🌷از امام صادق (ع) روايت شده :
هركه چهل صبحگاه اين عهد را بخواند،
از #يـــــــاوران قائم ما باشد،
و اگـــــر پيش از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود ، خدا او را از قــبـر بيرون آورد! كه در خدمت آن حضرت باشد،و حق تعالى بر هر كــــلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد،و هزار گناه از او محو سازد،و آن عــهـــد اين است:
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.✨
✨اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.✨
✨اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،✨
✨وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.✨
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#دعای_عهد
❤️کانال امام زمان(عج)❤️
🌹الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌹
🆔 @emamzaman
هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
94034.mp3
9.71M
هر روز با
#دعای_عهد
✨🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸✨
🌤 @emamzaman
#قرآن
#سوره_بقره
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌸🍃أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۴۰﴾
✍يا مى گوييد ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [دوازده گانه] يهودى يا نصرانى بوده اند بگو آيا شما بهتر میدانید يا خدا و كيست ستمكارتر از آن كس كه شهادتى از خدا را در نزد خويش پوشيده دارد و خدا از آنچه مى كنيد غافل نيست (۱۴۰)
🌸🍃تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۱﴾
✍آن جماعت را روزگار سپرى شد براى ايشان است آنچه به دست آورده اند و براى شماست آنچه به دست آورده ايد و از آنچه آنان میکرده اند شما بازخواست نخواهيد شد (۱۴۱)
🌸🍃سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۱۴۲﴾
✍به زودى مردم كم خرد خواهند گفت چه چيز آنان را از قبله اى كه بر آن بودند رويگردان كرد بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر كه را خواهد به راه راست هدايت مى كند (۱۴۲)
🌸🍃وکذلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۴۳﴾
✍و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد و قبله اى را كه [چندى] بر آن بودى مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مى كند از آن كس كه از عقيده خود برمى گردد بازشناسيم هر چند [اين كار] جز بر كسانى كه خدا هدايت[شان] كرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند زيرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است (۱۴۳)
🌸🍃قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۴﴾
✍ما [به هر سو] گردانيدن رويت در آسمان را نيك مى بينيم پس [باش تا] تو را به قبله اى كه بدان خشنود شوى برگردانيم پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن و هر جا بوديد روى خود را به سوى آن بگردانيد در حقيقت اهل كتاب نيك مى دانند كه اين [تغيير قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه مى كنند غافل نيست (۱۴۴)
🌸🍃وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴿۱۴۵﴾
✍و اگر هر گونه معجزه اى براى اهل كتاب بياورى [باز] قبله تو را پيروى نمى كنند و تو [نيز] پيرو قبله آنان نيستى و خود آنان پيرو قبله يكديگر نيستند و پس از علمى كه تو را [حاصل] آمده اگر از هوسهاى ايشان پيروى كنى در آن صورت جدا از ستمكاران خواهى بود (۱۴۵)
🌸اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفرَج 🌸
👉🌷 @EmamZaman🌷
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💐🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_شصت_و_دوم ✍ آن شب در هم آغوشیِ درد و آیات وصل شده به حنجر
💐🍃🎉
🍃🎉
🎉
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_شصت_و_سوم
✍لبخندِ مخصوصش نشست بر دلم.
- فرق داره..
اساسی هم فرق داره.
وقتی “به ” مهر سجده کنی، میشی #بت_پرست
اما وقتی ” روی” مهر سجده کنی اون هم برای #خدا،میشی #یکتا_پرست .
#خاک، نشانه ی خاکساری و بی مقداریه بنده ی خداست.
پنج وعده در شبانه روز پیشونی شو رویِ خاک میذاره تا در کمال خضوع به خدا سجود کنه و بگه خاک کجا و پروردگار افلاک کجا
ما “رویِ” مهر “به” خدای آفریننده ی خاک و افلاک #سجده میکنیم،در کمال خضوع و خاکساری.
تعبیری عجیب اما قانع کننده!
هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که تفاوت باشد بین “به” و “روی”
اسلامِ حسام همه چیزش اصولی بود.
حتی سجده کردنش بر خدا
اسلام و خدایِ این جوان،زیادی مَلَس و دوست داشتنی بودند و من دلم نرم میشد به حرفهایش...
بی مقدمه به صورتش خیره شدم:
- دلم چای شیرین میخواد با لقمه ی نون و پنیر.
هر چند که لحنم بی حال و بی رمق بود.
اما لبخندش عمیقتر شد:
- چشم الان به اکبر میگم واستون بیاره.
دیشب شیفت بود.
مدتی بعد اکبر سینی به دست وارد اتاق شد و با همان کل کل های بامزه و دوستانه اش اتاق را ترک کرد.
و باز من ماندم و حسامی که با دقت از تکه های نان،
لقمه هایی یک دست میساخت و در سینی با نظمی خاص کنار یکدیگر میچید.
باز هم #چای شیرین شده به دستش، #طعم_خدا را می داد...
روسری را روی سرم محکم کردم.
- من میخواستم وارد داعش بشم اما عثمان نذاشت..چرا؟
صدایی صاف کرد.
خیلی سادست،
اونا با نگه داشتن طعمه وسط تله،میخواستن دانیال رو گیر بندازن.
پس اول به وسیله ی عثمان مطمئن شدن که شما هیچ خبری ازش ندارین.
تو قدم دوم نوعی امنیت ایجاد کردن که اگر دانیال شما رو زیر نظر داشت، یقین پیدا کنه که هیچ خطری اون و خانوادشو تهدید نمیکنه و درواقع نمایشِ اینکه سازمان و داعش بی خیالش شده.
اینجوری راحت تر میتونستن دانیالو به سمت تله یعنی شما بکشن.
از طرفی با ورود شما به اون گروه،اتفاق خوبی انتظارشونو نمی کشید.
حالا چرا؟
اونا میدونستن که اطلاعات به دست نیروهای ایرانی رسیده.
پس اگه شما عضو این گروه میشدین، یقینا دانیال واسه برگردوندن خواهرش به ما متوسل میشد و اونوقت موضوع،شکل دیگه ای به خودش میگرفت.
یعنی رسانه ای!
اونا میدونستن که اگه ما جریان رو رسانه ای کنیم خیلی خیلی واسه وجهه ی خودشون و قدرتشون تو منطقه در برابر ابر قدرتها،گرون تموم میشه.
اینکه تو تمام اخبارها از نفوذ ایران در زنجیره ی اصلی #داعش و جمع آوری اطلاعات سری و نظامیشون گفته بشه،
نوعی شکست بزرگ و فاجعه محسوب میشد.
پس سعی کردن بی صدا پیش برن.
و من حیران مانده بودم از این همه سادگی خودم...
بعد از حرفهایِ حسام،تازه متوجه دلیل مخالفتهای عثمان با ورودم به داعش شدم.
و من چقدر خوش خیال،او را مردی مهربان فرض میکردم.
پرسیدم:
- اون دختر آلمانی! اونم بازیگر بود؟
حسام آهی کشید:
- نه یکی از قربانی های داعش بود و اصلا نمیدونست که عثمان هم یکی از همونهاست و واقعا میخواست کمکت کنه تا به اون سمت نری.
مشتاقانه و جمع شده در خود باقی ماجرا را طلب کردم:
- و نقش یان تو این ماجرا چی بود؟
لبانش را جمع کرد:
- خب شما باید میومدین ایران به دو دلیل.
یکی حفظ امنیتتون و قولی که به دانیال داده بودیم
دوم دستگیری ارنست یه دو رگه ی ایرانی انگلیسیه،
و مامور خرابکاری تو ایران.
از خیلی وقت پیش دنبالش بودم اما خب اون زرنگتر از این حرفا بود که دم به تله بده.
پس از طریق شما اقدام کردیم چون جریان رابط و دانیال انقدر مهم بود که به خاطرش وارد کشور بشه.
به همین خاطر یان رو وارد بازی کردیم.
اون و عثمان چندین سال پیش تو دانشگاه با هم دوست و همکلاسی بودن.
اما همون سالها،عثمان با عضویت تو گروههای سیاسی قید دانشگاه رو زد و تقریبا دیگه همدیگه رو ندیدن.
یان هم بعد از مدتی عضو یکی از گروههای محلی حمایت از حقوق بشر شده بود و به عنوان روانشناس برای درمان مهاجران جنگ زده،توی این انجمن ها فعالیت میکرد...
⏪ #ادامہ_دارد...
نویسنده:
#زهرا_اسعد_بلند_دوست
📝 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💐🍃🎉 🍃🎉 🎉 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_شصت_و_سوم ✍لبخندِ مخصوصش نشست بر دلم. - فرق داره.. اساسی ه
💐🍃🎉
🍃🎉
🎉
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_شصت_و_چهارم
✍ - پس من هم به عنوان یه فعال وارد انجمنی شدم که یان توش حضور داشت و با نزدیک شدن و جلب اعتمادش،
اون رو برای کمک وارد بازی کردم
و از دانیالو خانوادش گفتم...
و اینکه از داعش فرار کرده و چون من یکی از دوستان قدیمش بودم ازم خواسته،قبل از اینکه آسیبی از طرف افراطیون متوجه خانوادش بشه،
هر چه زودتر بی سرو صدا اونا رو راهی ایران کنم و ازش خواستم تا با برقراری ارتباطِ مثلا اتفاقی،با عثمان رو به رو بشه و بدون اینکه اجازه بده تا اون از موضوع بویی ببره،
خودش رو به شما برسونه و با استفاده از ترفندهای روانشناختی ازتون بخواد تا به ایران بیاید.
منظورش را درست متوجه نمیشدم.
- خب یعنی چی؟
یان نپرسید که چرا خودت مستقیم به خانواده اش چیزی نمیگی؟
یا اینکه چرا عثمان نباید از موضوع چیزی بدونه؟
سری به نشانه ی تایید تکان داد:
- قاعدتا باید میپرسید.
پس من زودتر جریان رو به شیوه ی خودم توضیح دادم.
اینکه سارا با مسلمون جماعت به خصوص من،مشکل داره چون فکر میکنه که من باعث عضویت برادرش تو #داعش و تنها موندش شدم.
در صورتی که اینطور نیست و تمام تلاشم رو برای منصرف کردنِ دانیال انجام دادم اما نشد و برایِ اینکه یان حرفهامو باور کنه،کلی عکس و فیلم از خودمو دانیال بهش نشون دادم و با یه تماس تلفنی از طرف برادرتون اطمینانشو جلب کردم.
در مورد قسمت دوم سوالتون اینکه چرا عثمان نباید چیزی بدونه؟
اینطور گفتم که چون عثمان هم به واسطه ی خواهرش هانیه به نوعی با این گروه درگیره و ممکنه علاقه اش به سارا باعث بشه تا فکر کنه میتونه ازش محافظت کنه و مانع سفرش به ایران بشه، اونوقت جون خودش و خانواده ی دانیال رو به خطر میندازه.
از اونجایی که یان یکی از فعالان انجمن هایی مدافع حقوق بشر و مهاجرین بود،به راحتی قبول کرد.
تقریبا با شناختی که از عثمان داشتم،این نقشه برایم قابل قبول نبود.
- یعنی اینکه یه درصد هم احتمال ندادین که عثمان و رفقاش از این نقشتون بویی ببرن؟
اینکه شما از یان کمک خواستین؟
لبخندش عمیق شد و چالِ روی گونه اش عمیق تر:
- خب ما دقیقا هدفمون همین بود.
اینکه عثمان از تلاش ایران ونزدیکی حسام به یان و کمک خواستن ازش،
برای برگردوندن سارا به ایران مطلع شه.
اصلا نمیتوانستم منظورش را بفهمم!
چرا باید عثمان متوجه نقشه ی ایران برای کشاندنم به این کشور میشد؟
مبهوت و پر سوال نگاهش کردم
و با تبسم ابرویی بالا داد:
- خب بله کاملا واضحه که گیج شدین.
در واقع طوری عمل کردیم تا عثمان و بالا دستی هاش به این نتیجه برسن که ما داریم به طور مخفیانه و از طریق یان،
شرایط برگردوندنتون به ایران رو مهیا میکنیم و این اجازه رو بهشون دادیم تا از هویت حسام، یعنی بنده با خبر بشن.
اینجوری اونا فکر میکردن که دانیال ایرانه و خیلی راحت میتونن از طریق شما بهش برسن
که اگر هم دستشون به دانیال نرسید،میتونن حسام رو گیر بندازن و اون رابط رو شناسایی کنن.
و در واقع یه بازی دو سر برد رو شروع میکنن.
غافل از اینکه خودشون دارن رو دست میخوردن و ما اینجوری با حفظ امنیت شما،ارنست رو به خاکمون میکشونیم.
پس بازی شروع شد.
یان به عنوان یه دوست قدیمی به عثمان نزدیک شد و عثمان خودشو به سادگی زد...
به اینکه یه عاشق دلسوخته ست،که هیچ خبری از نقشه ی ایران و نزدیکی من به یان نداره.
حتی مدام با برگشت شما مخالفت میکرد،میگفت که بدون شما نمیتونه و اجازه نمیده.
بالاخره با تلاشهای یان شما از آلمان خارج شدین و مثلا به طور اتفاقی منو تو اون آموزشگاه دیدین.
در صورتی که هیچ چیز اتفاقی نبود.
و عثمان و صوفی بلافاصله با یه هویت جعلی به امید شکار دانیال و یا حسام وارد ایران شدن.
اما خب این وسط اتفاقات غیر قابل پیش بینی هم افتاد که بزرگترینش،
بد شدن حالتون بعد از دیدنم تو آموزشگاه و این #بیماری بود.
اون شب تازه نوبت کشیکم تموم شده بود و واسه استراحت رفتم خونه که پروین خانم باهام تماس گرفت.
وحشتناک بود،
اصلا نفهمیدم چجوری خودمو رسوندم.
تو راه مدام به دانیال و قولی که واسه سلامتی تون بهش داده بودم،فکر میکردم.
اون قدر صلوات نذر کردم که فکر کنم باید یه هفته مرخصی بگیرم، تا بتونم همه شونو بفرستم😂
ولی خب از اونجایی که هیچ کار خدا بی حکمت نیست،
بد شدن حال اون شبتون و اومدن من به خونتون باعث شد که عثمان و صوفی زودتر نقشه شون رو شروع کنن.
دیگر نمیداستم چه چیزی باید بگویم!
- نکنه پروین هم نظامیه؟😳
خندید.
بلند و با صدا:
- نه بابا حاج خانم نظامی نیستن.
حالا میفهمیدم چرا وقتی از یان میپرسیدم که دوست ایرانیت کیست؟اسم چیست؟
مدام بحث را عوض میکرد.
بیچاره یانِ مهربان
دیوانه ترین روانشناس دنیا...
⏪ #ادامہ_دارد...
نویسنده:
#زهرا_اسعد_بلند_دوست
📝 @emamzaman
#تلنگر
دلم این روزها عجیب گرفته😑
برای #غربت امام زمانم
برای چشم های بدون #کنترل مان
برای این فضای #مجازی مان که هیچ چارچوبی ندارد♨️
❄️تو دلت نگرفته❓
تو خسته نشدی از این همه تصاویر پر از #گناه🔞
تو دلت برای امام زمانت نسوخته😔
.⁉️⁉️
🔆بیا رفیق❕
بیا شده یک قدم برای ظهورش برداریم
🔴من ک میدانم ته دلت مُهر تایید میزنی بر حرف هایم
بیا از این ب بعد #کنترل کنیم نگاهمونو
بیا دست از #شیطنت جلوی نامحرم برداریم
بیا دل مان را از #غیرخدا و هرچه لیاقت ندارد پاک کنیم
بیا....
این راه تهش فقط و فقط ب نفع خودته💫
.
بیا اینقدر نگوییم آقا بیا...😭
بایدبرای آمدنش ازخودمان شروع کنیم...
✨🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸✨
🌤 @emamzaman
#دلنوشته 📝
از هلهله ی ملائک پی بردم که تو می خواهی بیایی،🕊
ولی غیبتت بی نهایت طولانی شده است...💔
ما همه مشتاق دیدار تو هستیم مولا
یا مهدی!
امام زمانم💖
ظهـور کن که همه در #انتظار ظهورت لحظه شماری می کنیم.😔
تعجیل در ظهور حضرت بقیة الله الأعظمـ صلواتــ...💚
( فرشته آذرسا از زابل )
✨🍃الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🍃✨
🌤 @emamzaman
#شعر_مهدوی 🌺🌺🌺🌺
✨تکیه بر کعبه✨
#جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
نا خود آگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندی است که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه مان گل دارد؟😔
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
#یازده_پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده، زمین🌍 شوق تکامل دارد
#جمکران نقطه امید جهان شد که در آن
هرچه دل❤️، سمت #خدا دست توسل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن کعبه🕋 تحمل دارد
☘سید حمید رضا برقعی☘
🌸اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفرَج🌸
👉 🌷 @EmamZaman 🌷
#طب اسلامی
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
بیماری :
خوراکت را کم کن تا بیماری ات کم شود
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
امام علی(ع)
منبع نهج الطبابه
@emamzaman
🌺نوح (ع) عمری دراز داشت تا نشانه ای بر دیرزیستی تو باشد.
🌺صالح (ع) از میان قوم خود غایب شد تا آیندگان غیبت تو را باور کنند.
🌺موسی(ع) پنهان از دیدگان دشمن به دنیا آمد تا آیتی بر تولد پنهان تو باشد.
🌺خضر (ع) از آن رو تا کنون زنده است تا مونس تنهایی تو باشد.
و ...
🌾 و اینک ای صاحب عصر ای وارث پیامبران!
💔بشتاب که جانها به لب رسیده ...
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
📚مقدمه ی کتاب "حکایت غیبت"
@emamzaman