فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد پناهیان :
💢آخرالزمان و فتنه ای بزرگتر از دجال در بین شیعیان
روایتی از امام رضا(ع)
📝 غیبت امام آزمونیست برای شیعیان و #فتنه آزمونیست برای #آبدیده_شدن_شیعیان
⚠️همه در حال امتحانند.
⚡️این امتحانیست که خدا از همه می گیرد تا ، #مومن و #منافق از هم جدا شوند و از هم شناخته شوند...
مؤمن خالص و حقیقی از مومنی که فقط ادعا میکند ، مشخص شود.
آزمونیست برای رشد شیعیان و آبدیده شدن آن ها...
#آزمون_غیبت
#رشد_سیاسی_شیعه
#جدا_شدن_مومن_و_منافق
#غربال_شدن
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
✡ یهود و شهادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها
1⃣ بعد از شهادت پیامبر اکرم (ص) تمام تلاش #مزدوران_یهودی که در لباس اسلام در میان مسلمین #نفوذ کرده بودند، بر این هدف معطوف شده بود که با ایجاد #جنگ_داخلی و کاهش توان نظامی امت اسلام زمینه را برای هجوم سراسری متحد بزرگ قوم #بنیاسرائیل (یعنی امپراطوری روم) فراهم کنند تا اینگونه اسلام را ریشه کَن کنند.
2⃣ در این میان همگان تلاش میکردند تا امیرالمؤمنین (ع) را به هر عنوانی که شده وادار به کشیدن شمشیر کنند. به همین دلیل با انجام اقدامات کثیفی همچون #تعیین_خلیفه بهصورت خودسرانه، #غصب_فدک و… سعی بر برانگیختن خشم امیرالمؤمنین (ع) به ایجاد جنگ داخلی داشتند.
3⃣ اما آن زمان که متانت و وقار امیرالمؤمنین (ع) را دیدند بر آن شدند تا از طریق تحریک غیرت ایشان و جسارت به همسر بزرگوارشان #فتنه داخلی را ایجاد نموده و جنگ مسلحانه به راه بیندازند. بر همین اساس اتفاقات هولناکی همچون کوبیدن درب خانه امیرالمؤمنین به پهلوی مبارک حضرت زهرا سلاماللهعلیها، زدن سیلی به صورت بانوی دو عالم و مضروب نمودن ایشان با غلاف شمشیر رخ داد.
اگر حضرت زهرا (س) به شهادت نمیرسیدند، تمام #سناریوی_یهودی_سقیفه نقش بر آب میشد و لذا دشمن تصمیمی جدّی برای از میان بردن بی بی دو عالم داشت و در حقیقت ترور حضرت زهرا (س) خود یک هدف مهم برای دشمن بود.
خطر حضور حضرت زهرا (س) در مدینه برای حکومت آنقدر جدّی بود که زنان مدینه با شنیدن گریههای فاطمه زهرا (س) به تصور اینکه ایشان هنوز داغدارِ پدر هستند برای عرض تسلیت خدمت حضرت میرسیدند و حضرت اقدام به روشنگری علیه خلیفه اول مینمود.
خلیفه اول فردی بسیار خوش ظاهر، خوش بیان و از نظر سِنّی جا افتاده بود و هیچکس این اجازه را به خود نمیداد که در مورد خلیفه اول تصور منفی داشته باشد. برای افشای چهرهی واقعی #ابوبکر آنهم در شرایطی که امیرالمؤمنین (ع) برای جلوگیری از جنگ داخلی ناچار به سکوت هستند، هیچکس جز حضرت زهرا (س) نمیتوانست اقدامی کند.
حضور آن بانوی بزرگوار در میان مردم مدینه آنقدر خطرناک بود که به بهانههای واهی امیرالمؤمنین (ع) را تحت فشار قرار دادند تا حضرت زهرا (س) را به بیرون از مدینه منتقل کنند تا صدای گریهی مظلومهی تاریخ را هیچکس نشنیده و راه #روشنگری بر ایشان بسته شود. اما همهی این ترفندها به نتیجه نرسید و حضرت زهرا (س) اقدامات روشنگرانه خود را از سنگر #بیتالاحزان نیز ادامه دادند.
منظور ما از نسبت دادن شهادت حضرت زهرا (س) به یهود این نیست که خلفای جور را تطهیر كنیم! خلفا یا خود یهودی بودهاند یا همپیمان و نوکر یهود بوده اند.
آری اینها، واقعیات تلخ تاریخ صدر اسلام است که یهودیان همانطور که در زادگاه آیین مسیح علیهالسلام، تصمیم به سنگسار مریم سلاماللهعلیها گرفتند، اقدام به قتل مسیح علیهالسلام کردند، ایشان را به پیامبر مفقودالاثر تاریخ بدل نمودند، در حواریون ایشان نفوذ کردند، پولس یهودی را به جانشینی ایشان نشاندند و توحید را به تثلیث بدل نمودند، بار دیگر برنامه شومشان را در زادگاه اسلام و در میان مسلمانان و اهل بیت پیامبر اسلام تکرار کردند.
✍ نویسنده: محمد ابراهیمنیا
منبع: سایت اندیشکده مطالعات یهود
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💠 امام زمان (عج)💠
🌈🍃🌸 🍃🌸 🌸 #رمان_پسرک_فلافل_فروش 📖 🖇 #قسمت_دوازدهم 🖇 ✨ #ماشین🍃 ✔️راوی: یک از دوستان مسجد شخصيت ها
🌈🍃🌸
🍃🌸
🌸
#رمان_پسرک_فلافل_فروش 📖
🖇 #قسمت_سیزدهم 🖇
#فتنه
سال 1388 از راه رسيد. اين سال آبستن حوادثي بود كه هيچ كس از نتيجه ي آن خبر نداشت!
بحث هاي داغ انتخاباتي و بعد هم حضور حداكثري مردم، نقشه هاي شوم دشمن را نقش بر آب كرد.
اما يك باره اتفاقاتي در كشور رخ داد كه همه چيز را دست خوش تغييرات كرد. صداي استكبار از گلوي دو كانديداي بازنده ي انتخابات شنيده شد.
يك باره خيابان هاي مركزي تهران جولان گاه حضور فرزندان معنوي بي بي سي شد!
هادي در آن زمان يك موتور تريل داشت. در بازار آهن كار مي كرد. اما بيشتر وقت او پيگيري مسائل مربوط به فتنه بود.
غروب كه از سر كار مي آمد مستقيم به پايگاه بسيج مي آمد و از رفقا اخبار را مي شنيد.
هر شب با موتور به همراه ديگر بسيجيان مسجد راهي خيابان هاي مركزي تهران بود.
مي گفت: من دلم براي اين ها مي سوزد، به خدا اين جوانها نمي دانند چه مي كنند، مگر مي شود تقلب كرد آن هم به اين وسعت؟!
يك روز هادي همراه سيد علي مصطفوي جلوي دانشگاه رفتند.
جمعيت اغتشاش گران كم نبود. جلوي دانشگاه پارچه ي سياه نصب كرده و تصاوير كشته هاي خيالي اغتشاش گران روي آن نصب بود.
هادي و سيد علي از موتور پياده شدند. جرئت مي خواست كسي به طرف آن ها برود.
اما آن ها حركت كردند و خودشان را مقابل تصاوير رساندند. يك باره همه ي عكس ها را كنده و پارچه ي سياه را نيز برداشتند.
قبل از اين كه جمعيت فتنه گر بخواهد كاري كند، سريع از مقابل آنها دور شدند. آن شب بي بي سي اين صحنه را نشان داد.
٭٭٭
در ايام فتنه يكي از كارهاي پياده نظام دشمن، كه در شبكه هاي ماهواره اي آموزش داده مي شد، نوشتن اهانت به مسئولان و رهبر انقلاب روي ديوارها و ... بود.
هادي نسبت به مقام معظم رهبري(مدظله العالی) بسيار حساس بود. ارادت او به ساحت ولايت عجيب بود.
يادم هست چند ماه كه از فتنه گذشت، طبق يك برنامه ريزي از آن سوي مرزها، همه ي اتهامات، كه تا آن زمان به رئيس جمهور وقت زده مي شد به سمت رهبري انقلاب رفت!
آنها در شبكه هاي ماهواره اي تبليغ مي كردند كه چگونه در مكان هاي مختلف روي ديوارها شعارنويسي كنيد. بيشتر صبح ها شاهد بوديم كه روي ديوارها شعار نوشته بودند.
هادي از هزينه ي شخصي خودش چند اسپري رنگ تهيه کرد و صبح هاي زود، قبل از اين كه به محل كار برود، در خيابان هاي محل با موتور دور مي زد. اگر جايي شعاري عليه مسئولان روي ديوار مي ديد، آن را پاک مي کرد.
يکي از دوستانش مي گفت: يک بار شعاري را گوشه اي از پل عابر ديده بود. به من اطلاع داد که يک شعار را در فلان جا فلان قسمت نوشته اند و من دارم مي روم که آن را پاك کنم.
گفتم: آخه تو از کجا ديدي که اونجا شعار نوشته اند!؟
گفت: من هر شب اين مناطق را چک مي کنم، الان متوجه اين شعار شدم.
بعد ادامه داد: کسي نبايد چيزي بنويسد، حالا که همه ي مردم پاي انقلاب ايستاده اند ما نبايد به ضد انقلاب اجازه ي جولان دادن و عرض اندام بدهيم.
هادي خيلي روي حضرت آقا حساس بود.
يک بار به او گفتم اگر شعاري ضد حکومت روي ديوار بنويسند و ما برويم آن را پاك کنيم، چه سودي داره چرا اين همه وقت مي گذاري تا شعار پاک کني؟ اين همه پاک مي کني، خب دوباره مي نويسند!
گفت: نه، اين كساني كه مي نويسند زياد نيستند. اما مي خوان اينطور جلوه بدهند كه خيلي هستند. من اينقدر پاک مي کنم تا ديگر ننويسند.
در ثاني اين ها دارند يه مسئله را كه به قول خودشون به رئيس جمهور مربوط مي شه به حساب رهبري و نظام مي گذارند. اين ها همه برنامه ريزي شده است.
#ادامــه_دارد.....
✍نویسنده:
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
✨به نیت شهید ذوالفقاری برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹
🍃💐همانا برترین کارها
کار برای امام زمان است💐🍃
🆔 @EmamZaman
🌸
🍃🌸
🌈🍃🌸
🌱🌸
🌸
#نهج_البلاغه🌱🌸
#فتنه
#شبهه
فتنه وقتی می آید #شبهه ایجاد می کند و فضایی #غبار_آلود به همراه خود می آورد که تشخیص حق و باطل را دشوار می سازد اما وقتی رخت بر می بندد و می رود حقیقت آن #معلوم می شود و ایجاد تنبه می کند.
📘خطبه۹۳
تاریخ #تکرار میشود...
🍃💐همانا برترین کارها،کار برای امام زمان است💐🍃
🆔 @EmamZaman
💠 امام زمان (عج)💠
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_دهم 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زنعمو را از شدت گریه بند آور
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_یازدهم
💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس میلرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو میگفت :«وقتی #موصل با اون عظمتش یه روزم نتونست #مقاومت کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا #سُنی بودن که به بیعتشون راضی شدن، اما دستشون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام میکنن!»
تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ میزد و حالا دیگر نمیدانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده میمانم و اگر قرار بود زنده به دست #داعش بیفتم، همان بهتر که میمُردم!
💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمیکرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش #اسیر داعش شوند.
اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را میبلعید و جلو میآمد، حیدر زنده به #تلعفر میرسید و حتی اگر فاطمه را نجات میداد، میتوانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟
💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریههایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش میکرد و با مهربانی همیشگیاش دلداریام میداد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زنعمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچهات رو بیار اینجا!»
عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زنعمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیهالسلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زنها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام #امام_حسن (علیهالسلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!»
💠 چشمهایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان میدرخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر میکنید اون روز امام حسن (علیهالسلام) برای چی در این محل به #سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر #فاطمه (سلام الله علیهما) هستید!»
گریههای زنعمو رنگ امید و #ایمان گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت #کریم_اهل_بیت (علیهالسلام) بگوید :«در جنگ #جمل، امام حسن (علیهالسلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش #فتنه رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز #شیعیان آمرلی به برکت امام حسن (علیهالسلام) آتش داعش رو خاموش میکنن!»
💠 روایت #عاشقانه عمو، قدری آراممان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر میزدم و او میخواست با عمو صحبت کند.
خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمیتواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راهها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر میکند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانهشان را جواب نمیدهند و تلفن همراهشان هم آنتن نمیدهد.
💠 عمو نمیخواست بار نگرانی حیدر را سنگینتر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بیخبر بود. میدانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت.
دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمیکرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود.
💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بیرمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغتون! قسم میخورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح میلرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد.
💠 نگاهم در زمین فرو میرفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، میبُرد. حالا میفهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و میخواست با لشگر داعش به سراغم بیاید!
اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای #بعثیشان درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد...
#ادامه_دارد
✍نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@EmamZaman
💢 #شرط_ضمانت_امام_زمان علیه السّلام از ما :
📜 امام مهدی عجّل الله فرجه در نامه ای به شیخ مفید رحمت الله علیه ، پس از بیان اتفاقات #نزدیک_ظهور و خبر از #فتنه ی افرادی که #فطرتا مانند بنی أمیّه هستند ، فرمودند :
✅ « و اگر کسی جاه طلب و شهرت طلب نباشد و سیر و سلوکش به سوی راه پسندیده باشد ، من سرپرست و ضامن نجاتش از این فتنه هستم !
🌿 ... أنا زعیم بنجاة من لم یرم [ منکم ] فیها بمواطن [ الحقیة ] و سلک فی الطعن عنها السّبل المرضیة ...
📚 الاحتجاج للطبرسی ج 2 ص 318
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman