💠 امام زمان (عج)💠
#فصل_دوم #رمان #تا_تلاقی_خطوط_موازی #پارت_سیزدهم _چشم...ممنون،آخه زحمت میشیم مادر،خودم و امیراحس
#فصل_دوم
#رمان
#تا_تلاقی_خطوط_موازی
#پارت_چهاردهم
صبح بعد از رفتن امیر احسان بلافاصله به حوریه زنگ زدم و منتظرش ماندم.
زنگ در بلند شد همین که در را باز کردم هر دو با رنگ پریده گفتند:
-نیست که؟
-نه سرکاره
روزنامه را به سینه ام چسباند و داخل شد. قبل از باز کردن صفحه, چشمم به فرحناز افتاد که زیر چشمش کبود شده بود. روبه رویشان نشستم و صفحه را باز کردم.چهره ى کریحه کریم را دیدم.بدون هیچ پوششی روی چشمش.با قرمز تیتر شده بود:
"با اجازه ى قضایی منتشر شد"...آنقدر حالم بد بود که نتوانستم متنش را بخوانم.
حوریه دست مرتعشم را دید و ادامه داد:
_نوشته یکی از اعضای باند قاچاق مواد و آدمه که دستگیر شده,چند مورد شرارت داشته که هرکس شاکیه بیاد شکایت کنه.
باخیال خام گفتم:
-خب! اینکه چیزی نیست!
_ابله اگه دهن باز کنه مارو لو بده چی؟
-چرند نگو خب؟ هر چرتی به دهنت میاد لازم نیست بگی. ما پا دو هم نبودیم،نوچه هم نبودیم.
_ نبودیم ؟ اصلا هیچی ...اونوقت پلیسم اینارو باور میکنه؟ اون وقت قضیه زینب رو بشه بازم ما هیچ کاره ایم؟
-اون رو نمیشه.اون چرا رو بشه؟ مگه گفتن جرمش قتله؟ اصلا مگه فقط تیتر نزده قاچاق؟
نگاهی بهم انداختند و بعد نوع خاصی به من نگاه کردند و حوریه گفت:
_چرا...اونجا اینجوری زده و واقعنم کریم مغز خر نخورده که به قتل هم اعتراف کنه!اونم قتل یه آدم بی کَس و کار! ولی تو اعتراف میکنی!! از این به بعد که خبرا سریالی بشه تو میخوای رنگ به رنگ بشی و مثل الان بلرزی؟ خوب گوشاتو باز کن بهار مث بچه ادم طلاق میگیری و گورتو از زندگیش گم میکنی.نزار بدبخت تر از اینکه هستیم بشیم.
حرفایش را زد و بافرحناز از خانه بیرون رفتند. هر آن چهره معصوم زینب جلوی چشمام نقش میبست.حس میکردم روح او در این خانه است و مرا میبیند. از بچگی ترسو بودم، مانتویی روی لباسم انداختم و بدون توجه به ظاهرم کیفم را چنگ زدم و از خانه تقریبا فرار کردم.
* * * *
مستی در را باز میکرد و گفت:
_امیراحسان میدونه کشف حجاب کردی؟!
_نخیر..حواسم نبود چادر سرکنم خواهشا تو هم چیزی نگو شب که میاد.
مادرم خوشحال از سرزده آمدنم مثل پروانه دورم میچرخید.نسیم هم با فرید نشسته بودند.دخالتی در زندگیشان نمیکردم اما دیگر لجم درآمد و آهسته به مادرم گفتم:
-تا کی وضع همینه؟!
مادر عصبی سیر میکوبید گفت:
_نمیدونم والا
-فرید نمیخواد کاری کنه؟ از بابا خجالت نمیکشه؟؟
_چی بگم دخترم. خودمم از این وضعیت نسیم ناراحتم!
مادر سرگرم سیر کوبیدن بود،همینکه آمدم به امیراحسان زنگ بزنم خودش تماس گرفت:
-بهار جان من شب با دوستم میام,شما شامتو بخور
-نه! من میخواستم زنگ بزنم تو بیای خونه مامانمینا.
-خب چه بهتر تنهام نیستی همونجاشامتو بخور شب دوستم رفت میام دنبالت.
-ماشین اوردم خودم.
-خب آخر شب نمیشه که تنها پاشی بیای.
_الان تا قبل شب بشه حرکت میکنم. فقط سریعتر برو خونه یادم رفته کلید بیارم.
_چشم بهارجان میبینمت.
تماس قطع شد. خداحافظی کردم و راه افتادم. ترافیک سنگین باعث شد دیرتر به خانه برسم. زنگ را زدم که محمد در را به رویم باز کرد.
_سلام زنداداش.
از همان اول من را زنداداش صدا میزد اما صمیمی تر از زنداداش بودن برخورد میکرد.انگار که تمایل داشت زنداداش را به آبجی تغییر دهد.
-سلام آقا محمد خوبید؟ خوش اومدید ببخشید من نبودم.
_خواهش میکنم شما ببخشید.
در همان حال وارد شدم از اینکه امیر احسان به پایم بلند شد دلم ضعف رفت.با روی باز به مردی که پشتش به من بود اشاره کرد ودر حالی که به سمتم می آمدگفت:
-سلام! ایشون جناب سرگرد علی نادرلو همکار جدیدم هستن.
مرد بلند شد و نگاهش به من افتادهر دو بهم خیره شدیم،چشمانش یک برقی زد و خاموش شد:
-سلام خانوم.
دستم را روی سرم گذاشتم و با بیحالی بازوی امیراحسان را گرفتم و از حال رفتم.....
#ادامه_دارد...
#کپی_حـــرام❌
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
خوشادࢪدےڪہدرمانشتوباشے . . .
خوشاࢪاهےڪہپایانشتوباشے . . .
#اللهمعجللولیکالفرج❤️
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
حاج آقا قرائتی✨
وقتے#پلیس به شما میگہ 🚔
گواھینامہ شما
اگه پاسپورٺ، شناسنامه و ڪارتملے رو هم
نشوݩ بدے بازم میگہ گواھینامـہ🔖
اون دنیا هم وقتـے گفتن نماز
تو ھر چے دم از معرفٺ و انسانیٺ و ... بزنے ،
بهٺ میگݩ همہ ے اینا خوبہ✨
اما شما اصل ڪارےرو نشوݩ بده😎
#تلنگر
#التماس_دعای_فرج
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
May 11
AUD-20201205-WA0010.mp3
3.62M
قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور
#دعای_فرج🌸
#شب_بخیر_آقای_مــــــــ♥️ــــن
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
4_5796627749766432822.mp3
7.99M
#دعای_عهد
با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذارو هــر روز، بعـد نماز صبح❤️
همراه ما باشید...
اینستاگرام|تلگرام|سهاگراف| مهدیاران|
دعایِ روز بیست وچهارم ماه مبارک رمضان🌙
#ماه_مبارک_رمضان
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢آزادی قدس نزدیک است
♦️نشانه هایی وجود دارد که احساس می شود آزادی قدس از هر زمانی دیگر بیشتر است.
#سیاسی
#روز_قدس
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄