eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀امسالم سر شد، تو هنوزم تنهایی دلتو خون کردیم و چقدر فکرمایی..😭 🔅 【@emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🦋قصص الانبیا🦋 #قصه_سی‌_و_سوم #رمان📚 #ظهور (۲) ✍فرمانده با گام های بلند وارد سرسرای کاخ شد تا خود ر
‍ 🦋قصص الانبیا🦋 📚 ✍فرمانده فریاد زد: ‼ای ادریس!!! من از جانب شاهنشاه مامورم که تو را با خود به کاخ ببرم. فرمانده به همراه ستونی از سربازان در انتهای جمعیت ایستاده بود و قبضه ی شمشیرش را می فشرد. ادریس رو به فرمانده کرد و گفت: آیا بیست سال عذاب و دیدن تکه های آن زن سفاک در دهان سگان، برای بیدار شدن تو و پادشاه خونخوارت کافی نبود؟! فرمانده: آنچه من می بینم یک خشکسالی طولانیست که روزی به پایان خواهد رسید،مانند هرچیز دیگر در این عالم.من نه عذابی دیدم و نه خدایی. ادریس نبی:درست میگویی!تو نه در این بیست سال و نه سال های پیش از آن و نه در آن لحظاتی که گردن مظلومی را میزدی و نه در آن لحظاتی که خانه ای را ویران میکردی و نه در آن زمانی که مادری را در جلوی چشمان فرزندانش به خاک و خون می کشیدی، هرگز خدا را ندیدی! اما بدان که در همه آن لحظات، خداوند د حال دیدن تو بود و اینک فرصت تو به پایان رسیده است، مانند هر چیز دیگری در این عالم. فرمانده شمشیر خود را کشید و به همراه سربازانش در میان جمعیت به سمت ادریس حرکت کرد. ادریس چشمان خود را بست و دستانش را به سوی آسمان دراز کرد. گام های فرمانده کند شد.نمی توانست نفس بکشد.گویی دو دست نامرئی قدرتمند گلویش را می فشردند.حیرت و ترس وجودش را فراگرفت. شمشیرش را انداخت و با دستانش گلوی خود را گرفت. میخواست آن دو دست نامرئی را از گلوی خود جدا کند اما توانی در دستانش نبود.برگشت و پشت سرش را نگاه کرد تا از سربازانش طلب یاری کند، اما آنها هم وضعیت مشابهی داشتند. فرمانده و سربازانش یکی یکی به خاک افتادند و در حالی که گلوی خود را می فشردند و پای به زمین می ساییدند مرگ را در آغوش کشیدند. 📚منابع: برداشت آزاد از: راوندی،قصص الانبياء،ج1،ص240 مجلسي،بحارالانوار،ج11ص271 ... 【@emamzaman
soleimani.mp3
8.7M
قرائت‌هرشب‌دعای‌فرج‌به‌نیت‌ظهور چله«زیارت عاشورا»و چهل مرتبه ذڪر«اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج» به نیت ظهور منجۍ♥️ @emamzaman
هدایت شده از 🌸یاس گراف🌸
🌾لحظه تحویل سال دعاۍفـــرج راهمه قرائــت کنیم.. 19:03:26 🕢 ♥️ 😍 【@emamzaman
❣برخی خانواده‌ها هم از روی چشم و هم‌چشمی، جهیزیه را برای خودشان یک معضل می‌کنند. بعد که این معضل را خودشان به نحوی تحمل کردند، تازه نوبت دیگران است که رنج این معضل را ببرند. ❣برای اینکه وقتی شما در جهیزیه دخترتان این همه وسایل گذاشتید، بعد کسانی که دیدند، تکلیف آنها چیست؟ این چشم و هم‌چشمی‌ها تا کجا پیش خواهد رفت؟ آخر به کجا خواهد رسید؟ ❣اینها همان مشکلاتی است که مانع ازدواج و آرامش خواهد شد. برخلاف اینکه اسلام می‌خواهد این‌ها نباشند و افراد در کارهای خیر از یکدیگر سبقت بگیرند و با هم رقابت کنند. @emamzaman
آلودِگی‌هَوای‌زمین ازحَدهشـدارگذَشتہ..! وَدنیـا،مِنھـٰای‌ٺو برابـرشـده‌بـٰاخَفگی..! ‌ڪجایی‌ای‌اڪسیژنِ‌نـٰابِ‌حیات..؟! ریہ‌هـای‌جہانَم،ٺوراڪَم‌دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠نبی اکرم (ص): 🍃شعبان شهر من و ماه من است و رمضان ماه خداوند است و هر کس در ماه من روزه بگیره ..... 🎊 【@emamzaman
💥 مژده مژده مژده 💥 باسلام✋😌 ☀️مومنین ازحضرت زهرا سلام الله علیها عیدی بگیرید...😃 حضرت آیت الله توکل حفظه الله یکی از علمای قم میفرمودند : اگر لحظه تحویل سال دو رکعت نماز حضرت زهراسلام الله علیهاخوانده شود بطوریکه در لحظه تحویل در نماز باشیم آن سال ؛به عنایت حضرت علیها السلام سالی عجیب خواهد بود ازنظر رزقهای معنوی ومادی ...😍♥️ 👈نماز حضرت زهرا سلام الله علیها دو رکعت است: رکعت اول یک حمد وصدمرتبه سوره قدر ورکعت دوم یک حمد وصد مرتبه سوره توحید بعداز نماز دعای کوچکی دارد که در مفاتیح الجنان در قسمت اعمال روز جمعه این نماز و دعاامده است .🍃 🦋تقریبا نیم ساعت طول میکشد ده دقیقه مانده به تحویل سال شروع شود که در لحظه تحویل در نماز باشد ؛ نشسته هم میشود خواند✋🌷 👏شما هم این نماز را به دوستان و اشنایان خود سفارش کنید وبعنوان عیدی معنوی بدهید🤩😌 انشاء الله عیدی همه ما فرج امام زمان عجل الله فرجه الشریف به دعای حضرت زهرا سلام الله علیها🤲 🌹لطفا به گروههای دیگر بفرستید اجرکم عندالله...🦋
باید دفتر حساب کتاب امسال‌مان را ببندیم! دارایی‌ها، دخل و خرج‌ها، بدهی‌ها و طلب‌ها را دقیق‌تر مـرور کنیم؛ 💥 تا ببینیم؛ چرا باز هم کم آوردیم ! خودمانیم حالا ... دنیا شده تمام دغدغه‌مان، که وقتی به اولویت‌های خدا، می‌رسیم آنقدر خسته‌ایم که نای فکر کردن هم نداریم! اصلاً این اولویت‌های خدا، کجای طلب‌ها و خواستن‌های ماست؟ آیا آن بقیّه‌الله که خدا می‌گوید؛ " خیرٌ لَکُمْ "... واقعاً بهترین است برایِ ما؟ این‌است که ما سالهاست هر جور حساب کتاب می‌کنیم، باز هم بدهکار مانده‌ایم ! 🌟دفتر حساب کتاب سال نو را با دغدغه‌ای نو باید گشود، تا بالاخره جایی این بدهی‌ها، تمام شوند! هر سال بهار می‌آید و زمین زنده می‌شود، امــا قرآن گفته؛ حیاتِ بی او، چیزی شبیه مُردگی‌ست! ٭ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ٭ نو نَوار باید شُد ... مگر از زمینِ مُرده، کمتریم؟ 🌺 【@emamzaman
ya-moghaleb-a-l-gholoob.mp3
2.86M
🌸سرود بسیار زیبا در موردشروع قرن جدید و ولادت امام زمان علیه السلام😍 🎊
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
‍ 🦋قصص الانبیا🦋 #قصه_سی_و_چهارم #رمان📚 #لشگر_شیطان ✍فرمانده فریاد زد: ‼ای ادریس!!! من از جانب شاه
🦋قصص الانبیا🦋 📚 (۱) ✍ادریس پیامبر(ع) رو به مردم کرد و گفت: ای برادران و خواهران من! این روز های سخت به پایان خواهد رسید و باران رحمت خداوند دوباره بر شما باریدن خواهد گرفت. اما آگاه باشید که آیندگان را بر گردن شما حقیست! آیا چنین می پسندید که در آینده ای نچندان دور دوباره فرزندانتان راه حق را فراموش کرده و بت و پرستی پیشه سازند؟! آیا می خواهید هر آنچه که بر شما گذشت ایشان را نیز گرفتار سازد؟! ادریس(ع) به جسد فرمانده و سربازانش اشاره کرد و فرمود: بر شما مردانی حکومت می کنند که خود و پدرانشان را خداوندگار عالم می دانند و هیچ معجزه و عذاب و رحمتی از سوی پروردگار، این مردگان متحرک را بیدار نخواهد ساخت. اینان لحظه ای از تلاش دست بر نمی دارند، مگر آنکه دوباره بر دل های شما مهر نادانی و خود پرستی بکوبند و شما و فرزندانتان را به آنجا بازگردانند که پیش از این بودید. اینک از شما می پرسم! چگونه می توان در شهری که شیطان بر آن حکومت می کند،خداپرستی کرد؟! خود را از قل و زنجیر این جباران رها سازید. به این بردگی پایان دهید تا بندگی کنید. سیل مردم خشمگین به سوی کاخ شاه به حرکت درآمد. سربازان انگشت شماری که در کاخ مانده بودند با دیدن جمعیت پا به فرار گذاشتند. مردم وارد کاخ شدند و خیلی زود پادشاه را یافتند. پادشاه وحشت زده و خشمگین فریاد برآورد. چه غلطی می کنید؟! من فرزند خدایانم! من صاحب شما هستم! همه ی شما در آتش خشم من و پدرانم خواهید سوخت! همه شما را نابود خواهم ساخت! ... فریادهای شاه در کسی اثر نکرد. مردم او را دست و پا بستند و کشان کشان نزد ادریس نبی(ع) بردند. 📚منابع: برداشت آزاد از: راوندی،قصص الانبياء،ج1،ص240 مجلسي،بحارالانوار،ج11ص271 ... 【@emamzaman
ص۵۹۴.jpg
139K
یک صفحه‌قرآن‌به‌نیت ۵۹۴ 💠قرائت دعای عهد💠
|هرگاه نوروزفرارسید،غسل کن وپاکیزه ترین لباس هایت رابپوش.| 🌸 【@emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چیزی تا ظهور نمونده؛ قسمت اول ✨ ما اصل کار رو انجام دادیم، یک قدمی چشمه هستیم... کلید ظهور در دستان ماست @emamzaman
❣باید باور کنیم که نه تنها خوشبختی فرزندان ما در گرو این جهیزیه‌ها نیست، بلکه زندگی فرزندان ما با اصرار بر این جهیزیه‌ها به خطر می‌افتد. ❣ کمی نگاه کن به دخترانی که از محبوب‌ترین پیوند الهی محروم مانده‌اند، زیرا توان تدارک جهیزیه را ندارند و آن سوتر، پسرانی که مجرد مانده‌اند و با گناه دست و پنجه نرم می‌کنند. جهیزیه که مانع ازدواج است، مطمئناً مورد غضب خداوند هم هست. @emamzaman
4_5870590513987455520.mp3
7.3M
💠ماجرای‌شخص‌گنهکارکه‌درشرایط‌بسیار سخت‌به‌امام‌زمان‌متوسل‌میشود... 👌 【@emamzaman
امام‌زمان‌بہ‌سربازهاے‌پلاسیدھ نیازندارھ‌پس‌پژمردھ‌نباش‌شاد‌باش داروندار امام‌زمان💛:)..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ماه شعبان ماه استغفار است 🍃 یعنی ماه تخلیه است پس باید از استغفار زیاد استفاده کنیم ...... 🎊 【@emamzaman
چه خوش آن بهارۍ ڪه با تولد تو آغاز شود.... ♥️ 【@emamzaman
34- dar gusheye tanhaei.mp3
6.06M
▫️نمیدونُم دلُم دیوونه ی کیست؟! @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🦋قصص الانبیا🦋 #قصه_سی_و_پنجم #رمان📚 #بازنده(۱) ✍ادریس پیامبر(ع) رو به مردم کرد و گفت: ای برادران و
🦋قصص الانبیا🦋 📚 (۲) ✍پادشاه با سر و صورت خاک آلود جلوی پای حضرت ادریس(ع) زانو زده بود و با حیرت به چشمان پیامبر می نگریست. پس از اندکی سکوت همانطور که به چشمان ادریس(ع) خیره بود لب به سخن گشود: عزتت را به ذلت تبدیل می سازم. ملکت را ویران و جسد زنت را طعمه سگان می سازم. پس از آن در دنیایی دیگر نزد من خواهی آمد و آنجا انتقام خون به ناحق ریخته شده ی بندگانم را از تو باز خواهم ستاند! می بینی؟! از آن روز بیست سال می گذرد، اما در این سالها هر روز، بارها و بارها و بارها سخنانت را با خود تکرار کرده ام. گذر ایام چهره ات را اندکی تغییر داده. اما آن باوری که آن روز در چشمانت موج می زد، هیچ تغییری نکرده است! ای ادریس! می خواهم رازی را با تو در میان بگذارم! آن روز وقتی از زبان خدایت مرا مخاطب قرار دادی! حسی عجیب سر تا سر وجودم را فراگرفت! تو راست میگفتی! آن سخنان نمی توانست از آن تو باشد! تو زبان می چرخاندی و خدا سخن میگفت! آه ادریس! تو چه میدانی؟! شک نکن آن روز، در آن مجلس، هیچ کس به اندازه ی من به راستگویی تو و خدایت باور نداشت! از همان روز تمام وعده های خدایت را دانه دانه به انتظار نشسته ام و روزی هزاربار دیدار امروزمان را در خیال خود ساخته ام. ادریس(ع): چرا توبه نکردی؟! چرا به سمت ما نیامدی؟! پادشاه خندید و سرش را تکان داد. سپس گفت: انسان ها باهم متفاوتند ادریس! من مثل تو نیستم.من ترجیح می دهم یک خدای بد باشم تا یک بنده ی خوب! به اطرافت نگاه کن! به این مردم مفلوک ترسو! و اینک به من نگاه کن. من! تنها کسی در این عالم هستم که توانست رو به روی خدای تو شمشیر بکشد ! این من بودم که بیست سال با خدای تو جنگیدم و بیست سال دوام آوردم! و این کار فقط از دست من برمی آمد! پس از این من پادشاه جهنمیانم و این افتخار را به بندگی در بهشت نمی فروشم! اینک تو ای ادریس! تو در برابر بازنده ی یک نبرد ایستاده ای. اما نه یک نبرد معمولی! نبرد خدایان!!!! و این منم که بازنده ی نبرد خدایانم!!! کدام انسان نادانی است که بازنده بودن در نبرد خدایان را به پیروزی در نبرد بندگان بفروشد؟! مرا همین افتخار بس است که زین پس، نامم در شمار خدایان شکست خورده خواهد بود، تا بندگانی بی مقدار! ... 【@emamzaman