تاثیر خوب دارن؟ اگه حضرت امام حسین علیه السلام گوشیتو بخواد از دادنش خجالت زده نمیشی❓ ما میخوایم طرحی رو شروع کنیم و روزی چند تا فایل تو کانال بزاریم😊 یادمون باشه موبایل یه عضو جدایی ناپذیر از زندگیمون شده. با موبایل میشه بدترین گناها رو انجام داد و میشه بهترین کارها رو ... تو کدومشو انتخاب میکنی❓ من شروع کردم فایلایی که به کارم نمیاد رو حذف کنم و جایگزینش کنم با فایل های امام حسینی.❤️ توچیکار میکنی؟ 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
کانال-امام-حسین-ع-karbalaz(1).mp3
5.78M
❤️ به کی قسم بدم تورو...❤️ 🎤 سید مجید بنی فاطمه ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
هر شب با #دعای_فرج ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman 🌹
یک مرد و یک جهان درد؟! ‌ من یقین دارم تمام کوهها به استقامت تو اقتدا میکنند... ‌ بیا که آغوشت امن ترین پناه خستگیهای زمین است ! ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
🌺اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفَرَج🌺 🆔 @emamzaman🌷
#هر_روز_یک_صفحه_از_قرآن ⭐️ صفحه۴۳۹_سوره ی فاطر⭐️ 🌸 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج 🌸 🍀🌷 @emamzaman 🌷
#دعای_عهد #هرروز ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
سلام هایم را هر روز گردگیری می کنم، دستمال می کشم و پشت شیشه می گذارم الان کلکسیون سلام هایم به تو قیمتی شده است و این تازه ترین اثر موزه است: سلام یادت آرامشی دفعتاً 💞اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفَرَج 💞 🆔 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ #رمان_زندگینامه_شهید_سید_علی_حسینی_و_دخترشان_زینب_السادات_حسینی #قسمت_چهاردهم_داستان
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ : * من شوهرش هستم * ساعت نه و ده شب وسط ساعت حکومت نظامی یهو سر و کله پدرم پیدا شد، صورت سرخ با چشم های پف کرده از نگاهش خون می بارید. اومد تو ،تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی ،بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش: –تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ، زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد. بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود .علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم . نازدونه علی بدجور ترسیده بود .علی عین همیشه آروم بود . با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد و گفت: هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ قلبم توی دهنم می زد . زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم .از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه . آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام . تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید .علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم و گفت: دختر شما متاهله یا مجرد؟ و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید. –این سوال مسخره چیه؟ به جای این مزخرفات جواب من رو بده. –می دونید قانونا و شرعا اجازه زن فقط دست شوهرشه؟ همین که این جمله از دهنش در اومد رنگ سرخ پدرم سیاه شد . _ و من با همین اجازه شرعی و قانونی مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه .از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید . چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد . _لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟... ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ #رمان_زندگینامه_شهید_سید_علی_حسینی_و_دخترشان_زینب_السادات #قسمت_پانزدهم_داستان_دنبال
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ : *ایمان* علی سکوت عمیقی کرد... _هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتیم . باید با هم در موردش صحبت کنیم ، اگر به نتیجه رسیدیم شما رو هم در جریان قرار میدیم . دیگه از شدت خشم، تمام صورت پدرم می پرید و جمله ها بریده بریده از دهانش خارج می شد. _اون وقت تو می خوای اون دنیا جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟ تا اون لحظه، صورت علی آروم بود، حالت صورتش بدجور جدی شد. _ایمان از سر فکر و انتخابه ، مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ من همون شب خواستگاری فهمیدم چون من طلبه ام ،چادر سرش کرده ، ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست ، آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط ،ایمانش رو مثل ذغال گداخته کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه ،ایمانی که با چوب بیاد با باد میره ، این رو گفت و از جاش بلند شد و گفت: شما هر وقت تشریف بیارید منزل ما ، قدم تون روی چشم ماست ،عین پدر خودم براتون احترام قائلم ، اما با کمال احترام ، من اجازه نمیدم احدی توی حریم خصوصی خانوادگی من وارد بشه . پدرم از شدت خشم، نفس نفس می زد در حالی که می لرزید از جاش بلند شد و رفت سمت در... _می دونستم نباید دخترم رو بدم به تو ، تو آخوند درباری . در رو محکم بهم کوبید و رفت . " راوی داستان در این بخش اشاره کردند که در آن زمان، ما چیزی به نام مانتو یا مقنعه نداشتیم ، خانم ها یا چادری بودند که پوشش زیر چادر هم براساس فرهنگ و مذهبی بودن خانواده درجه داشت ، یا گروه بسیار کمی با بلوز و شلوار، یا بلوز و دامن، روسری سر می کردند . و اکثرا نیز بدون حجاب بودند ، بیشتر مدارس هم، دختران محجبه را پذیرش نمی کردند ." علی برای پذیرش من با حجاب در دبیرستان، خیلی اذیت شد و سختی کشید... ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدحجابی و انحرافات جنسی😡 ببینید علت فسادبین زنان وجوانان 🎤 ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
◀حدیث شماره ۲۷ 💌حضرت محمد (ص) فرمودند : نخستین عامل جهنمی شدن امت من دو چیز میان تهی است. گفتند:آن دو چیز کدام است؟ حضرت فرمود : ❎شهوت و دهان❎ ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
یاحسین♥ ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 طرح فایل های امام حسینی💕 تا حالا شده بشینی گوشیتو 📲بررسی کنی؟ ببینی واقعا تو گوشیت چی داری؟ چه آهنگایی؟ چه عکسایی؟ چه فیلمایی؟ آیا واقعا این فایلا تاثیر خوب دارن؟ اگه حضرت امام حسین علیه السلام گوشیتو بخواد از دادنش خجالت زده نمیشی❓ ما میخوایم طرحی رو شروع کنیم و روزی چند تا فایل تو کانال بزاریم😊 یادمون باشه موبایل یه عضو جدایی ناپذیر از زندگیمون شده. با موبایل میشه بدترین گناها رو انجام داد و میشه بهترین کارها رو ... تو کدومشو انتخاب میکنی❓ من شروع کردم فایلایی که به کارم نمیاد رو حذف کنم و جایگزینش کنم با فایل های امام حسینی.❤️ توچیکار میکنی؟ 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
هر شب با #دعای_فرج ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman 🌹